eitaa logo
| ضَـمیـرِ مُـشْتَـرَک |
78 دنبال‌کننده
314 عکس
16 ویدیو
10 فایل
ضـَمیـرِ مُـشـْتَرَکَـــم، آنْچِـنان کـه خـود پـیـداسـت کـه در حِـصـار تـو و ما و من نِـمـی گُنـجَم # کتاب_بخونیم
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز روزیـه که خـداوند به نویسنـدگان اعمال دستـور میده به خاطر بزرگداشـت حضـرت محمد و امام علی، به مدت سه روز هیچ یک از خطـاهای دوستـداران اهل بیـت و شیـعیـان آنان را ننویسند @Zamire_moshtarak
امـروز روز تبـسم کردن به چـهره مومنیـن است . کسی که در روز غـدیر به برادر خودش تبسـم کنه، خدا در روز قیامت با دیده رحمـت بهش نـگاه می کنه، هـزار حاجـت او را برآورده می کنه و کـاخی از مـروارید هـای بـزرگ و درخشـان و سفید برای او در بهشت می سازه. و چهره او را زیبا می کنه. @Zamire_moshtarak
این بچه ها رو می بینید؟ این بچه ها پولاشون رو روی هم میذارن و هر عصر جمعه شیرینی، شربت یا هرچی که بتونن رو پخش میکنن. و اینجوری ارادت خودشون رو به امام زمان نشون میدن! امروزم که دیگه به مناسبت عید غدیر شربت پخش میکردن :) خواستم بگم همین کار کوچیکشون چه قدر میتونه میتونه محبت اهل بیت رو هم توی دل بچه ها بیشتر کنه، هم ما بزرگتر ها رو برای انجام کارهای بزرگتر، سر شوق و ذوق بیاره:)
عیدتون مبارررک😍😍
اسد الله بیات زنجانی در دیدار با خانواده زندانیان حوادث فتنه ۸۸ در اظهاراتی عجیب، متهمین کودتای مخملی را به امام موسی کاظم (علیه السلام) ک یوسف پیامبر تشبیه کرد!!!! #😂😆 📚 @zamire_moshtarak
‏امام رضا (ع): روز مباهله روزي است که هیچ کس در آن بر اهل بیت علیه السلام پیشی نگرفته است. ‎
کتاب جدید:)
اگر رسم مردانگی سر باختن است، ما نیز چون سیدالشهدا او را پاسخ خواهیم گفت که: آیا ندانسته ای که از نشانه های حقارت این دنیا این است در نزد حق این است که سر مبارک یحیی بن زکریا را برای زنی روسپی از قوم بنی اسرائیل پیشکش برند؟ آیا نمی دانی که بر بنی اسرائیل زمانی گذشت که ما بین طلوع فجر و طلوع شمس ۷۰ پیغمبر را می کشتند و آن گاه در بین بازارهایشان به خرید و فروش می نشستند، آن سان که گویی هیچ چیز رخ نداده است! و خدا نیز ایشان را تا روز مواخذه مهلت داد! وای از مواخذه ای که خداوند خود این چنین توصیفش کرده است: اَخذَ عزیز مُقتَدِر آه یاران ! اگر در این دنیای وارونه، رسم مردانگی این است که سر برسده مردان را در تشت طلا نهند و به روسپیان هدیه کنند، بگذار چنین باشد! این دنیا و این سرِ ما! 📗 @zamire_moshtarak
فصل دوم: کوفه، يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ... ای نامردمان مردم نما,با عقل كودكان و خرد زنان به حجله آرميده، كاش نه شما را ديده بودم و نه مى شناختمتان. اين آشنايى براى من، به خدا سوگند، جز پشيمانى و اندوه هيچ ثمره اى نداشت. 
پست های تابستون پارسالِ کانال تلگرام رو نگاه می کردم، حسودی م شد به کتابخونیِ پارسال خودم و به کتاب نخونیِ امسالم! این تابستون کتاب نخون ترین بودم☹️
دقیقا بعد از نوشتن متن بالا، از هیئت میومدم بیرون که چشمم خورد به غرفه کتاب:) بافکر به اینکه فقط میرم کتاب ها رو ببینم و اینکه کللی کتاب نخونده دارم و فعلا حق خریدن هیچ کتابی رو ندارم، رفتم سمت غرفه و خیلی یهوویی این کتاب رو که تعریفش رو شنیده بودم، خریدم‌. انقدر تعریفش رو شنیدم که فعلا تصمیم گرفتم فتح خون رو بذارم زمین و ایشون رو بخونم:) #کآشوب📚
‏‎ رو می خونم و داستان هاش رو برای خانواده تعریف میکنم و هم من لذت می برم هم اونا. گاهی داستان ها رو تجزیه و تحلیل میکنیم و گاهی این وسط به خاطرِ فهمِ متفاوتمون از داستان، باهم بحث میکنیم :) 😍
سلآم🌸 صبحتون به خیر:) بیایم قول بدیم امروز با تموم درگیری های که تو طول روز داریم حداقل ربع ساعت کتاب بخونیم🍂🌸
هرسال می ترسیم از اشکی که تمام شود از دلی که راه نیابد نلرزد خودش را بین بهشت و دوزخ مخیر نبیند هر سال برای اشک های سال بعد نذر می کنیم نذرِ جنابِ حر! 📚 @zamire_moshtarak
امام با دست های لرزانش خون را از سر و صورت و لب و دندان علی می سترد و با او نجوا می کرد‌: تو پسرم رفتی و از غم های دنیا رها شدی و پدرت را تنها و بی یاور گذاشتی! و بعد خم شد و من گمان کردم به یافتن گوهری خم شد و من با خودم گفتم به بوسیدن طفل نوزادی و خم شد و من به چشم خودم دیدم که لب بر لب علی گذاشت و دیدم که شانه های او چون ستون های استوار جهان تکان می خورد و می رود که زلزله ای آفرینش را درهم بریزد. و با گوش های خودم از میان گریه هایش شنیدم که دنیا بعد از تو نباشد.. بعد از تو خاکبرسر دنیا... و با چشم های خودم، بی قراری پسر را دیدم. جنازه علی اکبر را که با این کلام پدر آرام گرفت و فرو نشست... علی آرام گرفت... اما چه آرام گرفتنی! این بار چندم بود که پا به آن سوی جهان می گذاشت و باز به خاطر پدر از آستانه در سرک می کشید و برمیگشت... مگر پدر دل از او نکنده بود که او به کندن و رفتن رضایت نمی داد؟ 📚🍂 @zamire_moshtarak
هـر که به حسیـن دل می سپــارد، پیـداست که دلی برای سپـردن دارد. هـرکه برای حسیـن اشـک مـی ریـزد، پیداست که چشمـی برای گریستـن و اشـکی برای ریختـن دارد. هـرکه در مصیـبت حسیـن، دلش می شکنـد و اشکـش جـاری می شـود، پیداست که اهـل محبـت است و هـرکه اهـل محبت است، مجـذوب حسین می شـود دیر یا زود. خـودآگـاه و ناخـودآگـاه. و هر کـه مجـذوب حسیـن شـود از جنس حسیـن می شـود، متصـف به صفـات حسیـن می شـود، متخـلق به اخـلاق حسین می شـود. در دنیـا هر که از جنس حسیـن باشد، هر که مجـذوب حسیـن بشـود، هر که با حسیـن پیـوند بخـورد، هر که حسیـنی شود، در جهان آخـرت نیز حسیـن سراغش زا می گیرد، پیدایش می کند و رفـاقت و شـفاعـت و همدمی اش را بـا او ادامـه می دهـد. ومـگر ممکن است که کسـی حسینـی باشد و بهشتی نباشـد؟ و مـگر ممکن است کسی از جنس حسین بشـود و وارد بهـشت نشـود. بهشتـی که خود از نـور حسیـن آفریده شده اسـت... 📚 @Zamire_moshtarak
و آنـقدر مفهـوم آب و عمـو به هـم گـره خورده است که بـچـه ها به تـدریـج، تشنـگی را با گـفتـن عمـو، اظهـار می کنـند.. @Zamire_moshtarak
خیلی گران تمام شد این آب خواستن یک مشک از قبیله‌ي ما یک عمو گرفت... #😔
عباس باید هم از مشک محافظت کند، هم از جان خویـش. حفظ جان برای حفظ آب و حفظ آب برای حفظ جانان. اگر عباس نماند چه کسی آب را به خیمه ها برساند و اگـر آب نماند، عباس با چه رویی خودش را به خیمه ها برساند!؟ آنچه اکنون در آغوش عباس است، فقط یک مشک آب نیست .. آبروی عباس است... حیثیت عباس است... یک خواهش نگفته سکینه است که عالمی با آن برابری نمی کند.... عـصاره یِ حیـاتِ سـی و پنـج ساله عباس است بهانه تولد عباس است انگیزه حیات عباس است.. آنچه عباس امروز در نگاه حسین دیده است برای این فرمان یا خواهش، در همه عمر عباس بی سابقه پورده است: عباس جان! اگرمی توانی کمی آب بیاور و عباس عاشق عباس مأموم، عباسں مرید عباسں ادب آب شده در مقابل این خواهش آب. تمام ادب عباس در همه عمر این بـوده است که خواسته نگفته ی حسـین را بشنـاسـد و در اجرا و اجابتش سر بسپارد. امروز امـا حسین خواسته اش را آن هـم با لـحـن خواهـش و خـضـوع به زبـان آورده اسـت ... پس برای عبـاس این فقـط یک مـشـک آب نیسـت. قیمـتی تریـن محمـوله عـالم است... این فقـط یــک مـشک آب نیسـت... رسـالت تاریخی عبـاس است .. @Zamire_moshtarak
طولانیه و چند قسمتی! ولی ارزش خوندن داره تا فردا ظهر همه رو میذارم! اگه خوندید و گریه کردید مارو هم دعا کنید🌸🍂
حکیم بن طفیل که از کمین نخلها درآمده و چندی است که سایه به سایه عباس میتازد، ناگهان شمشیرش را فرا می آرد و دست راست عباسی را که در دایره ای کامل در گردش است از ساعد قطع می کند. تنها کاری که عباس می تواند بکند این است که پیش از افتادن دست راست، شمشیرش را در هوا با دست چسب بستاند. دسـت راست بر زمین می افتـد اما دسـت چپ و شمشیـر همچنـان باقـی است. عبـاس با رنـگی از فریـاد در کلام رجـز می خوانـد، می جنگـند و پیش می تـازد: قسم به خدا که اگر دست راستم را قـطع کنیـد من هرگز از حمـایت دینم دست بر نمـی دارم.. کار جـنگ و دفـاع با یـک دست دشـوارتر شده اسـت... به خـصـوص که اکنـون سپر نیز از دست فــرو افتــاده اسـت و مـشـک در مـعـرض تیــرهای نگــاه دشمـنان قـرار گـرفته اسـت... اما عبـاس همچنـان رجـز خـوان پیش می رود. آنـچه به عباس تـوان می دهد و امیـد می بخشـد، سواد خیـمه هاست که گهگـــــاه از لابه لای شـاخه های نخـل ها نمایان است ... @Zamire_moshtarak
در این هنـگام زید بن رقـاد که تـا کنون در کمین به دسـت آوردن لحظه ای برای فـرود آوردن شمشیـر بوده است، ناگـهان دست چـپ عباس را از سـاعد قـطـع می کند. با قـطع شدن دست چـپ، امید عباس کاهش می یابـد. اما به کـلی از بیـن نمی رود. او همچنـان رجـز خوان پیش می تـازد: ای نـفـس! ای جـان! ای دل! مبـادا بتـرسی از کفـار! که مژده بخـش توسـت، رحمت خداونــد جبار .... دست چـپـم را چه حیله گرانه و ناجـوانــمردانه از من گـرفتـند پس ای خـــــدا! حـرارت سوزان آتـشـت را به آنـــان برسـان... اکنـون نه دستـی مانده و نه سپـری و نه شمشیـری.. اما مشـک آب مـانده است و چه بـاک اگر هیـچ چیز جز مشک نمـاند... حتـی خود عبـاس.. به شرطی که بتواند این مشـک را به خیمـه ها برسـاند. این که حـرکت اسب آرام آرام به کنـدی گراییده فقـط به خـاطر زخـم ها و جــراحت ها و خون های رفته از بدن عباس نیست. اسـب به خوبی می فهمـد که کار کنتـرل برای سـوارش دشـوار شـده... سوار اگر تا به حال با پـاهای کشیـده اش خود را به روی اسب نگه داشته، اکنون این پـاها کم رمـق شده و از توانشـان کاسته گردیده. اسب سرعتش را کم کرده تا سوار بتواند تعـادلش را حـفـظ کند و عـبـاس، از بیم پاره شـدن بـند مشـک، سر آن را به دنـدان گرفتـه و با چشـم های شاهین وارش اطـراف را از همه سو می کـاود مبادا که تیـــــری جان مشـک را بیازارد... @Zamire_moshtarak