#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات
#شرح_و_تفسیر_زیارت_عاشوراء
#اللهم_العن_اباسفیان_و_معاویة_و_یزید_بن_معاویة
سلام علیکم استاد
چندین نظر در مورد چگونگی مرگ یزید لعنت الله هست
کدام درست میباشد؟؟
مرگ يزيد
أاحب من شتم الوصي علانية
فعلي يزيد لعنة و علي ابيه ثمانية
(صاحب بن عباد)
پس از شهادت حسين عليهالسلام عبدالله بن زبير که قبلا از ترس تعقيب وليد بن عتبه از مدينه فرار کرده و بمکه آمده بود حکام اموي را از آن شهر بيرون کرد و چون خود داعيهي خلافت داشت براي حکومت بشبه جزيرهي عربستان مشغول اقداماتي گرديد.
يزيد که رقيب اصلي خود (حضرت حسين عليهالسلام) را از ميان برداشته بود از اين ماجرا باخبر شد و خواست نيروئي براي سرکوبي او بمکه بفرستد ولي در اين اثنا حوادثي در مدينه رخ داد که يزيد ناچار شد ابتدا نيروي خود را بمدينه و سپس بمکه اعزام دارد.
قتلعام مدينه بدستور يزيد!
اهالي مدينه پس از ورود اهلبيت عصمت بآن شهر که از شهادت جانگداز حسين عليهالسلام باخبر شده بودند بسيار متأثر و اندوهگين و نسبت به يزيد بينهايت خشمگين شدند از اينرو جمعي از صحابهي پيغمبر برياست عبدالله بن حنظلة از مدينه بشام رفتند تا نسبت باين عمل فجيع يزيد اعتراض کنند و علت آن را خواستار شوند.
يزيد که از يکطرف از بادهي پيروزي و از طرف ديگر از شر مسکرات مست و لاقيد بود چندان توجهي بآن گروه نکرد و بگفتههاي آنها ترتيب اثر نداد فقط با دادن جوائزي خواست شر آنها را از خود دور کند زيرا در شام اخلاقيات بکلي بيارزش شده و رذائل جاي فضائل را گرفته بود و مردم حقوق آل رسول را با مسخره و خنده تلقي ميکردنند!
اين هيأت پس از چند روز توقف در شام با حالت ياس و تأثر به مدينه بازگشتند و به يزيد دشنام دادند و بمردم گفتند ما از نزد کسي آمدهايم که دين ندارد و شراب ميخورد و سگبازي ميکند.
مردم مدينه در مسجد پيغمبر (ص) جمع شدند و پس از تشريح فجايع و کفريات يزيد سر از بيعت او پيچيدند و گفتند ما يزيد را از خلافت خلع نموديم.
والي مدينه که عثمان بن محمد بن ابيسفيان بود نتوانست از تصميم آنها جلوگيري کند و باتفاق ساير امويان بخانهي مروان بن حکم رفته و پس از بحث و شور جريان امر را طي نامهاي به يزيد نوشتند.
چون يزيد از اين قضيه آگاه شد سپاه انبوهي (دوازده هزار نفر) بفرماندهي مسلم بن عقبه که در بيديني و خونخواري تالي ابنزياد بود بمدينه فرستاد و حصين بن نمير را هم که در روز عاشورا فرمانده تيراندازان لشگر عمر بن سعد بود معاون او قرار داد و دستور داد که سه روز آنها را مهلت بدهد اگر قبول نکردند با آنان مقاتله کنيد و در صورت پيروزي بمدت سه روز اموال و دواب اهل مدينه را بلشگريان خود مباح کنيد! [1] .
مسلم بن عقبه با سپاهيان خود بطرف مدينه حرکت کرد و مردم مدينه موقعي که شنيدند يزيد مسلم را بسرکوبي آنها فرستاده است دور هم جمع شده و تحت فرماندهي عبدالله بن حنظلة با رشادت بينظيري بمقابله پرداختند.
پس از جنگ و کشتار شديد که منجر به شهادت عبدالله بن حنظلة و عدهي زيادي از بزرگان مهاجرين و انصار گرديد گر چه ابتداء لشگريان مسلم شکست خورده و در صدد فرار بودند ولي در نتيجه تحريکات و وعده و وعيد مسلم مجددا بر اهل مدينه حمله آورده و آنها را شکست داده و وارد شهر شدند.
اين شهر مقدس که خاطرههائي از پيغمبر اکرم (ص) داشته و روزگاري مهبط وحي بود بميدان کارزار و صحنهي ستم و بيدادگري تبديل گرديد مسجد پيغمبر را اسطبل اسبان قرار داده و پس از آنکه اجناس و اشياء مساجد را به يغما بردند بعضي از آنها را هم ويران ساختند!
مسلم بن عقبه اموال و نواميس مردم را بدستور يزيد به لشگريان خود بمدت سه روز مباح نمود و شاميان از خدا بيخبر هم که با تعليمات معاويه نشو و نما يافته بودند بخانههاي مهاجرين و انصار ريخته و از هيچگونه قتل و غارت و بيناموسي اباء و خودداري نکردند.
اين گروه بيدين و خونخوار با اين عمل وحشيانه بمردم نشان دادند که نه تنها بوئي از تعاليم اسلامي نبردهاند بلکه اثري از انسانيت هم در وجود آنان ديده نميشود.
پس از سه روز مسلم بن عقبه از مردم مدينه به يزيد بيعت گرفت و سپس به
طرف مکه (براي سرکوبي عبدالله بن زبير) رهسپار گرديد. [2] .
دکتر طه حسين مينويسد يزيد سپاهي مرکب از ده هزار نفر مرد جنگي به فرماندهي مسلم بن عقبه براي جنگ با مردم مدينه فرستاد و بمسلم دستور داد که سه روز بمردم مهلت دهد تا چنانچه در خلال آنمدت اطاعت کردند و دست از مخالفت برداشتند که چه بهتر وگرنه با آنها جنگيده و نابودشان کند و وقتي پيروز شد به سربازان شامي اجازه دهد که هر قدر ميخواهند غارت کنند و عرض و ناموس مردمرا بر باد دهند و او نبايد از هر عملي که از آنها سر ميزند جلوگيري کند!
#شرح_و_تفسیر_زیارت_عاشوراء
#اللهم_العن_اباسفیان_و_معاویة_و_یزید_بن_معاویة
نتیجه تربیت و زندگی در دامن کفر
فرزندانمان را به کدام دیار می فرستیم و مانوس با کدام فرهنگ می کنیم؟
پرورش يزيد در مهد مسيحيت
چون يزيد متولد شد، او را به يک زن مسيحي که از طايفهي بنيکلب همان عشيرهي وحشي بياباني مادرش ميسون بودند سپردند، آنها که به کلي از اسلام بيخبر و به فحشاء و فجايع عادت کرده بودند، يزيد را به تربيت و رشد مسيحيت بياباني تربيت کردند، و او را از بغض و دشمني اسلام تقويت کردند، خويهاي زشت، کردار ناپسند، سگبازي، شراب خواري، ميگساري، قماربازي، خشونت، شقاوت، خودمختاري، عادات زشت و خصال ناپسند آئين تربيت يزيد بود. و مسيحيان که از اسلام خوشدل نبودند، دل اين کودک را پر از کينه و بغض اسلام نمودند.
وصيتهاي پدرش دربارهي اهالي مکه و مدينه و اشعار خودش که مولود روح خبيث او بوده نمونهي بارزي از صفات و سجاياي اين مولود عجيب است. يزيد مانند پدرش با دشمنان اسلام آميزش نزديک داشت، و همنشين جام و باده و قمار و عيش و عشرت آنها بوده، و براي نابود ساختن مسلمين و اسلام از هيچ کاري دريغ نداشت.
يزيد مانند پدرش که از روميان حمايت ميکرد و به ضرر اسلام قيام ميکرد، در سياست خارجي خيانت بزرگي به اسلام نمود. موقعي که قشون اسلام جزيرهي قبرس را محاصره کرده بودند و نزديک بود تصرف کند، يزيد از يونانيها پول گرفت و فرمان داد لشکريان اسلام مراجعت کنند.
معاويه و يزيد در شهر مدينه کاري کردند که در تاريخ نظير نداشت، اصمعي ميگويد: پس از فاجعهي قتل عام اهل مدينه که در کوچهها و خانههاي شهر مدينه خون جاري بود و به ناموس مردم و زنان و دختران اهل مدينه آشکارا تجاوز و خيانت کردند، به مدينه آمدم جز از دستههاي جوانان و زنان هرزهي شامي کسي را در مدينه نديدم. 12 هزار دختر باکره از صحابهي پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» و بزرگان مسلمين را فرمان بيناموسي داد و اموال آنها را بر اوباش شامي مباح ساخت.
بنياميه مخصوصا معاويه و يزيد در تمام کشورهاي اسلامي برضد قرآن و فضيلت و انسانيت ميکوشيدند و رذايل اخلاقي را به جاي فضايل آدميت اجرا ميکردند، ظلم و بيدادگري جاي خود را به عدالت و انصاف داده، مصونيت فردي براي کسي نبود، محيط مسلمانان تاريک و متزلزل گرديد، امنيت وجود نداشت. مکر، دورغ، شهوتراني، فحشا حکومت استبدادي، جاي عدالت اجتماعي حکوت علي «عليه السلام» را گرفت. حزب بنياميه به مقاصد ديرين خود رسيدند و به تمام شئون زندگي مسلمين دست تعدي و تجاوز دراز کردند. اين مقدمات با آوارگي بزرگان اصحاب و مسلمين، سبب شد که يک شخصيت بزرگي مانند حسين بن علي «عليهالسلام» قيام کند. اگر او قيام نميکرد و قيام خونين نداشت، کي تاريخ ميتوانست اين جنايات را ثبت کند و حقيقت را روشن سازد. تمام اين فجايع را حسين بن علي «عليهالسلام» در سفر خود تا کربلا، و خواهرش در بازگشت از کربلا تا مدينه، بر مردم دنياي آن عصر روشن کرد و به گوش جهانيان رسانيد.
گفتيم بنيثقيف طايفهاي از اعراب متمول حجاز بودند که در سفر شام از غلامان رومي ميخريدند. پدر اميه از غلام زادههاي رومي بود که عبدمناف از بنيثقيف خريد و پسر خود خواند، تبني و پسرخواندگي به شهادت قرآن در عرب سيرهي معمولي بود ولي در اثر تربيت نژادي رومي و استعداد يک فاميل بزرگي در عرب تشکيل دادند و ننگ عرب و اسلام بودند.
در اسلام هم مخصوصا زمان امام حسن، روميان که در شام قرنها سابقهي حکومت داشتند خواستند به دست معاويه ممالکي را که مسلمين گرفته بودند مسترد دارند. و نقشهي اين کار را به وسيلهي حزب اموي زمان خلافت عثمان ريختند تا بالاخره پس از اميرالمؤمنين، به دست معاويه، اسلام را از فتوحات و پيشروي و از خط سير خود منحرف ساختند.
#زیارت_عاشوراء
#شرح_و_تفسیر_زیارت_عاشوراء
#اللهم_العن_اباسفیان_و_معاویة_و_یزید_بن_معاویة
شرح فراز : اللّٰهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّي، وَابْدَأْ بِهِ أَوَّلاً، ثُمَّ [الْعَن] الثَّانِيَ وَالثَّالِثَ وَالرَّابِعَ. اللّٰهُمَّ الْعَنْ يَزِيدَ خامِساً، وَالْعَنْ عُبَيْدَ اللّٰهِ بْنَ زِيادٍ وَابْنَ مَرْجانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَشِمْراً وَآلَ أَبِي سُفْيانَ وَآلَ زِيادٍ وَآلَ مَرْوَانَ إِلىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ.خدایا اختصاص ده، اوّلین ستمکار را از سوی من به لعنت و آغاز کن به آن لعنت اولین را، سپس دومین و سومین و چهارمین را، خدایا یزید پنجم آنان را لعنت کن و لعنت کن عبیدالله بن زیاد و پسر مرجانه و عمر بن سعد و شمر و خاندان ابوسفیان خاندان زیاد و خاندان مروان را تا روز قیامت.
یزید لع در زیارت عاشوراء دو بار لعنت شده است
زدن چوب بر لب و ثنایای امام حسین ع
فلما وضع الرأس بين يدي يزيد بن معاوية، جعل ينقر ثنيته بقضيب کان في يده و يقول: ما أحسن ثناياه؟
ابنحبان، الثقات (السيرة النبوية) 313/2، السيرة النبوية (ط بيروت)، / 561 مساوي عنه: المحمودي، العبرات، 308/2
فجعل ينکت ثنايا الحسين عليهالسلام بالقضيب.
ابنالطقطقي، کتاب الفخري، / 105
و يزيد در مجلس خود با چوب به دندان حسين عليهالسلام فروکوبيد.
بعد از آن، يزيد پليد سر مبارک را فرمان کرد تا در مجلس حاضر کردند و در تشتي از طلا بگذاشت و با قضيبي که با او بود، با ثناياي مبارکش جسارت ورزيد و همي گفت: «يا حسين! خداي تو را رحمت کند. همانا حسن المضحک (حسن المضحک: کسي که محل خنديدن او نيکو باشد.) هستي.»
از آن پس آن شعر مذکور را «نفلق هاما» الي آخره بخواند.
سپهر، ناسخ التواريخ حضرت سجاد عليهالسلام، 193/2
حد اقل یک نفر را به کلاس تفسیر زیارت عاشوراء دعوت کنید تا جلوی هجوم دشمن را بر این زیارت قدسی بگیرید..
ارسال پست بدون لینک منع شرعی دارد. ( به دلیل قطع نشدن ارتباط ما با دوستان سید الشهداء و پاسخ به شبهات )
السلام علیک یاابا عبدالله
کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در
ایتا
@zameneashk1
تلگرام
@zameneashk
باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری
https://t.me/Babolhusein
آی دی پاسخ به سوالات
@m_h_tabemanesh