🔴عصر جمعه و تبلیغ مهدویت سکولار!
✍#سلمان_کدیور
به طاها به یاسین به معراج احمد
به قدر و به کوثر به رضوان و طوبی
به وحی الهی به قران جاری
به تورات موسی و انجیل عیسی
بسی پادشاهی کنم در گدایی
چو باشم گدای گدایان زهرا(س)
🔸این آهنگ چند سال است به عنوان مهمترین دستاورد رسانه ملی، در ترویج مهدویت، در بازه زمانی سی دقیقه قبل از مغرب، به طور هم زمان از تمام شبکههای تلویزیونی و رادیویی، با همگامی مناظر طبیعت مثل آبشار و گل و بلبل و ابر و آسمان پخش میشود.
🔸آهنگی تهی، از هرگونه حقیقت ظهور که مخاطب دلخسته را با چکاندن چند قطره اشک، به خلسهای خوشایند وارد میسازد.
اگر عاشقانه هوادار یاری،
اگر مخلصانه گرفتار یاری،
اگر آبرو می گذاری به پایش،
یقینا یقینا خریدار یاری،
بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟
چه اندازه در ندبهها زار یاری؟
به شانه کشیدی غم سینهاش را
و یا چون بقیه تو سر بار یاری؟
🔸و با چنین ابیاتی، تمام مسئولیت شیعه منتظر را، رفتن شبهای جمعه به زیارت(لابد با ماشین شاسی بلند که روی داشبوردش عکس جمکران چسب شده باشد) و ندبه خوانی و کشیدن غم سینه به شانه!!! خلاصه مینماید.
🔹نه خبری از اعتراض به وضع موجود جهان است، نه خواستار اصلاح میشود و نه بر ظالمان فریاد میکشد و درد مظلومی را التیام میدهد.
🔹از آن مهدویتهای دم دستی فانتزی سلبریتی که از اوباما و نتانیاهو گرفته تا اعوان و انصار بابک زنجانی و پشمالدینهای یقه سفید دزد، حاضرند نیمه شعبانش را چراغانی کنند و نقل و نبات برایش پخش کنند.
🔹و جالب اینکه پاداش چنین انتظار سکولاری را اینگونه عنوان میکند:
دل آشفته بودن دلیل کمی نیست
اگر بیقراری بدان یار یاری
و پایان این بیقراری بهشت! است
بهشتی که سرخوش ز دیدار یاری
🔺آخر سر، پس از هزار قسم دادن و نائل شدن به زیارت امام، از او نمیخواهد که در مبارزه با ظلم و ستم و برپایی قسط و حکومت جهانی اسلام ایشان را همراهی و یاری کند، بلکه میگوید:
خدایا به روی درخشان مهدی
به زلف سیاه و پریشان مهدی
به قلب رئوفش که دریای داغ است
به چشمان از غصه گریان مهدی
به لبهای گرم علی یا علیاش
به ذکر حسین و حسن جان مهدی
مرا دائم الاشتیاقش بگردان
مرا سینه چاک فراقش بگردان
تفضل بفرما بر این بندهی بی سر و پا
مرا همدم و محرم و هم رکاب
سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان!
🔻از آن مذهبیهای مفت خور بیخطری، که ظهور را هم برای رسیدن به عشق و حالش (سفرهای شام و عراق و خراسان) میخواهد.
🔻از آن دار و دستهای که وقتی مجاهدان تمام رنجها را بردند، شکنجهها را کشیدند، سر سفره آماده مینشیند و باز هیئتش را میرود و به زیارتش میرسد.
🔻از آن شیعیانی که اسبش را به امام میدهد، اما از همراهی او در کربلا طفره میرود!
◾️▫️◾️▫️◾️▫️◾️▫️◾️
پ ن 👈 قضاوت نمیکنم اما #اغلب اشعار هیئات مذهبی و دسته های عزاداری ما از نوعی سکولاریزم ریز و مخفی رنج میبره.
✔️ مراجعه شود به داستان #پسر_نوح
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه