eitaa logo
بشری
217 دنبال‌کننده
25.8هزار عکس
10.8هزار ویدیو
126 فایل
بشری
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 💠 اگر از فردی که دارد در میدان مبارزه با دشمنان خدا و در رکاب امام زمانش نبرد و می‌کند سوال شود در دنیا چه آرزویی داری و او در جواب بگوید: "آرزو دارم تحصیلی دکترا بگیرم یا بگوید آرزو دارم حافظ قرآن شوم و یا فلان شغل را داشتم و یا بگوید کاش درآمد خوب و زیادی داشتم!" حتماً به او خواهیم گفت چه ارزشی بالاتر از جهاد در راه خدا چه گوهری ناب‌تر از همین کاری که داری انجام می‌دهی؟ و اگر بخواهد از موقعیّت خود گلایه کند که چرا به جایی نرسیده‌ام مورد عقلا قرار می‌گیرد. 💠 گاه در زندگی مشترک جنس گلایه‌ی زن یا مرد این است که چرا مشغله‌ی من در زندگی بابت همسرداری، فرزند‌داری و خانه‌داری مانع رشد و پیشرفت من شده و نتوانستم از لحاظ تحصیلی، معنوی، شغل و درآمدزایی به جایی برسم. 💠 ریشه‌ی اینگونه توقّعات، ملاک ما در معنای پیشرفت است و فکر می‌کنیم یعنی شغل، درآمد، ثروت، مدرک تحصیلی و جایگاه اجتماعی ویژه در حالیکه ملاک پیشرفت و ارزش در دین (که در روز قیامت نیز همان ملاک مورد بازخواست قرار می‌گیرد) چیزی جز انجام متناسب با شرایط فرد نیست. 💠 وقتی روایت داریم که "جهاد زن، خوب کردن است" یعنی بالاترین ارزش و پیشرفتی که در نزد خدا برای یک زن خانه‌دار وجود دارد خوب همسرداری کردن است و ارزش و وظیفه‌ای بالاتر از آن برای او وجود ندارد و مانند یک است که دارد در وسط معرکه، مبارزه و نبرد می‌کند و در حال حاضر چیزی باارزش‌تر و بااولویت‌تر‌ از این وجود ندارد تا در حسرت آن باشد. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
💥 ملاک اصلیِ برای «رأی دادن» این است که موازنۀ موجود را به‌نفع جبهه انقلاب تغییر دهد. «اصلح» کسی است که درمجموع، بهتر می‌تواند موازنه موجود را به‌نفع اسلام و جبهه انقلاب تغییر دهد. 💥 به‌صرفِ این‌که کسی تخصص بیشتری دارد، کافی نیست که در مقام مدیریت و تصمیم‌گیری و در مقام ایجاد هماهنگی بین شئون مختلف جامعه، اصلح باشد. 💠 آیت‌الله میرباقری: «درباره معیار اصلح بودنِ کاندیداهای ریاست جمهوری باید به چند نکته توجه کرد. نکته اول این است که ملاک اصلیِ رأی دادن در انتخابات این است که موجود به نفع جبهه حق و جبهه انقلاب تغییر کند. اگر نمی‌خواهیم موازنه را تغییر دهیم برای چه رأی می‌دهیم و این رأی چه خاصیتی دارد؟! ما باید به‌گونه‌ای رأی دهیم که موازنه تغییر کند. به‌صرف این‌که در تشخیصِ فردیِ ما کسی «اصلح» است کافی نیست که به او رأی بدهیم، بلکه عوامل و متغیرهای مختلفی را باید ملاحظه کنیم تا رأی ما به برتری جبهه حق و جبهه انقلاب در موازنه منتهی شود. درست است که ما باید به و وظیفه عمل کنیم، اما تکلیف و وظیفه، معطوف به چنین ‌ای هم هست. ما اگر به رأی دهیم و نتیجه‌اش سر کار آمدنِ فرد غیرصالح باشد مقصریم. ما مکلفیم به‌گونه‌ای رأی دهیم که فرد غیرصالح بر سر کار نیاید. حتی در شرایطی، اگر فرد غیرصالحی هم در بین نباشد، ممکن است تقویت پایگاه و پشتوانه اجتماعی آن کسی که می‌خواهد مسئول شود موضوعیت داشته باشد و ما به او رأی دهیم تا قدرت عملکرد بیشتری داشته باشد. نکته دوم این است که اساساً کسی است که درمجموع، بهتر می‌تواند موازنه را به نفع جبهه حق و جبهه انقلاب تغییر دهد. چنین کسی باید شاخص‌های مختلفی را داشته باشد. به‌صرف این‌که کسی بیشتری دارد، کافی نیست که در مقام مدیریت و تصمیم‌گیری و در مقام ایجاد هماهنگی بین شئون مختلف جامعه هم اصلح باشد. هرچند تخصص یکی از شئون است اما نباید مدیریت را در حد تخصص تنزل دهیم و بگوییم هر کس متخصص‌تر است او مدیرتر و صالح‌تر است! به عبارت دیگر، تخصص‌های مختلف، هرچند امتیازی برای مدیریت می‌آورد، اما مدار تشخیص در مقام اداره کشور نیست. کمااینکه توان‌مندی در مدیریت بیمارستان غیر از متخصص بودن در رشته‌های مختلف پزشکی است. نکته سوم این‌که هیچ‌کس نمی‌تواند مدعی شود که در همه شئون جامعه، دارای تخصص است. کشور با ده‌ها رشته پشتیبان ارتباط دارد و یک فرد نمی‌تواند در آن ده‌ها رشته تخصص داشته باشد و به‌ناچار نیازمند استفاده از توانمندی متخصصین دیگر است. البته یک فرد می‌تواند در نفس _ که دانش است و به مدیریت نزدیک‌تر است _ تخصص داشته باشد ولی تخصص در برنامه به‌معنای تخصص در همۀ امور وابسته به برنامه نیست، و باز هم نمی‌توان مدیریت را در حد تخصص در برنامه‌ریزی تنزل دهیم و بگوییم هر کس که بهتر می‌تواند برنامه‌ریزی کند، مدیرتر و صالح‌تر است؛ مگر کسانی که برنامه‌های توسعه پنجم و ششم کشور را نوشته‌اند برای ریاست‌جمهوری اصلح هستند؟». ۱۴۰‌۰/۳/۲۴ ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
20.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فقط نگوییم شرکت در انتخابات مردم است! مردم باید احساس کنند انتخابات آنان است و حق را باید گرفت‌. حتی برای اعدامی پیش از اعدام دولت موظف است صندوق رای را در دسترس او قرار دهد و نمیتواند او را محروم کند‌. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
تکلیف امام حسین(ع) شهادت نبود! شهادت فرع بر تکلیف است شهادت پاداش آن تکلیف گرایی است. تکلیف امام حسین(ع) احیا دین جدش و قیام علیه حاکم طاغوت بود. اما آیا نتیجه و کیفیت ادای این تکلیف برای حضرت اهمیت داشت؟ یا با هر کیفیت روش ممکن به سمت قتلگاه شهادت رهسپار بود؟ امام در کاخ حاکم مدینه با زیرکی و کیاست توانست بیعت را به تعویق بیاندازد و از کاخ خارج شود. دستور داده بودند اگر حسین(ع) بیعت نکرد در همان مدینه گردن او را بزنید! البته حاکم مدینه هم توان این کار را نداشت. پس اگر بنا بر شهادت بود، در همان مدینه شرایط شهادت مهیا بود. اما حضرت نباید نتیجه کارش به یک شهادت بی سر و صدا ختم شود. موقعیت دوم حضور در مکه است‌‌. در مکه عمّال حکومت زیر لباس احرام به دنبال ترور حضرت بودند. امام با خبر شد‌. حرمت کعبه باید رعایت می‌شد درست است اما حضرت دنبال شهادت بی سر و صدا نیست. شهادت مخفیانه در مکه از طریق ترور پروژه رسواسازی حکومت بنی امیه را تکمیل نخواهد نمود. حضرت علم به وقایع داشت. جدش رسول خدا(ص) و پدر گرامیشان در کلام و رویا به آن کیفیت شهادت بشارت داده بودند. حضرت لحظه ای از عمل به تکلیف فاصله نگرفت، اساسا استدلال بستگان و برخی از دلسوزان در مدینه همین بود که به دلایل روشن که ختم به سرکوب میشود از این سفر صرف نظر کنید. امام حسین(ع) در مسیر ادای آن چنان هوشمندانه طراحی نمودند که حاصل شود. یک بال این هوشمندی کیفیت و ترکیب افراد حاضر در کاروان بودند. کاروانی که یک پیوست رسانه ای داشت، یعنی اجازه ندادند فاجعه عظیم کربلا در کربلا بمانند. تکلیف و نتیجه ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby