#مناجات_روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله دست و پاگیرم ولیکن دست و پا دارم هنوز هرچه هستم باز هم طبع گدا دارم هنوز. سفره ات را می تکانی روزی ما می رسد گرچه سیرم کرده ای میل غذا دارم هنوز #شعر_روضه_کوچه عقده های دلم آن روز اگر وا مى شد قد من جاى قد مادر اگر تا مى شد این همه سال،به این حال نمى افتادم میخ در کاش که بر سینه ى من جا مى شد بین دیوار و در آنقدر”زدن” مادر را مادرم روى زمین بود و تماشا مى شد قنفذ از راه از آن لحظه که آمد مى زد بى هوا با لگدش تا که ز جا پا مى شد هر نفس با نفسش از ته دل گفت:على با على گفتن او کوچه چه غوغا مى شد آرمان صائمى .