eitaa logo
بشری
218 دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
126 فایل
بشری
مشاهده در ایتا
دانلود
اولین گفتگو با همسر را من گرفتم - ۱ گفتگوها و گزارش های جذابی با موضوع تولید کرده است. مشرق نیوز اخیرا مصاحبه ای با او انجام داده که بخشی از آن را ملاحظه می کنید: **: شما خبرنگاری را چطور شروع کردید؟ من ورودی سال ۷۹ دانشگاه تهران در رشته روزنامه نگاری هستم و سال ۸۳ که درسم تمام شد، همکاری ام را با روزنامه جام جم شروع کردم. مدتی روزنامه ایران، روزنامه همشهری و گروه مجلات همشهری بودم و در سال ۹۴ هم دوباره به جام جم برگشتم. در مجلات همشهری هم دبیر تحریریه «همشهری سرنخ» بودم. 🌺 @zanan_enghelaby **: از بیش از ۵۰ گفتگویی که گرفتید، به نظر خودتان کدامشان شاخص ترند؟ آن چیزی که بیشتر دیده شد، مصاحبه با همسر بود و اولین گفتگوی رسانه ای با ایشان را من انجام دادم. سه شنبه شهید شده بود و من شنبه این گفتگو را منتشر کردم. این مصاحبه خیلی دیده شد، من هم آن را بیشتر از بقیه دوست دارم. یک گزارش هم از اعزام گرفتم که فکر می کنم تجربه اش برای خبرنگاران پیش نیامده. هماهنگی این گزارش ۶ - ۷ ماه طول کشید. البته من نمی توانم دقیق درباره این گزارش و مکان هایش صحبت کنم اما محلی در جنوب تهران بود که داوطلبان از شهرهای مختلف جمع می شدند و بعد از آن به یک پادگان می رفتند و آماده می شدند برای اعزام. مهر سبزی هم روی بازوی افرادی که باید اعزام می شدند زده می شد و شب به سمت سوریه پرواز می کردند. من در آن محل با تعدادی از رزمندگان مصاحبه کردم که با نام مستعار در گزارشم آمدند. **: هدفتان از رفتن به این مکان چه بود؟ من به غیر از ۴ جانباز که با آن ها گفتگو گرفته بودم، بقیه گفتگوهایم متعلق به خانواده های بود و خود مدافعان حرم را ندیده بودم و برایم جالب بود که حس و حال آدمی که دارد پرواز می کند و به سوریه می ورد را ببینم. ابتدا که پیگیر این موضوع بودم، می گفتند ممکن است این افراد به خوبی نتوانند صحبت کنند چون تحصیل کرده نیستند اما جالب بود که به بهترین نحو، اعتقاداتشان را بیان می کردند و آنقدر خوب صحبت کردند که وقتی مصاحبه را قبل از انتشار برای هماهنگ کنندگان فرستادم، تعجب کرده بودند. خیلی برایشان جالب بود که چنین پاسخ هایی به سئوالات من داده شده. برای خودم هم جالب بود که آن جمعیت بیش از ۱۰۰۰ نفر، همه شان پر از انگیزه بودند. ادامه دارد… 🌺كميته زنان نيروهاي انقلاب اسلامي 🌺 @zanan_enghelaby
اولین گفتگو با همسر را من گرفتم - ۳ **: شما اینطور ها را با چه حال و هوایی می نویسید؟ مثلا باید در فضای خاصی باشید؟ اکثرا در تحریریه روزنامه و در همان فضا می نویسم. اگر بشود همان روز، گزارش هایم را می نویسم که از حال و هول بیرون نیایم و اگر نشود، حداکثر با یک روز تاخیر این کار را می کنم. یادم هست پارسال برای تهیه گزارش به بهشت معصومه (ع) قم رفتم که تا آن موقع ۳۱۲ شهید مدافع حرم در آنجا به خاک سپرده بودند. بیشتر شهدا برای و بودند و فقط ۲ شهید ایرانی در آنجا بودند که خودشان خواسته بودند کنار باشند. روزی که رفتیم پنجشنبه بود و حس و حال واقعا عجیبی داشت. پرچم های سبز بر رنگ سر مزارها بود و خانواده هایی را دیدم که به خاطر مشکلات، فقط هر چند ماه یک بار می توانستند سر مزار شهیدشان بیایند. 🌺 @zanan_enghelaby **: سوژه ها را چه کسی به شما ارائه می دهد؟ بیشتر سوژه ها را خودم پیدا می کنم و سوژه های روز هم که به خوبی مشخص است. مثلا سال گذشته یک عکس از خانواده شهید ٫فاطمیون در معراج شهدا منتشر شد که غربت خاصی داشتند و من به سرعت با آن ها تماس گرفتم تا جویای موضوع بشوم... **: البته آن عکس در اتاقی گرفته شده بود که همه خانواده ها با شهیدشان تنها می شوند تا وداع کنند و البته به اشتباه گفته شد که این شهید، هیچ همراهی نداشته... من وقتی با آن ها صحبت کردم هم به همین موضوع رسیدم که در روزنامه هم عکس یک شد و مورد توجه قرار گرفت. گاهی هم سردبیر پیشنهاد می دادند که یک شهید را پیدا کنم. **: این باعث نمی شد که در تهران باقی بمانید و از شهرهای دیگر غافل بشوید؟ خیر؛ من بیشتر استان ها و شهرهای دیگر را به صورت تلفنی پیگیری می کردم. در مشهد هم با اینکه در مسافرت خانوادگی بودم به سراغ خانواده رضا اسماعیلی رفتم و گفتگویی انجام دادم. در حاشیه تهران هم البته حضورا به منازل شهدا می روم. ادامه دارد… 🌺كميته زنان نيروهاي انقلاب اسلامي 🌺 @zanan_enghelaby
🔻 | 🔻تنها ۲۲ سال داشت و چند ماهي مي‌شد كه خدا يك دختر زيبا به او و همسرش هديه داده بود. شهيد احساني مثل تمامي پدرهاي دنيا، دلتنگ فرزندش مي‌شد و در آخرين تماس‌ها مرتب سراغ او را مي‌گرفت. اما آقا حميد غير از خانوده‌اش، دغدغه‌هاي ديگري داشت كه در شرحشان مي‌گفت: «موقعي كه پدر بزرگوار حضرت رقيه(س) شهيد شد ما آنجا نبوديم و الان يك فرصتي است كه جبران كنيم. خوشحال باشيم كه فرزندمان درد حضرت رقيه را درك كند.» ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
▪️او را میشناسید؟ شهید" رضا اسماعیلی" اولین شهید ، داعشی ها در حالیکه او را اسیر کردند بیسیم اش را روبروی دهانش گرفته همزمان سر از بدنش جدا میکردند تا با صدای ناله های او روحیه همرزمانش را تضعیف کنند؛ در حالیکه او تا لحظه آخر پشت بیسیم میگفت😔 💬Sayed Shabeer mahmodi ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🔴 این روزهای ‎: 1⃣ اول؛ نگران افغانستان هستیم وهمدردی می‌کنیم. 2⃣ دوم؛ اما نمی‌توانیم مثل سوریه یا عراق ورود نظامی و مستشاری کنیم. چرا؟ چون دولت افغانستان هیچ دعوتی از ما نکرده؛ چون ارتش افغانستان خود حاضر به مقاومت نیست؛ چون عموم مردم افغانستان خود حاضر به دفاع از این دولت نیستند!‏ 🔹پس وقتی نه دولتشان از ما خواسته، نه ارتش و مردم‌شان خود حاضر به مقاومت در برابر ‎ هستند ما دنبال چه برویم؟ 3⃣ سوم؛ گروه‌های اصیل شیعه افغانستان مثل ‎ ترجیح دادند در دو قطبی طالبان و دولت آمریکاییِ ‎ و عبدالله عبدالله سکوت اختیار کنند. 🔹طالبان هم میداند که جان و مال و ناموس شیعه افغانستان خط قرمز جمهوری اسلامی است و دست درازی نمی‌کند کما اینکه اخبار موثق این را تایید می‌کند؛ لذا هیچ نیازی به ورود ایران نیست. 4⃣ چهارم؛ منافع ملی و بین المللی ایران در ورود به جنگ داخلی افغانستان نه تنها تامین نمی‌شود بلکه ذبح می‌شود.‏ آمریکایی‌ها و غربگراها سعی کرده‌اند به طُرق مختلف پای ایران یاحداقل ‎ را به این جنگ باز کنند اما هوشیاری جمهوری اسلامی بعلاوه هوشیاری شیعیان افغانستان جلوی این توطئه خطرناک را گرفت. نه دولت کرزای و اشرف غنی برای ما سودی داشت نه ‎طالبان خطری همچون ‎!‏ 🔹ما هم نگران این روزهای افغانستانیم و امیدواریم همه طرف‌های افغانی هرچه سریعتر به راه‌حل سیاسی دست پیدا کنند اما دخالت قدرت‌های خارجی، کار را سخت‌تر می‌کند و شعله جنگ را بیشتر و بیشتر. اگر ایران دخالت کند پاکستان و ترکیه و عربستان هم دخالت می‌کنند و اوضاع پیچیده‌تر می‌شود. 🔸نباید اسیر فضای مجازی و پروپاگاندای برخی جریانات سیاسی شد که نه عرضه جنگیدن دارند و نه اهل ایثار وجان دادن و خون دادن هستند. مدعیان پوچ‌ اندیشی که شعارشان نه غزه نه لبنان بود! حالا برای ‎ و ‎ دل می‌سوزانند! باور نکنید اینها عمری مردم مظلوم ‎ رامسخره کردند! ✍ داود ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
28.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅دکتر محمدعلی ، عضو هیأت‌علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی: 📺 حضور فیزیکی ایران در خاک ، به منزله‌ی قتلگاهی برای جمهوری‌اسلامی‌ است. 📺 در دعوای‌قبیله‌ای، نباید دخالت فیزیکی کرده و قربانی شود چرا که راه‌کار حل مسأله افغانستان، گفتگوی بین‌الافغانی است. 📺 هرگاه دولت فراگیر مردمی در افغانستان بوجود آمد با آن همراهی خواهد کرد. 📺 با انتقال نیروهای به خاک افغانستان، پیروز میدان سوریه و عراق، آمریکا و خواهند بود. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
‍ دو روز قبل از اینکه اعزام بشه در حالی که تو فکر بود بهم نگاه انداخت گفت باید حلالم کنی؛ من برم دیگه برنمیگردم...‼️ نگاهش کردم گفتم این حرفو نزن. گفت دیشب خواب دیدم توی صحرای بزرگی هستیم من و یه عالمه آدم دیگه درحالی که هرکدوم زخمی به تن داریم یا حسین میگیم. بر سر و سینه زنان و دوان دوان از اونجا رد میشیم، شبیه اون دسته‌های عزاداری که روز اربعین از بین الحرمین میگذرند. تعبیر خوابش چه زیبا بود؛ صحرای وعده‌گاه عاشقان...💔 راوی: همسر از شهدای لشکر ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 ‏وقتی در جمع رزمندگان ‎ قرار میگرفت؛ یک به یک با نیروها روبوسی میکرد. وقتی به او میگفتم: حاجی نیازی به اینکار نیست. حاج قاسم میگفت: در بین بچه ها شاید کسی از اولیای الهی باشد. راوی: یکی از فرماندهان ارشد فاطمیون 🇦🇫❤🇮🇷 ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
‍ گذری بر زندگانی شهید مدافع حرم «مصطفی سلطانی» در یک خانواده مذهبی و متدین در تاریخ ۷۴/۶/۲۰ دیده به جهان گشود. عمویش خادم مسجد بود لذا از کودکی با مسجد و هیات انس گرفته بود. به مداحی علاقه زیادی داشت و بعد از مدتی توانست بعنوان یک مداح خوب در بین مهاجرین شناخته شود. خبر حضور دشمنان اهل بیت علیهم السلام در سوریه را که شنید، نتوانست تاب بیاورد تا اینکه که در سال ۹۴ موفق شد با چند تن از دوستان دیگر خود به عنوان رزمنده به سوریه اعزام شود. جوان خوش اخلاقی بود که همگان او را دوست داشتند. پدر مصطفی می‌گوید: او با خنده های زیبایش برای خانواده‌ام آرامش بود؛ همیشه جوابم را با خنده می‌داد. مصطفی سلطانی در دور دوم اعزام خود و در تاریخ ۹۵/۴/۱ در تدمر به فیض شهادت رسید و همزمان با روز قدس در شهر بردسیر با حضور گسترده و با شکوه مردم و جوانان تشییع و در گلزار شهدا به خاک سپرده شد. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🔰روایت همسر محترم شهید حامد بافنده از نحوه ی اعزام شهید به سوریه؛ 🔹بچه های فاطمیون حامد را از خود می دانستند و حامد نیز خودش را جدا از انها نمی دانست و همیشه این را می گفت: که بچه های خیلی مظلومند خیلی مظلوم واقع شدند. 🔹هیچ مداحی قبل از حامد برای افغانها و اردوگاه رفسنجان نمی خواند. حامد می رفت و برایشان می خواند از همین جا کم کم با تیپ فاطمیون آشنا شد، حتی با چند تن از رزمندگان مدافع حرم رفسنجان تصمیم داشت به سوریه برود، بعد که دید با فاطمیون سریع تر به سوریه می رسد تصمیم گرفت با انها همراه شود. 🔹هر کسی که به حامد می گفت چرا می روی می گفت نمی دانید چه جنایتهایی می کنند!! باید بروید و ببینید آنجا زن جوان را از کمر بریدند.. اگر مسلمان هم نباشی انسان که باشی نمی توانی طاقت بیاری.. اگر ما نرویم باید میدان شهدای رفسنجان با داعش بجنگیم.. شهید حامد بافنده🌷 ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🔹من افغانستانی هستم! 🔸کربلا بودم که زنگ زد. پرسید دوست افغانستانی نداری به من معرفی کنی؟ 🔸گفتم: علی میخوای بری سوریه؟! گفت: خواهش میکنم فقط کسی با خبر نشود. 🔸در راه با یک افغانستانی به طور اتفاقی آشنا شده بود و مدارک شناسایی او را گرفته بود. بعدا خودش تعریف می‌کرد که هنگام پرواز توی فرودگاه نفسم بالا نمی‌آمد؛ یک به یک داشتند مدارک افراد را مجدد بررسی میکردند. 🔸علی هم زیر لب دعا و ذکر می‌گفت تا اینکه نوبت رسید به دو نفر آخر که "علی" آخرین نفر بود. به یکباره مسئول بازرسی پس از بررسی مدارک همه گفت: دیگه تموم شد شما دو نفر هم بروید داخل هواپیما! 🔸دعاهایش کار خودش را کرده بود و "شهید علی تمام زاده" با جمع نیروهای به جبهه اعزام شد. 🔺راوی: دوست شهید مدافع حرم حجت الاسلام "علی تمام زاده" ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby