4_6051001242321168093.mp3
زمان:
حجم:
1.72M
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات 54
#مجالس_امام_حسین_علیه_السلام
#محرم
#فهرست_روضه
#روضه_های_سر_مطهر_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_های_اربعین
#روضه_های_حضرت_زینب_س
#روضه_های_اسارت_اهل_بیت_ع
سلام
ممکنه بگید در دهه ی دوم برای هر روزش، چه روضه هایی باید خونده بشه؟
التماس دعا
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ضامن اشک در ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
@m_h_tabemanesh2
لینک مقتل ضامن اشک ، پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
لینک گروه مقتل متضمن البکاء در تلگرام
https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg
لینک گروه مقتل متضمن البکاء در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
#بازار_شام
#روضه_های_اسارت_اهل_بیت_ع
#امام_سجاد_علیه_السلام
روضه امام سجاد ع روحی له الفداء (امان از شام )
در روايت آمده از امام سجّاد عليه السلام پرسيدند: سخت ترين مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ، فرمود: «الشّامُ الشّامُ الشّامُ»، يا سه بار فرمود: «امان از شام».
به روايت ديگر، امام سجّاد عليه السلام به نعمان بن منذر مدائني فرمود: در شام هفت مصيبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسيري تا آخر، چنين مصيبتي بر ما وارد نشده بود:
1. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشيرهاي برهنه و نيزه هاي استوار احاطه کرده بر ما حمله مي کردند و کعب نيزه به ما مي زدند. آنان ما را در ميان جمعيّت بسيار نگهداشتند و ساز و طبل مي زدند.
2. سرهاي شهدا را ميان هودجهاي زنهاي ما قرار دادن و سر عمويم عبّاس عليه السلام را در برابر چشم عمه هايم زينب و امّکلثوم عليه السلام نگهداشتند، و سر برادرم علي اکبر و پسر عمويم قاسم عليه السلام را در برابر چشم سکينه و فاطمه (خواهرم) مي آوردند و با سرها بازي مي کردند، و گاهي سرها به زمين مي افتاد و زير سم ستوران قرار مي گرفت.
3. زنهاي شامي از بالاي بامها، آب و آتش بر سر ما مي ريختند. آتش به عمّامه ام افتاد، ولي چون دستهايم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. در نتيجه عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسيد و سرم را نيز سوزانيد.
4. از طلوع خورشيد تا نزديک غروب ما را همراه ساز و آواز، در برابر تماشاي مردم در کوچه و بازار گردش دادند و مي گفتند: اي مردم، بکشيد اينها را که در اسلام هيچگونه احترامي ندارند.
5. ما را به يک ريسمان بستند و با اين حال ما را از در خانه يهودي و نصاري عبور دادند، و به آنها مي گفتند: اينها همان افرادي هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خيبر و...) کشتند و خانه هاي آنها را ويران کردند، امروز شما انتقام آنها را از اينها بگيريد.
«يا نُعمانُ فَما بقي أحد منهم الا وَقَدْ اَلقي عَلَيْنا مِنْ التُرابِ وَالا حجارِ وَالا خشاب ما أرادَ».
«اي نعمان هيچ کس از آنها نماند مگر اينکه هرچقدر مي خواست از خاک و سنگ و چوب به سوي ما افکند».
6. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جاي غلام و کنيز بفروشند ولي خداوند اين موضوع را براي آنها مقدور نساخت.
7. ما را در مکاني جاي دادند که سقف نداشت؛ روزها از گرما و ترس کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر مي برديم.[1] .
[1] سوگنامه آل محمد صلي الله عليه و آله به نقل از تذکره الشهداء ملا حبيب الله کاشاني ص 412.
ستاره درخشان شام ج حضرت رقیه س
شام (دمشق)، براي ورود اهل بيت (ع) و استفاده ي تبليغاتي يزيد بر ضدّ امام حسين (ع) چراغاني و آذين بندي شد و مأموران خليفه خاندان عصمت و طهارت را در روز اوّل ماه صفر[1] و در ميان شادي و هلهله وارد اين شهر کردند.[2] .
امام سجاد (ع) با غل و زنجير به شتر عريان بسته شده بود و مرکبش پيشاپيش و شترهاي زنان به دنبال آن حرکت مي کردند.[3] .
شهر دمشق، همان شهري است که معاويه نزديک به چهل سال بر آن استيلا داشت. وي در جنگ صفّين، آنچنان بر ضدّ امام علي (ع) تبليغ کرده بود که مردم شام آن امام همام را واجب القتل مي دانستند و بر منبرها آن بزرگوار و خاندانش را دشنام مي دادند و از اين رو آنقدر در شام بر اهل بيت (ع) سخت گذشت که وقتي از امام سجاد (ع) پرسيدند:
سخت ترين اماکن بر شما کجا بود؟ سه مرتبه فرمود: امان از شام.[4] .
اسیران و جانبازان کربلا.
[1] مصباح کفعمي، ص 501.
[2] تحليلي از زندگاني امام سجاد (ع)، شريف قرشي، ج 1، ص 252.
[3] رياض الشهادة، ص 305.
[4] عنوان الکلام فشارکي، ص 118؛ تذکرة الشهدا، ص 412.
امام زينالعابدين عليهالسلام به نعمان بن منذر مدائني فرمودند: مصيبتي شديدتر از آن زماني که ما را وارد شهر شام کردند نديديم.
عرض کرد: آن مصيبت چگونه بود؟ فرمودند: اين ظالمان در آن حال هفت مصيبت بر ما وارد کردند که از زمان اسيري چنين مصيبتي بر ما وارد نيامده بود:
اول - در حالي که شمشيرهاي خود را.....هفت مطلب سند بالا عینا تکرار شده است.
از اينجا معلوم ميشود سر سخن امام سجاد عليهالسلام که چون از او پرسيدند: سخترين مصائب بر شما کجا بود، فرمود: شام، شام، شام. [1] .
روايت شده: از امام زينالعابدين عليهالسلام سؤال شد که مصيبت شما در کربلا زيادتر و شديدتر بود يا در شام؟ حضرت سه مرتبه فرمودند: شام، شام، شام. به جهت آنکه وقتي به دروازهي شام رسيديم، ديديم که از يک طرف سرهاي بريده را بر نيزهها نصب نمودهاند.