eitaa logo
🔘 پژوهشکده زمین تخت ایران 🔘
4.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
484 ویدیو
25 فایل
💠 به نام او 💠 . تمایز وهم از واقعیّت با نگاهی به آسمان و زمین‌ در عالم جدید . "برای مجادله به دنیا نیامدیم" . . . @iran_iran14 پیشنهادات t.me/zamin_takht instagram.com/zamin_takht_iran (به امید ظهورش)
مشاهده در ایتا
دانلود
ا محمودی: سلام سید برای بدست آوردن فاصله خورشیداز زمین خیلی ساده هست در دونقطه از کشورمان که فاصله بالایی داشته باشند راحتتر هست طول سایه تشکیل شده برای یک ارتفاع ثابت واز طریق تانژانت زوایا که ضلع مقابل به ضلع مجاور میشود به راحتی پیدا کرد مثلا در تاریخی که گفته شد خورشید دقیقا در فلان ساعت بالای کعبه میباشد یا بقولی کعبه سایه ندارد .در همان ساعت سایه جسمی به ارتفاع دو متر را اندازه گرفتم که حدود 75 سانتیمتر شد از آنجا که شهرمان گلوگاه در شرقیترین نقطه مازندران قرار دارد با کعبه حدود 3000 کیلومتر مسافت دارد از روش مثلثی فاصله خورشید از زمین را حدود 80000 کیلومتر بدست آوردم ضمنا خورشیدی که در فاصله 150000000 کیلومتری زمین اگر قرار بگیرد تقریبا اختلاف سایه آنقدر ناچیز میباشد که قابل بذکر نمیشود
هدایت شده از سلطان نصیر
{ پیام بازرگانی 9 } { ماه گرفتگی در باورهای عامیانه } به مناسبت ماه گرفتگی امشب : 👇 { در زندگی هندیان زمان ماه گرفتگی یا خورشید گرفتگی از جهت اساطیر بسیار مهم است . گویند علت خسوف ، دیو راهو است . زمانی که خدایان و دیوان ، اقیانوس را برای گرفتن آب حیات به هم زدند ، چون آب حیات به دست آمد ، راهو آن را چشید و هنگامی که ماه و خورشید جریان را به اطلاع « ویشنو » می رساندند ، سر راهو از تن جدا کرد ، اما چون سر ، آب حیات را چشیده بود زنده ماند و در آسمان قرار گرفت و حالا گاه گاه برای انتقام به خورشید و ماه نزدیک می شود و جسم آنها را کثیف می کند و در نتیجه شمس و قمر تاریک یا لاغر می شوند . از این رو هندوان وقت کسوف و خسوف را هنگام کثافت می پندارند و در آن وقت در رودخانه های مقدس هندوستان شست و شو می نمایند و تن شان را می شویند و در زمان خسوف ، مهره طبل می نوازند و آوازه های مذهبی می خوانند و زنان هنگام استحمام جیغ می کشند و می پندارند به وسیله این شست و شو جیغ زدن و طبل نواختن ، ماه و خورشید را رها می سازند . (جلال نائینی ص 503) گفتم از خط تو فغان است خلق را گفت از خسوف ماه بود خلق را فغان (انوری ) خسوف یعنی این که ماه را خواب فرا می گیرد و اژدهای آسمان او را غافلگیر می کند ( بختیاری ، کتاب هفته ، ش . 12 ، یکشنبه سوم دی ماه 1340) هنگام خسوف ، ماه به دهان اژدهای فلکی می رود و مردم بر بام خانه ها رفته و با زدن طبل و تشت سعی بر این داشتند که اژدها را بترسانند تا ماه را رها کند . مه که سیه روی شده در زمین تشت تو رسواش نکرده چنین (نظامی. ، مخزن الاسرار ) تو بتم گر رب و سلطان می زنند مه گرفت و خلق پنگان می زنند می زنند آن طاس و غوغا می کنند ماه را زان زخمه رسوا می کنند (مثنوی مولوی ، ج .1 ، ص .112) اژدهای بلعنده ماه یعنی کاهش ماه و قی کردن آن یعنی افزایش ماه . از نظر علم اختر شناسی سر و دم اژدها ، عقد قمر است ، یعنی نقاطی که خسوف در آن واقع می شود و از آن جا نمادگرایی چینی در مورد اژدهایی که قمر را هم می درد و همچنین نمادگرایی اعراب از دم اژدها به عنوان منطقه تاریک به دست می آید . ( شوالیه ، ص . 1 ، 129 ) نظامی در ابیاتی گوید : 👇 به تیغ افسر و گاه خواهم گرفت بدین اژدها ماه خواهم گرفت (شرف نامه ) دید دودی چو اژدهای سیاه سر بر آورده در گرفتن ماه (هفت پیکر ) و خاقانی هم در ابیاتی به این موضوع اشاره می کند : 👇 ای ماه گرفته نور دانش در عقده اژدهات جویم (دیوان قصاید ) بر کردن آن عمل رضا داد مه را به دهان اژدها داد (تحفه العراقین ، 213) مه به آواز تشت رسته ز میغ نه به تشت تهی به تشت و به تیغ (هفت پیکر ) اگر خسوف یا کسوف شود ، روی تشت می کوبند و با تفنگ رو به آسمان تیر اندازی می کنند که اژدها خورشید یا ماه را نبلعد و رها کند . ( کندلوسی ، 179) علت کسوف و خسوف را در دهان اژدها بودن ماه و خورشید می دانند و مس را می زنند تا از دهان اژدها در آید ( آباده ای 260) هنگام وقوع خسوف ، معتقد بودند که اژدهایی ماه را در دهان خود گرفته و به این خاطر با چوب یا سنگ روی اشیای فلزی می زدند تا به علت صدای آن اژدها ماه را رها کند . ( کردی ، کرمانشاهی ، 183) در هنگام کسوف یا خسوف به پشت بام یا حیاط خانه می رفتند و بر ظروف مسی یا شئ دیگر که کوبیدن بر آن سر و صدا ایجاد می کرد می کوبیدند و باور داشتند که ماه یا خورشید از دست گرفتگی و اسارت نجات خواهند یافت ( آملی ،22) در ایل مسمنی عقیده دارند هنگام خسوف و کسوف اجنه و پریان ، ماه و خورشید را گرفته اند و برای رهایی آن ها نقاره می زنند و تیر شلیک می کنند . اگر کسوف شود از زیادتی گناه مردان است و اگر خسوف شود از زیادتی گناه زنان . ( شکور زاده ص . 344) بختیاری ها معتقدند وقتی مردی بزرگ از عالم روحانیت اسلام زندگی را بدرود بگوید ، خورشید یا ماه می گیرد وچند لحظه از نور افشانی باز می ایستد . ( بختیاری ، کتاب هفته ، ش . 12، یکشنبه سوم دی 1340) در لرستان معتقدند پیرزنی عاشق ماه است و چون ماه خورشید را دوست دارد . پیرزن به خورشید حمله می برد و وقتی روی خورشید می نشیند خورشید می گیرد و باید با سر و صدا پیرزن را از خورشید دور کرد . گاهی پیرزن موفق می شود ماه را در بغل بکشد و این زمانی است که ماه می گیرد و باید برای نجات ماه بر مس و طبل کوبید . ( لرستانی ، 126) همچنین خسوف و کسوف را نشانه بد یمنی آن سال می دانند ( آملی 22) } ادامه دارد ... @soltannasir 🌚🌚🌚🌚🌚🌝
هدایت شده از سلطان نصیر
{ پیام بازرگانی 10 } { ماه گرفتگی در باورهای عامیانه 2} ادامه ...👇 شاهرودی ها گرفتن ماه را نشانه افزونی گناه مردان می دانند . ( شاهرودی ، 234) اما بیرجندی ها می گویند اگر ماه بگیرد از بسیاری گناه زنان است . ( بیرجندی ، 629) اما به طور کلی معتقدند هنگامی که ماه یا خورشید گرفته شود نشانه این است که مردم مرتکب گناه شده اند . در نتیجه این گناهان به صورت اژدهایی در آمده است و می خواهد ماه یا خورشید را ببلعد . در این هنگام از وحشت و ترس آن قدر تیراندازی می کنند و طاس و تشت مسی را با قاشق می کوبند و به صدا در می آورند تا به گوش اژدها برسد و از بلعیدن ماه یا خورشید صرف نظر کنند . ( تنکابنی ، 68 ، لرستانی ، 126 ،و...... کردی ، کرمانشاهی ، 183) ساز و دهل می زنند و به آسمان تیراندازی می کنند .( رودباری 150، لرستانی ، اطلاعات 2905) مردم عقیده داشتند به علت ازدیاد گناهان اژدها ماه را در دهان گرفته است . پس باید مردم آن قدر نماز بخوانند تا اژدها ماه را رها کند . ( گزستانی ، 84) نصف ماه در دهان اژدهاست . باید اذان گفت و طبل زد تا اژدها ولش کند . ( سروستان فارس ،303) چون بندگان خدا با التماس و زاری در آیند و از هر سو بانگ تکبیر برخیزد ، خداوند متعال اژدهای دیگری را مامور رهانیدن ماه می کند ( بختیاری ، کتاب هفته ، ش . 12 یکشنبه سوم دی ماه 1340) ماه گرفتگی ها از نظر دوانی ها یعنی این که از ما بهتران گردن ماه را چسبیده و ول نمی کند ، لذا دوانی ها هنگام ماه گرفتگی همگی با زدن حلب روغن از ما بهتران را از ما دور می کنند و این عمل تا زمانی که ماه گرفتگی پایان پذیرد ، ادامه دارد . ( دوانی ، 93) تبریزی ها می گویند هنگام ماه گرفتگی ، بشقاب مسی را به طرف آن بگیر ( تبریزی ، 21) و نیز هنگام ماه گرفتگی پشت بام می روند و به چوب یا چکش به تشت مسی می زنند تا دشمن ماه بترسد و او را رها کند . ( پیر سواران ، 316) همچنین هنگام گرفتن ماه مس میراثی می زنند و معتقد هستند که گرفتگی ماه زودتر باز می شود . ( دامغانی ، 108) در ممسنی ، بر این باورند که از ما بهتران ، ماه و خورشید را گرفته اند ، برای رهایی آن ها نقاره می زنند ، تیر شلیک می کنند ، کل و گاله و هو می زنند . ( ممسنی ، 458) دزفولی ها معتقدند خورشید و ماه هر دو در دست زن پدر گرفتارند . هنگامی که ماه یا خورشید می گیرند ، یعنی زن پدر گلویشان را گرفته است و می خواهد خفه شان کند . برای این که زن پدر ، خورشید و ماه را رها کند ،پشت بام می رفتند و آتش روشن می کردند و طبل می زدند و بالاخره کلی سر و صدا راه می انداختند تا زن پدر بترسد و گلوی هر کدام را گرفته رها کند . ( دزفولی 82) مردم لرستان ، دیوها را مسبب گرفتگی ماه و خورشید می دانند . دیوها بدخواه مهر و ماه اند و آن گاه که مجال یابند راه را بر مهر و ماه می بندند و گلوی آنان را فشار می دهند تا خفه شوند ، در چنین هنگامی است که چهره ماه یا مهر سیاه می شود . برای رهایی شان باید بر طبل یا تشت مسی کوبید که دیوان از صداها می هراسند و مهر و ماه را رها می کنند . ( لرستانی ،125) در خسوف و کسوف ، اگر خورشید یا ماه 👈سرخ باشد در آن سال👈 خون خواهد ریخت . ( ماسه ، 315) تفرشی ها معتقدند اگر ماه یا خورشید بگیرد ، جنگ و خونریزی و پلیدی در پیش خواهد بود . ( تفرشی ، 318) و مردم آباده می گویند اگر ماه یا خورشید هنگام ماه گرفتگی و خورشید گرفتگی سیاه باشند درد می آید و اگر قرمز باشد جنگ می شود . میزان شدت یا کمی این دو بستگی به میزان ماه گرفتگی و خورشید گرفتگی دارد . ( آباده ای ، 260) در سنندج این باور وجود دارد که اگر ماه سیاهی خسوف کند و گرفته شود قحطی و گرانی می شود 😳و اگر در قرمزی گرفته شود جنگ و خونریزی می شود . ( سنندجی ، 377) هنگام ماه یا خورشید گرفتگی نباید صلوات فرستاد یا مستقیم به ماه و خورشید نگاه کرد . ( خراسانی ، 135) و زن باردار نباید به خسوف ماه نگاه کند ، چون لکه سیاهی در بدن بچه ظاهر شود . ( کلاردشتی ، 301, سوسنگردی ، اطلاعات 2526 ، لرستاتی ، ایلامی 305) و بعد از نگاه کردن به ماه هنگام ماه گرفتگی ، باید به سرعت به زمین نگاه کنند وگرنه جایی از بدن بچه ای که در شکم اوست لک می افتد . ( سیاهکل گیلان ،اطلاعات 3107 ، دلیجانی 310 و ...بختیاری ، 62) می گویند چون شب خسوف ماه جو توان کاشت بکارند و نان وی دیوانگان را دهند سود دارد . ( خیام نوروزنامه ، 33) } «بر گرفته از کتاب باورهای عامیانه مردم ایران ، دکتر حسن ذوالفقاری مدخل ماه گرفتگی صفحات 993 الی 996» @soltannasir 🌚🌝🌜🌛
با سلام خدمت دوستان ! به زودی فعالیت کانال با مطالب جدید ادامه می یابد از صبر شما سپاسگذاریم
🔴 فضانوردی این عکس رو در شبکه های اجتماعی منتشر کرد و گفت: من این بالا خدایی نمیبینم! یک نفر پاسخ وی را داد : وقتی کپسول اکسیژنت تموم شد میبینی! ➖➖➖➖ ⏰ @shomareshmakooszohor
@soltannasir { مسبحات و چاکراها ۱۲۱ } { تعلیقات ۳۱ } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن۱۱ } ادامه ...👇 { آن دانشمند شامی گفت : ای ابا جعفر ! فرمایش خدای عز و جل : 《أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا》_آیا کسانی که کافر گشته اند ، نمی دانند که آسمان ها و زمین بسته بودند ، ما آن ها را گشودیم _، چگونه است ؟ امام باقر (ع) فرمود : شاید تو 👈 گمان کرده ای که آن ها به هم 👈چسبیده بودند و سپس از یکدیگر جدا شده اند ؟! گفت : بلی چنین است . حضرت فرمود : به 👈درگاه پروردگارت 👈استغفار و در خواست آمرزش کن ؛ زیرا بر اساس فرمایش خدای عز و جل ، هر دو بسته بودند ، چون می فرماید : 《كَانَتَا رَتْقًا 》یعنی آسمان بسته بود و باران نمی بارید و زمین بسته بود و دانه نمی رویانید ، پس چون خداوند تبارک تعالی خلق را آفرید و از هر جانداری در آن پراکنده نمود ، آسمان به بارش آمد و زمین به رویانیدن گیاه و دانه ، گشایش یافت . دانشمند شامی گفت : من شهادت و گواهی می دهم که تو از فرزندان پیامبران هستی و دانش تو از دانش آن ها می باشد . 7503/3) علی بن ابراهیم با سند خود از ابوبکر حضرمی روایت کرده است ، که گفت : هشام بن عبدالملک به همراه ابرش کلبی به حج رفته بود و هر دو، امام صادق (ع) را در مسجد الحرام ملاقات کردند ، هشام به ابرش گفت : این شخص را می شناسی ? ابرش پاسخ داد : نه اورا نمی شناسم . هشام گفت : این همان شخص است که شیعه به خاطر دانش بسیارش ، او را همچون پیامبر می پندارند ، ابرش گفت : البته از او مسأله ای را می پرسم که پاسخ آن را کسی نداند مگر آن که پیامبر و یا وصی پیامبر باشد . هشام به ابرش گفت : دوست دارم این کار را انجام دهی . پس ابرش نزد امام صادق (ع) آمد به حضرت گفت : ای ابا عبدالله ! برای من در رابطه با فرمایش خدای عزّ و جلّ بیان کن که مقصود از این فرمایش : « أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا » _ آیا کسانی که کافر شده اند نمی دانند که آسمانها و زمین بسته بودند ? و ما آن ها را گشودیم _ ، چیست ? و بسته بودن آن ها چگونه بوده ? و گشودن آن ها به چه شیوه ای انجام گرفته است ? امام صادق فرمود : ای ابرش ! این امر همچنانی است که خداوند خود را توصیف نموده و ستوده است : خداوند 👈عرش خود را بر 👈آب قرار داد و 👈آب بر 👈هوا بود و برای هوا محدوده ومرزی وجود نداشت و در آن زمان غیر از آن دو ( آب و هوا چیز دیگری ) موجود نبود و آب در آن زمان ، 👈شیرین و گوارا بود ، هنگامی که خداوند اراده نمود تا زمین را بیافریند ، بادها را فرمان داد و بر آب وزیدند و امواج ایجاد گشت و در اثر امواج ،کف ها به وجود آمد و کف ها به هم پیوستند و در نتیجه یکی شدند ، سپس آن را در 👈مکان خانه ( کعبه ) گرد آورد و 👈 کوهی از کف ایجاد نمود و بعد از آن زمین را از زیر آن گسترش داد ، و این همان فرمایش خداوند تبارک تعالی می باشد که فرمود : «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا » _ به راستی اول خانه ای که برای مردم نهاده شد ، همان خانه ای است که در مکه بنا گردید و با برکت می باشد _آیه 96 سوره مبارکه آل عمران . سپس پروردگار تبارک و تعالی مدتی را که می خواست آسمان را بیافریند ، به بادها فرمان داد تا بر دریا وزیدند و ( از امواج آن ها ) کف ایجاد گشت و از میان ( شدت ) آن امواج و کف ها ، دودی برخاست _ اما بدون وجود آتش _ که ( خداوند متعال ) از آن ، آسمان را آفرید و سپس در آن افلاک ، ستاره ها و منازل خورشید و ماه را ایجاد نمود و آن ها را بر چرخش افلاک جاری گردانید . آسمان ( در آن زمان ) به رنگ سبز ، سبز رنگ بود وهمچنین زمین هم به رنگ آب ، سبز بود و هر دو ( آسمان و زمین ) بسته بودند و برای هیچ کدام دری وجود نداشت ، بنابراین زمین بسته بود و دری که از آن گیاه بروید نداشت و آسمان هم بر آن نمی بارید تا گیاه بروید ، اما خداوند آسمان را به وسیله بارش باران و زمین را به وسیله روئیدن گیاه گشود ، و این است معنا و مقصود از فرمایش خداوند متعال که فرموده است : « أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا » _ آیا کسانی که کافر گشته اند نمی دانند که آسمان ها و زمین بسته بودند و ما آن ها را گشودیم _ آیه 30 سوره انبیا . ابرش گفت : به خداهیچ کس چنین حدیث و بیانی را برای من هرگز نگفته و مطرح نکرده است ، آن را دوباره برایم بازگو نما و حضرت برایش همانند اول بازگو نمود و ابرشی که ملحد و مشرک بود ، سه بار گفت : من گواهی می دهم که تو فرزند پیغمبر می باشی . } ادامه دارد ... @soltannasir 💦💧☔️🌊 @zamin_takht
هدایت شده از آخرین خبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹تایم لپسی زیبا و دیدنی کهکشان راه شیری و باران شهاب سنگ @akharinkhabar
🔴 آفرینش در سخن مولا علی علیه السلام سخن علی علیه السلام «ثم انشا سبحانه فتق الاجواء و شق الارجاء وسکائک الهواء... ورقیم مائر» . (2) «سپس خداوند جوها را از هم شکافت و جوانب و ارتفاعات هوا را باز نمود» . آب انبوه و پر موج و خروشان را که بر پشت باد تندوز و پر قدرتی قرار داده بود، در لابه لای فضاهای باز شده به جریان انداخت. با این باد تندوز آب را از جریان طبیعی بازداشت و آن گاه باد نیرومند را بر آب مسلط کرد و آب را در بالای آن قرار داد. فضا را در زیر باد پر قدرت باز، و آب در روی باد، جهنده و جنبان شد. سپس خداوند سبحان باد دیگری بیافرید که فرمانی جز به حرکت درآوردن آب نداشت، این باد دست به کار زد و تحریک آب را ادامه داد، جریان این باد را تند و منبعش را دور از مجرای طبیعی قرار داد. خداوند سبحان همان باد را به برهم زدن آب انبوه و برانگیختن امواج دریاها دستور داد، و چونان مشک شیر که برای گرفتن کره جنبانده شود آب را به حرکت و زیر و رو شدن درآورد. وزش باد بر آن آب چنان بود که در فضای خالی وزیدن بگیرد، آب در مقابل جریان باد مقاومتی از خود نشان نمی داد، آب را خت به حرکت درآورده اولش را به آخرش و متحرکش را به ساکنش برگرداند. در این هنگام انبوهی از آب، سر به بالا کشید و کف بر آورد، خداوند آن کف را در فضایی باز و تهی بالا برد و آسمانهای هفتگانه را بساخت، پایین ترین آسمانها را از موجی مستقر بنا نهاد، که حرکت انتقالی به این سو و آن سو ندارد، و بالاترین آسمان ها را سقفی محفوظ در مرتفع ترین فضا قرار داد، بی ستونی که آن را برپا دارد و بدون میخ و طنابی که آنها را به هم بپیوندد. آن گاه آسمان را با زینت و زیور ستارگان و روشنایی ها بیاراست، و خورشید را با فروغ گسترده و ماه فروزان را با روشنایی اش در فلکی گردان و سقفی در دوران و صفحه ای منقوش با ستارگان به جریان انداخت. از منظر علی علیه السلام آفرینش از جو، فضا و هوا آغاز شده است، و به احتمال قوی این موضوع همان ماده گازی است که در دو آیه از آیات قرآن با واژه ی دود (دخان) آمده است: 1. «ثم استوی الی السماء وهی دخان...» (3): «سپس خداوند آسمان را مورد مشیت خود قرار داد در حالی که آسمان دود بود» . 2. «فآرتقب یوم تاتی السماء بدخان مبین » (4): «در انتظار روزی باش که آسمان دود آشکاری برآورد» . در حدیث امام باقر علیه السلام می خوانیم: نخستین موجودی که آفریده شده آب است و هوا از آب خلق گردیده است، بنابر این ریشه و نسب هر چیزی به آب می رسد، خداوند سپس هوا را بر آب مسلط ساخت. آب را بر روی هم کوبید تا از آن کفی پدید آمد و از آن کف زمین خلق گردید. (5) چنان که قرآن به روشنی می فرماید: «...ان السموات والارض کانتا رتقا ففتقناهما وجعلنا من الماء کل شی ء حی...» . (6) «آسمان ها و زمین در آغاز بسته و یکپارچه بودند، بعدا ما آن ها را از هم باز کرده و هر چیز صاحب حیات را از آب قرار دادیم » . این آیه به خوبی «انبساط » جهان را می رساند، روشن تر از آیه مزبور این آیه است: «والسماء بنیناها باید و انا لموسعون » . (7) «ما آسمان را با قدرت خویش پایه گذاشتیم و پیوسته آن را گسترش، وسعت و انبساط خواهیم بخشید» . امام باقر و صادق علیمها السلام می فرمایند: آب بر هوا قرار داشت و هوا بی کرانه بود و جز این دو چیزی وجود نداشت و چون خداوند اراده کرد زمین را بیافریند فرمان داد بادها به آب وزیدند، موج پدید آمد و از موج کف پدیدار گشت، کف ها به اندازه کوه بزرگی شدند، خداوند آنها را در محل «بیت الله الحرام » [مکه معظمه] گرد آورد و از آنها زمین را پدید آورد، از این رو نخستین سرزمینی که آفریده شد مکه است، لذا آن را مادر شهرها (ام القری) نامیدند چنان که خداوند در قرآن به این مطلب اشاره کرده می فرماید: «ان اول بیت وضع للناس للذی ببکة مبارکا...» . (8) (نخستین خانه ای که برای مردم قرار داده شد در سرزمین مکه است) سپس زمین را از زیر کعبه (بکه) گسترش داد، و گسترش زمین در مدت زیادی به درازا انجامید. پس از مدتی از میان کف ها، دودی بدون آتش بر آسمان رفت، و از آن آسمان ها آفریده شد و به گردش آمد. (9) نظر فخر رازی وی می نویسد: خداوند در آب حرارت به وجود آورد (یعنی ماده آغازین چیزی شبیه آب بسیار داغ و جوشان بوده است) سپس از این آب جوشان کف و دودی خارج شد، از کف آن زمین، و از دود آن، آسمان ها آفریده شد چنان که ابن عباس گفته است: دودی که مایه ی آغازین آسمان است از بخار زمین بوده است. (10) اما برخی دیگر از دانشمندان بنا به شواهدی که از قرآن و احادیث به دست آورده گفته اند: خداوند، نخست زمین را آفرید و هنوز آن را گسترش نداده و تکمیل نکرده بود که آسمانها را آفرید، و در مرحله بعد زمین را گسترش داد و تکمیل کرد، از این رو فرموده است: «رفع سمکها فسواها و اغطش لیلها و اخرج ضحاها و الارض بعد ذلک دحاها» (نازعات/28 30) . «سقف آسمان را برافراشت و آن را به اندازه ی
معین درست کرد و شبش را تیره و روزش را آشکار ساخت، و پس از آن زمین را با غلتانیدن گسترد» . بنابراین انبساط زمین به وسیله غلتانیدن و چرخش به وقوع پیوسته (حرکت وضعی زمین) و این کار بعد از بناء، نظم و برافراشته شدن آسمان ها بوده است. امام باقر علیه السلام می فرماید: دودی که از میان موج و کف خارج شد از جنس دود آتش نبوده است. مفسران نیز به اتفاق نظر می گویند: این دود از آتش نیست، بلکه از تنفس و تبخیر آب است. (11) امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه دیگر پیدایش خشکی ها را این گونه ترسیم کرده است: «خشکی را از آب دریایی موج زننده، و هر موجی موجی دیگر را شکننده پدید آورد و آن را طبقه ها کرد، آن گاه طبقه ها را از هم گشود و آن را هفت آسمان کرد، پس از آن که به یکدیگر بسته و یکپارچه بود، و به فرمان او آسمان ها چنگ در یکدیگر نهادند و بر پای ایستادند» . (12) همچنین در خطبه دیگر می فرماید: خداوند آسمان را بعد از روزگاری که دود بود ندا داد سپس حلقه های بندهای آسمان جوش خوردند و به هم برآمدند، و خداوند درهای بسته ی آن را بعد از آن که یکپارچه (رتق) بود باز کرد. (13) بر این اساس، ماده ی اصلی زمین و هفت آسمان که به احتمال قوی منظور کواکب سیار هفتگانه از فلکیات قدیم (عطارد، زهره، مریخ، مشتری، زحل (14)...) باشد همه از دود (دودی که از جنس دود آتش نیست) می باشند، بنابراین باید از جنس توده ی جرمی باشد داغ و جوشان، و پس از جدا شدن از یکدیگر و قطعه قطعه شدن و در مدارهای خویش قرار گرفتن رو به تکامل نهاده باشند. جرم سبز رنگ در حدیث دیگر می خوانیم: خداوند چون اراده کرد آسمان و زمین را بیافریند گوهر سبز رنگی پدید آورد، سپس آن را ذوب و آب متلاطمی گردانید، آن گاه بخاری که همچون دود بود از آن خارج کرد: «ثم آستوی الی السماء وهی دخان » : «به آسمان که بسان دودی بود توجه کرد و آن را بشکافت » و هفت آسمان پدید آورد، سپس از آن آب کفی آفرید و سرزمین مکه را خلق کرد، و بعد از مدتی زمین را از زیر کعبه گسترش داد. (15) مولوی با توجه به این روایات و آیات سروده است: از کف دریا بنگارد زمین دود سیه را بنگارد سما مفسران با توجه به آیه ی «...خلق الارض فی یومین...» (16) و آیه : «ثم استوی الی السماء و هی دخان...» (17) معتقدند نخست زمین را طی دو روز آفرید و سپس متوجه خلقت آسمان و اجرام فضایی شد. گفتنی است، در قرآن گاهی واژه «یوم روز» مجازا به کار گرفته و کنایه است از مرحله ی طولانی، و گرنه هنگام آفرینش زمین هنوز روز و شبی وجود نداشته و سال و ماهی در کار نبوده است. (18) آفرینش در تورات به گفته ی فخر رازی در تورات آمده است که خداوند گوهری آفرید و بعد با نظر هیبت به آن نگریست، آن گوهر آب شد و آسمانها و زمین را از آن بیافرید و آنها را از هم شکافت. (19) یک گوهری چو بیضه جوشید و گشت دریا کف کرد و کف زمین شد و ز دود او سما شد تکامل تدریجی تاکنون فی الجمله تکامل و انبساط تدریجی ثابت گردید. دلیل دیگر: قرآن مجید می فرماید: «...خلق السماوات والارض فی ستة ایام...» . (20) این مضمون در بسیاری از آیات به چشم می خورد، لیکن در مورد زمین چنان که اشاره شد دو روز نام برده شد (یومین) . مفسران معتقدند این ایام نشان دهنده ی مراحل تکامل تدریجی خلقت است. بدیهی است آفرینش یک انسان لااقل به شش ماه زمان نیازمند است، در حالی که به فرمایش قرآن: «لخلق السماوات والارض اکبر من خلق الناس » (21): «آفرینش آسمان ها و زمین از خلقت مردم بزرگتر است » ، بر این پایه هر روز خلقت را باید لااقل هزار سال دانست: «...ان یوما عند ربک کالف سنة مما تعدون » . (22) فخر رازی می گوید: مراد از شش روز، شش حالت است که عارض آسمان ها و زمین و آنچه میان این دو است شده است. (23) شاهد بر این تکامل تدریجی، حدیثی است که امام صادق علیه السلام در آن می فرماید: خداوند چون زمین را آفرید پنجاه هزار سال [کنایه از سالهای بسیار زیاد] آن را رها کرد، سپس موجوداتی آفرید که نه از نوع فرشته، نه از نوع جن و نه از نوع انسان به شمار می رفتند و سپس هزاران سال منقرض شدند، باز هزارها سال گذشت که خداوند جن را آفرید، و پس از مدتی طولانی آدم را خلق کرد. (24) همچنین در تفسیر طبرسی می خوانیم: امام صادق علیه السلام می فرماید: خداوند روز را قبل از شب ، خورشید را قبل از ماه و زمین را قبل از آسمان آفرید. (25) در حدیث دیگر آمده است: نخستین روزی که خورشید در آن طلوع کرد نوروز بوده است. (26) و ماه نیسان نخستین ماه از ماههای دنیا است. (27) از این دو خبر چنین استفاده می شود که در آغاز پیدایش روز، و گردش وضعی کره زمین دایره استوای زمین و خورشید در یک سطح قرار داشته اند، چنان که ما امروزه در اول برج حمل فروردین به حساب می آوریم و می دانیم بخشی از آن با نیسان انطباق دارد.
1. ر.ک: درسهایی از مکتب اسلام، سال 32 شماره 12 و سال 33 شماره 1، از همین قلم تحت عنوان «تقویم شمسی تاریخ اسلام » . 2. نهج البلاغه، خطبه ی 1. 3. فصلت/11. 4. دخان/10. 5. تفسیر نورالثقلین: 4/540. 6. انبیاء/30. 7. ذاریات/47. 8. آل عمران/96. 9. توحید صدوق، باب 36; احتجاج طبرسی: 2/72; نور الثقلین ذیل آل عمران/96; بحار: 54، ص 64، 65; تفسیر قمی، ذیل آیه . 10. تفسیر کبیر: 27/104، ذیل سجده/11 ; در المنثور: 1/106; بحار: 54/17. 11. کامل ابن اثیر: 1/19، 20; بحار: 54/185; تفسیر المیزان، ذیل آیات نازعات. 12. نهج البلاغه فیض الاسلام وشهیدی، خطبه 211; بحار: 54/38. 13. نهج البلاغه شهیدی: خطبه 91. 14. امام امیرالمؤمنین علیه السلام در حدیثی طلوع زحل را در آسمان هفتم خاطر نشان ساخته است، (شرح خویی بر نهج البلاغه: 1/380، نشر مکتبه اسلامیه) . 15. بحار: 54/29. 16و 17. فصلت: 9 و 11. 18. ابن اثیر، کامل: 1/20. 19. تفسیر کبیر: 17/187، ذیل هود/7. 20. اعراف/54; یونس/3; هود/7; فرقان/59; سجده/4; ق/38; حدید/4. 21. غافر/57. 22. حج/47، تفسیر در المنثور، ذیل اعراف/54; بحار: 54/218. 23. تفسیر کبیر ذیل سجده/4. 24. تفسیر عیاشی، تصحیح رسولی محلاتی: 10/31; بحار: 54/86. 25. تفسیر مجمع البیان: 1/100. 26. بحار: 59/120. 27. همان: 57/102. 28. آغاز و انجام جهان، ص 248; علوم روز و قرآن، ص 1234. 29. فی ظلال نهج البلاغه: 1/37، نشر دار العلم للملایین، بیروت، ط 3، 1979م. 30. بقره/117; انعام/101. 31. مفردات راغب، ذیل بدع و خلق. 32. مفردات راغب، ذیل بدع و خلق. 33. طور/3635. 34. نهج البلاغه فیض، خطبه 89. 35. همان، خطبه 90.، 36. همان، خطبه 162. 37. همان، خطبه 152. 38. همان، خطبه 185.
@zamin_takht بالای گنبد اسمان اب وجود دارد سخنان امامان را با تصویر بالا تفکر کنید