eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
343 دنبال‌کننده
27.9هزار عکس
10.3هزار ویدیو
137 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
شعب کشیک بانک‌ها جمعه فعال هستند 🔹بانک مرکزی: به‌منظور رفاه حال زائران اربعین حسینی، شعب کشیک بانک‌ها در روز جمعه ۲۶ مرداد نیز دایر هستند و برای فروش ارز به زائران خدمات می‌دهند.
کریمی-دارم میبینم.mp3
7.12M
🔊 |   📝 دارم می‌بینم با پاهای تاول زده 👤 حاج‌محمود ▪️ویژه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به این موکب دار عراقی گفتن نت ضعیفه تو مسیر پیاده روی، رفته دکل زده برای زائرا 😂😍 واقعا اتفاقات عجیبی میفته تو مسیر اربعین
خواص عاشورایی: عَمرو بن قَرَظه انصاری 🔹 پدر عمرو بن قَرَظه ، قرظه بن کعب، یکی از یاران پیامبر ص است که در جنگ احد و سایر جنگ ها همراه سپاه اسلام بود و در دوران خلافت امام علی ع نیز با ایشان همراهی کرد. 🔻 عمرو برادری هم داشت که روز عاشورا در سپاه عمر بن سعد بود و به امام هم جسارت و حمله کرد. نقل شده که عمرو خود را سپر هر تیری که به سوی امام پرتاب می‌شد قرار می‌داد تا به امام گزندی نرسد. 🔸 عمرو بن قرظه به نمایندگی از امام ع با عمر بن سعد گفتگو کرد. هنگام نبرد شجاعانه با دشمن جنگید و تعداد زیادی از افراد ابن زیاد را کشت. ▫️ سرانجام وی بر اثر زخمهای که خورده بود، زمین گیر شد. در این حال به امام حسین ع گفت: " آیا به پیمانم وفا کردم؟" امام فرمود: " آری، تو در بهشت پیش روی من هستی". سپس به شهادت رسید. (مثیرالاحزان، ص۶۰) ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
علمی بود به قدری باهوش بود که در۱۳سالگی به راحتی انگلیسی حرف می‌زد درجبهه آموزش زبان مۍ‌داد والفجر۸ شد و در۱۷سالگی به رسید محمود تاج‌ الدین ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
30.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 روایت حاج قاسم از ۳نکته‌ای که رهبر انقلاب در خلال جنگ ۳۳روزه بیان کردند 🗓 گفتگوی تاریخی شهید سپهبد قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در مهرماه ۹۸ 📥 فیلم کامل را در سایت ببینید ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
✍💞سرباز ولایت 💞 🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
📚 📝 نویسنده ♥️ هتلى كه تاكسى جلويش ايستاد، نزدیک به حرم، و تر و تميز بود. یک اتاق دو تخته گرفتيم، هتل آنچنان لوكسى نبود، اما بد هم نبود. كفش هايم را جلوى در درآوردم و روى تخت ولو شدم. هنوز خوابم مى آمد، اما با صداى حسين به خود آمدم. - مهتاب، بيا اول بريم حرم زيارت، بعد ناهار بخور و بخواب. بى حال گفتم: من خيلى خسته ام! حسين كنارم نشست و دستانم را در دست گرفت: پاشو عزيزم، مى دونم خسته اى، اما بهتر نيست حالا كه آمدى مشهد، اول بريم خدمت آقا، یک سلام كوچولو بديم؟ نمى دانستم چه بگويم؟ چشمان معصوم حسين، خيره نگاهم مى كرد. ناگزير بلند شدم و گفتم: - خيلى خوب. هر دو وضو گرفتيم و به طرف حرم راه افتاديم. از هتل تا حرم، پياده راهى نبود. هوا، آفتابى، ولى سرد بود. اواسط مهر ماه بود و من هنوز سر كلاس نرفته بودم، اما اهميتى نداشت، چون شادى و ليلا مرتب جزوه برمى داشتند و مى دانستم سر امتحان كمكم مى كنند. وقتى به صحن حرم رسيديم، حسين خم شد و كفش و جورابش را در آورد و در كيسه اى كه همراهش آورده بود، انداخت. متعجب به حركاتش خيره شدم. انگار از خود بى خود شده و از ياد برده كه من همراهش هستم. اما لحظه اى بعد، گفت: خوب مهتاب تو بايد برى قسمت خانمها، نيم ساعت ديگر همين جا، خوب؟ سرى تكان دادم و به طرف حرم حركت كردم. به اطرافم نگاه كردم. عده اى در گوشه و كنار صحن، فرش انداخته و ناهار مى خوردند. چند نفرى در حال نماز خواندن و تعدادى مشغول دانه دادن به كفترهاى حرم بودند. جلو رفتم و كفش هايم را به مسئول كفش كن، سپردم. چادر نمازى كه به دستم دادند، روى سرم انداختم و با احترام وارد شدم. جمعيت موج مى زد، اطراف ضريح از شلوغى، غلغله بود. مشغول خواندن زيارتنامه بودم كه ناگهان مقابل ديدگانم، راه باز شد. بى خود از خود، جلو رفتم. انگار كسى راه را برايم باز مى كرد. زنها از سر راهم كنار می رفتند، مثل یک خواب! به آسانى دستم را دراز كردم و ضريح را گرفتم. بعد خم شدم و سرم را روى ميله هايى كه از تماس مداوم دست و صورت زوار، گرم بود، گذاشتم. زير لب گفتم: خدايا شكرت، از تو مى خواهم در كنار حسين، مرا خوشبخت و سعادتمند کنى... بعد سرم را بالا گرفتم، هوا خفه و دم كرده بود. فشار جمعيت وادارم مى كرد، ضريح را رها كنم، قبل از آنكه انگشتانم از دور ميله ها باز شود، فرياد زدم: - اى امام رضا، به حسين شفاى عاجل عنايت بفرما! زنى از كنارم با لهجه غليظ آذرى گفت: آمين، قبول اوستون! بعد با موج جمعيت، به عقب رانده شدم. راضى و خوشحال، بيرون آمدم و كفش هايم را تحويل گرفتم. لحظه اى بعد، همراه حسين به طرف هتل برگشتم. ناهار را در رستوران هتل خورديم، در تمام مدت حسين نگاهم مى كرد. خسته وبى رمق از جا بلند شدم. حسين با صدايى آهسته گفت: - تو برو، من الان مى آم. وارد اتاق شدم و با عجله لباس هايم را عوض كردم. از حسين خجالت مى كشيدم و نمى توانستم راحت لباس عوض كنم، دست و صورتم را شستم و خشک كردم. سر حال آمده بودم. آهسته روی تخت دراز كشيدم و دستانم را زير سرم گذاشتم. «خدايا، يعنى همه چيز درست شده بود؟ حالا من زن حسين بودم، بعد از دو سال، به آرزويم رسيده بودم.» قلبم پر از شادی شد. چشمانم را بستم و در روياى خوشم غرق شدم. نمى دانم چقدر گذشته بود كه چشم گشودم. هوا تاريک شده بود. سرم را برگرداندم، حسين كنارم دراز كشيده و خوابيده بود. ناخودآگاه لبخند زدم. چقدر اين پسر را دوست داشتم. دستم را دراز كردم و روى موهايش كشيدم. با اينكه خواب بود ولى خجالت مى كشيدم. خواستم عقب بروم كه ناگهان دستش را بلند کرد و مرا به طرف خودش كشيد. چشمانش را باز كرد و خنديد: - كجا؟ با خجالت گفتم: حسين... تو بيدار بودى؟ حسين روى دستانش بلند شد و به صورتم خيره شد: عاقبت روزى كه آرزويش را داشتم، رسيد. در سكوت نگاهش كردم. خم شد و با ملايمت، پيشانی ام را بوسيد. با اينكه ديگر محرم هم بوديم، اما باز از خجالت بدنم گر گرفته بود. چشمانم را بستم، حسين در گوشم زمزمه كرد: - ناراحتى؟ سرم را تكان دادم، به سختى گفتم: ازت خجالت مى كشم... دستان مشتاق حسين، دستانم را گرفت، صدايش نجواگون بود. - مهتاب... تو پاداش كدوم كار خوب منى؟... خيلى دوستت دارم. با لكنت گفتم: منهم دوستت دارم. صداى حسين گرم و پرشور بلند شد: من مجبورم از همين حالا شروع كنم تا بتونم مهريه ات رو بدم... .... چشمانم را محكم رويهم فشار مى دادم كه اگر خواب هستم، بیدار نشوم. پايان فصل 37 ادامه دارد.... ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
{بسم الله الرحمن الرحیم...
{صَبَاحَاً أتَنَفَّسُ بِحُبِّ الحُسَین...
سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور
✨ السَّلامُ عَلَيْكَ يا داعِيَ اللهِ وَرَبّانِيَ آياتِهِ.. 💬 سلام بر تو ای دروازه (ارتباط با) خدا و ای حاکم دین او «بِسم الله الرحمن الرحیم» سلام امام مهربان زمانم✋ صبحتان خدایی به رسم شروع روزهای انتظارمان می خوانیم: 💠يا اللّٰهُ یا رَحْمَانُ یا رَحیم،يَا مُقَلِّبَ القُلُوب ثَبِّتْ قَلبی عَلی دینِک 💠دعای زمان غیبت؛ ▫️اللَّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّك ▫️اللَّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَك ▫️اللَّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی 🌴🥀🌴توسل به امام زمان(عج)؛ يا وَصِيَّ الْحَسَن وَ الْخَلَفَ الْحُجَّهَ أَيُّهَا الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّه، يَا حُجَّهَ اللَّهِ عَلَي خَلْقِه يَا سَيِّدَنا وَمَولانا، إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكَ إلَي اللَّه و قَدَّمْنَاكَ بَيْنَ يَدَیْ حَاجَاتِنا،یا وَجِيهاً عِنْدَاللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَاللَّه 🌴🏴🌴به امید آنکه امروز را آنگونه بگذرانیم که شایسته ی نام "منتظر مهدی(عج)" باشیم ✍💞سرباز ولایت 💞 🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ ویژه دعای فرج ‎الهی علی فانی ﴿ بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ ﴾ اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، یامُحَمَّدُ یاعَلِیُّ، یاعَلِیُّ یامُحَمَّدُ، اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ، وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ، یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمان،ِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی، السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، یا اَرْحَمَ الرّاحِمین، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.️ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا وَنَرَاهُ قَرِيبًا 🌴💎🌹💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋ در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت 🌴🕯🌴خدایا... یادش را انتظارش را و ایمان به او را لحظه‌ای از خاطرم نبر... أللَّهُمَ عجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حرام نخور ببین امام زمان می‌ذاره گرسنه بمونی؟ 🔵 حکایت عنایت ارواحنا فداه به مرحوم سید عبدالکریم کفاش رضوان الله علیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴🥀🌴پــروردگارا . . . در ثانیه های ناامیدی ، پاهایم ، از حرکت می‌ایستند ؛ دلم از خواستن تهی میشود ؛ اما دستانم باز هم به سمت توست . . . 🌴💎🌴 خدای من . . .  تا تو را دارم و دلی که صدایت میزند ؛ نا امید نخواهم بود. میدانم همیـن روزها مثل همیشه ، نگاه مهربانت مرهم  خستگی هایم خواهد شد . . .  🌴🌹🌴مهربان من... می دانم که تو فراموشم نکرده ای ؛ همین روزها باز هم،  مات و مبهوت تمام نشانه هایت میشوم. نشانه هایی که آرام می کنند دلم را . . .  🌴💎🌴خدایـا . . . من صدایت می زنم چرا که  جز خودت هیچکس را  گره گشای مشکلاتم نمیدانم. من "تو" را دارم و دلی که . یقین دارد به بودنت . . .  یقینی که آرامم می کند :  یقین دارم خـدایم مرا رهـا نخواهد کرد  
عراقی ها هم بیاد شهید رئیسی هستند
🔺حضور گسترده یگان های چک و خنثی سازی مواد منفجره، تیم واکنش سریع و حفاظت فیزیکی حشد الشعبی در تمام طول مسیر راه پیمایی به خصوص شهر نجف و اطراف حرم امیرالمؤمنین ـــــــــــــــــــــــ
🔴 منبع آگاه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی : در این دوره از حملات از بعضی سلاح هایی که تا این زمان رونمایی نشده اند استفاده خواهیم کرد. 🔻در صورت حماقت صهیونیست ها و جواب دادن به این حملات در دور بعد از دو سلاح بکلی سری استفاده خواهیم نمود که ورق جنگ و قدرت نظامی را در دنیا متحول خواهد کرد پوشش خبری عملیات نظامی ایران
و مــا با این عڪس جان دادیم:)
M.1.mp3
2.94M
🔊 | 📝 اربعین، مانور ظهور 👤 استاد         ▪️ویژه