#مرثیه_خوانی
#محتشم_کاشانی
#شعار_عاشورایی_شاعر_عاشوراء
#شاعر_حسینی_ع
#شعر_عاشورایی
محتشم كاشاني و مقبل اصفهاني
در عالم خواب در حضور
خاتم الانبياء (ص)
مقبل (شاعر اصفهاني) در جواني در نهايت ظرافت و لطافت بود. در ايام محرم به جمعي رسيد كه در عزاي حضرت سيدالشهداء عليه السلام به سينه زني مشغول بودند. وي از روي استهزاء چيزي خواند كه عزاداران ناراحت شدند. مقبل پس از چندي به بيماري جذام مبتلا شد، به طوري كه مردم از او متنفر شدند و وي در آتشخانه ي حمام قرار گرفت.
سال ديگر، روزي با دلي شكسته در كنار خرابه اي نشسته بود، جمعي از سينه زنان اين شعر را مي خواندند:
چه كربلاست امروز
چه پر بلاست امروز
سر حسين مظلوم
از تن جداست امروز
آتش در نهاد مقبل افتاد و با نظر حسرت به آنها نگاه كرد و گفت:
روز عزاست امروز
جان در بلاست امروز
فغان و شور محشر
در كربلاست امروز
مقبل همان شب، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم را در خواب ديد، ايشان وي را نوازش كردند و از تقصيرش درگذشتند. گويند: نام او «محمد شيخنا» بود و آن جناب او را «مقبل» لقب دادند.
لذا شروع به سرودن قضاياي حضرت سيدالشهداء عليه السلام كرد.
مقبل گويد: چون واقعه ي شهادت را تمام كردم، شب جمعه بود. چندان خواندم و گريستم تا آنكه در بستر به خواب رفتم. در عالم خواب، خود را در حرم منور حضرت سيدالشهداء عليه السلام ديدم كه منبري گذارده و جناب خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله و سلم تشريف داشتند، در آن اثناء محتشم را حاضر كردند.
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: امشب شب جمعه است، بر منبر برو و در مصيبت فرزندم چيزي بخوان. محتشم به امر آن حضرت بر منبر رفت. خواست در پله ي اول بنشيند، ولي حضرت فرمودند: بالا برو، چون به پله دوم رفت، باز فرمودند: بالا برو؛ و همچنان به او فرمودند، تا اينكه بر پله ي آخر منبر نشست و اشعاري خواند تا به اين بند معروف رسيد:
پس با زبان پر گله آن بضعه ي بتول
رو در مدينه كرد كه يا ايها الرسول
اين كشته ي فتاده به هامون حسين توست
وين صيد دست وُ پا زده در خون حسين توست
اين ماهي فتاده به درياي خون كه هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسين توست
مقبل گويد: پس از پايان تعزيه داري و سوگواري، حضرت خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله و سلم خلعتي به محتشم عطا فرمودند.
من با خود گفتم: البته اشعار من مورد قبول آن حضرت قرار نگرفته است، زيرا به من دستور خواندن ندادند. ناگاه حوريه اي به خدمت آن حضرت آمد و عرض كرد: حضرت فاطمه ي زهرا عليهاالسلام مي گويند: دستور بفرماييد كه مقبل واقعه اي در مرثيه ي سيدالشهداء عليه السلام بخواند.
پس آن حضرت به من امر فرمودند و بر منبر رفتم و بر پله ي اول ايستادم و چنين خواندم:
روايت است كه چون تنگ شد بر او ميدان
فتاد از حركت ذوالجناح وز جولان
نه سيد الشهداء بر جدال طاقت داشت
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
كشيد پا زِ ركاب آن خلاصه ي ايجاد
به رنگ پرتو خورشيد، بر زمين افتاد
هوا زِ جور مخالف، چو قيرگون گرديد
عزيز فاطمه از اسب سرنگون گرديد
بلند مرتبه شاهي ز صدر زين افتاد
اگر غلط نكنم، عرش بر زمين افتاد
ناگاه كسي اشاره كرد كه فرود آي.
دختر پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم بيهوش گشته است.
من از منبر فرود آمدم و منتظر عطاي حضرت خيرالبرايا بودم. ناگاه ديدم ضريح مطهر حضرت سيدالشهداء عليه السلام باز شد و شخص جليل القدري از آن بيرون آمد. اما زخم سينه اش از ستاره افزون و جراحات بدنش از شماره بيرون است. ايشان خلعت فاخري به من عطا فرمودند.
عرض كردم: فدايت گردم، شما چه كسي هستيد؟! فرمودند: من حسين عليه السلام هستم.
( سحاب رحمت ص 90 )
《وقايع الايام ج 1، ص 58》
@zameneashk1
هدایت شده از اشعار حسینی و آموزش مداحی
#اشعار_حضرت_زينب_سلام_الله_عليها
#شعار_عاشورایی_شاعر_عاشوراء
#امام_خامنهای_حفظهاللهتعالی
#شاعر_حسینی_ع
#شهدای_عصر_غیبت #شهید
💠 شعر مادر شهیدی که « آقا» تصحیح کردند
🔺جمعی از خانواده شهدای مدافع حرم به دیدار مقام معظم رهبری رفتند. در این دیدار مقام معظم رهبری انگشتر و یک جلد کلام الله مجید به خانواده شهید محمد حسین محمدخانی هدیه کردند. مادر شهید نیز در محضر رهبری این شعر را خواندند:
◾️سر که زد چوبه ی محمل، دل ما خورد ترک
◾️غربتش ریخت به زخم دل عشاق نمک
◾️و چنان سوخت که بر سر در آن، این شده حک
◾️سر #زینب(س) به سلامت، سر نوکر به درک
🔹مقام معظم رهبری در جواب این مادر شهید شعر را تصحیح کرده و فرمودند: چرا به درک؟! به فلک ❤️
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
#شعار_عاشورایی_شاعر_عاشوراء
#شاعر_حسینی_ع
#شاعران_خاص_حسینی_علیه_السلام
🌴🥀فضيلت گريه بر امام حسين
در کتاب «منتخب» از امام جعفر صادق عليهالسلام نقل نموده که حضرتش فرمود:
🌴🥀 من ذکرنا عنده ففاض من عينيه و لو مثل راس الذبابة غفرالله تعالي ذنوبه، و لو کانت مثل زبد البحر.
کسي که در نزد او از ما يادي شود و از ديدگان وي بر مصايب ما ولو به اندازهي سر پشهاي، اشک جاري شود، خداي تعالي گناهان او را گرچه مانند کف دريا باشد؛ ميبخشد.
🌴🥀 و در «منتخب» با اسناد خود از زيد شحام روايت ميکند: شحام گويد:
ما با عدهاي از اهل کوفه در حضور امام صادق عليهالسلام بوديم، ناگاه جعفر بن عفان حضور امام صادق عليهالسلام شرفياب شد، حضرت او را نزديک خود جاي داد و فرمود: اي جعفر!عرض کرد: بلي، خدا مرا فداي تو گرداند.
فرمود: بلغني انک تقول الشعر في الحسين عليهالسلام و تجيد.
خبردار شدم که تو در مصيبت امام حسين عليهالسلام شعر ميگويي و نيکو ميسرايي؟عرض کرد: بلي، خدا مرا فداي تو گرداند. حضرت فرمود: از اشعارت بخوان.
او شروع به خواندن اشعار نمود و امام عليهالسلام گريه کرد و همهي کساني که در خدمت آن حضرت بودند، گريه کردند، حضرت آن قدر گريه کرد که اشک بر روي و محاسن شريفش جاري شد. آن گاه فرمود:
يا جعفر! و الله؛ لقد شهد الملائکة المقربون هاهنا يسمعون قولک في الحسين عليهالسلام، و لقد بکوا کما بکينا او اکثر، و لقد اوجب الله لک يا جعفر! في ساعته الجنة باسرها، و غفر لک.
اي جعفر! سوگند به خدا! هر آينه، فرشتگان مقرب در اينجا حاضر شدند و به مرثيههاي تو در خصوص امام حسين عليهالسلام گوش فرادادند، آنها گريه کردند، چنان که ما گريستيم يا بيشتر از ما.
اي جعفر! خداي تعالي براي تو در همين ساعت بهشت را تمام و کمال واجب گردانيد و تو را بخشيد.
و باز حضرت فرمود: اي جعفر! آيا باز هم بگويم؟[ صفحه 526]
فرمود: بلي، آقاي من! فرمود:
ما من احد قال في الحسين عليهالسلام شعراً فبکي و ابکي به، الا اوجب الله تعالي له الجنة و غفر له و عنه.
کسي نيست که در مصيبت امام حسين عليهالسلام شعري بگويد و به وسيلهي اين شعر گريه کند و بگرياند جز اين که خداي تعالي بهشت را براي او واجب مينمايد، و او را ميبخشد و از گناه او ميگذرد. حضرت فرمود:
اذا کان يوم العاشر من المحرم تنزل الملائکة من السماء، و مع کل ملک قارورة من البلور الابيض، و يدورون في کل بيت و مجلس يبکون فيه علي الحسين عليهالسلام، فيجمعون دموعهم في تلک القوارير.
فاذا کان يوم القيامة فتلتهب نار جهنم فيضربون من تلک الدموع علي النار، فتهرب النار عن الباکي عن الحسين عليهالسلام مسيرة ستين الف فرسخ.
به هنگام روز عاشورا، در ماه محرم، فرشتگان از آسمان فرودميآيند، و با هر فرشته شيشهاي از بلور سفيد است، آنها در هر خانه و مجلسي که در آنجا بر امام حسين عليهالسلام گريه مينمايند؛ ميگردند، و اشکهاي ديدگان عزاداران را در اين شيشهها جمع ميکنند.
هنگامي که روز قيامت فرارسد، و آتش جهنم شعله و زبانه ميکشد، فرشتگان اين اشکها را بر آتش ميريزند، و آتش از شخصي که بر امام حسين عليهالسلام گريه کرده به فاصلهي شصت هزار فرسنگ فرار کرده و دور ميشود.
نگارندهي اين اثر، محمد رفيع بن قهرمان گرمرودي - که متولد گرمرود و ساکن تبريز است و محل دفنش ان شاء الله نجف اشرف است - ميگويد:
خداوند به وسيلهي اتمام تأليف و ترجمهي اين اثر مرا مسرور نمود، تأليف و ترجمهي اين اثر در روز سوم از ماه... سال 1302 پايان پذيرفت، از خداوند متعال ميخواهم با رضايت خويش آن را بپذيرد، و آن را خالص از غير خود، قرار دهد، و گناهان من و پدر و مادرم و همهي کساني که در شرق و غرب عالم به ولايت امامان حق چنگ زدهاند، بيامرزد.
اللهم صل و سلم علي اشرف الانبياء محمد و آل المعصومين الطاهرين، العن علي اعاديهم و ظالميهم و غاصبي حقوقهم اجمعين.
السلام علیک یاابا عبدالله
کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است
ایتا
@zameneashk1
تلگرام
@zameneashk
باب الحسین ع
https://t.me/Babolhusein
آی دی پاسخ به سوالات
@m_h_tabemanesh
تبادل
@m_h_tabemanesh