☀️ «من آن رستمم کز دد و دیو و شیر ندارم هراس و نترسم ز تیر!» زن، که دید فریبش کارگر نشد، چهره‌ی پلیدش را نمایان ساخت و نعره‌ای جادویی سر داد! ناگاه ابرهای تیره در آسمان پیچید، زمین لرزید، و هوا از بوی تعفن پر شد. ⚔️ رستم، شمشیر برکشید و سحر را در هم شکست رستم که سحر را دید، خشمگین بر رخساره‌ی زن نگریست و ناگهان دست بر تیغ بُران خود برد! شمشیرش را از نیام کشید و نعره‌ای زد که کوه‌ها به لرزه افتادند: 🔥 «به مردی بسوزم تن جادویت برآرم ز مغزت همی آب و مَیت!» رستم با یک ضربه‌ی سهمگین، پیکر جادوگر را به دو نیم کرد. با مرگ این زن فریبکار، تمام سحر و جادو از میان رفت، آسمان صاف شد، و زمین به آرامش رسید. 🌟 و بدین‌سان، رستم از خان چهارم نیز پیروز و سرافراز گذشت! اما آیا دیوان مازندران به این آسانی از پای در خواهند آمد؟ راه هنوز باقی است… #رستم_و_خان_چهارم ⚔️ #جادوی_سیاه_در_برابر_پهلوانی_ایران 🔥 #شاهنامه_جاویدان 📖 📲 @zaman_media