#رسم_خوبان
جواد #تابستانها کار میکرد ؛ بامیه و شکلات🍬 و از این جور چیزها میفروخت و به خانواده #کمک میکرد ....همیشه هم از من میپرسید چی دوست داری تا برات بخرم⁉️... مقداری هم برای #همسایه ها و دوستان کنار میذاشت ... بانخستین حقوقی💰 که از #پالایشگاه نفت ابادان گرفت برای یکی از افراد فامیل که وضع اقتصادی خوبی نداشت😔 و کار بافتنی میکرد یکدستگاه چرخ ⚙بافتنی خرید.... یک روز گفت : نیت کردم شمارو به #مشهد ببرم و منو مادر و مادربزرگم را به مشهد برد😍
✍به روایت خواهر شهید
#شهید_محمدجواد_تندگویان🌷
#سالروز_ولادت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#لالههای_آسمونی
چند شب 🌙قبل عروسی #خواب دیدم که من با لباس عروس و آقامرتضی با لباس دامادی در حرم امام حسین(ع) هستیم و برایمان #جشن گرفته اند یک دفعه به ما گفتند:‼️ که شما همیشه #همسایه ما بودید و یک عمر همسایه ما خواهید ماند...😇
خواب #عجیبی بود برای آقا مرتضی که تعریف کردم بسیار خوشحال شد😍 و گفت: خوشا به حال شما؛ من می دانم که شما #شهید می شوید، من به او گفتم اما به نظرم شما شهیدمیشوی👌 چون مدت #کوتاهی در خوابم بودید...
✍ به روایت همسرشهید
#شهید_مرتضی_زارع🌷
#سالروز_ولادت
نشر معارف شهدا در ایتا
@zakhmiyan_eshgh