530_56017037962536.mp3
8.77M
.#زمزمه_فاطمیه_زبانحال_امام_حسن_علیه_السلام
تو کوچهها خدا خدا کردم
من التماسِ بیحیا کردم
مادر من زیر کتکهاش بود
مادرمو ازش جدا کردم
نشد نذارم بزنه بد زد
وقتی شنید علی ، مجدد زد
خودم رو روی مادر انداختم
با گریه بابا رو صدا کردم
چشاش سیاهی رفت و اُفتادش
چشام سیاهی رفت و اُفتادم
میون گرد و خاکای کوچه
تا نفسش بیاد دعا کردم
فایده نداشت که قد کشیدم آه
چه حرفایی نگم شنیدم آخ
چادرشو از زیر پاهای
مغیره وقتی که رها کردم
چشام دیگه دو کاسهی خونه
دلم خوشه بابا نمیدونه
داغی نشسته روی این شونه
شونمو تا براش عصا کردم
روضهی کوچه درد ِسر داره
کی از دل حسن خبرداره
مادر دلش خوشه پسر داره
روضهمو تو سینه به پا کردم
#دوبیتی_حضرت_زهرا_س
در کوچه خواست تا که شود حامی علی
دردا که تازیانه ی قنفذ امان نداد
هر قهرمان کند به نشان خود افتخار
زهرا مدال خود به علی هم نشان نداد
بر سوخته باغ ما دگر سر نزنید
این خانه ی آتشزده را در نزنید
از ما که گذشت مادری را دیگر
در خانه به پیش چشم دختر نزنید
آتش زدن به خانه ی مولا بهانه بود
مقصود خصم کشتن بانوی خانه بود
ایکاش که قلب علی از کار افتد
یا آنکه به دیده علی خار افتد
داغ دل من تازه شود زهرا جان
چونکه نظرم بر در و دیوار افتد