#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات 16
#پیامبر_صلی_الله_علیه_وآله_و_امام_حسین_علیه_السلام
#ام_سلمة_سلام_الله_علیها
#تربت_امام_حسین_ع
#معجزات_تربت_امام_حسین_ع
#حدیث_قاروره
#دفن_امام_حسین_علیه_السلام_و_شهداء
باسلام خدمت استاد بزرگوار ودیگر دوستان
می خواستم منبع عبارت یوم علی صدرالمصطفی ویوم علی وجه الثری را بدونم.
ممنون میشم راهنمایی بفرمایین.
سلام علیکم
با تشکر از سوال بسیار زیبای حضرت عالی
و عن أمسلمة قالت: کان رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم ذات يوم عندي، و قد حمي الوطيس، قد دخل الي بيتي، و فرشت له حصيرا اذا انطرح متکئا، فجاء الحسين، فدخل و هو ملقي علي ظهره، فقال: هنا يا حسين! فوقع علي صدره و جعل يلاعبه، و هو يسبح علي بطنه.
قالت أمسلمة: فنظرت من شق الباب و هو علي صدره يلاعبه، فقلت: لا حول و لا قوة الا بالله يوم صدر المصطفي، و يوم وجه الثري، ان هذا لعجب،
نکته:دوستان دقت کنند این جمله از ام سلمه است نه از رسول خدا که می فرماید از شکاف در نگاه کردم و امام حسین ع بر سینه ی رسول خدا بود و بازی می کرد.
گفتم لا حول ولا قوة الا بالله حسین ع روزی بر سینه ی رسول اکرم ص است و روزی روی خاک و این بسیار عجیب است.
قالت: ثم غبت عنه ساعة وعدت الي الباب، فرأيت النبي صلي الله عليه و آله و سلم و هو مغموم، و قد غض عينيه عنه، و في وجهه نوع من العبوس، فقلت: لا شک ان الحسين عليهالسلام قد شط علي النبي لصبوته، فدخلت عليه و في يده شيء ينظر اليه، و هو يبکي، فقلت: بأبي و أمي جعلت فداک يا رسول الله! ما لي أراک باکيا حزينا؟ ما الخبر؟
قال: ان جبرئيل نزل علي في هذه الساعة، و أخبرني أن ولدي هذا سيقتل. فقلت: و کيف؟ و أين؟ قال: بعد أبيه و أمه في أرض تسمي کربلاء، و ان اخترت أن أراک من ترابها قبضة. فغاب عني، و جاءني بهذه القبضة، و قال: هذا من تربته. قال: خذيها و احفظيها عندک في تلک الزجاجة، و انظري اليها فاذا رأيتيها ، قد صارت دما عبيطا فاعلمي ان ولدي الحسين في تلک الساعة قد قتل.
قالت أمسلمة: ففعلت ما أمرني، و علقتها في جانب البيت حتي قبض النبي صلي الله عليه و آله و سلم و جري ما جري.
فلما خرج الحسين من المدينة الي العراق أتيته لأودعه، فقال: يا أمسلمة! توصي في الزجاجة. قبقيت أترقبها و أنظر فيها اليوم المرتين و الثلاث، فلما کان يوم العاشر من المحرم قرب الزوال أخذتني سنة من النوم، فنمت هنيئة، فرأيت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم في منامي، و اذا هو أشعث أغبر، و علي کريمته الغبار و التراب، فقلت: بأبي و أمي، ما لي أراک يا رسول الله مغبرا أشعث، ما هذا الغبار و التراب الذي أراه علي کريمتک و وجهک؟ فقال لي: يا أمسلمة! لم أزل هذه الليلة أحفر قبر ولدي الحسين عليهالسلام، و قبور أصحابه، و هذا أوان فراغي من تجهيز ولدي الحسين عليهالسلام و أصحابه قتلوا بکربلاء. و انتبهت فزعة مرعوبة، و قمت فنظرت الي القارورة و اذا بها دما عبيطا، فعلمت أن الحسين قد قتل.
قالت و الله ما کذبني الوحي و لا کذبني رسول الله. قالت: فجعلت أصيح: وا ابناه! وا قرة عيناه! وا حبيباه! وا حسيناه! واضعيتاه بعدک يا أباعبدالله! قال: و جعلت تصيح حتي اجتمع الناس عندها، فقالوا: ما الخبر؟ فأعلمتهم، فجعلوا ينادون: واسيداه! وا مظلوماه! و الله ما کذبت فؤرخ ذلک اليوم، فکان يوم قتل الحسين عليهالسلام.
[ صفحه 612]
السيد هاشم البحراني، مدينةالعاجز، / 282
شيخ مفيد شيخ طوسي و ديگران به سندهاي معتبر از حضرت صادق عليهالسلام روايت کردهاند:
روزي ام سلمه صبح گريان از خواب بيدار شد. پرسيدند: «سبب گريه ي تو چيست»؟
گفت: «ميبايد فرزند من حسين امشب به شهدا ملحق شده باشد؛ زيرا تا حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم از دنيا رحلت کرده است، من آن حضرت را در خواب نديده بودم. در اين شب آن حضرت را در خواب ديدم. متغير و غمگين؛ پرسيدم:يا رسول الله اين چه حالت است که در تو مشاهده ميکنم؟
فرمود: در تمام اين شب، قبر حسين و قبرهاي اصحاب حسين را ميکندم و ايشان را دفن ميکردم»
ايضا به سند معتبر از ابن عباس روايت کرده اند که گفت:
روزي در خانه خوابيده بودم. ناگاه از خانه ي ام سلمه صداي شيون بلندي شنيدم. پس قائد خود را گفتم: «مرا به خانهي ام سلمه ببر.»
چون به خانه ي او رسيدم، مردان و زنان مدينه را ديدم که همه در خانه ي او جمع شده بودند. پس گفتم: «يا أمالمؤمنين! سبب فرياد تو چيست؟»
جواب من نگفت و رو کرد به سوي زنان بني هشام و گفت: «اي دختران عبدالمطلب! مرا ياري کنيد و با من موافقت نماييد در گريه و نوحه. به خدا سوگند که بزرگ شما و سيد جوانان بهشت و سبط رسول خدا و گل بوستان آن حضرت، حسين شهيد شده است.»
من گفتم: «يا ام المؤمنين! از کجا دانستي اين را؟»
گفت: «در اين ساعت حضرت رسالت صلي الله عليه و آله و سلم را در خواب ديدم ژوليده مو و گرد آلود و غمگين. از سبب آن حالت سؤال کردم.
فرمود: «فرزندم حسين و اهل بيت او امروز کشت
ه شدهاند. در اين ساعت از دفن ايشان فارغ شدم.»
چون از خواب بيدار شدم، مدهوشانه به خانه دويدم که ملاحظه کنم تربت حسين را که جبرئيل از کربلا براي سيد انبياء آورده بود و حضرت به من داد و فرمود: «هر گاه اين خون شود، بدان که فرزند تو حسين شهيد شده است.»
من آن تربت را در شيشه کرده بودم و ضبط ميکردم. چون بر سر آن شيشه رفتم و ديدم که آن تربت مقدس همه خون شده است و از سر شيشه ميجوشد؟»
پس امسلمه آن خون را گرفت و بر روي خود ماليد و ماتم آن حضرت را داشت و نوحه و زاري ميکرد تا آن که خبر رسيد که آن حضرت در آن روز شهيد شده بود.
عمرو بن ثابت گفت:
من چون اين حديث را شنيدم، به خدمت امام محمد باقر عليه السلام رفتم و به آن حضرت عرض کردم. فرمود: «اين حديث حق است و آن تربت، الحال پيش ماست.» مجلسي، جلاء العيون، / 770 – 769
شيخ مفيد به سند معتبر از ام سلمه روايت کرده است:
«حضرت رسالت صلي الله عليه و آله و سلم شبي از خانه بيرون رفت و بعد از مدت طولاني مراجعت فرمود؛ ژوليده و غبار آلوده و در دست مبارکش چيزي بود. من گفتم: «يا رسول الله! اين چه حالت است که در تو ميبينم؟»
فرمود: «در اين وقت بردند مرا به موضعي از عراق که آن را کربلا ميگويند و در آن جا محل کشتن فرزند خود حسين را و جماعتي از فرزندان و اهل بيت مرا به من نمودند. از جاي کشتن ايشان مشت خاکي برداشتهام و در دست من است. بگير و اين را نگهدار.»
چون گرفتم، خاک سرخي بود. پس آن خاک را در شيشه کردم و سرش را محکم بستم و آن را محافظت کردم. چون فرزندم حسين عليهالسلام از مکه متوجه عراق شد، هر شب و هر روز آن شيشه را بيرون ميآوردم و نظر ميکردم و ميبوييدم و در مصيبت او ميگريستم. چون روز دهم محرم شد، در اول روز که به آن شيشه نظر کردم، ديدم که شيشه پر از خون شده بود. پس در خانه فرياد کردم و گريستم، و ليکن از خوف شماتت دشمنان به ايشان اظهار نکردم، تا آن که خبر رسيد که آن حضرت در همان روز شهيد شده بود.»
مجلسي، جلاء العيون / 771.
نکته :البته شعرا و ذاکرین بعنوان زبانحال حضرت زینب س در گودال هم این مطلب را نقل کرده اند که گریز بسیار زیبایی است.
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk1
#تربت_امام_حسین_ع
#حدیث_قاروره
#معجزات_تربت_امام_حسین_ع
گذاردن حضرت رسول تربت امام حسين ع را در نزد ام سلمه و خون آلود شدنش در روز عاشورا
عن عمر بن ثابت، عن الاعمش، عن شقيق، عن اُمّ سلمه قالت: «کان الحسن و الحسين (ع) يلعبان بين يدي رسول الله (ص) في بيتي؛ فنزل جبريل فقال: يا محمّد إن امتک تقتل ابنک هذا من بعدک، وأومأ بيده الي الحسين (ع)، فبکي رسول الله (ص) و ضمّه الي صدره ثم قال رسول الله (ص): وضعت عندک هذه التربة فشمّها رسول الله (ص) قال:ريح کرب و بلاء، وقال: يا اُمّ سلمة إذا تحولت هذه التربة دماً فاعلمي أن ابني قد قتل.فجعلتها اُم سلمة في قارورة ثم جعلت تنظر اليها کل يوم و تقول: ان يوماً تحوّلين دماً ليومعظيم.»
عمر فرزند ثابت از اعمش و او از شقيق روايت کرده که ام سلمه گفت: «حسن و حسين در منزلم جلو پيامبر بازي ميکردند، جبرئيل نازل شد و براي پيامبر گفت: اي محمّد (ص) امّتت بعد از تو اين پسرت را به شهادت ميرساند، و با دستش به سويحسين (ع) اشاره کرد، رسول الله (ص) گريه کرد و حسينش را در سينهاش گرفت، سپس رسول خدا (ص) فرمود: اين تربت را در نزد تو ميگذارم، رسول خدا (ص) آن تربت را بو کرد و فرمود: بوي کرب و بلاء است. و فرمود: اي ام سلمه! وقتي اين تربت متحول به خون شد،بدان که پسرم کشته شده است.
ام سلمه تربت را در شيشهاي گذاشت و هر روز به آن نگاه ميکرد، و ام سلمه ميگفت: روزي که تربت متحوّل به خون شود آن روز، روز عظيم مصيبت بزرگي خواهدبود.»
اين حديث را ابن حجر عسقلاني در تهذيب التهذيب ذکر نموده است. و مضمون اين حديث را ابن حجر عسقلاني در مجمع الزوائد و طبراني در معجم کبير و نيز غير آنها ذکر کردهاند.
متضمن البکاء فاطمة الزهراء س
ضامن اشک بر امام حسین ع در قیامت مادرش فاطمة س است
کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk1
#مباهله
#وقایع_ذی_الحجه
💎 آيه مباركه مباهله، علىّ عليه السّلام را نفسِ رسول خدا مى داند
و روايات بسيارى -از شيعه و سنّى- آن حضرت را نفسِ رسول خدا شمرده است.
.
و لازمه ی اتحادِ نفس، اتّحادِ كمالات و معارف است.🔺
📚 امام شناسی ج۴، ص۲۶.
@zameneashk1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
📽 صحبت های مهم #استاد_عالی
در مورد روز ❣ مباهله ❣
☝️ این روز به معنای واقعی
عید اهل بیتــ علیهم السلام است ... 😍
#روزمباهله_مبارک ❤️
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
#فهرست_مقاتل_روضه_ها_مطالب_در_رابطه_ی_با_عاشوراء
#فهرست_روضه
#وداع_های_امام_حسین_علیه_السلام
فهرست کلی روضه های ماه های ذی الحجه ،محرم،صفر
جهت آماده شدن ذاکرین سید الشهداء برای ایام عزاداری
مطالب مقدماتی برای ورود به روضه های امام حسین (ع)
1. ذکر و مناجات و روضه های امام زمان (عج) در ورود به تمام روضه ها
2. استجابت دعا و ذکر بعد از روضه امام حسین (ع)
3. برکات مجالس روضه سیدالشهداء
4 برکات اشگ و گریه و تباکی بر امام حسین (ع)
5 سیره و اخلاق و درس از عاشوراء در روضه ها
الف. روضه های ماه رجب ، مناسب برای ایام ذی الحجة و ورود به ایام محرم
1- روضه های ماه رجب مناسب با ایام اول ذی القعده
2- روضه هاي وداع های امام حسین ع در مدینه
3- روضه هاي وداع هاي امام حسین ع با قبر پیامبر ص
4- وداع امام حسین ع با قبر فاطمة زهراء
5- وداع امام حسین ع با قبر امام حسن ع هنگام خروج از مدینه
6- وداع امام حسین ع با ام سلمه در مدینه
7- وداع امام ع در مدینه با زنان بنی هاشم
8- وداع کاروان حسینی با مدینه منورة
9- روضه های اقامت امام حسین ع در مکه مکرمة
دوستان ذاکر با توجه به اینکه روضه های فوق خاص ایام رجب و شعبان است ذاکر می تواند در ماه ذی الحجة قبل از ورود به محرم از روضه های فوق استفاده کند.
ب. روضه های شهادت امام محمد باقر (ع)
ج. روضه های شب عرفه
1- روضه های خروج امام حسین(ع) از مکه معظمه
2- روضه های امام حسین(ع) در وداع با مکه مکرمه
3- وداع های امام حسین (ع) با افراد درخروج ازمکه
د. روضه های ایام مسلمیة
1- روضه های مسلم بن عقیل (ع)
2- روضه دو طفلان مسلم(ع)
ه. روضه امام حسین (ع) در مسیر کربلاء
و- دهه اول محرم بر اساس روضه های سنتی مداحان تهران
1- روضه های مسلم (ع)
2- روضه های ورودیه
3- روضه های حضرت رقیه (س)
4- روضه های دو طفلان زینب س و حضرت زینب س
5- روضه های عبد الله بن الحسن (ع) و اصحاب امام حسین (ع)
6- روضه های قاسم بن الحسن (ع) و امام حسن (ع)
7- روضه های علی اصغر(ع) و عطش
8- روضه های علی اکبر (ع)
9- روضه و مقتل روز نهم، تاسوعا،عباس (ع)
10- روضه های شب عاشوراء
11- روضه و مقتل روز دهم، روز واقعه
................
(روضه های روز دهم)
1- روضه های روز عاشوراء
2- روضه های صبح عاشوراء
3- روضه های ظهر عاشوراء
4- روضه های عصر عاشوراء، ذوالجناح
5- روضه های گودال
6- روضه های شام غریبان
7- روضه تربت و خاک امام حسین (ع)
....................
12- روضه های روز یازده محرم
13- روضه و مقتل روز 12 محرم، بازار کوفه
14- روضه های مجلس ابن زیاد (لع) در کوفه
15- روضه های مسیر کوفه تا شام
16- روضه های راس الحسین (ع)
ز. روضه های اول صفر
1- روضه های ورود اهل بيت به بازار شام
2- روضه های بازار شام مجلس یزید (لع)
3- روضه های خرابه ی شام
4- مرثيه خروج اهل بيت (ع) از شام
5- روضه های سر مقدس امام حسین (ع) در شام
6- روضه های امام سجاد (ع)
7- روضه های اربعین امام حسین (ع)
8- روضه های بازگشت به مدینه
ح. روضه های دهه آخر صفر، 28 صفر
1- روضه های شهادت رسول اکرم (ص)
2- روضه های شهادت امام حسن مجتبی (ع)
3- روضه های شهادت امام رضا (ع)
سلام علیکم
خدمت ذاکرین سید الشهداء آلاف التحیة و السلام
لیست روضه های پیشنهادی ، برای آماده شدن عزیزان در ماه عزاداری امام حسین (ع) است.
لیست فوق، لیست کلی روضه ها است و هر کدام شامل چندین روضه است که درذیل روضه ها بعدا ارسال خواهد شد. مثلا روضه ی بازارکوفه شامل 40 روضه است.
ذاکرین محترم می توانند فهرست های پیشنهای خود را به صورت خصوصی برای حقیر ارسال کنند
منتظر پیشنهادات دوستان هستم.
یا علی التماس دعا
متضمن البکاء فاطمة الزهراء س
ضامن اشک بر امام حسین ع در قیامت مادرش فاطمة س است
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
https://eitaa.com/zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
#فهرست_مقاتل_روضه_ها_مطالب_در_رابطه_ی_با_عاشوراء
#مسلم_بن_عقیل_ع
#شهادت_مسلم_بن_عقیل_ع
فهرست قسمتی از روضه های مسلم بن عقیل ع ( 2 )
روضه های ایام مسلمیه و شب اول محرم
1. روضه ی اشک پیامبر ص بر مسلم بن عقیل ع و خبر شهادتش
2. روضه ی ثواب اشک بر مسلم بن عقیل ع از پیامبر ص
3. روضه ی وداع مسلم بن عقیل با امام حسین ع در رفتن به کوفه در مکة
4. روضه بی وفایی کوفیان ، تنها شدن مسلم ع
5. روضه غربت مسلم بن عقیل ع
6. روضه آب خواستن مسلم ع از طوعه
7. روضه ی مهمان نوازی طوعه از مسلم
8. روضه ی ذکر و دعا در شب شهادت و سلام بر امام حسین ع
9. روضه ی شنیدن سم اسبان و گریز به کربلا
10. روضه ی وداع مسلم با طوعه
11. روضه ی مبارزه مسلم ع در کوچه
12. روضه ی امان دادن اشعث لع به مسلم بن عقیل ع
13. روضه مسلم بن عقیل 4 مرتبه بر امام حسین ع گریست
14. روضه ی امام حسین ع چند مرتبه بر سلم ع گریست.
15. روضه ی اسارت مسلم ع در بازار کوفه ،گریز وضعیت اسراء به بازار کوفه
16. روضه ی عطش مسلم هنگام ورود به دار الامارة ، گریز به روضه های عطش
17. روضه ی سلام نکردن بر ابن زیاد لع و گریز به سلام بر امام حسین ع
18. روضه ی وصیت مسلم بن عقیل ع
19. روضه ی ذکر و تسبیح و ذکر حسین ع هنگام بالا رفتن از پله های دار الامارة
20. روضه ی توجه نحو الحسین ،سلام از راه دور با شرایط خاص
21. روضه ی روضه جواب سلام مسلم ع در تنهایی امام حسین ع در روز عاشوراء
22. روضه ی کشاندن بدن بی سرمسلم ع در کوچه های کوفه
23. روضه ی آویختن مسلم بر قنارة (غلاب ) قصابی
24. روضه ی گشتن طوعه در بازار قصابی بدنبال مسلم ( مهمان دیشب مرا ندید )
25. روضه ی دفن بدن مسلم ع و گریزبه بدن بی غسل و کفن ارباب
26. روضه ی آویخته شدن سر مسلم و هانی بر دروازه دمشق
27. روضه یتیم نوازی امام حسین ع از حمیدة دختر مسلم ع
28. روضه ی برداشتن بیعت از فرزندان مسلم و وفاداری ایشان
29. روضه دو طفلان مسلم
30. روضه شهادت هانی بن عروة
31. زیارت مسلم و هانی
32. روضه های مشترک حضرت زهرا س و مسلم ع
33. روضه های مشترک حضرت زینب س و مسلم ع
سلام علیکم خدمت ذاکرین سید الشهداء
بدنبال ارسال فهرست کلی روضه های امام حسین ع ، فهرست روضه های هر قسمت از روضه اصلی ارسال می گرددد که دوستان استفاده کنند.
قابل ذکر است که چون هدف از کانال و گروه مقتل رشد مداح است ذاکر با توجه به فهرست باید روی روضه ها تحقیق کند و مطالب را خودش استخراج کند.برای تحقیق در روضه ها به کتابخانه مقتل مراجعه کنی و ده کتابی که معرفی شده است و معتبر و مرجع است را حتما مطالع کنید، لهوف،ارشاد،نفس المهموم،ج 44 و 45 بحار،فرهنگ عاشوراء،خصائص الحسینیه شوشتری،کامل الزیارات محمد بن قولو ویه، امالی شیخ صدوق ..و..
روش مطالعه و فیش بر داری در کانال کتابخانه توضیح داده شده است. @zameneashkbook
اکر روضه حاضر و آماده در دست مداح قرار بگیرد
الف- باعث رکود مداح می شود و وارد مطالعه و تحقیق نمی شود.
ب - در ثانی ذاکر هنگام مطالعه مقتل متوجه ی روضه های دیگر مرتبط به روضه می شود
ج - قدرت استنباط برای ورود به گریز و زبانحال را پیدا می کند
د – مهم اینکه یک متن فقط یک ورودی در روضه را نشان می دهد مهمترین قسمت هنر مداح ورود به روضه ها از طرق مختلف است که در مطالعه و شنیدن روضه های متعدد ذاکر این قدرت را بدست می آورد و دیگر روضه تکراری برای مستمع نیست.
مدارک و مستندات روضه ها در همان کتب معرفی شده در کانال اشک موجود می باشد که طی دو پست ارسال شد و مداح حتما باید با متن آن کتب آشنا شود.
برای همفکری و پرسش و پاسخ درباره روضه ها و راهنمایی دوستان از شب اول ذی القعده در گروه متضمن البکاء حقیر وتیم مقتل و اساتید عضو گروه برای پاسخگویی حاضر هستند.
این مباحثه تا شب اول محرم ادامه خواهد داشت. و برنامه ایام محرم و صفر بعدا عرض خواهد شد.
مطالب ریز تر در کلاس حضوری مقتل بر رسی خواهد شد.
ضمنا دوستانی که روضه های صوتی در باره روضه های ارسالی دارند ارسال کنند
یا علی التماس دعا
محمد حسین تابع منش 95/ 5 / 9 روزشهادت امام صادق ع
ویرایش شد.
لینک کانال مقتل ضامن اشک
متضمن البکاء فاطمة الزهراء س
ضامن اشک بر امام حسین ع در قیامت مادرش فاطمة س است
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk1
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
سلام علیکم
دوستان مطالب روضه ها از ضامن اشک در تلگرام در حال انتقال به ایتا است
👆🏼👆🏼👆🏼@zameneashk
بسم الله الرحمن الرحیم
#فهرست_مقاتل_روضه_ها_مطالب_در_رابطه_ی_با_عاشوراء 3
#فهرست_روضه
#کربلاء
#ورودیه_کربلاء_شب_دوم_محرم
فهرست قسمتی از روضه های کربلاء برای آمادگی ذاکرین سید الشهداء و سخنرانان و محبان سید الشهداء ع
سلام علیکم
مطالب در دوقسمت ذکر می شود
مطالبی که برای شروع منبر و ورود به روضه مناسب است و در شبهای دیگر هم می شود استفاده کرد
دوم – مطالب روضه مخصوص شب دوم محرم و قسمتی از آن برای ایام اربعین است
قسمت اول مطالب پیش مقدمه برای ورد به شب دوم محرم
1. گریه امام حسین ع در کودکی و نوازش پیامبر ص
2. اخبار شهادت امام حسین ع در تولد توسط جبرئیل به پیامبر ص
3. خطبه امام حسین ع در هنگام ورود به کربلاء
4. بوسه های پیامبر بر امام حسین ع و گریز به زخم های امام حسین ع
5. روایت صحن و سرای امام حسین ع ویارانش در کربلاء
6. موضع گیری حر در برابر امام حسین ع در کربلاء در دوم محرم
7. ارسال لشگر به کربلاء و صف آرایی در مقابل امام حسین ع توسط ابن زیاد لع
8. عرفان در کربلاء ، حشر و نشر امام حسین ع و اصحابش و مدفونین در کربلاء در قیامت
9. زیارت امام حسین و عاشقانش در کربلاء / حدیث ورودیه/ها هنا والله تزار قبورنا
10. ویژگیهای امام حسین ع برای ورود به منبر
11. استقبال کردن امام حسن عسگري از زوار کربلا و خراسان
12. حر ابن زیاد لع را به آمدن امام حسین ع به کربلا خبر داد
13. خطبه خواندن ابن زیاد لع در کوفه و تشویق کردن مردم برای جنگ با امام حسین ع
14. نامه امام حسین ع از کربلاء به محمد حنفیه و بنی هاشم
15. حبيب بن مظاهر و مسلم بن عوسجة در کوفه همدیگر را برای یاری امام حسین عیکدیگر را ملاقات کردند
16. امام حسين ع به حبیب بن مظاهر برای یاریش نامه نوشت و او را به کربلاء خواند
قسمت دوم ،روضه های مخصوص دوم محرم و اربعین
17. محرم نامه ورود به کربلاء
18. نزول امام حسین ع در کنار فرات در روز دوم محرم
19. رسیدن امام حسین ع به کربلاء و حزن و غم اهل البیت ع
20. طریقه برافراشته شدن خیام امام حسین ع و اصحاب و اقرباء امام حسین ع در کربلاء
21. تربت امام حسین ع،آوردن تربت توسط جبرئیل به نزد پیامبر ص
22. تدبیر جنگی امام ع در انتخاب محل فرود آمدن در کربلاء
23. برپا شدن خیام حسینی ع درکربلاء
24. اشگ های امام حسین ع ، در ورود به کربلاء
25. حدیث اللهم اعوذ ..هنگام ورود بکربلاء.
26. امام حسین ع در ورود به کربلاء خاک کربلاء را بوئید.
27. سخنان امام حسین ع هنگام ورود به کربلاء
28. سخنان امام حسین ع با حر و مانع شدن حر ازحرکت امام حسین ع
29. حدیث امام حسین ع در باره شهادتش در کربلاء از امام علی ع
30. پرسش امام حسین ع درباره کربلاء با کلمه استفهام همزه
31. پرسش امام حسین ع درباره کربلاء با کلمه استفهام هل، پرسش از نامهای متعدد
32. اخبار شهادت امام حسین ع توسط پیامبرص در کربلاء توسط امام حسین ع
33. ام سلمة راوی حدیث کربلاء وشهادت امام حسین ع
34. حدیث درباره کربلاء از سایر معصومین /هذا مناخ رکابنا
35. اسماء زمین کربلاء که برای امام ع نقل کردند.(شرح اسامی کربلاء)
36. روایت پیامبرص کربلاء را توسط جبرئیل دید
37. عرفان و کربلاء ، کربلاء محل ریخته شدن خون دوستان خدا
38. نقل حدیث شهادت امام حسین و کودکان در کربلاء توسط امام علی ع در گذر از کربلاء در راه جنگ صفین
39. روضه ی ایستادن اسبها در ورود به کربلاء
40. اولین قدم امام حسین ع بر خاک کربلاء و اتفاقاتی که افتاد
دوستان مطالب فوق غالبا در ده کتاب معرفی شده در کانال کتابخانه مقتل امام حسین ع موجود است .
@zameneashkbook
برای سوال از متن مقتل به آیدی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
یا علی التماس دعا
محمد حسین تابع منش
لینک کانال مقتل ضامن اشک
@zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
متضمن البکاء فاطمة الزهراء س
ضامن اشک بر امام حسین ع در قیامت مادرش فاطمة س است
#فهرست_مقاتل_روضه_ها_مطالب_در_رابطه_ی_با_عاشوراء 4
#حضرت_رقیه_س
#حضرت_رقیه_س_شب_سوم_محرم
فهرست چهارم روضه های سنتی محرم وصفرجهت آمادگی سخنرانان و ذاکرین سید الشهداء ع
فهرست مطالب و روضه های حضرت رقیه س
سلام علیکم
عاشقان حضرت رقیة س مطالب در دو قسمت تنظیم شده است.
1 – مطالب سخنرانی برای ورود به منبر و روضه
2 – مطالب مخصوص روضه
دوستان عزیز در گروه ضامن اشک برای شرح و توضیح مقاتل در خدمت دوستان هستم.
1 – مطالب سخنرانی برای ورود به منبر و روضه
مقدمه : ناز دانه ی امام حسین ع
اثار و برکات شهادت حضرت رقیه س در نهضت امام حسین ع
1- رقیه س خطبه اشگ کربلاء ، رقیه س دائم الذکر امام حسین ع در اشگ ریختن
2- موفق شدن رقیة س به زیارت امام حسین ع در خرابه
3- شوق لقاء رقیه به امام حسین ع،آیات لقاء در قرآن
4- قبر رقیه س خار چشم بنی امیه لع در قلب شام و ترویج تشیع (برکات هجرت به شام)
5- رقیه س گنج نهان امام حسین ع در خرایه شام
6- رقیه س تفسیر آیه فان مع العسر یسرا،رسیدن به محبوب بعد از مصائب زیاد
7- رقیه س منتظر واقعی در آمدن امام حسین ع به خرابه ( گریزبه حضرت مهدی عج)
8- محبت شدید امام حسین ع به رقیه س
9- حضور معصومین در شهادت رقیه س
10- اسرار گذاشتن لبان کوچک رقیه بر لبان خشگ و خونین امام حسین در خرابه شام ( سر بوسیدن پرچم و سیاهی و حرم امام حسین ع)
11- رقیه و استشمام بوی عطر امام حسین ع ( گریز به بوی پیراهن یوسف )
12- آغوش رقیه س محل جا گرفتن عظیم ترین نور خلقت ( نورانیت امام حسین ع )
13- رقیه اسرار مکنونه کربلاء ( گنج در خرابه الهی )
14- وفات رقیه س روز پنجم ماه صفر سال 61 ه ق
15- صحن وسرای حضرت رقیه س
مقتل وسند شناسی حضرت رقیه س
16- نام مقاتلی که از رقیه س نام برده است.
17- استدلال بر وجود حضرت رقیه س در شعر هلال ، فاطمة الصغیرة کلمها
18- جو خفقان و تهمت ودروغ و محو آثار شیعه توسط بنی امیة لع
19- مبحث کشف باستان شناسی و یافتن آثار و بقایا ، نبش قبر رقیه س
20- اثبات وجود نورانی رقیه س در بحث شهرت ، وشهرت قبر
21- تقریر علماء در به زیارت رفتن حضرت رقیه س
و .....
2 - روضه های حضرت رقیه س
1- رقیه س کناره سجاده، چشم به راه پدر بود
2- عطش رقیه ، وداع امام حسین ع با رقیه س در روز عاشوراء ( روضه اسقینی)
3- روضه ی دیده شدن اسیر سه ساله در کوفه
4- جاماندن رقیه س در بیابان و فرو رفتن نیزه سر مقدس امام حسین ع در بیابان
5- ملاقات رقیه س با سر مقدس امام حسین ع نیمه شب در کنار درخت (پشت دروازه ساعات)
6- خرابه شام، زندان اهل بيت سيدالشهداء
7- روضه ی خواب رقیه س در خرابه شام ، رقیة س در خواب چه دید؟
8- روضه بهم ریختن همه خرابه با گریه رقیه س
9- روضه رسیدن صدای اهل البیت ع به قصر یزید لع
10- روضه ی در قصر یزید لع همزمان با خرابه چه خبر بود؟
11- روضه سر پدرش را ببرید
12- روضه ی روشن شدن خرابه و استقبال از سر مطهر
13- چرا رقیه س سوال کرد ما هذا الراس
14- روضه ی آمدن امام حسین ع به خرابه شام برای زیارت رقیه س
15- روضه گذاشتن سر مطهر ع در مقابل رقیة س
16- روضه سخن گفتن رقیة س با سر مطهر .
17- روضه ی سخنان رقیه س با سربریده در خرابه شام یا ابتاه
18- روضه ی خونی شدن دهان رقیه س
19- روضه شهادت حضرت رقیه س فحرکوا
20- روضه ی سخن گفتن اهل خرابه با سر مقدس امام حسین ع
21- روضه غسل حضرت رقیه س
22- روضه ی دفن حضرت رقیه س
23- روضه ی وداع کودکان با قبر رقیه س
24- روضه ی وداع زینب س با قبر رقیه س( امانتي از ما مانده )
25- روضه ی بی تابی ام کلثوم در شهادت رقیه س
26- روضه ی وداع اهل البیت ع با قبر رقیه س در خرابه شام
27- روضه ی زبانحال یاد رقیه س در اربعین
28- روضه ی زبانحال رقیه س در مدینه مکرمه
29- روضه ی نبش قبر حضرت رقیه س
30- زيارتنامه حضرت رقيه س
31- روضه های مشترک حضرت رقیه و حضرت فاطمة زهراء س
32- روضه های مشترک حضرت زینب س و رقیه س
33- روضه های مشترک مقتل علی اصغر ع و حضرت رقیه س
یا علی التماس دعا
محمد حسین تابع منش
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk1
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
هدایت شده از کتابخانه مقتل امام حسین ع و معصومین ع
بیش از 40 جلد کتب مقتل امام حسین در کانال کتابخانه امام حسین ع قرار گرفت بعد از ورود لطفا هشتک زیر را بزنید.
#امام_حسین_ع
#کتب_مقتل_حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
@zamenashkbook1
لینک کانال کتابخانه مقتل امام حسین ع در ایتا 👆🏼👆🏼👆🏼
#مجلس_مدینة
#وداع_های_امام_حسین_ع_در_مدینة
#وداع_امام_حسین_با_قبر_مادر_و_برادرش
#حرکت_امام_حسین_علیه_السلام_از_مدینة
مرثيه خروج امام حسين از مدينه 1
چون معاويه در شب پانزدهم ماه رجب سال شصتم هجري قمري از دنيا رفت، فرزندش يزيد به جاي او به خلافت نشست و نامهاي به وليد بن عتبة بن ابيسفيان که از سوي معاويه حاکم مدينه بود، بدين مضمون نوشت:
اي وليد! بايد براي من از ابوعبدالله الحسين و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبير و (عبدالرحمن بن ابيبکر) بيعت بگيري و کار را بر آنان سخت کني و هيچ عذري را از آنها نپذيري، و هر کدام از بيعت کردن خودداري ورزيدند، سر از بدن او جدا کني و برايم بفرستي.
چون وليد خواست از امام حسين - عليهالسلام- بيعت بگيرد، حضرت به او فرمود: صبر کن تا فکر کنم. همان شب حضرت از خانهي خود بيرون آمد و به سوي قبر جدش رفت و عرض کرد:
السلام عليک يا رسول الله! أنا الحسين بن فاطمة فرخک و ابنفرختک و سبطک الذي خلفتني في أمتک، فاشهد عليهم يا نبي الله! انهم قد خذلوني و ضيعوني و لم يحفظوني و هذه شکواي اليک حتي ألقاک.
درود بر تو اي پيامبر خدا! من حسين پسر فاطمه، فرزند کوچک تو و پسر فرزند کوچک تو و نوهي تو هستم که مرا در ميان امت خويش، جانشين خود قرار دادهاي: پس اي پيامبر خدا! بر اينها گواه باش که مرا تنها گذاشتند و رها کردند و حق مرا ضايع نمودند و احترام مرا پاس نداشتند. آري، اين شکايت من است نزد تو تا هنگامي که تو را ديدار نمايم.
سپس حضرت برخاست و به رکوع و سجود پرداخت. وليد نيز کسي را به خانه امام حسين - عليهالسلام- فرستاد تا بداند که آيا حضرت از مدينه بيرون رفته است يا نه؟ چون او را در خانه نديد گفت: سپاس خداي بزرگ را که حضرت از مدينه خارج شد و من به خون او گرفتار نشدم. امام حسين - عليهالسلام- در صبح آن شب به خانه برگشت و شب دوم کنار قبر جد خويش آمد و چند رکعت نماز خواند، پس از نماز عرض کرد:
اللهم! هذا قبر نبيک محمد صلي الله عليه و آله و انا ابنبنت نبيک و قد حضرني من الأمر ما قد علمت. أللهم! اني أحب المعروف و أنکر المنکر، و أنا أسألک يا ذالجلال و الاکرام! بحق القبر و من فيه الا اخترت لي ما هو لک رضي و لرسولک رضي.
خدايا! اين قبر پيامبر تو محمد - صلي الله عليه و آله - است و من پسر دختر پيامبر تو هستم، و آنچه براي من پيش آمده، تو آن را ميداني. خدايا! من کارهاي نيک را دوست ميدارم و کارهاي بد را زشت ميدانم،اي شکوهمند و بخشنده! به حق اين قبر و به حق آن کسي که در اين قبر است از تو درخواست ميکنم آنچه را خرسندي تو و خرسندي پيامبر تو در آن است براي من برگزيني.
چون امام حسين - عليهالسلام- دو روز مانده به آخر ماه رجب آمادهي بيرون رفتن از مدينه شد، در نيمههاي شب به طرف قبر مادرش فاطمهي زهرا - عليهاالسلام - رفت و با او خداحافظي نمود. و سپس نزد قبر برادرش امام حسن - عليهالسلام - رفت و با او نيز خداحافظي کرد و هنگام صبح به خانه بازگشت.
از حضرت امام باقر - عليهالسلام- روايت شده است: چون امام حسين - عليهالسلام- تصميم گرفت که از مدينه خارج شود، بانوان و زنهاي بني عبدالمطلب از تصميم آن حضرت آگاه شدند و به سوي او شتافتند و صدا را به گريه و زاري بلند کردند، تا آنکه حضرت از ميان آنها گذشت و آنان را قسم داد که صداهاي خود را به گريه و زاري بلند نکنند و سکوت را برگزينند و صبر را پيشهي خود قرار دهند. آن رنجيدگان جگر سوخته عرض کردند:
پس ما گريه و زاري را براي چه روزي بگذاريم؟ به خدا سوگند، که اين زمان براي ما، مانند روزي است که حضرت رسول - صلي الله عليه و آله - از دنيا رفت و مانند روزي است که حضرت اميرالمؤمنين علي و حضرت فاطمه و رقيه و زينب و امکلثوم دختران پيغمبر - عليهمالسلام - از دنيا رفتند. اي محبوب قلوب مومنان و اي يادگار بزرگواران! خدا جان ما را فداي تو گرداند!
آن گاه يکي از عمههاي آن حضرت شيون کرد و گفت: اي نور ديدهي من! گواهي ميدهم که در اين هنگام شنيدم جنيان بر تو نوحه ميخواندند و ميگفتند:
و ان قتيل الطف من آل هاشم
أذل رقابا من قريش فذلت
مجلسي - رضوان الله تعالي عليه - ميفرمايد: در برخي کتابها ديدم که چون آن حضرت قصد بيرون رفتن از مدينه را فرمود، امسلمه نزد او آمد و گفت:
يا بني! لا تحزني بخروجک الي العراق. فأني سمعت جدک يقول: يقتل ولدي الحسين عليهالسلام بأرض العراق في أرض يقال لها کربلاء.
اي فرزندم! با رفتن به سوي عراق مرا غمگين مکن، زيرا از جدت شنيدم که ميفرمود: فرزندم حسين - عليهالسلام- در سرزمين عراق و در جايي که به آن «کربلا» ميگويند، به شهادت ميرسد.
امام حسين - عليهالسلام- به او گفت:
يا أماه! و أنا والله أعلم ذلک و اني مقتول لا محالة و ليس لي من هذا بد، و اني والله لأعرف اليوم الذي أقتل فيه و أعرف من يقتلني و أعرف البقعة التي أدفن فيها، و اني أعرف من يقتل من أهل بيتي و قرابتي و شيعتي و ان أردت يا أماه! اريک حفرتي و مضجعي.
اي مادر! به خدا سوگند، من نيز اين مطلب را ميدانم که سرانجام شهيد ميشوم و چارهاي جز اين نيست. به خدا سوگند، ميدانم در چه روزي به شهادت ميرسم و چه کسي مرا شهيد ميکند و در چه جايي دفن ميشوم. و ميدانم که چه کسي اهل بيت و خويشان و شيعيان مرا به شهادت ميرساند.اي مادر! اگر بخواهي به شما نشان ميدهم جايي را که در آن کشته و مدفون ميشوم.
سپس امام حسين - عليهالسلام- به سوي کربلا اشارهاي فرمود، و با معجزهي آن حضرت زمينها صاف شد و زمين کربلا نمودار گشت، و به امسلمه محل شهادت و دفن و لشکرگاه و جاي ايستادن خود را نشان داد. در اين هنگام امسلمه سخت گريه کرد و کار را به خدا سپرد. آن گاه امام حسين - عليهالسلام- به امسلمه گفت:
يا أماه! قد شاءالله عزوجل أن يراني مقتولا مذبوحا ظلما و عدوانا. و قد شاء أن يري حرمي و رهطي و نسائي مشردين، و أطفاني مذبوحين مظلومين مأسورين مقيدين و هم يستغيثون فلا يجدون ناصرا و لا معينا.
اي مادر! خداي بزرگ مقدر فرموده و خواسته است مرا اين چنين ببيند که از روي ستم و دشمني شهيد شوم. و اهل بيت و زنان مرا آواره و کودکان مرا سر بريده و مظلوم و اسير و گرفتار در زنجير ببيند، در حالي که آنها استغاثه ميکنند، ولي يار و ياوري نمييابند.
در روايت ديگري است که امسلمه گفت: نزد من تربتي است که جدت رسول خدا - صلي الله عليه و آله - آن را به من داده است، و من نيز آن را در شيشهاي نگهداري کردهام. حضرت - عليهالسلام- به او فرمود:
والله اني مقتول کذلک و ان لم أخرج الي العراق يقتلوني ايضا.
به خدا سوگند، که من کشته ميشوم، حتي اگر به عراق نروم، آنها مرا خواهند کشت.
آن گاه حضرت تربتي از خاک کربلا برداشت و در شيشهاي گذاشت و به امسلمه داد و به او گفت:
اجعليها مع قارورة جدي، فاذا فاضتا دما فاعلمي أني قد قتلت.
اين خاک را با خاکي که جدم به تو سپرده است در يک جا قرار بده، و هرگاه آن دو خاک خون رنگ شدند، بدان که مرا در کربلا شهيد کردهاند.
سرانجام امام حسين - عليهالسلام- همراه با فرزندان خويش و فرزندان برادر و برادران خود و با تمام اهل بيتش - دو روز مانده به ماه رجب و در شب يکشنبه - از مدينهي طيبه به سوي مکهي معظمه خارج شد. و به روايت شيخ مفيد اين آيه را تلاوت فرمود که حضرت موسي (ع) هنگام بيرون رفتن به سوي مدين از ترس فرعون تلاوت فرمود:
فخرج منها خائفا يترقب قال رب نجني من القوم الظالمين.
از شهر خارج شد در حالي که ترسان و منتظر دشمنان بود. و گفت: پروردگارا! مرا از گروه ستمکاران نجات ده.
سرانجام حضرت در شب جمعهي روز سوم ماه شعبان وارد مکه شد و به اين آيهي شريفه تمثل جست:
و لما توجه تلقاء مدين قال عسي ربي أن يهديني سواء السبيل.
چون حضرت موسي (ع) متوجه شهر مدين شد، گفت: اميد است پروردگارم مرا به راه راست هدايت کند.
منتهي الامال، ص 360-355 و نفس المهموم، ص 79-67.
سرشگ خوبان، عبدالرحيم موگهي
#مسلم_بن_عقیل_ع
#شب_اول_محرم_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام_و_هانی_بن_عروة
مرثيه دختر مسلم بن عقيل 4
به روايت سيد بن طاووس چون امام حسين - عليهالسلام- خبر شهادت مسلم بن
عقيل را شنيدند، گريه کردند و فرمودند: خدا مسلم را رحمت کند! که به رحمت الهي و بهشت خدايي دست يافت، و آنچه را به عهدهي او بود انجام داد، ولي آنچه به عهدهي ماست هنوز باقي مانده است.
از برخي کتابهاي تاريخ نقل شده است: مسلم بن عقيل - عليهالسلام- دختر سيزده سالهاي داشت که با دختران امام حسين - عليهالسلام- زندگي مي کرد و هميشه با آنها بود. چون امام حسين - عليهالسلام- خبر شهادت مسلم -عليهالسلام- را شنيد، به سراپردهي خويش آمد و دختر مسلم را آورد و بيش از اندازه به او مهرباني و نوازش کرد.
دختر مسلم از اين حالت، تصوري به ذهنش خطور نمود و عرض کرد:اي پسر پيامبر خدا! با من ملاطفتي همچون ملاطفت بي پدران و عطوفتي همچون عطوفت يتيمان روا مي داري؛ مگر پدرم مسلم را شهيد کردهاند؟ حضرت هنگامي که اين سخنان را شنيد نتوانست تحمل کند و گريه کرد و فرمود:
اي دختر! اندوهگين نباش. اگر مسلم نيست، ولي من پدر تو، و خواهرم مادر تو، و دخترانم خواهران تو و پسرانم برادران تو هستند. دختر مسلم فرياد زد و بلند بلند گريه کرد. و پسران مسلم نيز عممهها را از سر برداشتند و بلند بلند گريستند، وهل بيت عصمت - عليهمالسلام - در اين مصيبت با ايشان نيز همراه شدند و به سوگواري پرداختند. و امام حسين -عليهالسلام- هم از شهادت مسلم سخت اندوهناک و غمگين گشتند.
منتهي الآمال، ص 390.
ای دی برای ارسال مطالب و سوالات مقتل در تلگرام و ایتا
@m_h_tabemanesh1
@m_h_tabemanesh2
کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
#مسلم_بن_عقیل_ع
#شب_اول_محرم_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام_و_هانی_بن_عروة
#مقتل_روضه_مرثیه_تباکی
مرثيه دو طفلان مسلم 5
شيخ صدوق - عليه الرحمة- به سند خود از يکي از شيوخ اهل کوفه روايت کرده
است که گفت:
چون امام حسين -عليهالسلام- به شهادت رسيد، دو طفل خردسال مسلم از لشکرگاه آن حضرت به اسارت درآمدند و آنان زا نزد ابن زياد آوردند. ابن زياد به زندانبان خود دستور داد تا دوطفلان مسلم را زنداني کند و در زنداان بر آنان سخت گيرد و غذاي لذبد و آب سرد و خنک به آن دو طفل ندهد.
آن مرد نيز چنين کرد، و آن کودکان در تنگناي زندان به سر مي بردند و روزها را روزه مي گرفتند؛ و چون شب مي شد آن پير مرد زندانبان براي آن دو طفل، دو قرص نان جو و کوزهاي آب مي آورد و با آن افطار مي کردند، تا اينکه حبس آنان يک سال طول کشيد.
پس از اين مدت طولاني، يکي از آن دو برادر به ديگري گفت:
يا اخي! قد طال بنا مکثنا و يشک ان تفني اعمارنا و تبلي ابداننا، فاذا جاء الشيخ فاعلمه مکاننا و تقرب اليه بمحمد صلي الله عليه و آله، لعله يوسع علينا في طعامنا و يزيدنا في شرابنا.
اي برادر! مدت حبس ما طولاني شد، و نزديک است عمر ما به سرآيد و بدن ما پوسيده شود. پس هرگه اين پير مرد زندانبان آمد، به او بگو که ما کيستيم؟ و نسبت ما با پيغمبر - صلي الله عليه و آله - را بازگو نماي، تا شايد در آب و خوراک ما گشايش و فزوني دهد.
هنگامي که شب شد، آن پير مرد طبق عادت هر شب نان و اب را آورد. برادر کوچکتر به او گفت:اي پيرمرد! آيا محمد - صلي اللله عليه و آله - را مي شناسي؟ آن پير مرد در پاسخ گفت: چگونه محمد را نشناسم و حال آنکه او پيامبر من است؟ آن کودک پرسيد: آيا جعفر بن ابيطالب را مي شناسي؟ آن پير مرد در جواب گفت: چگونه جعفر را نشناسم و حال آنکه جعفر همان کسي است که خداوند دو بال به او داد تا با فرشتگان هر جا بخواهد پرواز نمايد.
آن کودک باز پرسيد: آيا علي بن ابيطالب را مي شناسي؟ آن پير مرد پاسخ داد:
چگونه علي را نشناسم و حال آنکه او پسر عمو و برادر ديني پيغمبر من اصست؟ آن کودک به او گفت:
اي پيرمرد! ما از خاندان پيامبر تو و از فرزندان مسلم بن عقيل بن البيطالب هستيم که اينک در دست تو اسيريم. اگر از تو خوراک نيکويي بخواهيم به ما نمي دهي. و اگر از تو آب خنکي بخواهيم به ما نمي آشامي. و در اين زندان بر ما زياد سخت مي گيري.
آن پير مرد چون اين سخنان شنيد، روي پاي آنان افتاد و آنها را بوسيد و گفت: جان من فداي جان شما باد!اي عترت محمد مصطفي - صلي الله عليه و آله -! در زندان به روي شما گشوده است، به هر جا که مي خواهيد تشريف بيريد.
چون تاريکي شب همه جا را فراگرفت، آن پيرمرد دو قرص نان جو را با مقداري آب به آنان داد و آنها را تا سر راه برد و راهنمايي کرد و گفت:اي نورديدگان! دشمنان بسياري در کمين شما هستنند، از آنان در امان نيستيد، از اين رو در شب حرکت کنيد و در روز پنهان شويد، تا آنکه خداي بزرگ گشايشي در کار شما فراهم آورد.
آن دو طفل خردسال در تاريکي شب راه پيمودند تا به خانهي پيرزني رسيدند. پيرزن کنار در خانه اش ايستاده بود. از خستگي زياد به نزديک او شتافتند و گفتند:اي زن! ما دو طفل خردسال و غريب هستيم و ره به جايي نمي بريم. اگر مي شود يک امشب را در خانهي خود به ما پناهي بده؛ چون صبح شود، از خانهي تو بيرون مي رويم و به راه خود ادامه مي دهيم.
پيرزن به آنان گفت:اي نورديدگان! شما کيستيد که بوي عطري از شما به مشامم مي رسد که بهتر از اين بو تاکنون به مشامم نرسيده است؟ آن دو طفل گفتند: ما از خاندان پيامبر تو هستيم که از زندان ابن زباد گريخته ايم.
آن زن گفت:اي نور ديدگان من! من دامادي فاسق و پليد دارم که در واقعهي کربلا حضور داشته است و مي ترسم که امشب به خانهي من بيايد و شما را در اينجا ببيند و به شما آسيبي برساند.
آن دو طفل گفتند: شب است و هوا تاريک است. اميد مي رود که آن مرد امشب به اينجا نيايد و ما نيز بامدادان از اينجا بيرون مي رويم. آن زن دو طفل را به خانه آورد و غذايي براي آنان آماده کرد و آن دو کودک عذا خوردند و خوابيدند.
در روايت ديگر است که آن دو کودک گفتند: ما غذا نمي خواهيم. براي ما جانمازي آماده کن تا قضاي نمازهاي خود را به جا آوريم. آن دو کودک نماز خواندند و به بستر خواب رفتند. برادر کوچکتر ببه برادر بزرگتر گفت:اي برادر! به نظر مي رسد که تنها امشب، شب راحتي و ايمني ما باشد. پس بيا پيش ار مرگمان دست به گردن هم اندازيم و يکديگر را در آغوش گيريم و را ئحه ي يکديگر را استشمام کنيم. ان دو کودک يکديگر را در آغوش گرفتند و خوابيدند.
چون پاسي از شب گذشت، داماد پيرزن آمد و در زد. پيرزن پرسيد: کيستي؟ آن مرد گفت: منم. پيرزن پرسيد: تا حالا کجا بودي؟ گفت: در را باز کن که نزديک است هلاک شوم. پيرزن سوال کرد: چه اتفاقي رخ داده است؟ آن مرد در پاسخ گفت: دو کوچک از زندان عبيدالله بن زياد گريختهاند و منادي امير ندا کرده است که هر کس سر يکي از آن دو طفل را بياورد، هزار درهم جايزهي اوست. و اگر هر دو را بکشد، دو هزار درهم جايزهي اوست، و من به طمع جايزه تا به حال تمام سرزمين کوفه را گشته ام و به رجز رنج و خستگي، چيزي نصيبم نشده است.
پيرزن از پشت در، دامادش را نصيحت کرد که از فکر و خيال درگذر و بپرهيز از اينکه پيامبر خدا - صلي الله عليه و آله - دشمن تو باشد. نصيحتهاي پيرزن در آن مرد اثر نکرد، بلکه برآشفت و گفت: تو پشتيباني از آن طفلان مي کني، شايد آنان نزد تو باشند. برخيز نزد امير برويم که امير تو را خواسته است. پيرزان گفت: امير با من چه کار دارد و حال آنکه من پيرزني هستم که در اين بيابان زندگي مي کنم؟
مرد گفت: در را باز کن، داخل خانه بيايم و استراحتي کنم تا صبح شود و به دنبال کودکان روم. پس آن پيرزان در را باز کرد و مقداري غذا براي او آماده نمود. آن مرد پس از خوردن غذا به بستر خواب رفت، ولي ناگهان صداي خواب آن دو طفل را شنيد. مرد از جا برخاست و در تاريکي شب به دبال آن دو طفل گشت، تا اينکه دستش به پهلوي برادر کوچکتر خورد.
آن کودک مظلوم گفت: تو کيستي؟ آن مرد پاسخ داد: من صاحبخانهي شما هستم. شما کيستيد؟ برادر کوچکتر، برادر بزرگتر را از خواب بيدار کرد و به او گفت:اي حبيب من! برخيز که از آنچه مي ترسيديم در همان واقع شديم. آن دو طفل گفتند:اي مرد! اگر ما راست بگوييم در امان هستيم؟ آن مرد گفت: آري. آن دو طفل پرسيدند: در امان خدا و پيامبر هستيم؟ گفت: آري. گفتند: خدا و پيامبر براي اين امان شاهد و گواه هستند؟ گفت: آري. آن ددو طفل پس از امان گرفتن به آن مرد گفتند: ما از خاندان پيامبر تو محخمد - صلي الله عليه و آله - هستيم که از زندان عبيدالله بن زياد گريخته ايم. آن مرد گفت: از مرگ فرار کردهايد و اينک در چنگال مرگ قرار گرفتهايد. خداي را سپاس که شما را پيدا کردم. آن مرد بي رحم در همان شب دو کتف آنان را محکم بست، و آن دو کودک با همان حالت، شب را به صبح رساندند.
همين که شب به پايان رسيد و صبح شد، آن مرد به غلام خود دستور داد تا آن دو طفل را به کنار آب فرات ببرد و سر از بدنشان جدا نمايد. آن غلام، دو کودک را کنار آب فرات برد، ولاي چون آگاه شد که آن دو طغل از خاندان پيامبر - صلي الله عليه و آله - هستند:، آنان را نکشت و خورد را در آب فرات انداخت و از طرف ديگر بيرون رفت. آن مرد اين کار را به فرزند خود سپرد، اما آن جوان نيز آنان را نکشت و خود را در آب فرات انداخت و از طرف ديگر آب بيرون رفت.
آن مرد که چنين ديد، شمشير کشيد تا آن دو طفل مظلوم را بکشد. دو طفلان مسلم که شمشير کشيده را ديدند، اشک از چشمانشان جاري شد و به آن مرد گفتند: که پيامبر خدا - صلي الله عليه و آله - دشمن تو مي شود. آن مرد گفت: چارهاي نيست جز آنکه شما را بکشم و سرهايتان را براي عبيدالله برم و دو هزار درهم جايزه بگيرم.
آن دو کودک گفتند: خويشاوندي ما را با پيامبر خدا - صلي الله عليه و آله - در نظر گير. آن مرد گفت: شما با آن حضرت هيچ گونه خويشاوندينداريد. آن دو طفل گفتند: پس ما را زنده نزد عبيدالله بن زياد ببر تا هر چه خواهد در حق ما حکم کند. آن مرد گفت: من بايد با کشتن شما در نزد او تقرب جويم. گفتند: بر خردسالي و کودکي ما رحم کن. گفت: خدا در دل من رحم قرار نداده است.
گفتند: حالا که چنين است و سرانجام ما را مي کشي، پس ما را مههلت بده تا چند رکعت نماز بخوانيم. گفت: اگر شما را سودي دهد هر چقد که مي خواهيد نماز بخوانيد.
دو طفلان مسلم بن عقيل چهار رکعت نماز خواندند. سپس سر به سوي آسمان بلند نمودند و به خداي بزرگ عرض کردند:
يا حي! يا حکيم! يا احکم الحاکمين! احکم بيننا و بينه بالحق.
از خداي زنده!اي خداي حکيم!اي بهترين داوران! بين ما و اين مرد به حق داوري فرما.
سپس آن مرد ظالم شمشير کشيد و سر برادر بزرگتر ررا از بدن جدا نمود و سر او را در کيسهاي گذاشت. برادر کوچکتر که چنين ديد، خود را در خون برادر انداخت و گفت: به خون برادرم خود را آغشته مي کنم تا با اين حالت پيامبر خدا - صلي الله عليه و آله - را ديدار نمايم. آن مرد ملعون گفت: حالا تو را نيز به برادرت ملحق مي سازم. پس سر برادر کوچکتر را نيز از بدن جدا کرد و در کيسه گذاشت و بدن هر دو برادر را در آبب انداخت و سرهاي مبارکشان را براي ابن زياد برد.
چون آن مرد به دارالاماره رسيد و سرها زرا نزد عبيدالله بن زياد گذاشت. عبيدالله بر تخت نشسته بود و چوب خيزران به دست داشت. هنگامي که نگاهش به آن سرهاي چون ماه افتاد، بي اختيار سه بار از جاي برخاست و نشست. آن گاه عبيدالله رو به قاتل آنان کرد و گفت: واي برت تو! در کجا آنان را ديدي؟ آن مرد گفت: آنان در خانهي پيرزني از خويشان ما مهمان بودند. اين سخن بر عبيدالله سخت و ناگوار آمد و گفت: حق مهماني آنان را رعايت نکردي؟ گفت: نه، رعايت آنان نکردم. عبيدالله به او گفت: هنگامي که مي خواستي آنان را بکشي به تو چه گفتند؟ آن مرد تمام جريان را براي عبيدالله نقل کرد تا به اين سخن رسيد که آن کودکان پس از خواندن نماز، دعا کردند و گفتاند: «يا احکم الحاکمين احکم بيننا و بينه بالحق».
عبيدالله گفت: احکم الحاکمين حکم کرد. کيست که برخيزد و اين فاسق را از بين ببرد؟ مردي از اهل شام گفت:اي امير! اين کار را به من واگذارنما. عبيدالله گفت: اين فاسق را ببر و در همان جايي که کودکان را کشته است، گردن بزن و نگذار که خون اين مرد با خون کودکان مخلوط شود و سرش را زود نزد من بياور.
آن مرد شامي نيز چنين کرد و سر آن ملعون را بر نيزه گذتشت و به سوي عبيدالله آورد. کودکان کوفه که سر آن مرد را مي ديدند، با تير و نيزه بر سر آن سر مي زدند و مي گفتند: اين قاتل فرزندان پيامبر - صلي الله عليه و آله - است.
محدث قمي مي گويد: شهادت اين دو طفل با اين کيفيت و با اين تفصيل نزد من بعيد به نظر مي رسد، ولي چون شيخ صدوق - رحمة الله عليه - که رئيس محدثان شيعه و مروج اخبار و علوم ائمه - عليهم السلام - است، اين جريان را نقل فرموده و در سند اين روايت عدهاي از علما و بزرگان اصحاب ما واقع شدهاند، بناچار ما نيز از ايشان پيروي کرديم و اين قضيه را نقل نموديم. الله اعلم.
منتهي الآمال، ص 382-379 و نفس المهموم، ص 162-156.
ای دی برای ارسال مطالب و سوالات مقتل در تلگرام و ایتا
@m_h_tabemanesh1
@m_h_tabemanesh2
کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
#مجالس_امام_حسین_علیه_السلام
#به_مجلس_امام_حسین_ع_خوش_آمدید
سلام علیکم خدمت ذاکرین و محبان سیدالشهداء
برای دیدن مطالب شب سوم محرم ، شب حضرت رقیه سلام الله علیها ،لطفا هشتک های زیر را در کانال ضامن اشک بزنید.
#وقایع_خرابه_شام
#مصائب_خرابه_شام
#حضرت_رقیه_س
#حضرت_رقیه_س_شب_سوم_محرم
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#اثبات_وجود_نورانی_حضرت_رقیة_س
#برکات_وجود_نازنین_حضرت_رقیة_س
ای دی برای ارسال سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk1
1= تعداد اصحاب امام حسین عدر روز عاشوراء چند نفر بودند.mp3
33.95M
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات 17
#اصحاب_شهداء_کربلاء
تعداد اصحاب شهید روز عاشوراء چند نفر بودند؟
مجمع الذاکرین جهرم
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی برای ارسال مطالب و سوالات مقتل در تلگرام و ایتا
@m_h_tabemanesh1
@m_h_tabemanesh2
کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
لینک کانال ضامن اشک در ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1