23=2.mp3
43.55M
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_و_تفسیر_خطبه_فدکیه 22
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها 128
#شرح_و_تفسیر_زیارت_عاشوراء
#انی_سلم_لمن_سالمکم
✴️شرح فراز ابتدایی خطبه فدکیه:
اَلْحَمْدُلِلَّهِ عَلی ما اَنْعَمَ
⬅️ وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلی ما اَلْهَمَ
✅ ان لربکم في ايام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها
❓نفحات الهی چیست
98/10/4
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
❖﷽❖
#احادیث_در_ارتباط_با_امام_حسین_ع
#امام_حسین_ع
📜حَدَّثَنِي أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي خَلَفٍ الْقُمِّيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْيَقْطِينِيِّ عَنْ رَجُلٍ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ عُثْمَانَ الصَّيْرَفِيِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ :
❤️ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَيْرَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ حُبَّ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ حُبَّ زِيَارَتِهِ
⚠️وَ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ السُّوءَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ بُغْضَ اَلْحُسَيْنِ وَ بُغْضَ زِيَارَتِهِ.
📝پدرم رحمة اللّه عليه از سعد بن عبد اللّه بن ابى خلف قمى، از محمّد بن عيسى يقطينى، از شخصى، از فضيل بن عثمان صيرفى، از كسى كه براى او حديث گفته، از حضرت ابى عبد اللّه عليه السّلام، حضرت فرمودند:
❣كسى كه خداوند خير را براى او اراده كرده باشد در قلبش محبّت امام حسين عليه السّلام را قرار داده و در دلش محبت زيارت آن جناب را مىاندازد
〽️و كسى كه خداوند سوء و بدى را برايش بخواهد در قلبش بغض امام حسين عليه السّلام قرار داده و در دلش بغض زيارت آن حضرت را مىاندازد.
📚کامل الزیارات، صفحه 464
باب55/حدیث3
ابن قولویه
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در تلگرام
@qoranvamamhoosein
24=3.mp3
15.43M
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_و_تفسیر_خطبه_فدکیه 23
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها 129
#شرح_و_تفسیر_زیارت_عاشوراء
✴️شرح فراز ابتدایی خطبه فدکیه:
اَلْحَمْدُلِلَّهِ عَلی ما اَنْعَمَ
⬅️ وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلی ما اَلْهَمَ
✅ شرح دو روایت از ائمه معصومین(ع)
🔶في التوحيد و الخصال عن السجّاد عليه السلام : انّ للعبد أربع اَعين عينان يبصر بهما امر دينه و دنياه و عينان يبصر بهما امر آخرته فإذا أراد اللّٰه بعبد خيراً فتح له العينين اللّتين في قلبه فأبصر بهما الغيب و امر آخرته و إذا أراد اللّٰه به غير ذلك ترك القلب بما فيه.
🔷و في الكافي عن الصادق عليه السلام: انّما شيعتنا اَصحاب الأربعة الأعين عينان في الرّأس و عينان في القلب ألا و إنّ الخلائق كلّهم كذلك الاّ انّ اللّٰه عزّ و جلّ فتح أبصاركم و أعمى أبصارهم.
98/10/4
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
25=4.mp3
28.95M
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_و_تفسیر_خطبه_فدکیه 24
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها 130
#شرح_و_تفسیر_زیارت_عاشوراء
✴️شرح فراز ابتدایی خطبه فدکیه:
اَلْحَمْدُلِلَّهِ عَلی ما اَنْعَمَ وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلی ما اَلْهَمَ
⬅️ وَ الثَّناءُ بِما قَدَّمَ مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ اِبْتَدَاَهاوَ سُبُوغِ الاءٍ اَسْداها وَ تَمامِ مِنَنٍ اَوْلاها...
98/10/4
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
#سیره_و_اخلاق_حضرت_زینب_س
#عبادت_و_نماز_حضرت_زینب_س
💫عبادت زينب س
يکي از ويژگي هاي اين بانوي بزرگوار اسلام حالت معنوي و ارتباط قوي او باآفريدگار جهان بود. به طوري که نقل کرده اند حتّي در شب يازدهم محرم که شب شام غريبان بود نماز شبش ترک نشد؛ منتهي به خاطر ضعفي که بر وي مستولي شده بود نماز شب خويش را در آن شب نشسته خواند.[1] .
مرحوم نقدي در کتابش آورده که: حضرت زينب (س) در عبادت ثاني حضرت زهرا (س) بود، تمام شبها را به عبادت، تهجّد و تلاوت قرآن سپري مي کرد. وي هم چنين از برخي از بزرگان نقل مي کند که در طول عمر تهجّد و شب زنده داري اش ترک نشده است حتّي در شب يازدهم محرّم امام زين العابدين مي فرمايد: در شب يازدهم محرم ديدم نشسته نماز مي خواند. نيز آن بزرگوار مي فرمايد: با اين همه مصيبت و اندوهي که به ما روي آورده اما در مسيري که به شام مي رفتيم نافله هاي شب عمه ام اصلا ترک نشد، امام حسين (ع) در آخرين وداع با خواهرش زينب به او فرمود: يا اختاه لاتنسيني في نافلة اللّيل، خواهرم مرا در نماز شب فراموش نکن. هم چنين از فاطمه دختر امام حسين (ع) چنين نقل شده که: عمّه ام زينب در شب دهم محرم در محراب عبادت مشغول مناجات بود و با خدا راز و نياز مي کرد در حالي که چشمي از ما به خواب نرفته و ضجّه هاي مان آرام نشده بود. نيز از امام سجاد نقل شده: هنگامي که ما را از کوفه به سوي شام حرکت مي دادند عمه ام زينب مرتب نمازهاي واجب و مستحب خويش را انجام مي داد و در بعضي از منازل نمازش را نشسته مي خواند، وقتي سبب را پرسيدم؟ گفت: به خاطر گرسنگي و ضعف؛ زيرا سه شبانه روز غذا نخورده بود و سهم غذايش را در ميان کودکان تقسيم کرده بود.[2] .
[1] حياة الأمام الحسين (ع) باقر شريف القرشي، ص 309.
[2] زينب الکبري، جعفر نقدي، ص 62- 61.
[3 ]اسیران و جانبازان کربلاء
ای دی برای ارسال مطالب و سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
@m_h_tabemanesh2
کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
[1] الارشاد، ج 1، ص 354؛ نسب قريش، ص 41؛ لباب الانساب، ج 1، ص 335؛ الاصابه، ج 8، ص 166.
[2] زينب الکبري جعفر نقدي ص 16.
[3] اعلام الوري، ص 203؛ الارشاد، ج 2، ص 354.
[4] زينب الکبري، جعفر نقدي، ص 17.
[5] رياحين الشريعه، ج 3، ص 46؛ وسيلة الدارين، ص 386.
[6] زينب الکبري، جعفر نقدي، ص 19.
[7] السيّده زينب عقيلة بني هاشم، بنت الشاطي، ص 34.
[8] المجدي، ص 18.
[9] تاريخ مدينة دمشق، ج 69، ص 174.
[10] السيّده زينب عقيلة بني هاشم (ع)، بنت الشاطي، ص 41.
[11] المجدي، ص 18؛ اعلام الوري، ص 203، اسد الغابه، ج 5، ص 469، اخبار الزينبات، ص 111.
[12] زينب کبري عقيله بني هاشم، حسن الهي، ص 76.
[13] زندگاني حضرت زينب (س)، علي قائمي، ص 48. منتخب التواريخ، ص 94.
[14] زينب الکبري، جعفر نقدي، ص 22.
[15] همان، ص 29.
[16] زينب الکبري، جعفر نقدي، ص 22.
ای دی برای ارسال مطالب و سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
@m_h_tabemanesh2
کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
لینک گروه مقتل متضمن البکاء
مخصوص پرسش از سوالات مقتل امام حسین ع
https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg
#حضرت_زینب_س
#زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء
#مختصری_از_زندگینامه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
✴️معرفي اجمالي حضرت زينب س
حضرت زينب (س) روز پنجم جمادي الاولي سال پنجم يا ششم هجري ديده به جهان گشود. پدرش حضرت امير المؤمنين (ع) و مادرش حضرت فاطمه زهرا (س) مي باشد.[1] پس از تولّد، حضرت فاطمه دخترش را نزد حضرت علي (ع) بردند و از ايشان خواستند که نامي براي وي انتخاب نمايد، امير المؤمنين (ع) فرمود: از پيامبر(ص) پيشي نمي گيرم در آن هنگام پيامبر (ص) در مسافرت بودند. پس از بازگشت، علي (ع) به محضرشان شرفياب شد و از ايشان در خواست کرد که براي دخترش نامي انتخاب بکند. رسول خدا (ص) فرمودند: من هم از پروردگارم پيشي نمي گيرم. در اين هنگام جبرئيل نازل شد و درود پروردگار را ابلاغ فرمود و گفت: نام اين دختر را «زينب» انتخاب کن. زيرا خداوند چنين فرموده است. سپس از مصائبي که بر اين کودک وارد مي شود خبر داد؛ پيامبر (ص) در حالي که سخت مي گريستند فرمود: هر کس بر او بگريد مانند کسي است که بر حسين (ع) گريسته. کنيه او را نيز ام کلثوم گذاشتند.[2] وي دختر بزرگ اين خانواده مي باشد.[3] .
حضرت زينب لقب هاي فراواني دارد که عبارت اند از: صدّيقه صغري، عقيله بني هاشم، عقيلة الطّالبيّين، موثّقه، عارفه، عالمه غير معلّمه، فاضله، کامله، عابده آل ابي طالب.[4] .
کنيه اش، امّ المصائب، امّ الرّزايا، امّ النّوائب، امّ کلثوم کبري، امّ عبداللّه و امّ الحسن بوده است.[5] .
با نزديک شدن وفات پيامبر اکرم (ص) حضرت امير المؤمنين (ع) و حضرت فاطمه (س) هر کدام خوابي حاکي از وفات پيغمبر (ص) مي ديدند و به همين جهت گريه زاري مي کردند. حضرت زينب (س) خدمت رسول خدا (ص) آمد و گفت: يا جدّاه در خواب ديدم که باد تندي وزيد دنيا و آنچه در آن است تيره و تار شد و مرا از جايي به جاي ديگر حرکت مي داد، من از شدّت آن باد به درخت تنومندي تکيه دادم، در اين هنگام آن درخت از جا کنده شد و بر روي زمين افتاد. به يکي از شاخه هاي نيرومند آن چسبيدم اما آن شاخه شکسته شد، به سراغ شاخه ديگري رفتم آن هم شکست به دو شاخه ديگر پناه بردم آن دو نيز شکستند و من از خواب بيدار شدم. رسول خدا (ص) از شنيدن سخنان زينب اندوهگين شد و اشک غم از ديدگانش جاري شد؛ آنگاه فرمود: آن درخت که از ريشه کنده شد منم جدّ تو؛ و آن شاخه اوّل مادرت فاطمه (س)، شاخه دوم پدرت علي (ع) و آن دو شاخه ديگر برادرانت حسن و حسين (ع) هستند! دخترم! اين خواب حکايت از آن دارد که دنيا از فقدان آنان تيره و تار مي شود، و شما دچار مصائب و دشواريهاي فراواني خواهيد شد.[6] .
طولي نکشيد که براي زينب (س) آنچه را که در خواب ديده بود در بيداري تعبير شد و او به غم فراق جدّ بزرگوار و مادر مهربان خود دچار گرديد.
وي در زمان رحلت پيامبر (ص) پنج ساله بود[7] و در عين اينکه خردسال بود امّا از مادرش فاطمه سلام اله عليها[8] و اسماء بنت عميس و طهمان يا ذکوان (غلام پيامبر ص) حديث نقل مي کند.[9] .
برخي از مورّخين نوشته اند که: حضرت زهرا (س) به زينب سفارش کرد که در کنار حسين (ع) باشد و بعد از او براي آنها مادر باشد، زينب هم هيچ گاه اين سفارش مادر را فراموش نکرد.[10] .
زماني که زينب (س) پا به سنّ ازدواج گذاشت خواستگاران زيادي داشت امّا با تنها مردي که شايستگي و لياقت همسري زينب (س) را داشت يعني عبداللّه جعفر (پسر عموي خود) ازدواج کرد.[11] برخي از مورخين تاريخ اين ازدواج را سال هفدهم هجري مي دانند.[12] ثمره اين ازدواج چهار و يا پنج فرزند مي باشد که دوتاي آنها به نامهاي عون و محمد که در کربلا به شهادت رسيدند که در بخشهاي ديگر به آن اشاره خواهد شد.[13] .
موقعيت زينب (س) نزد امام حسين (ع):
برخي از مورخين چنين آورده اند: حسين (ع) نسبت به زينب (س) احترام ويژه اي قائل بود به طوري که هرگاه زينب بر او وارد مي شد امام مي ايستاد و زينب را در جاي خود مي نشاند و اين نشانه منزلت و عظمت زينب است [14] و همچنين وارد شده که آن حضرت مشغول تلاوت قرآن بوده وقتي زينب (س) وارد شد امام (ع) قرآن را زمين گذاشت و به احترام زينب ايستاد.[15] .
يحيي مازني گويد: من در مدينه مدّت زيادي همسايه امير المؤمنين (ع) بودم و به آن خانه اي که زينب (س) سکونت داشتن نزديک بودم امّا سوگند به خدا نه اندام زينب را ديدم و نه صداي او را شنيدم؛ هنگامي که اراده زيارت مرقد مطهر رسول خدا (ص) را داشت شبانه حرکت مي کرد در حالي که امام حسين (ع) سمت راست او، امام حسن سمت چپش و امير المؤمنين (ع) پيشاپيش دخترش حرکت مي کرد؛ زماني که نزديک قبر مطهر مي رسيدند علي (ع) چراغ قنديل را خاموش مي کردند وقتي امام حسن (ع) علّتش را پرسيد علي (ع) فرمودند: مي ترسم اشخاصي در اين اطراف باشند که قيافه و اندام خواهرت را ببينند.[16] .
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
#حضرت_زینب_س
🔰فعاليتهاي حضرت زينب س در مدينه
حضرت زينب (س) نيز در مدينه اقداماتي را در تبليغ اهداف و پيام امام حسين (ع) و زنده نگهداشتن ياد و خاطره شهيدان کربلا انجام داد که موجب ترس و وحشت حکومت يزيد گرديد و اين فعاليتها را براي بقاي خود خطر ميپنداشت. حضرت زينب (س) پس از ورود به مدينه و استقبال جمع زيادي از گروههاي عزادار از وي، به طرف مسجد پيامبر (ص) حرکت کرد و در مقابل درب ورودي روضه نبوي خطاب به پيامبر (ص) گفت:
«اي جد بزرگوارم، اي رسول خدا من پيامآور شهادت فرزند تو - برادرم - حسين هستم.» يا جداه يا رسولالله انا ناعيه اليک ولدک (اخي) الحسين».[1] اين سخن گويي آتش قيامي بود که عليه امويان شعله ميگرفت. او با صبر و بردباري در مدينه سعي نمود در تداوم رسالت برادر بکوشد و آن را به انجام برساند. او ميبايست دستاوردهاي انقلاب عاشورا را گردآورده و اهدافش را منتشر نمايد و مردم را آماده خونخواهي امام حسين (ع) نمايد. حضور حضرت زينب در مدينه موجب شد که فرماندار مدينه بر موقعيت خود بترسد و ادامه تلاشهاي او را براي اين شهر و حتي مکه، خطرناک بپندارد، زيرا عبدالله بن زبير در مکه قيام نموده بود و موج آن شورش، قيام حضرت زينب عليه يزيد را در مدينه تقويت مينمود. از اين رو فرماندار مدينه نامهاي به سوي يزيد نگاشت و او را از جريان امر و چگونگي خطر دعوت حضرت زينب (س) آگاه نمود. بلافاصله از سوي يزيد دستوري دائر بر اخراج آن حضرت از شهر رسيد، امّا حضرت زينب (س) به موضعگيري پرداخت و گفت: «خدا ميداند چه بر سرما آمده است، يزيد مردان برگزيده ما را به شهادت رسانيد و ما را بر فراز محمل شتران به اين سوي و آن سوي کشانيد. به خدا قسم ما از اين شهر خارج نميشويم هر چند که خونهايمان ريخته شود.»[2] اما سرانجام با حضور زنان بنيهاشم و اصرار آنها حضرت زينب (س) ناچار دومين هجرت خود را آغاز نمود در حالي که همچنان بر سر پيمان جهاد و تلاش خود استوار بود. در باره اين که حضرت زينب (س) پس از تبعيد از مدينه به چه مکاني رفته روايات آشفته است. بيشک حکومت از حضور او در مدينه و عراق جلوگيري ميکرد. برخي روايات دلالت بر حضور او در مصر و ادامه زندگي در اين شهر تا پايان عمر (سال 62 ه ق) دارد، برخي روايات نيز مقصد او را شام معين کرده و حتي مرقد آن حضرت را در دمشق، محلي که اينک بدين نام مشهور است، ميدانند. به هر حال، حضرت زينب، پس از شهادت برادر خويش، در حالي که در موقعيت هراسناکي قرار داشت و از تمامي جهات محاصره شده بود، رسالت بزرگ پيامآوري عاشورا را به خوبي انجام داد و پيام حق را با تمامي خروش خود، به همگان رسانيد و کاري را به انجام رسانيد که از توان ديگران خارج بود.[3] «عبيدلي در اخبارالزينبات نوشته است که زينب کبرا (س) صريحاً مردم را به قيام عليه يزيد فرا ميخواند و ميگفت: بايد حکومت يزيد، تاوان عاشورا را بپردازد. [4] زينب (س) از طرف امام سجاد (ع) نيابت خاصه داشت. احکام اسلامي را براي مردم بيانميکرد و خانه او همواره محل مراجعه مردم بود. زينب (س) ميدانست که بنياميه درصددند تا بهانهاي جستجو کنند و عليبنحسين (ع) را شهيد نمايند. در کربلا چنينامکاني بود، که زينب (س) در برابر خيمه عليبنحسين (ع) ايستاد و از جان او مراقبتکرد. در کوفه، عبيدالله بنزياد ميخواست علي بن حسين (ع) را به اين جرم که بالغاست و پاسخ ابنزياد را داده بود، بکشد که زينب (س)، علي بن حسين را در آغوشگرفت و مانع کشته شدن او شد. در شام، شرايط آنچنان دگرگون و صداي مردم آنقدربه گريه و پشيماني بلند بود، که يزيد نتوانست علي بن حسين (ع) را به شهادت برساند.نميبايست در مدينه بنياميه چنين امکان و بهانهاي پيدا کنند و سلسله ولايت قطعشود. زينب (س) احکام و فتاوا را بيان ميکرد و محور مراجعه مردم بود.... کار زينب (س) ابلاغ خون شهيدان بود؛ درخشش عاشورا در ميان مردم، زنده نگاهداشتن خاطره شهيدان و راه شهيدان.[5]
[1] جعفر النقدي، زينبالکبري، ص 156. المقرم، مقتل الحسين، ص 376.
[2] اسد حيدر، ترجمه مع الحسين في نهضته (زندگاني امام حسين (ع)، ص 355،. سيّد عطاءالله مهاجراني، پيامآور عاشورا، تهران: انتشارات اطلاعات، 1371، ص 348.
[3] در باره حضرت زينب ر.ک: حسن محمد قاسم، السيده زينب، صص 60-58. خالد محمد خالد، ابناء الرسول، ص 193. اسد حيدر، زندگاني امام حسين (ع)، صص 364-352. سيّد عطاءالله مهاجراني، پيامآورعاشورا، صص 353-343. سيّد جعفر شهيدي، زندگاني فاطمه زهرا (ع)، صص 262-256. قاضي طباطبايي، اول اربعين سيد الشهدا (ع)، و عبيدلي، اخبار الزينبات.
[4] اخبار الزينبات، ص 116.
[5] سيّد عطاءالله مهاجراني، پيامآور عاشورا، صص 344-345.
📚نقش آفرینی عاشورا در رویدادهای سیاسی اجتماعی قرن نخست
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
#حضرت_زینب_س
🔰کلمات زينب عقيله بني هاشم در سر قبر رسول خدا
زينب عقيله سلام الله عليها چندانکه به مسجد رسول صلي الله عليه و آله داخل شد بازوان در روضه ي مبارکه بهر دو دست بگرفت ، و شکايت با جد بزرگوار آورده گفت : يا جداه اني ناعية اليک اخي الحسين ، اينک منم که خبر مرگ فلذة الکبدو ثمرة الفؤاد تو به حضرت آوردم ، و سوز دل خود باز مي نمايم ، فاطمه دختر اميرالمؤمنين زينب عقيله را گفت اين مرد شرايط خدمت نيکو به جاي آورد ، ودر مهرباني و حسن محبت هيچ دقيقه مهمل نگذاشت تواند بود که او را صلتي دهيم تا مگر از عهده حقوق خدمت او تفصي شده باشد ؟ عقيله گفت: تو نيکوتر داني که ما را خواسته و مالي نگذاشته اند تا کس را جايزه توانيم بخشيد ، مگر اينکه زيور خويش به هديت فرستيم هر يک از آنها بازوبند و پاره که داشتند اهدا کردند و از قلت آن معذرت جستند البته نگرفت و بارپس فرستاده گفت اگر مرا حطام دنيوي مقصود بودي بدين قدر کفاف باشد که اضعاف خدمت خود صلت يافته ام و من بدانچه کرده ام خشنودي خداي خواسته و پاس قرابت شما با رسول مختار داشته ام و در فصول المهمه گويد که اين سخن فاطمه دختر حضرت سيد الشهدا با سکينه خواهر خويش گفت و حلي خود بدادند و تا عقيله را روان اندر تن بود هيچ از ناله و زاري و گريه و سوگواري خاموش نشد و چون برادر زاده بزرگوار امام زين العابدين عليهماالسلام را بديدي آن مصيبت تازه شدي و آن حرقت زياده گشتي .
ابوريحان بيروني در آثار الباقيه گفته : و في العشرين هن صفرر دراس الحسين الي جثته حتي دفن مع جثته و في زيارة الاربعين و هم حرمه بعد انصرافهم من الشام و قال السيد في الاقبال فان قيل کيف يکون يوم العشرين من سفر يوم الاربعين اذا کان قتيل الحسين صلوة الله عليه يوم عاشر محرم فيکون يوم العاشر من جملة الاربعين فيقال لعله قدکان شهر محرم الذي قتل فيه صلوة الله عليه ناقصا و کان يوم عشرين من صفر تمام اربعين يوما فانه حيث ضبط يوم الاربعين بالعشرين من صفر فاما ان يکون الشهر کما قلنا ناقصا او يکون تاما فيکون يوم قتله صلوات الله عليه غير محسوب من عدد الاربعين ، لان قتله کان في آواخر نهاره ، فلم يحصل ذلک اليوم کله في العدد ، و هذا تأويل کاف للعارفين و هم اعرف باسرار رب العالمين في تعيين اوقات الزيارة للطاهرين .
و وجدت في الصباح ان حرم الحسين عليهالسلام و صلوا المدينة مع مولانا علي بن الحسين عليهالسلام يوم العشرين من صفر
و في غير المصباح انهم و صلوا کربلا ايضا في عودهم هم من الشام يوم العشرين من صفر و کلاهما مستبعد لان عبيد الله بن زياد لعنه الله کتب الي يزيد يعرفه ما جري و يستأذنه في حملهم ولم يحملهم حتي عاد الجواب اليه و هذا يحتاج الي نحو عشرين يوما او اکثر منها و لانه لما حملهم الي الشام روي انهم اقاموا فيها شهرا في موضع لايکتنهم من حر و لابرد و صورة الحال يقتضي انهم تأخروا اکثر من اربعين يوما من يوم قتل عليهالسلام الي ان و صلوا العراق او المدينة واما جوازهم في عودتهم علي کربلا فيمکن ذلک ولکنه ما يکون وصولهم اليها يوم العشرين من صفر لانهم اجتمعوا علي ما روي جابر بن عبد الله الانصاري فان جابر وصل زائر امن الحجاز فيحتاج وصول الخبر اليه و مجئيه اکثر من اربعين يوما و علي ان يکون جابر وصل من غير الحجاز من الکوفة اوغيرها و قال رحمه الله في اللهوف و اما يزيد بن معويه فلما وصله کتاب عبيد الله ابن زياد و وقف علي اعاد الجواب اليه يأمره فيه لحمل راس الحسين و روس من قتل معه و بحمل اثقاله و نسائه و عياله فاستدعي ابن زياد محفر بن ثعلبة العائذي فسلم اليه الرؤس و الاسري
نامه نگار چنين گويد مسافة وعادة تشريف فرمائي حرم حضرت سيد الشهدا روز اربعين سنه شصت و يک هجري به کربلاي معلي مشکل است بلکه خلاف عقل است روز عاشورا حضرت به درجه رفيعه شهادت فايز شد و عمر بن سعد يک روز به جهة کشتگان خود که دفن کند توقف کرد روز يازدهم حرکت کرد و از کربلاي معلي تا کوفه به خط مستقيم تخمينا هشت فرسخ است و چند روزي در کوفه اهل عصمت را عبيد الله ملعون به جهة شهرت اين کار و ادخال رعب در قلوب قبايل عرب نگاه داشت تا از يزيد خبر رسيد که حرم را به دمشق بفرستد و از راه حران و جزيره و حلب فرستاد که مسافت بعيد است واز کوفه تا دمشق به خط مستقيم تقريبا صدوهفتادوپنج فرسخ است و پس از ورور به شام به روايتي تا ششماه اهل بيت را نگاه داشتند تا نايره غضب يزيد ملعون منطفي شد و اطمينان حاصل کرده حضرت سجاد را با حرم اذن مراجعت داد چگونه مي شود که در مدت چهل روز اين اياب وذهاب ممکن باشد قطعا اربعين سال ديگر است که سنه شصت و دو هجري باشد وهر که به نظر تدبر ملاحظه نمايد تصديق نامه نگار را خواهد کرد وجابر بن عبد الله هم در اربعين شصت ودو به زيارت مشرف شده باشد شرافت جابر از اين است که او اول کسي است از صحابه کبار و مخلصين سوگوار که شد رحال کرده به اين سعادت نايل شده است کفي به فخرا
📚قمقام زخار /جلد2
#حضرت_زینب_س
زينب اسوه صبر و حماسه
هجرت دلدار را من ديدهام
گردش اقمار را من ديدهام
از مدينه، مکه، تا آوردگاه
کاروان سالار را من ديدهام
در زمين کربلا آشوب عشق
چشمه ايثار را من ديدهام
شام عاشورا و آن ميثاق سرخ
ديده بيدار را من ديدهام
روز پرپر گشتن آلالهها
خيمه بيمار را من ديدهام
داغ هفتاد و دو گل از يک چمن
داغ جان آزار را من ديدهام
ذوالجناح بيسوار تشنه لب
در غم دلدار را من ديدهام
ديده خورشيد ديدم نيلگون
روز شام تار را من ديدهام
آسمان افتاد با سر بر زمين
روز قتل ثار را من ديدهام
تن به خاک و سر به بالاي سنان
در سر بازار را من ديدهام
زينبم از کربلا تا شام غم
کوفه بيعار را من ديدهام
گفتم اي طاغوت، روزت را شب است
فتح خون و دار را من ديدهام
بر فراز نيزه، روز خطبهها
مطلعالانوار را من ديدهام
صوت قرآن در ميان طشت زر
در بر اغيار را من ديدهام
پاي من پر آبله، نيلي تنم
طعنه اشرار را من ديدهام
ديده بر در دوختم يک اربعين
تا تراب يار را من ديدهام
اي مدينه، نيک بنگر حال ما
خون ببار اين بار را من ديدهام
يوسفم نامد، بياوردم از او
پيرهن گلنار را من ديدهام
📚حسین ، نوش داروي زمانه
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
#حضرت_زینب_س
💔آخرين سخنان زينب با حسين در قتلگاه
هنگامي که دشمنان تصميم گرفتند اهل بيت (ع) را حرکت بدهند، زينب (س) بادلي شکسته، برادرش حسين (ع) را صدا زد و گفت:
✅برادرم تو را به خداي شنواي دانا مي سپارم. سوگند به خدا اگر مرا مخيّر کنند بين ماندن در کنار تو و رفتن از بر تو من ماندن را انتخاب خواهم نمود، اگر چه طعمه گرگان بيابان شوم. لکن اکنون از کنار تو مي روم نه با ميل و رضا بلکه با زور و اجبار.[1] .
[1] حديث الاربعين، ص 10.
📚اسیران و جانبازان کربلا
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
#حضرت_زینب_س
#سیره_و_اخلاق_حضرت_زینب_س
[1] «عبيدلي» در «اخبار الزينبات» نوشته است:
🔺 زينب کبري عليهاالسلام صريحا مردم را به قيام عليه يزيد فرا ميخواند و ميگفت: بايد حکومت يزيد، تاوان و تقاص عاشورا را بپردازد.
آيةالله شهيد قاضي طباطبايي در کتاب «اولين اربعين حضرت سيدالشهدا» عليهالسلام، ص 95، مينويسد:
بعضي اشکالاتي بر آنچه «عبيدلي» در اخبار زينبات آورده، به گمان خويش وارد ساختهاند. اين که در حديث عبيدلي آمده که زينب کبري عليهاالسلام مردم را عليه يزيد پليد جمع کرده و بر ميانگيخت و اين کار با مقام شامخ آن بانوي عصمت مناسب نبوده است، معلوم ميشود صاحب اين کلام از اشخاصي است که تحت نفوذ استعمار نشود نما يافته، تصور کرده که انسان بايد انزوا را در امور اجتماعي اختيار کرده و در خانه نشسته و در کنج عزلت به سر برد، نه امر به معروفي انجام دهد و نه در راه نهي از منکر قدمي بردارد و اگر بتواند، روزها مانند خفاش در گوشهاي خزيده و شبها بيرون آمده، پرواز کند که عين خواسته دشمنان دين و ستمکاران روزگار است. (مترجم).
📚یادگار خیمه های سوخته
ضامن اشک در تلگرام
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1