.
مربع ترکیب میلاد امام زمان(عج)
ای اهل جهان مژده نگار آمده است
بَهرِ دل خشکیده بهار آمده است
بر جان جنون دیده قرار آمده است
نوری ازلی در شب تار آمده است
این مژده دگر کار خودش را کرد ست
نرجس ز حسن گل پسری آورد ست
امشب همه جا صحبت زیبایی اوست
تصویر خدا روی تماشایی اوست
عالم همه مَحوِ رخ زهرایی اوست
دلداده پی آن دل دریایی اوست
او کیست، که محشر شده با آمدنش
خورشید کم آورده ز چشمک زدنش
دنیا ز ولادتش تماشا دارد
سرتا به قدم جلوه ی مولا دارد
خلقت ز وجودش همه معنا دارد
او جا به میان دل شیدا دارد
در کودکی اش او شده دلدار خدا
قنداقه ی او رفته به دیدار خدا
با آمدنش دست خدا رو شده است
از جام طهورش همه دنیا شده مست
تا مِهر وجودش به وجودم بِنِشَست
شد نقشه ی ابلیس مساوی شکست
بی مِهر و ولایش همه درگیر غمیم
با مِهر و ولایش همگی محترمیم
او صاحب ما، نائب برحق خداست
او فُلکِ نجات بشریّت ز بلاست
او اصل شفا، ذکر شفابخش شفاست
او محور گردون همه ارض و سماست
در صورت او نور خداوند جلی ست
او حضرت مهدی، گل زهرا و علی ست
او آمده تا جلوه ی الله شود
در شام سیَه جلوه کند ماه شود
تا شیعه ی او از خطر آگاه شود...
...او آمده نور دل گمراه شود
ما نور رخش دیده و دلداده شدیم
ما شیعه ی اثنی عشری زاده شدیم
او آمده تا منجی دنیا بشود
اکسیر همه زخم زبان ها بشود
یک جلوه کند، حضرت موسی بشود
دل زنده کند، حضرت عیسی بود
یحیی و خلیل و نوح و اسماعیل است
شرح صحف و زبور و هم انجیل است
او آمده تا رهرو حیدر باشد
تا منتقم آل پیمبر باشد
مرد خطر و شیر دلاور باشد
راوی غمِ بی حَدِ کوثر باشد
گرچه ز نظر ها شده غائب مهدی
یک روز می آید که ببندد عهدی
یک روز، وَ با اذن خدا می آید
با قافله ای از شهدا می آید
از کعبه برون سمت منا می آید
سمت نجف و کرببلا می آید
ای کاش ببینیم ظهورش را هم
خاک قدمش شویم آنگه ما هم
می آید و دنیا همه سامان گیرد
باغ دل ما از نفسش جان گیرد
تا دیده کمی نعمت باران گیرد
اول همه جا غرش طوفان گیرد...
...طوفان مهیبی کند آقا بر پا
سر ها بزند از تن آن غاصب ها
آنها که دل فاطمه را آزردند
حق علی و فاطمه را هم خوردند
بعد از سه بلایی که سرش آوردند
تا مسجد یثرب علی اش را بردند
بین در و دیوار حرم زَد فریاد
کی منتقمم، فاطمه را کن امداد
او رحمت عام است و کرم عادت اوست
درمان همه خاک ره و تربت اوست
برتر ز همه اُمم فقط اُمّت اوست
بر گردن عالمی بسی بیعت اوست
ما ملتمسانه، شیعه ی مولاییم
از منتظرانِ مهدی زهراییم
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#مربع_ترکیب
#میلاد_امام_زمان
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿🌺❀✿
ا ❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿
ا ❀✿
ا 🌺
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🔶کلاس مداحی حضرت اُمُ البَنِین🔶
⚘ مقدم شما گلباران ⚘
در پیام رسان ایتا 👇👇
@zakerinehomolbanins
در وبلاگ 👇👇
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
🌺
❀✿
🌺❀✿
❀✿🌺❀✿
🌺❀✿🌺❀✿
❀✿🌺❀✿🌺❀✿
#امام_رضا_علیه_السلام
#وداع_با_محرم_وصفر
#مربع_ترکیب
این روزها اگر که دلم غرق ماتم است
دلتنگ روزهای نخست محرم است
چشمم هنوز خیره به اشعار پرچم است
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
اشک آنقدر که باید و شاید نداشتم
شرمندهام برای غمش کم گذاشتم
قطره بدون عشق به دریا نمی رود
پایی که روضه آمده هر جا نمی رود
هر کس پیِ غلامی این خانه می رود
«هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی رود»
چشمان ما همینکه ز گریه نشان گرفت
مثل همیشه فاطمه تحویلمان گرفت
ای وای اگر که ماه محرم نداشتیم
والله بی حسین خدا هم نداشتیم
داغش نبود اگر دل خرّم نداشتیم
«ای کاش غیر غصه او غم نداشتیم»
آیا نظیرش آمده در عالمین؟ نه
ما را گدا کنید ولی بی حسین نه
بعد از وفات کاش محبت به من کنید
جسم مرا محافظت از سوختن کنید
با اشک روضه شستشوی این بدن کنید
«بر من لباس نوکری ام را کفن کنید»
یک لحظه هم مباد زمان را هدر دهید
پیش از همه امام رضا را خبر دهید
تا خواندمش بدون کلامی قبول کرد
دادم به هر طریق سلامی قبول کرد
طعنه نزد به من تو کدامی؟ قبول کرد
«بی امتحان مرا به غلامی قبول کرد»
سجده به خاک او عمل واجب من است
ایرانیام امام رضا صاحب من است
هنگام مرگ سائل سلطان شدن خوش است
چشم انتظار شاه خراسان شدن خوش است
مثل خودش غریب و پریشان شدن خوش است
در خاک غلط خوردن و گریان شدن خوش است
از سوز زهر رنگ رخ او سفید شد
آقا شبیه مارگزیده شهید شد
صد شکر زخم تیر روی پیکرش نبود
هنگام دست و پا زدنش خواهرش نبود
چشمی به فکر غارت انگشترش نبود
دستی پی کشیدن موی سرش نبود
این داغ ها برای حسین است والسلام
اوج بلا، بلای حسین است والسلام
#علی_ذوالقدر
🔻مقدمتان را به این کانال 15 هزار نفری
✅ خوب
✅ پرمحتوا
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهادت
#مربع_ترکیب
ایزد زُلال دیده ی تر آفریده است
بُنیان گذار اشک سحر آفریده است
یک قبله ای برای بشر آفریده است
این کعبه را شبیه پدر آفریده است
تو انعکاس چشمه ی نورِ پیمبری
آئینه ی تمام قدِ شیر خیبری
شب پُشت کوه روشنِ مشرق نزول کرد
خورشید از آسمان طلبش را وصول کرد
نور خدا به قالب یک زن حلول کرد
دنیا دوباره بار امانت قبول کرد...
...تا که تو روی فرش زمین پا گذاشتی
پا روی دیدگان تر ما گذاشتی
ما با گدایی در تو خو گرفته ایم
از چشمه های کوثر تو جو گرفته ایم
از هرکسی به غیر شما رو گرفته ایم
با ذکر نامِ تو دمِ "یا هو" گرفته ایم
آیات مستجاب دعا نام زینب است
ذکر علی علیِ خدا نام زینب است
ما را گدای سیّده زینب نوشته اند
ما را برای سیّده زینب نوشته اند
تحت لوای سیّده زینب نوشته اند
اصلاً فدای سیّده زنیب نوشته اند
پروانه های اهل جنون پرپر تواند
ایل و تبار من همگی نوکر تواند
با تو دمِ حسین لب ما درست شد
ذکر همیشه پُر طرب ما درست شد
باران اشک نیمه شب ما درست شد
با نوکریمان لقب ما درست شد
بانو برای ما نم چشم تری بس است
بانو برای ما لقب نوکری بس است
ای مُحکمات سوره ی مادر..،مدد بده
ای سومین تلألو کوثر..،مدد بده
ای دلخوشی فاتح خیبر..،مدد بده
ای ذوالفقار حضرت حیدر..،مدد بده
بانو!مدد بده که خریدار غم شوم
در این مسیر عشق شهید حرم شوم
ما را جنون سوریه عاقل نموده است
محکومِ حُکمِ محکمه یِ دل نموده است
از این جهان شبزده غافل نموده است
پُشت درِ حریم تو سائل نموده است
ما را غلام حلقه به گوشِ خودت بخوان
ما را مدافعان حریم خودت بدان
دریای علم،سمت وجودت گُسیل شد
یک قطره از علوم تو صد سلسبیل شد
جهل از وقار علمِ تو بانو،ذلیل شد
شاگرد ابتدائیتان،جبرئیل شد
سرمشق خضر و حضرت عیسی تو بوده ای
آموزگار عالم بالا تو بوده ای
دنیا سیاه می شود از دودِ آه تو
صد مرده زنده می شود از یک نگاه تو
راه خدایِ عَزَّوَجَل است راه تو
پشت و پناه هردو جهان شد پناه تو
عالم فدای آنکه پناه تو می شود
شب ها چراغ روشن راه تو می شود
گل های سرخ باغچه ی عشق چیدنی است
تصویر باغ سبز بهاری کشیدنی است
این حالت جنون ملائک چه دیدنی است
ذکر حسین جان تو از بس شنیدنی است
هفت آسمان به خاطر ذکرت سکوت کرد
عشق برادر تو به دل ها هُبوط کرد
کم کم شروع تلخ ترین اتفاق شد
کم کم گذشت و نوبت روز فراق شد
در کربلا تنور جدایی که داغ شد
با سینه های ما غمتان هم اتاق شد
آنجا که نیزه بر بدن آسمان نشست
آنجا که خصم روی تن کهکشان نشست
وای از دمی که شاه ز پیکار خسته شد
راه نفس نفس زدنش نیز بسته شد
سرنیزه ها به روی تن او شکسته شد
شیرازه ی کتاب امامت گسسته شد
او را به ضرب نیزه ای از حال بُرده اند
او را کِشان کِشان تهِ گودال برده اند
برگشت سمت خیمه اطفال..،ذوالجناح
جانی نمانده در بدن ناتوان شاه
آه از نگاه مادر پهلو شکسته..،آه
دارد صدای چکمه می آید ز قتلگاه
لعنت به شمر..،سنگ و عصا در تَحَیُّرَند
با خنجری که کُند شده سر نمی بُردند
آتش به جان لانه ی پروانه ها زدند
با تازیانه دخترکی را صدا زدند
با سیلی و لگد همه را بی هوا زدند
پیش نگاه شاه سر از تن جدا زدند
وقتی طنابِ حرمله سهم رباب شد
بالای نیزه ها سرعباس آب شد
دارد کبودی پرتان سنگ می خورد
در کوچه ها به معجرتان سنگ می خورد
از پُشت بام ها سرتان سنگ می خورد
راس علی اصغرتان سنگ می خورد
ای کاشکی بگویم عدو حرف بد نزد
در ازحادم کوچه تو را با لگد نزد
هرگز دلی شبیه دل تو کباب نیست
ولله در عرب،زدن زن ثواب نیست
آهی شبیه آه مُدام رباب نیست
جای مخدّرات که بزم شراب نیست
ناموس شاه بود و نگاه حرامیان
دندان شاه بود و لگدهای خیزران
یک سال و نیم،درهمه جا گریه کرده است
هرشب به یاد خاطره ها گریه کرده است
با یاد زجر کرببلا گریه کرده است
با داغ سیدالشهدا گریه کرده است
وقتش رسیده..،پیرهنش را بیاورید
آن یادگارِ بی کفنش را بیاورید
#بردیا_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
💛 لبیک یا زهرا 💛
کپی باذکرصلوات ثواب مضاعف دارد
https://eitaa.com/zakerinehomolbanins
@zakerinehomolbanins
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهادت
#مربع_ترکیب
چون کویرِ بدون باران بود
سیلی صورتش نمایان بود
همه موهای او پریشان بود
بیقرار حسینِ عطشان بود
کفنی پاره مانده در مُشتش
درد شلاق و نیزه ها کُشتش!
حال و روزی عجیب و درهم داشت
در رجب غصهء مُحرّم داشت
گرچه در زینبیه مَحرم داشت
دم آخر، حسین را کم داشت
حرز زهرا "وَ اِن یَکادَش" بود
لحظه های وداع، یادش بود
قلب زارش ز کار می افتاد
یاد حلقوم یار می افتاد
بین آن نیزه زار می افتاد
پیش ده تا سوار می افتاد
آنهمه شور و شین را کشتند
زنده زنده حسین را کشتند
یوسفش را که برنگرداند و
پیکرش بین گرگ ها ماند و
شب شد و عرش را که لرزاند و
یا اُخیَّ اِلیَّ می خواند و
زیر نیزه شکسته تب می کرد
آب از خواهرش طلب می کرد
بین هفت آسمان قمر می سوخت
خیمه ها تا دم سحر می سوخت
دل زهرای خونجگر می سوخت
در میان تنور، سر می سوخت
بعد آن بی حیایی دشمن
مطبخ خانه اش نشد روشن
تنِ بی سایه بان عوض شده بود
نیّت ساربان عوض شده بود
لحن زجر و سنان عوض شده بود
سر و وضع زنان عوض شده بود
گوش های بدون زیور، وای!
دختران بدون معجر، وای!
مُشت و سیلی ز پیش و پی خورده
سنگ عُشاقِ مُلک ری خورده
بعد هر گریه، کعب نی خورده
پیش او یک سپاه، مِی خورده
ناله هایش به آسمان رفته
بین بازار شامیان رفته
بی علمدار خود، کشیده عذاب
رفته در کوچه ها بدون نقاب
شده آب از غم و جنایت آب
خواب گهواره دیده مثل رباب
چون رباب ز جنگ، برگشته...
صورتش بوده رنگ، برگشته
رنج دیده میان دستهء خود
خار دیده به پای خستهء خود
زخم خورد از سرِ شکستهء خود
مُشت خورد از دو دست بستهء خود
دیده با چشم خواب آلوده
قاری اش را شراب آلوده
گذرش در خرابه ها افتاد
دم دیوار، بی عصا افتاد
سر که آمد، طبق جدا افتاد
دختری از سر و صدا افتاد
مثل بابا شکست حرمت او
جای بوسه نداشت صورت او
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
💛 لبیک یا زهرا 💛
کپی باذکرصلوات ثواب مضاعف دارد
https://eitaa.com/zakerinehomolbanins
@zakerinehomolbanins
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهادت
#مربع_ترکیب
عاشق همیشه قسمتش حیران شدن بود
پارهگریبان ، بی سر و سامان شدن بود
اول قرار ما دو تا قربان شدن بود
رفتی و سهم من بلاگردان شدن بود
یکسال و نیم آتشگرفتن سهم من بود
تقدیر پروانه از اول سوختن بود
یکسال و نیم از رفتن تو گریه کردم
با هر نخ پیراهن تو گریه کردم
خیلی برای کشتن تو گریه کردم
با خندههای دشمن تو گریه کردم
هرشب بدون تو هزاران شب گذشته
دیگر بیا آب از سر زینب گذشته
آخر مرا با غصّهی ایّام بردند
با خاطرات سیلی و دشنام بردند
بین همان شهری که بزم عام بردند
این آخر عمری مرا در شام بردند
پروانه ها خاکسترم را جمع کردند
از زیر سایه بسترم را جمع کردند
گفتم به عبدالله که یاد قَرَن کن
کمتر کنارم صحبت از باغ و چمن کن
این آخر عمری مرا رو به وطن کن
من را میان کهنه پیراهن کفن کن
با قاسم و عباسم و اکبر بیائید
من را بسوی کربلا تشییع نمائید
حالا دگر بال و پری دارم، ندارم
در آتشت خاکستری دارم، ندارم
من سایهی بالاسری دارم، ندارم
چیزی به جز چشم تری دارم، ندارم
آنقدر بین کوچهها بال و پرم سوخت
آنقدر بعد کربلا موی سرم سوخت
باور نخواهی کرد با اغیار رفتم
با چادر پاره سر بازار رفتم
خیلی میان کوچهها دشوار رفتم
با ناسزای تند نیزهدار رفتم
یادم نرفته دست بر پهلو گرفتم
با آستینم با چه وضعی رو گرفتم
یادم نرفته دور تو جنجال کردند
جمعیتی را وارد گودال کردند
آن ده سواری که تو را پامال کردند
دیدم تنت را زندهزنده چال کردند
یادم نرفته دست و پا گم کرده بودم
در گوشهی مقتل تو را گم کرده بودم
دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت
عمّامهی پیغمبرت دست کسی رفت
هم یادگار مادرت دست کسی رفت
هم روسریِ دخترت دست کسی رفت
هم خویش را پهلوی تو انداختم من
هم چادرم را روی تو انداختم من
#محمد_جواد_پرچمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
💛 لبیک یا زهرا 💛
کپی باذکرصلوات ثواب مضاعف دارد
https://eitaa.com/zakerinehomolbanins
@zakerinehomolbanins
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻