eitaa logo
ذاکرین حضرت اُمُ البَنین سلام الله علیها
1.7هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
10هزار ویدیو
1.8هزار فایل
به عشق چهارده نور مقدس و خانم حضرت اُمُ البَنین سلام الله علیها ❤️ کلاس تخصصی مداحی حضرت اُمُ البَنین (س) ارتباط با مدیر👇 @th_taghizadeh آدرس کانال : https://eitaa.com/zakerinehomolbanins http://mtaghizade.blogfa.com
مشاهده در ایتا
دانلود
۳۰ آوریل،‏ ۲۰.۰۰​.mp3
2.17M
آشنایی با نواهای پرکابرد مداحی معرفی گوشه چوپانی در آواز دشتی قسمت مدرس : صادق ابراهیمی پور 💚 لبیک یا مهدی 💚 آرشیو فایلهای کلاس مداحی حضرت ام البَنین(س)👇 https://eitaa.com/zakerinehomolbanins2 کانال اصلی ذاکرین حضرت ام البَنین (س)👇 https://eitaa.com/zakerinehomolbanins @zakerinehomolbanins وبلاگ👇 http://mtaghizade.blogfa.com 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کپی با ذکر صلوات
ای شعرِ ناسروده ی هستی کلام تو آیاتِ آسمانی وحی است نام تو عرشِ خداست گوشه ی ایوان بام تو حالا به التماس نشسته امام تو زهرای من دوباره بیا و ثواب کن مامور قبض روحِ علی را جواب کن با آهِ خود به ساحت آیینه غم مریز معراجِ غم…هبوط به لوح و قلم مریز خاک عزای رفتن خود را سرم مریز من را شبیه صورت سرخت بهم مریز باری ز داغ, شانه ی این مرد می برد منهای تو تمامِ مرا درد می برد . . بانو تو را برای رضای خدا زدند یک شهر در مقابل چشمم تو را زدند تا آمدم به خویش تو را بی هوا زدند “این غم کجا بَرَم که تو را مرد ها زدند” این داغ ها روایتِ افسوسِ حیدر است یک تن نگفت است در زیرِ بار درد خمیدی و…میخِ در چیزی به غیرِ دود ندیدی و…میخِ در از چارچوب خانه چکیدی و…میخِ در “شد پهلویت مزارِ شهیدی و میخِ در می خواست نبشِ قبر کند این مزار را” این زخم سر نبسته ی دنباله دار را . دشمن نداشت تابِ مسیحاییِ تورا سیلی چه کرد صورتِ زهراییِ تورا تصویرِ “سایه روشنِ” حوراییِ تورا نشنید دمِ لالاییِ تو را احساسِ مادریِ تو بی گریه سَر نشد حیدر برای دفعه ی پدر نشد یک مرد در میان هزاران نفر نبود دست تو کاش حائلِ بندِ کمر نبود یا که جنون حادثه نزدیکِ سر نبود “بانوی من دستت اگر نبود این عقده ها گره به گره وا نمی شدند” یک عده از مبرّی نمی شدند . . افتاد… نارسیده نهالی که داشتی درهم شکست شوکتِ بالی که داشتی پیچیده شد فروغِ جلالی که داشتی از من گرفت کوچه جمالی که داشتی زخمیِ زخمِ چشمِ حسودیِ کوچه ای تو سیبِ سرخِ رو به کبودیِ کوچه ای چشم تو ضرب دیده که بی خواب می شود زخمت هنوز تازه به خوناب می شود هر روز ذره ذره تنت آب می شود در حجم استخوان بدنت قاب می شود سَر می کنی به طرز جلالی به سِیرِ وهم چیزی نمانده از تو عزیزم به غیرِ وهم تقدیر می نوشت وَبالی به بالِ بعد دیروزمان گرفت زبانی به حالِ بعد گفتی قرارِ گریه ی امروز مالِ بعد می بینمت دوباره و…پنجاه سالِ بعد با هم خمیده گوشه ی گودال می رویم او دست و پا که می زند از حال می رویم آن روز جای بوسه تنش نیزه می خورد از هرکه می رسد بدنش نیزه می خورد تکه به تکه پیرُهنش نیزه می خورد باور نمی کنی دهنش نیزه می خورد در پیش چشم تو سرش از پشت می بُرد غارت که می شود کسی انگشت می برُد… ظهیر مومنی