4_6006019676167998791.mp3
1.32M
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات 264
#اصول_مداحی
#مضرات_روضه_های_سماعی
#کتب_مقتل
#کتب_مرجع
#مرجع_شناسی
#مقتل_شناسی
#مقتل_خوانی
#آداب_نوکری
#آموزش_مداحی
◼️چگونه روضه بخوانیم؟
◼️چگونه سوال مقتل بپرسیم؟
◼️آیا روضه هایی که توسط مداحان بزرگ کشوری خوانده می شود، مستند است؟
◼️برخورد ما با مداحانی که روضه های غیر مستند می خوانند، چگونه باید باشد؟
التماس دعا
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ضامن اشک در ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
@m_h_tabemanesh2
لینک مقتل ضامن اشک ، پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
لینک گروه مقتل متضمن البکاء در تلگرام
https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg
لینک گروه مقتل متضمن البکاء در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
اشعار حسینی،آموزش مداحی
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
هدایت شده از اشعار حسینی و آموزش مداحی
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات_اشعار 4
#زبانحال #آداب_نوکری
#آموزش_مداحی
#آفات_مداحی
#سوال 👇👇👇
منظور از زبان حال بین روضه خوان ها که مرسوم شده چیست؟
آنچه که در لسان ذاکران و مداحان اهل بیت(ع) به عنوان زبان حال بیان میشود، کلامی است که نه احادیث و نه تاریخ، شرح حال واقعه یا مصیبت خاندان اهل بیت(ع) را بیان نکرده اند و مداح با قرار دادن خود در جایگاه آنان سخنانی را از لسان آن بزرگواران نقل می کند.
در زبان حال، آشفتگی هایی وجود دارد که با مراجعه به اشعار مداحان و شاعران حماسه عاشورا می توان به تزلزل آن پی برد و خطر انحراف آن را لمس کرد، زیرا انسان عادی که از درک حقیقت خویش غافل و از احساس نگرانی ها و مسائل دیگر آن عاجز است، چگونه می تواند انسان های آسمانی و ملکوتی را درک کند و خود را جایگزین آن نماید و بیان مصائب آنان را با جایگزین کردن خود در جایگاه آنان ترسیم کند؟
احساسات ما در مواجهه با مسائل مختلف زندگی اعم از غمها و شادی ها، منحصر به شخص ماست.
مثلا ممکن است احساس من در برخورد با یک مصیبت امروز به گونه ای باشد و در برخورد با همان مصیبت در زمان دیگری به گونهای دیگر واکنش نشان دهم.
در مواجهه با یک خبر ناگوار، عکسالعمل من با واکنش شخص دیگر متفاوت است و نمیتوانیم احساس خود را تعمیم دهیم.
آیا می توانیم در قالب نوحه یا نظم یا نثر بگوییم سید الشهدا(ع) در مواجهه با فلان مصیبت این گونه می اندیشید؟
تردیدی نیست که ما مُجاز نیستیم ادراکات خود را تعمیم دهیم، آن هم در مورد آنان که آسمانی و دگرگون می اندیشند. همانگونه که مجاز نیستیم در زبان قال از خود تصرفی داشته باشیم در زبان حال نیز به طریق اقلام مجاز به برداشت های شخصی و قیاس به نفس نیستیم اما دیده میشود که مدیحه سرایان به منظور ترسیم موقعیت گاهی اقوالی را به ویژه درباره حادثه عاشورا به عنوان زبان حال نقل میکنند که جای تامل دارد و نگران کننده تر از آن اینکه گاهی زبان حال هایی گفته می شود که به هیچ روی با مبانی اعتقادی و آموزههای اسلام و شأن معصوم سازگاری ندارد.
زبان حالی که حاکی از تردید اضطرار نگرانی امام حسین(ع) در روز عاشورا به یقین با انگیزه اراده و سیره و از آن حضرت ناسازگار و تحریف آشکار است و نقل آن گناه به شمار میرود.
در طی قرون گذشته، در عالم تشیع کسی به سادگی نمیتوانست روایتی را از معصوم نقل کند، بدین منظور سالها در محضر بزرگان علم حدیث تلمذ میکردند و پس از گذراندن سطوح مختلف علمی نهایت اگر از طرف اساتید واجد شرایط شناخته میشدند، به داشتن اجازه نامه نقل حدیث مفتخر میشدند اما متأسفانه کمبود آگاهی از اهل بیت(ع) سبب شده خود را در مقام آن بزرگواران انگاشته و شرح حال واقعی خویش را جایگزین متون تاریخی کنند و اشعاری را بخوانند که در کتب تاریخی معتبر نگارش نشده و به بهانه زبان حال به مدیحه سرایی های سخیف و نادرست بپردازند.
بهتر است به جای بیان اینگونه سخنان مجهول الحال از مطالب متقن تاریخی که با اهداف و سیره اهل بیت(ع) در تضاد نیست بسنده کنند و اعلام خطر تحریف در تاریخ به خصوص در تاریخ کربلا توسط ذاکران اهل بیت(ع) پدید می آید، که قطعا مرضیّ امام زمان(عج) نخواهد بود.(۱)
👤ابا ربیع شامی می گوید :
امام باقر(ع) خطاب به من فرمود :
📋《وَیْحَكَ یَا أَبَا الرَّبِیعِ! ..لَا تَقُلْ فِینَا مَا لَا نَقُولُ فِى أَنْفُسِنَا فَإِنَّكَ مَوْقُوفٌ وَ مَسْئُولٌ لَا مَحَالَةَ فَإِنْ كُنْتَ صَادِقاً صَدَّقْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ كَاذِباً كَذَّبْنَاكَ!》
♦️واى بر تو اى ابا ربیع! درباره ی ما آنچه خود نگفته ایم مگو! زیرا ناچار تو در قیامت بازداشت و بازخواست شوى، پس اگر راست گو باشى تصدیقت كنیم، و اگر دروغگو باشى تكذیبت می كنیم.(۲)
باید بدانیم که ما مسئوليم و از ما درباره آنچه گفتیم و بیان کردیم، سوال خواهند کرد.
در دعاى مكارم الاخلاق مي خوانيم :
📋《وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ》
♦️پروردگارا! فردا (قيامت)، از من سوال خواهى كرد؛ مرا یاری كن كه آن چيزى را كه بناست فردا از من سئوال كنى، من جوابش را امروز در عملم آماده كنم!(۳)
📚منابع :
۱)احکام مداحی و سوگواری عابدینی، ص۵۶
۲)الكافى شیخ کلینی، ج۳، ص۴۰۶
۳)الصحیفه السجادیه، دعای بیستم
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
18 رجب
1 ـ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ
#وقایع_رجب
ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 10 هـ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله علیه ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺖ. (1) ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﻣﺎﺭﻳﻪ ﻗﺒﻄﻴﻪ علیها السلام ﺑﻮﺩ. (2)
ولادتش در ماه ذی حجّه سال 8 هـ بوده است. (3)
ﺳﻦّ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﻓﺎﺕ ﺑﻪ ﻗﻮﻟﻰ 18 ﻣﺎﻩ (4)، ﻭ ﺑﻪ ﻗﻮﻟﻰ یک ﺳﺎﻝ ﻭ ﺩﻩ ﻣﺎﻩ ﻭ ﻫﺸﺖ ﺭﻭﺯ (5) و به قولی دو سال و چند ماه ﺑﻮﺩ. (6)
📚 منابع :
1. ﻣﺼﺒﺎﺡ ﺍﻟﻤﺘﻬﺠﺪ : ﺹ 748. و ... .
2. ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻦ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺩﺭ تتمّه ی ﻣﺤﺮّﻡ ﺑﻪ ﺗﻔﺼﻴﻞ ﺑﻴﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
3. ﺑﺤﺎﺭ ﺍلأﻧﻮﺍﺭ : ﺝ 21، ﺹ 45، 183، 409. تاریخ یعقوبی : ج 2، ص 87.
4. تاج الموالید : ص 9.
5. ﺑﺤﺎﺭ ﺍلأﻧﻮﺍﺭ : ﺝ 22، ﺹ 152، 166. شرح الأخبار : ج 3، ص 15.
6. تاج الموالید : ص 9.
@zameneashk1
❖﷽❖
#اصحاب_امام_حسین_علیه_السلام
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#السلام_علی_اصحاب_الحسین
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#القاب_حضرت_عباس_ع
🔰رجعنا إلى مقتل العباس بن علي قدس اللّه روحه:
📜قال صاحب عمدة الطالب عند ذكر عقب العباس ابن أمير المؤمنين عليه السلام: و يكنى أبا الفضل و يلقب السقاء لأنه استسقى الماء لأخيه الحسين عليه السلام يوم الطف و قتل دون أن يبلغه إياه، و قبره قريب من الشريعة حيث استشهد و كان صاحب راية الحسين في ذلك اليوم .
بازگشت به مقتل عباس بن على (ع)
📝صاحب «عمدة الطالب» در شرح اولاد عباس (ع) گويد: كنيهاش ابا الفضل و لقبش «سقّاء» بود زيرا روز عاشورا براى برادر خود آب طلبيد و پيش از آنكه به او برساند كشته شد، قبرش نزديك شريعه و در محل شهادت او است و در آن روز پرچمدار حسين (ع) بود.
📚 نفس المهموم، در کربلا چه گذشت؟ ، صفحه 417
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
❖﷽❖
#اصحاب_امام_حسین_علیه_السلام
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#السلام_علی_اصحاب_الحسین
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#سیره_و_مکارم_اخلاقی_عباس_ع
#روایات_معصومین_درباره_ی_عباس_ع
#برادران_عباس_ع
📜روى الشيخ أبو نصر البخاري عن المفضل بن عمر أنه قال: قال الصادق عليه السلام: كان عمنا العباس عليه السلام نافذ البصيرة صلب الإيمان جاهد مع أبي عبد اللّه عليه السلام و أبلى بلاء حسنا و مضى شهيدا و دم العباس في بني حنيفة (حنفية) و قتل و له أربع و ثلاثون سنة و أمه و أم إخوته عثمان و جعفر و عبد اللّه أم البنين بنت خزام بن خالد بن ربيعة
📝ابو نصر بخارى، از مفضل بن عمر روايت كرده كه حضرت صادق (ع) فرمود: عموى ما عباس، بصيرت عميقى داشت و ايمان محكمى،
با ابا عبد اللّه (ع) جهاد كرد و خوب امتحان داد و به شهادت رسيد
و خونش در بنى حنيفه است،
سى و چهارساله بود كه كشته شد،
و مادر او و برادرانش عثمان و جعفر و عبد اللّه، ام البنين دختر خزام بن خالد بن ربيعه است.
📚نفس المهموم، در کربلا چه گذشت؟ ، صفحه 417
.ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
❖﷽❖
#اصحاب_امام_حسین_علیه_السلام
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#السلام_علی_اصحاب_الحسین
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#روایات_معصومین_درباره_ی_عباس_ع
📜روى الصدوق في حديث عن علي بن الحسين عليهما السلام قال: رحم اللّه العباس فلقد آثر و أبلى و فدى أخاه بنفسه حتى قطعت يداه فأبدله اللّه عز و جل بهما جناحين يطير بهما مع الملائكة في الجنة كما جعل لجعفر بن أبي طالب عليه السلام، و أن للعباس عند اللّه تبارك و تعالى منزلة يغبطه بها جميع الشهداء يوم القيامة.
📝شيخ صدوق ضمن حديثى از امام چهارم روايت كرده است كه خدا عباس را رحمت كند، خوب جانبازى كرد و خوب امتحان داد و خود را قربان برادرش كرد تا هر دو دستش جدا شد
🕊و خداى عز و جل عوض آنها دو بال به او عطا كرد كه در بهشت با فرشتگان پرواز كند چنانچه به جعفر بن ابى طالب عطا كرد و عباس نزد خداى تبارك و تعالى مقامى دارد كه همۀ شهداء در روز قيامت بر آن رشك برند.
📚 نفس المهموم، در کربلا چه گذشت؟ ، صفحه 418
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
❖﷽❖
#اصحاب_امام_حسین_علیه_السلام
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#السلام_علی_اصحاب_الحسین
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#شعر_رجزیة_حضرت_اباالفضل_علیه_السلام
#اشعار_درباره_حضرت_اباالفضل_علیه_السلام
#شهادت_قمر_بنی_هاشم_عباس_بن_علی_ع
#شجاعت_عباس_ع
📜قال ابن شهرآشوب في المناقب: و كان عباس السقاء قمر بني هاشم صاحب لواء الحسين عليه السلام، و هو أكبر الإخوان، مضى يطلب الماء فحملوا عليه و حمل هو عليهم و جعل يقول:
لا أرهب الموت إذ الموت رقى حتى أوارى في المصاليت لقا
نفسي لنفس المصطفى الطهر وقا اني أنا العباس أغدو بالسقا
و لا أخاف الشر يوم الملتقى
ففرقهم فكمن له زيد بن ورقاء الجهني من وراء نخلة و عاونه حكيم بن الطفيل السنبسي فضربه على يمينه، فأخذ السيف بشماله فحمل عليهم و هو يرتجز:
و اللّه إن قطعتم يميني اني أحامي أبدا عن ديني
و عن إمام صادق اليقين نجل النبي الطاهر الأمين
فقاتل حتى ضعف، فكمن له الحكم (الحكيم خ ل) بن الطفيل الطائي من وراء نخلة فضربه على شماله فقال:
يا نفس لا تخشي من الكفار و أبشري برحمة الجبار
مع النبي السيد المختار قد قطعوا ببغيهم يساري
فأصلهم يا رب حر النار
فقتله الملعون بعمود من حديد، فلما رآه الحسين عليه السلام مصروعا على شط الفرات بكى و أنشأ يقول:
تعديتمو يا شر قوم بفعلكم و خالفتموا قول النبي محمد
أ ما كان خير الرسل وصاكم بنا أما نحن من نسل النبي المسدد
أ ما كانت الزهراء أمي دونكم أ ما كان من خير البرية أحمد
لعنتم و أخزيتم بما قد جنيتم فسوف تلاقوا حر نار توقد .
📝بن شهر آشوب در «مناقب» گويد: عباس سقا، قمر بنى هاشم و پرچمدار حسين (ع) و بزرگترين برادرهاى مادرى خود به دنبال آب رفت، بر او حمله كردند و او هم حمله كرد و مىسرود:
نترسم من از مرگ چون بر سر آيد زنم تيغ تا از درون بر در آيد به قربان آن جان پاك حسينم من عباس آب آورم تا چه آيد نترسم بجنگم اگر لشكر آيد
لشكر را پراكنده كرد و زيد بن ورقاء جهنى پشت نخلى كمين كرد و به كمك حكيم بن طفيل سنبسى دست راستش را جدا كرد، شمشير را به دست چپ گرفت و بر آنها حمله كرد و اين رجز را سرود:
بخدا گر كه بريديد مرا دست از راست من حمايت كنم از دين و مرا عزم نكاست از امامى به يقين پيشرو و صادق و راست نجل پيغمبر پاكى كه امين بهر خدا است
جنگيد تا ضعف گرفت و حكيم بن طفيل طائى از پشت نخلى كمين كرد و ضربتى به دست چپش زد و آن حضرت گفت:مترس اى نفس از اين قوم كفار *** تو را مژده به لطف حىّ جبار
به همراه پيمبر راد مختار بريدندم ز چپ دست فداكار
فرو برشان خدا در سوزش نار
🔺آن ملعون با عمود آهنين او را كشت، چون حسين (ع) او را در كنار فرات روى خاك ديد گريست و سرود:
جفا كرديد بر من قوم بد كار خلاف قول پيغمبر به رفتار
مگر خير رسل ما را سفارش نكرد و ما نئيم از نسل مختار
مگر زهرا نه مام خاص من هست
مگر جدّم نه خير الخلق ابرار
شما ملعون و رسوا زين جنايت
بزودى واصل نار شرر بار .
📚نفس المهموم، در کربلا چه گذشت؟ ، صفحه 423
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
❖﷽❖
#اصحاب_امام_حسین_علیه_السلام
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#السلام_علی_اصحاب_الحسین
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#وداع_عباس_ع_با_امام_حسین_ع
#شهادت_قمر_بنی_هاشم_عباس_بن_علی_ع
#شجاعت_عباس_ع
📜في البحار عن بعض تأليفات الأصحاب: ان العباس لما رأى وحدته أتى أخاه و قال: يا أخي هل من رخصة؟ فبكى الحسين عليه السلام بكاء شديدا ثم قال: يا أخي أنت صاحب لوائي و إذا مضيت تفرق عسكري. فقال العباس: قد ضاق صدري و سئمت من الحياة و أريد أن أطلب ثأري من هؤلاء المنافقين. فقال الحسين عليه السلام: فاطلب لهؤلاء الأطفال قليلا من الماء. فذهب العباس عليه السلام و وعظهم و حذرهم فلم ينفعهم، فرجع إلى أخيه فأخبره، فسمع الأطفال ينادون: العطش العطش. فركب فرسه و أخذ رمحه و القربة و قصد نحو الفرات، فأحاط به أربعة آلاف ممن كانوا موكلين بالفرات و رموه بالنبال فكشفهم و قتل منهم على ما روي ثمانين رجلا حتى دخل الماء، فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء ذكر عطش الحسين و أهل بيته، فرمى الماء و ملأ القربة و حملها على كتفه الأيمن و توجه نحو الخيمة، فقطعوا عليه الطريق و أحاطوا به من كل جانب فحاربهم حتى ضربه نوفل الأزرق على يده اليمنى فقطعها، فحمل القربة على كتفه الأيسر فضربه نوفل فقطع يده اليسرى من الزند، فحمل القربة باسنانه و جاءه سهم فأصاب القربة و أريق ماؤها، ثم جاءه سهم آخر فأصاب صدره فانقلب عن فرسه و صاح إلى أخيه الحسين عليه السلام أدركني. فلما أتاه رآه صريعا فبكى.
📝در «بحار» است كه: چون عباس خود را تنها ديد، نزد برادر آمد و گفت:
اجازه مىفرمائيد؟
💔 حسين (ع) سخت گريست و فرمود: برادر جان، تو علمدار منى و اگر بروى، لشكرم پراكنده شود،
عباس گفت: دلم تنگ شد و از زندگى سير شدم و مىخواهم از اين منافقان، انتقام خون برادران را بگيرم؛
💦 حسين (ع) فرمود: آبى براى اين كودكان بياور؛ عباس رفت و به لشكر نصيحت كرد و آنها را بر حذر داشت و سودى نبخشيد، نزد برادر برگشت و به او خبر داد و شنيدكودكان فرياد العطش دارند،
مشكى برداشت و سوار بر اسب شد و به سوى فرات رفت و چهار هزار از موكلان فرات دور او را گرفتند و او را تيرباران كردند، بر آنها حمله كرد و هشتاد كس از آنها را كشت و آنها را از هم شكافت تا وارد شريعه شد و خواست شربتى آب بنوشد، به ياد تشنگى برادرش حسين (ع) و اهل بيتش افتاد، آب را ريخت و مشك را پرآب كرد و به دوش راست انداخت و رو به خيمهها كرد، راه را بر او بستند و گرد او را گرفتند و با آنها جنگيد تا نوفل با ضربتى دست راستش را انداخت و مشك را به دوش چپ گذاشت، نوفل دست چپش را هم از مچ قطع كرد و مشك را به دندان گرفت، تيرى به مشك آب رسيد و آبش ريخت و تير ديگرى به سينۀ او نشست و از اسب به خاك افتاد و فرياد زد: برادر، مرا درياب؛ چون حسين (ع) به بالين او آمد، او را به خاك و خون غلطان ديد و گريست.
📚 نفس المهموم، در کربلا چه گذشت؟ ، صفحه 424
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1