eitaa logo
زمینه سازان ظهور (مهدویت خمین)
967 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✅داستان تشرف شماره 19 ✅ 🔴🔵 داستان تشرف علامه حلی به محضر امام زمان علیه السلام: ♦️بین علما، علامه حلی رحمه الله خیلی فوق العاده بوده است. روزی با مرکب، از نجف به کربلا میرفت. در راه، آقایی با ایشان همراه شدند و مسألهای را مطرح و علامه هم شروع به صحبت کردند. علامه دید این آقا از نظر علمی خیلی پر است؛ با اینکه خود ایشان علامه، و در بین علمای شیعه، نمونه است. 🔹 علامه حلی نیز مسائلی را طرح میکند و بعد از آن، فروعی را مطرح میسازد و آقا مفصل جواب میدهند؛ در حالی که علامه سوارند و این آقا هم پیاده در رکاب علامه حلی میآیند. ♦️مسألهای طرح شد و بین علامه و این آقا اختلاف شد. علامه گفت که نظر ما این است. آقایی هم که پیاده بودند فرمودند: «خیر، این حکم، اشتباه است.» علامه گفت: «مدرک شما چیست؟» آقا فرمودند: «مدرک من فلان روایت در فلان کتاب است و شما هم این کتاب را دارید، صفحة فلان، سطر فلان. این روایت آنجاست، برو نگاه کن، حکم الهی این است.» این را که میگوید علامه حلی یک مقدار شک میکند که این آقا که این اندازه قدرت علمی دارد نکند امام زمان علیه السلام باشد. ⚜علامه میگوید: «آقا یک مسألهای میخواهم از شما بپرسم.» آن آقا میگویند: «بفرمایید.» عرض میکند: «آقا در زمان غیبت میشود خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریفرسید؟» علامه در حالی این سؤال را میکند که تازیانه از دستش میافتد. آقا خم میشوند و تازیانه را برمیدارند و در دست علامه میگذارند و میفرمایند: «چطور نمیشود در زمان غیبت، خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رسید؛ در حالی که الآن دستش در دست شماست.» تا علامه متوجه میشود خودش را از روی مرکب، روی پاهای آقا میاندازد و از شرمندگی و خجالت غش میکند؛ چون که این مدت، سواره و آقا در رکاب وی بودهاند. بعد مردم جمع میشوند و آقا را به هوش میآورند. 📚 منبع: (کمال الدین، صدوق، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1395ق، ج 2، ص 61.) 🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺 🆔 @tasharofat
✅داستان تشرف شماره 19 ✅ 🔴🔵 داستان تشرف علامه حلی به محضر امام زمان علیه السلام: ♦️بین علما، علامه حلی رحمه الله خیلی فوق العاده بوده است. روزی با مرکب، از نجف به کربلا میرفت. در راه، آقایی با ایشان همراه شدند و مسألهای را مطرح و علامه هم شروع به صحبت کردند. علامه دید این آقا از نظر علمی خیلی پر است؛ با اینکه خود ایشان علامه، و در بین علمای شیعه، نمونه است. 🔹 علامه حلی نیز مسائلی را طرح میکند و بعد از آن، فروعی را مطرح میسازد و آقا مفصل جواب میدهند؛ در حالی که علامه سوارند و این آقا هم پیاده در رکاب علامه حلی میآیند. ♦️مسألهای طرح شد و بین علامه و این آقا اختلاف شد. علامه گفت که نظر ما این است. آقایی هم که پیاده بودند فرمودند: «خیر، این حکم، اشتباه است.» علامه گفت: «مدرک شما چیست؟» آقا فرمودند: «مدرک من فلان روایت در فلان کتاب است و شما هم این کتاب را دارید، صفحة فلان، سطر فلان. این روایت آنجاست، برو نگاه کن، حکم الهی این است.» این را که میگوید علامه حلی یک مقدار شک میکند که این آقا که این اندازه قدرت علمی دارد نکند امام زمان علیه السلام باشد. ⚜علامه میگوید: «آقا یک مسألهای میخواهم از شما بپرسم.» آن آقا میگویند: «بفرمایید.» عرض میکند: «آقا در زمان غیبت میشود خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریفرسید؟» علامه در حالی این سؤال را میکند که تازیانه از دستش میافتد. آقا خم میشوند و تازیانه را برمیدارند و در دست علامه میگذارند و میفرمایند: «چطور نمیشود در زمان غیبت، خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رسید؛ در حالی که الآن دستش در دست شماست.» تا علامه متوجه میشود خودش را از روی مرکب، روی پاهای آقا میاندازد و از شرمندگی و خجالت غش میکند؛ چون که این مدت، سواره و آقا در رکاب وی بودهاند. بعد مردم جمع میشوند و آقا را به هوش میآورند. 📚 منبع: (کمال الدین، صدوق، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1395ق، ج 2، ص 61.) 🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺 🆔 @tasharofat
✅ داستان تشرف شماره 7 ✅ 🔴 امام زمان (عج): من مظلوم ترین فرد عالم هستم 🔵 🌺 مرحوم حجه الاسلام آقای حاج سید اسماعیل شرفی از شخصیت های دلسوخته ای بود که چند بار خدمت حضرت بقیه الله الاعظم (ارواحنا فداه) مشرف شده بود. ایشان یکی از تشرفات خود را این گونه نقل نموده است: به عتبات مقدسه مشرف شده بودم و در حرم حضرت سیدالشهداء علیه السلام مشغول زیارت بودم چون دعای زائرین در بالای سر حرم مطهر امام حسین علیه السلام مستجاب است، در آنجا از خداوند خواستم مرا به محضر مبارک مولایم حضرت مهدی (ارواحنا فداه) مشرف گرداند و دیدگانم را به جمال بی مثال آن بزرگوار روشن نماید. مشغول زیارت بودم که ناگهان خورشید جهانتاب جمالش ظاهر شد، گرچه در آن هنگام حضرتش را نشناختم ولی شدیداً مجذوب آن بزرگوار شدم، پس از سلام از ایشان سؤال کردم: شما کیستید؟ آقا فرمودند: ♦️ انا اول مظلوم فی العالم ♦️ (من مظلوم ترین فرد عالم هستم) من متوجه نشدم و با خود گفتم: شاید ایشان از علمای بزرگ نجف هستند و چون مردم به ایشان گرایش پیدا نکرده اند خود را مظلوم ترین فرد عالم می دانند. در این هنگام ناگهان متوجه شدم که کسی در کنارم نیست. اینجا بود که فهمیدم مظلوم ترین فرد عالم کسی جز امام زمان (ارواحنا فداه) نیست، و من نعمت حضور آن بزرگوار را زود از دست دادم. 📚 منبع:شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج 3 ص 159 و ج ۲، ص ۲۳۰٫ 🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺 🆔 @tasharofat
🔴🔵 داستان پیرمرد قفل ساز و امام زمان 🌺 مردی سالها در آرزوی دیدن امام زمان(عج) بود و از اینکه توفیق پیدا نمی کرد امام را ببیند، رنج می برد. مدّت ها ریاضت کشید. شبها بیدار می ماند و دعا و راز و نیاز می کرد. معروف است، هرکس بدون وقفه، چهل شبِ چهارشنبه به مسجد سهله (کوفه) برود و نماز مغرب و عشاء خود را آنجا بخواند، سعادت تشرّف به محضر امام زمان(عج) را خواهد یافت. این مرد عابد مدّت ها این کار را هم کرد، ولی باز هم اثری ندید. (ولی به خاطر این عبادتها و شب زنده داری ها و... صفا و نورانیت خاصّی پیدا کرده بود). 🔺 تا اینکه روزی، به او الهام شد: «الان حضرت بقیة الله(عج)، در بازار آهنگران، در مغازه پیرمردی قفل ساز نشسته است. اگر می خواهی او را ببینی، به آنجا برو!» او حرکت کرد، و وقتی به آن مغازه رسید، دید حضرت مهدی(عج) آن جا نشسته و با آن پیرمرد گرم گفت و گو هستند. 🔷 اینک ادامه داستان از زبان آن دانشمند: به امام(عج) سلام دادم. حضرت جواب سلامم را داد و به من اشاره کرد که اکنون ساکت باش و تماشا کن! در این حال دیدم پیرزنی که ناتوان بود، عصا به دست و با قد خمیده وارد مغازه شد، و قفلی را نشان داد و گفت: ♦️ آیا ممکن است برای رضای خدا، این قفل را سه ریال از من بخرید؟ من به این سه ریال پول احتیاج دارم. پیرمرد قفل ساز، قفل را نگاه کرد و دید قفل، بی عیب و سالم است. گفت: مادر، چرا مال مسلمانی را ارزان بخرم و حق کسی را ضایع کنم؟ این قفل تو اکنون هشت ریال ارزش دارد. من اگر بخواهم سود کنم، به هفت ریال می خرم. زیرا در این معامله، بیش از یک ریال سود بردن، بی انصافی است. اگر می خواهی بفروشی، من هفت ریال می خرم، و باز تکرار می کنم که قیمت واقعی آن هشت ریال است، من چون کاسب هستم و باید نفع ببرم، یک ریال ارزان تر خریداری می کنم. پیرزن ابتدا باور نکرد و گفت: هیچکس این قفل را سه ریال از من نخرید. تو اکنون میخواهی هفت ریال از من بخری..؟! به هرحال پیرمرد قفل ساز، هفت ریال به آن زن داد و قفل را خرید. وقتی پیرزن رفت، امام زمان(عج) خطاب به من فرمودند: 🌹 مشاهده کردی؟! این گونه باشید تا من به سراغ شما بیایم. ریاضت و سیر و سلوک لازم نیست. مسلمانی را در عمل نشان دهید تا من شما را یاری کنم. از بین همه افراد این شهر، من این پیرمرد را انتخاب کردم. چون او دین دارد و خدا را می شناسد. از اول بازار، این پیرزن برای فروش قفلش، تقاضای سه ریال کرد، امّا چون او را محتاج و نیازمند دیدند، همه سعی کردند از او ارزان بخرند و هیچکس حاضر نشد حتی سه ریال از او بخرد. درحالی که این پیرمرد به هفت ریال خرید. به خاطر همین انسانیت و انصافِ این پیرمرد، هر هفته به سراغش می آیم و با هم گفت و گو میکنیم. 🔶 امیر مؤمنان علی (ع): «هر کس با مردم به انصاف رفتار کند خداوند بر عزتش بیفزاید». 📚 بحارالانوار ج ۷۲ ص ۳۳ 🆔 @emame_zaman
🔘 حکایتی جذاب از مسجد سهله...
🔻در کتاب ارواحنا فداه از قول یکی از اولیای الهی نقل می کنند که فرمود: يک شب در ماه رمضان موقع افطار در خانه را زدند و حضرت بقيه الله روحي فداه افطاري به منزل ما امدند. قبل از افطار نماز مغرب و عشاء را خواندند و من هم به ايشان اقتدا کردم . 👈سپس آن حضرت مطالبي سر سفره افطار به من فرمودند که آنچه لازم است نقل شود اين است که فرمودند :اين دعا را زياد بخوانيد: "اَللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ اَلْقُبُورِ اَلسُّرُورَ اَللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِيرٍ اَللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ اَللَّهُمَّ اُكْسُ كُلَّ عُرْيَانٍ اَللَّهُمَّ اِقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدِينٍ اَللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ اَللَّهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَرِيبٍ اَللَّهُمَّ فُكَّ كُلَّ أَسِيرٍ اَللَّهُمَّ أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ اَلْمُسْلِمِينَ اَللَّهُمَّ اِشْفِ كُلَّ مَرِيضٍ اَللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاكَ اَللَّهُمَّ غَيِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِكَ اَللَّهُمَّ اِقْضِ عَنَّا اَلدَّيْنَ وَ أَغْنِنَا مِنَ اَلْفَقْرِ إِنَّكَ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ" 👈علت دستور خواندن اين دعا اين بود که آن حضرت تقريبا به اين مضمون فرموده اند که: جدم رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) که فرموده است اين دعا را در ماه رمضان بخوانند براي اين بوده که استجابت اين دعا صد در صد در زمان ظهور خواهد بود و در حقيقت اين دعايي است که براي ظهور و فرج ما خوانده مي شود.🔺 زيرا در زمان قبل از ظهور غير ممکن است که به کلي فقر و گرسنگي و کبر و ناراحتي از ميان قاطبه مردم برداشته شود. هيچ اسيري در عالم نباشد و تمام امور مسلمانان اصلاح شود . و بالآخره غير ممکن است که قبل از ظهور حال و روحيات همه مردم به خوبي صفات الهي تبديل شود و همه متخلق به اخلاق پروردگار گردند و ديون همه ادا شود و فقر و فاقه در عالم جاي خود را به ثروت و مکنت بدهد. بنابراين اگر اين دعا بخواهد مستجاب شود بايد قبل از آن ،ظهور باهر النور حضرت بقيه الله ارواحنا فداه واقع گردد. 👈اينجا است که آن حضرت فرمودند: به شيعيان ما بگوييد اين دعا را که در حقيقت دعا براي ظهور و فرج ماست زياد بخوانید