eitaa logo
☫ دقایقی برای تَفکُّر ☫
429 دنبال‌کننده
694 عکس
793 ویدیو
26 فایل
دلنوشته های یک جٰاماندِه... 🌱❤️ ما مسافرِ سَفَرِ بی نَهایت هَستیم
مشاهده در ایتا
دانلود
تجربیاتِ مشاوره ای بیماریِ مهرطلبی🤔 🔸️«دلم نمی‌خواهد باهاش زندگی کنم اما تهدیدم کرده که اگر ولش کنم خودش را می‌کشد» گفتم «چایی یا نسکافه»؟ و از جام بلند شدم. گفت «هر کدام که اعصاب را آرام‌تر می‌کند؛ به نظرم نسکافه بهتر است، ها»؟ گفتم «هر چه میل شماست» و رفتم سمت چای‌ساز که بزنمش به برق. گفت «بلانسبت شما، ولی مرا همین‌طوری خر کرد» آمدم بگویم با نسکافه؟ که دیدم خودش پیش‌دستی کرد و گفت «با همین جمله هر چه میل شماست»! لحن صدایم را مثل مهران مدیری کردم و گفتم «عاشق شدی»؟ خنده ریزی زد و گفت «خر شدم.... احساس خوشبختی هم نمی‌کنم». صدای غل غل آب بلند شد. پرسیدم «چند وقت است با هم زندگی می‌کنید»؟ و رفتم سمت لیوان‌های یک‌بار مصرف و یکی برداشتم. مکث کرده بود. سرم را چرخاندم سمتش و گفتم «ها»؟ رد نگاهش همین‌طورخیره مانده بود روی چای‌ساز. با صدایی که بی‌انرژی شده بود گفت «یک سال.... عین زمانِ کوتاهِ جوشیدن این آب، ما هم زود جوش آوردیم». گفتم «از اولش بگو» و یک نسکافه از توی جعبه کشیدم بیرون. گفت «با مهر و محبت‌هایی که داشت مَسخم کرده بود. فکر می‌کردم خدا به حال دلم نظر کرده و او را برای من اختصاصی کنار گذاشته، اما همه‌چیزش دروغ بود» نسکافه را ریختم توی لیوان و گفتم «واضح‌تر بگو. یعنی چه دروغ بود؟ نقشه بود»؟ شروع کرد به جویدن لبش و گفت «نقشه که نه؛ این‌طور که محبت می‌کرد و منتظر جوابش بود، مبادله کالا به کالا بود».... شروع کردم به هم زدن نسکافه و گفتم «این‌که طبیعی ست. بیشتر آدم‌ها محبت می‌کنند و منتظر جبران هم هستند» و لیوان را دادم دستش. گفت «وقتی محبت می‌کند تا بگوید آدم بهتری است، وقتی خودش را راضی نشان می‌دهد و نه نمی‌گوید، اما کینه به دل می‌گیرد، حالم را از هر چه محبت است به هم می‌زند». پرسیدم «مسئله خاصی بین‌تان پیش آمده»؟ سری تکان داد و گفت «نمی‌دانم. به نظرم خشم فرو خورده دارد. خودش داوطلبانه به همه سرویس می‌دهد، اما پایش هم بیفتد از زمین و زمان گله دارد. مدام می‌گوید دستم نمک ندارد. روبه‌‌رو پاچه‌خوار است و پشت سر شاکی. نظرش را که می‌پرسی می‌گوید هر چه تو می‌گویی و بعدتر نشانه‌های نارضایتی را توی تک‌تک رفتارهاش نشان می‌دهد. احساس می‌کنم با یک ظاهرسازِ پرتوقعِ بی‌هویت ازدواج کرده‌ام، که دلش می‌خواهد مدام به من احساس گناه تلقین کند. من از محبت کردنِ با حساب و کتاب بدم می‌آید، از این‌که زور بزنم تا همیشه از خودم راضی نگهش دارم». و یکهو نسکافه را سر کشید. ❤️🍀 @zamanetafakor