.
#روضه_حضرت_زهرا گریز به کربلا
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#هجوم_به_بیت_وحی
#احراق_البیت
#گودال #قتلگاه
🩸هجومِ نابرابرانهای که به ارث رسید...
امان از دو حملهٔ نابرابرانه و ظالمانه...
یکی در بین «خانه» و دیگری در بین «گودال» ...
یکی برای یک «مادر» و دیگری برای «فرزندش» ...
🥀 وقتی که فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بین آن نانجیبان و امیرالمومنین علیهالسلام حائل شد تا نتوانند مولا علی علیهالسلام را به زور به مسجد ببرند، تاریخ مینویسد:
📋 فَالْتَفَتَ عُمَرُ إلىٰ مَن حَولِهِ وَ قال: «إضرِبُوا فاطمةَ» فَانْهٰالَتِ السِّياطُ عَلَى حَبيبةِ رَسولِ اللهِ...حتّى أدمُوا جِسمَها!
▪️عمر رو کرد به همه اطرافیانش و فریاد زد: «فاطمه را بزنید!» پس، از زمین و هوا تازیانهها بر جسم شریف آن حضرت فرود میآمد و آن قدر آن مظلومه را زدند تا که خون از جای جای جسم شریفش جاری شد.(۱)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
🥀 این واقعه دردناک از مادر به پسرش هم به ارث رسید... «مقاتل» مینویسند:
آنچنان سیدالشهداء علیهالسلام مثل یک شیر غضبناک در دل میدان میجنگید که شمر ملعون با مشاهده این مبارزهٔ بیبدیل ، به نزد عمر بن سعد ملعون آمد و گفت:
📋 أيُّهَا الْأميرُ إنَّ هٰذا الرَّجُلَ يُفنينا عَن آخِرنا مُبارِزَةً!
▪️ای امیر ! این مرد از اول تا آخر ما را با مبارزه تن به تن از بین خواهد برد.
➖ عمرسعد گفت: چه کنیم؟ شمر گفت:
📋 نَتَفَرَّقُ عَلَيْهِ ثَلاثَ فِرَقٍ: فِرقَةٌ بِالنِّبالِ و السِّهامِ، و فِرقَةٌ بِالسُّيُوفِ و الرِّماحِ، و فِرقَةٌ بِالنَّارِ و الْحِجارَةِ، نُعَجِّلُ عَلَيْهِ
▪️باید سه دسته بشویم؛ عدهای تیر بیاندازند؛ عدهای با شمشیر و نیزه او را بزنند؛ عدهای نیز، پارههای آتش و سنگ به سمت او پرتاب کنند ؛ و بر او باید شتاب کنیم.
📋 فَجَعَلوا يَرشُقونَهُ بِالسِّهامِ، و يَطعَنونَهُ بِالرِّماحِ...
▪️پس تیرها را به سمت امام علیهالسلام پرتاب میکردند و با نیزهها به او ضربه میزدند.
📋 فَجَعَلَ يَنزِعُ السَّهمَ بِيَدِهِ، و يَتَلَقَّىٰ الدَّمَ بِكَفَّيْهِ و يُخَضِّبُ بِهِ لِحيَتَهُ و رأسَهُ الشَّريف
▪️آن حضرت هم تیرها را با دست از بدن مطهرش در میآورد و کف دستش را پر از خون کرده و سر و صورتش را با آن خضاب میکرد و میفرمود:
📋 هٰكَذا ألقَىٰ رَبِّي، و ألقَىٰ جَدِّي، و أشكُو إلَيْهِ ما نُزِلَ بِي.و خَرَّ صَريعاً مَغشيّاً عَلَيْهِ
▪️اینگونه پروردگارم را ملاقات میکنم؛ اینگونه جدم را میبینم و آنچه را که به سرم آوردند برایش شکایت میبرم و در همین حال بی هوش بر روی زمین افتاد.(۲)
📚(۱)مؤتمر علماء بغداد، ص۶۳
📚(۲)معالی السبطین، ج۲ ص۳۶؛ و وسيلة الدّارين، ص۳۲۱
.
﷽
#محرم_۱۴۰۳
#امام_حسین_ع #عاشورا
#قتلگاه
زمينه قتلگاه
بند1️⃣
روى خاک كربلايى
ما بين نيزه هايى
نميتونم ببينم حسين
غريبى و تنهايى
روى تنت نيزه سجده واجب كرد
گندم رى شمر ذى الجوشن و راغب كرد
منو قتلگاهت ام مصائب كرد
محياى زينب دلم كوه درده
زيباى زينب غمت پيرم كرده
بند2️⃣
نفسم بالا نمياد
شمر از جونت چى ميخواد
تا كه روى سينت نشست
زينبت از پا افتاد
هر طرفی میرم راهمو میبندن
به فکر گوشواره تو فکر گلوبندن
به حال و روز من ببین که میخندن
محياى زینب دلم کوه درده
زيباى زینب غمت پیرم کرده
بند3️⃣
به قتلگاهت رسيدن
امون به مقتل نميدن
نعل اسبا روى صحرا
رد جسمت رو كشيدن
دور خيام ما ببين چه غوغا شد
پاى سنان و شمر توى خيمه ها وا شد
شبيه گودالت دوباره دعوا شد
محياى زينب دلم كوه درده
زيباى زينب غمت پيرم كرده
به قلم؛
🖍️ #مهرشاد_واحدی
🖍️ #امیر_طاهری
#کانال_سبک_و_شعر_محرم_مجمع_الذاکر
﷽
#محرم_۱۴۰۳
#امام_حسین_ع #عاشورا
#قتلگاه
#شور_ثابت_لطمه
شور قتلگاه امام حسین (ع)
بند1️⃣
دم گودال اومده مادرت
میبینه پاره شده پیرهنت
نا نجیبا که برن یه کنار
چادرش رو میندازه روو تنت
ای وای ای وای ، مثل چادرش ، خاکی شده موت
ای وای ای وای ، جای بوسه خورد ، خنجر به گلوت
ای وای ای وای (۲)
توی مقتلت ، یه خورجین به دست
اومد پیش جسمت با خنده نشست
شلوغه چقد ، توی قتلگاه
میگه فاطمه کشتنت بیگناه
(بُنَیَّ ، لعن الله بنی اُمیَه)
بند2️⃣
یه حرومزاده با نیزهش داره
بدنت رو ریـز ریـز میکنه
با لباس پاره ی تو حسین
تیغشو داره تمیز میکنه
ای وای ای وای ، خسته شده و ، بازم میزنه
ای وای ای وای ، نیزهش رو سنان ، محکم میزنه
ای وای ای وای(۲)
به پیشونیِ ، تو سنگ میزنن
با دعوا به عمامه چنگ میزنن
حسین پیکرت ، چرا درهمه
برا حـنجرت لطمه زد فاطمه
(بُنَیَّ ، لعن الله بنی اُمیَه)
بند3️⃣
وقت ذبحت رو به قبله نشدی
عوضش فاطمه بود روبروت
داره میلرزه زمین تا که شمر
تیغ کُند شو گذاشت رو گلوت
ای وای ای وای ، وقت مغربه ، دست پُر میرن
ای وای ای وای ، دارن غنیمت ، از تو میگیرن
ای وای ای وای(۲)
میخاد زینبت ، کنارت بیاد
صدای اُخیَّ اِلیَّ میاد
توی مقتلت ، تا زهرا رو دید
صدای بُنَیَّ بُنَیَّ شنید
(بُنَیَّ ، لعن الله بنی اُمیَه)
🖍️ #امیر_طاهری