خنـده های دلنشین شهدا
نشان ازآرامش دل دارد
وقتی دلت با"خدا"باشد
لبانت همیشه می خندد
اگر باخدا نباشی هرچقدر هم شادی کنی، آخرش دلت غمگین است
#شهید_حسین_خرازی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#نعم_الرفیق
شهید حاج حسین خرازی به روایت شهید آوینی: وقتی از این كانال كه سنگرهای دشمن را به یكدیگر پیوند می داده اند بگذری، به فرمانده خواهی رسید، به #علمدار...
او را از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت چه میگویمـ؟ چهره ریز نقش و خنده های دلنشینش نشانه ی بهتری است...
#شهید_حسین_خرازی🌷
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
وسط عملیات ... ! زیر آتیش ... ! فرقی براش نداشت ؛ اذان که میشد ، میگفت : من میرم موقعیت اللّه .
⭕️ده ماه بود ازش خبرى نداشتیم. مادرش مىگفت: "خرازى! پاشو برو ببین چى شد این بچّه؟ زنده است؟ مرده است؟"
مىگفتم: "کجا برم دنبالش آخه؟ کار و زندگى دارم خانم. جبهه که یه وجب دو وجب نیست. از کجا پیداش کنم؟"
رفته بودم نماز جمعه. حاج آقا آخر خطبهها گفت حسین خرازى رو دعا کنید.
اومدم خونه. به مادرش گفتم. پرسید: "حسین ما رو مىگفت؟"
گفتم: "چى شده که امام جمعه هم مىشناسدش؟"
نمىدونستیم فرمانده لشکر اصفهان است!
#شهید_حسین_خرازی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🔸رفتم بیرون، برگشتم. هنوز حرف میزدن. پیرمرد میگفت: "جوون دستت چی شده؟ تو جبهه این طوری شدی یا مادر زادیه؟"
حاج حسین خندید. اون یکی دستش رو آورد بالا. گفت: "این جای اون یکی رو هم پر میکنه! یه بار تو اصفهان با همین یه دست ده دوازده کیلو میوه خریدم برای مادرم.
🔹پیرمرد ساکت بود. پرسیدم: "پدر جان! تازه اومدی لشکر؟"
حواسش نبود! گفت: "این چه جوون بی تکبری بود. ازش خوشم اومد. دیدی چه طور حرفو عوض کرد؟! اسمش چیه این؟"
گفتم: "حاج حسین خرازی!"
راست نشست. گفت: "حسین خرازی؟ فرمانده لشکر؟!"
#شهید_حسین_خرازی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
بخوان
دعای فرج را
که حلِ مشکلهاست ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_حسین_خرازی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#شهید_حسینِ_خرازی قبل از ۳۰ سالگی فرمانده لشگر بود و تو ۸ تا عملیات شرکت کرده بود، تازه یه دست هم نداشت ....
کجاییم رفیق؟!
چیکار میکنیم؟!
#حاج_حسین_خرازی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
*زنده زنده سوخت....*
*اما آخ نگفت....*
😭😭
حسین خرازی نشست ترک موتورم🏍 بین راه، به یک #نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش🔥 می سوخت.
*فهمیدیم یک #بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد😰 من و #حسین_آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم.
گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش🔥 جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا #ضجه و ناله نمی زد❌ و همین پدر همه ی ما را درآورده بود!
بلند بلند فریاد می زد:
#خدایا!
الان پاهام داره می سوزه!
می خوام اون ور ثابت قدمم کنی☝️
*خدایا!*
الان سینه ام داره می سوزه😭
این سوزش به سوزش سینه ی #حضرت_زهرا نمی رسه
خدایا!
الان دست هام #سوخت
می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم🤲
نمی خوام دست هام #گناه کار باشه!
*خدایا!*
#صورتم داره می سوزه!
این سوزش برای امام زمانه♥️
برای #ولایته
*اولین بار "حضرت زهرا" این طوری برای ولایت سوخت!*
آتش که به #سرش رسید، گفت:
خدایا! دیگه طاقت ندارم،
دیگه نمی تونم،
دارم تموم می کنم.
لااله الا الله😭
*خدایا!*
خودت شاهد باش!
خودت #شهادت بده آخ نگفتم😭
آن لحظه که #جمجمه اش ترکید💥 من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.
حال حسین آقا از همه بدتر بود.دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد😭 و می گفت:
خدایا!
ما جواب اینا را چه جوری بدیم⁉️
ما #فرمانده ایناییم؟
اینا کجا و ما کجا؟
اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه #جواب اینا رو چی می دی؟
زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر #گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد.
#شهید_حسین_خرازی 🌺
نشر معارف شهدا درایتا
@zakhmiyan_eshgh
شهیدان ...
روزیخورِ سفرهٔ عشقاند تا ابد
ای زندگان خاک ، مگوييد مُردهاند
#به_یاد_شهـداء
#شهید_حسین_خرازی
#لحظات_سبز_افطار
#التماس_دعا
نشر معارف شهدا درایتا
@zakhmiyan_eshgh
به کدام روشنی
جز لبخند بیمنّت شما
گِره بزنم روزم را ...
#فرماندهان
#شهید_حسین_خرازی
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
[. . .برای شهدا خاصِّ
#شهید_قاسم_سلیمانی
#شهید_حسین_خرازی
#شهید_محمدابراهیم_همت
سیلصلواٺبهراهـبیاندازیمـ. . .]
سهمـشما۱۴صلوات
نشر معارف شهدا در ایتا
@zakhmiyan_eshgh
کام ما هر روز
شیرین گردد از دیدارتان ...
#شهید_حسین_خرازی
#رزمندگان_لشکر۱۴_امامحسین
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به قول حاج حسین :
کار اگر برای خداست گفتن نداره
#شهید_حسین_خرازی
#فرمانده_لشکر۱۴_امامحسین
#سالروز_شهادت
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
#فرماندهان
#عملیات_فتح_المبین
منطقه تیشه کن ، سال ۱۳۶۰
مقر فرماندهی تیپ۱۴ امامحسین(ع)
قهرمانان #شهید_حسین_خرازی و
شهید مصطفی ردانیپور در جمع یاران
عکاس : حسین ارکدستانی
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
شهادت مهمانی خداوند است
و شهید مهمانِ خدا ...
#شهید_حسین_خرازی
#لحظات_سبز_افطار
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
حکایت خنده های شهدا
حکایت لبخند خداست و آسمانیان ...
#شهید_حسین_خرازی
#رزمندگان_لشکر14_امامحسین
نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🌿#ڪݪام_شـھید💌
چہ زیبا گفت این شیر مرد:
یادمون باشه!
که هرچی برای خُدا
کوچیکی و افتادگی کنیم••
خدا در نظر
دیگران بزرگمون میکنه...
#شهید_حسین_خرازی
🌿#ڪݪام_شـھید💌
چہ زیبا گفت این شیر مرد:
یادمون باشه!
که هرچی برای خُدا
کوچیکی و افتادگی کنیم••
خدا در نظر
دیگران بزرگمون میکنه...
#شهید_حسین_خرازی
چه نماز عاشقانهای شود
وقتی مُکبّرش تو باشی ...
#نماز_اول_وقت
#شهید_حسین_خرازی
#فرمانده_لشکر14امامحسین
#کانال_زخمیان_عاشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 زیرخاکی
🍂 #شهید_حسین_خرازی
در خط مقدم
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
یاد حاجحسین بخیر ؛
که به جز با خدا معامله نمیکرد ...
#شهید_حسین_خرازی
#فرمانده_لشکر۱۴_امامحسین
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💔
همین طور حسین را نگاه می کرد. معلوم بود باورش نشده حسین فرمانده تیپ است.
من هم اول که آمده بودم، باورم نشده بود. حسین آمد، نشست روبه رویش.
گفت" « آزادت می کنم بری. »
به من گفت: « بهش بگو. » ترجمه کردم.
باز هم معلوم بود باورش نشده.
حسین گفت: « بگو بره خرمشهر، به دوستاش بگه راه فراری نیس، تسلیم شن. بگه کاری باهاشون نداریم. اذیتشون نمی کنیم. »
خودش بلند شد دست های او را باز کرد.
افسر عراقی می آمد؛ پشت سرش هزار هزار عراقی با زیر پیراهن های سفید که بالای سرشان تکان می داند.
📚یادگاران، کتاب شهیدخرازی
#شهید_حسین_خرازی
#خرمشهر
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💔
همین طور حسین را نگاه می کرد. معلوم بود باورش نشده حسین فرمانده تیپ است.
من هم اول که آمده بودم، باورم نشده بود. حسین آمد، نشست روبه رویش.
گفت" « آزادت می کنم بری. »
به من گفت: « بهش بگو. » ترجمه کردم.
باز هم معلوم بود باورش نشده.
حسین گفت: « بگو بره خرمشهر، به دوستاش بگه راه فراری نیس، تسلیم شن. بگه کاری باهاشون نداریم. اذیتشون نمی کنیم. »
خودش بلند شد دست های او را باز کرد.
افسر عراقی می آمد؛ پشت سرش هزار هزار عراقی با زیر پیراهن های سفید که بالای سرشان تکان می داند.
📚یادگاران، کتاب شهیدخرازی
#شهید_حسین_خرازی
#خرمشهر
✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💔
حسین خرازی نشست ترک موتورم
بین راه، به یک نفربر برخوردیم که در آتش میسوخت.
فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده میسوزد
من و حسین آقا هم برای نجات آن بندهخدا با بقیه همراه شدیم
گونی سنگرها را برمیداشتیم و از همان دو سه متری، روی آتش میپاشیدیم
آن عزیزِ گرفتار شده،با این که داشت میسوخت،اصلاً ضجه و ناله نمیزد و همین موضوع پدر همهی ما را درآورده بود!
بلند بلند فریاد میزد:
خدایا
الان پاهام داره میسوزه!
می خوام اون ور ثابت قدمم کنی
خدایا!
الان سینهام داره میسوزه
این سوزش به سوزش سینهی حضرت زهرا(س) نمیرسه خدایا
الان دستهام سوخت
می خوام تو اون دنیا دستهام رو طرف تو دراز کنم، نمیخوام دستهام گناهکار باشه!
خدایا
صورتم داره میسوزه!
این سوزش برای امام زمانه
برای ولایته
اولین بار حضرت زهرا(س)اینطوری برای ولایت سوخت!
آتش که به سرش رسید،گفت:
خدایا! دیگه طاقت ندارم،
دیگه نمیتونم
دارم تموم میکنم.
خدایا
خودت شاهد باش!
خودت شهادت بده آخ نگفتم
آن لحظه که جمجمهاش ترکید من دوست داشتم خاک گونیها را روی سرم بریزم!
حال حسین آقا خیلی بد بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه میکرد و میگفت:
ما جواب اینا را چه جوری بدیم
ما فرمانده ایناییم؟
اینا کجا و ما کجا؟اون دنیا خدا ما رو نگه نمیداره بگه جواب اینا رو چی میدی؟زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم.
تمام مسیر پشت موتور،سرش را گذاشت روی شانه من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیس شد.
#شهید_حسین_خرازی
انتشار به مناسبت ایام #فاطمیه
#امام_زمان
یلدا بهانه است
مهم یک دقیقه بیشتر
کنارِ شما بودن است ...
#یلدا_مبارک 🍉
#شهید_حسین_خرازی
#رزمندگان_لشکر۱۴_امامحسین
✍💞سرباز ولایت 💞
🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
«وقتی تو جبهه هدایای مردمی را باز میکردیم، در نایلون رو باز کردم و دیدم که یک قوطی خالی کمپوته که داخلش یک نامه است نوشته بود :
برادر رزمنده اسلام من یک دانش آموز دبستانی هستم، خانم معلم گفته بود که برای کمک به رزمندگان نفری یک کمپوت هدیه بفرستیم با مادرم رفتم مغازه بقالی کمپوت بخرم ، قیمت هر کدام از کمپوت ها رو پرسیدم اما قیمت آنها خیلی گران بود
حتی قیمت کمپوت گلابی که قیمتش ۲۵ تومان بود و از همه ارزانتر بود را نتوانستم بخرم
آخر پول ما به اندازه سیر کردن شکم خانواده هم نیست
در راه برگشت کنار خیابان این قوطیهای کمپوت را دیدم و برداشتم و چندبار آن را با دقت شستم تا تمیز شود
حالا یک خواهش از شما برادر رزمنده دارم، هر وقت که تشنه شدید با این قوطی آب بخورید تا من هم خوشحال بشوم و فکر کنم که توانستم به جبههها کمکی کنم»
بچه ها تو سنگر برای خوردن آب توی این قوطی نوبت میگرفتند
به نقل از #شهید_حسین_خرازی 🌷
✍💞سرباز ولایت 💞
خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh