eitaa logo
بشری
225 دنبال‌کننده
23.9هزار عکس
9.6هزار ویدیو
125 فایل
بشری
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀 🌹ﺗﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﺛﺮوت زﻳﺎد ﺷﺪ، در اﻳﻦ وﻗﺖ ﻣﺮد درﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﺑﺠﺎي اﻳﻨﻜﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﺮاي ﭘﺪر ﻋﺮوس ﻛﺎر ﻛﻨﺪ ﺑﻬﺘﺮ اﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻳﻜﺠﺎ ﻫﺪﻳﻪ ﻻﻳﻘﻲ ﺗﻘﺪﻳﻢ او ﻛﻨﺪ و دﺧﺘﺮ را از او ﺑﮕﻴﺮد، اﻳﻦ ﻛﺎر را ﻛﺮد و از اﻳﻦ ﺟﺎ "ﻣﻬﺮ" ﭘﻴﺪا ﺷﺪ. روي اﻳﻦ ﺣﺴﺎب، در ﻣﺮاﺣﻞ اوﻟﻴﻪ، ﻣﺮد ﺑﻌﻨﻮان ﻃﻔﻴﻠﻲ زن زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲﻛﺮده و ﺧﺪﻣﺘﻜﺎر زن ﺑﻮده اﺳﺖ، در اﻳﻦ دوره زن ﺑﺮ ﻣﺮد ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﻴﻜﺮده اﺳﺖ. در ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺑﻌﺪ ﻛﻪ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﺮد اﻓﺘﺎد، ﻣﺮد زن را از ﻗﺒﻴﻠﻪ دﻳﮕﺮ می رﺑﻮده اﺳﺖ. در ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺳﻮم ﻣﺮد ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ زن را ﺑﻪ ﭼﻨﮓ آورد ﺑﺨﺎﻧﻪ ﭘﺪر زن ﻣﻴﺮﻓﺘﻪ و ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﺮاي او ﻛﺎر ﻣﻲﻛﺮده اﺳﺖ، در ﻣﺮﺣﻠﻪ ﭼﻬﺎرم ﻣﺮد ﻣﺒﻠﻐﻲ ﺑﻌﻨﻮان "ﭘﻴﺸﻜﺶ" ﺗﻘﺪﻳﻢ ﭘﺪر زن ﻣﻴﻜﺮده اﺳﺖ و رﺳﻢ ﻣﻬﺮ از اﻳﻨﺠﺎ ﻧﺎﺷﻲ ﺷﺪه اﺳﺖ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﻣﺮد از آﻧﻮﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺳﻴﺴﺘﻢ "ﻣﺎدر ﺷﺎﻫﻲ" را ﺳﺎﻗﻂ ﻛﺮد و ﺳﻴﺴﺘﻢ "ﭘﺪر ﺷﺎﻫﻲ" را تاسیس نمود زن را در حکم برده و لااقل در حکم اجیر و مزدور خویش قرار داد و به او ﺑﭽﺸﻢ ﻳﻚ اﺑﺰار اﻗﺘﺼﺎدي ﻛﻪ اﺣﻴﺎﻧﺎ ﺷﻬﻮت او را ﻧﻴﺰ ﺗﺴﻜﻴﻦ ﻣﻲداد ﻧﮕﺎه ﻣﻴﻜﺮد. ﺑﻪ زن اﺳﺘﻘﻼل اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و اﻗﺘﺼﺎدي ﻧﻤﻲداد. ﻣﺤﺼﻮل ﻛﺎرﻫﺎ و زﺣﻤﺎت زن ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﺪﻳﮕﺮي ﻳﻌﻨﻲ ﭘﺪر ﻳﺎ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﻮد. زن ﺣﻖ ﻧﺪاﺷﺖ ﺑﻪ اراده ﺧﻮد ﺷﻮﻫﺮ اﻧﺘﺨﺎب ﻛﻨﺪ و ﺑﻪ اراده ﺧﻮد و ﺑﺮاي ﺧﻮد ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ اﻗﺘﺼﺎدي و ﻣﺎﻟﻲ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و در ﺣﻘﻴﻘﺖ ﭘﻮﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﺮد ﺑﻌﻨﻮان ﻣﻬﺮ ﻣﻲداده و ﻣﺨﺎرﺟﻲ ﻛﻪ ﺑﻌﻨﻮان ﻧﻔﻘﻪ ﻣﻲﻛﺮده اﺳﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺑﻬﺮه اﻗﺘﺼﺎدي ﺑﻮده ﻛﻪ از زن در اﻳﺎم زﻧﺎﺷﻮﺋﻲ ﻣﻴﺒﺮده اﺳﺖ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﻣﻬﺮ در ﻧﻈﺎم ﺣﻘﻮﻗﻲ اﺳﻼم ﻣﺮﺣﻠﻪ ﭘﻨﺠﻤﻲ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺳﺎن واﻇﻬﺎرﻧﻈﺮﻛﻨﻨﺪﮔﺎن درﺑﺎره آن ﺳﻜﻮت ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، در اﻳﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻣﺮد ﻫﻨﮕﺎم ازدواج ﻳﻚ "ﭘﻴﺸﻜﺸﻲ" ﺗﻘﺪﻳﻢ ﺧﻮد زن ﻣﻲﻛﻨﺪ و ﻫﻴﭽﻴﻚ از واﻟﺪﻳﻦ ﺣﻘﻲ ﺑﻪ آن ﭘﻴﺸﻜﺸﻲ ﻧﺪارﻧﺪ، زن در ﻋﻴﻦ اﻳﻨﻜﻪ از ﻣﺮد ﭘﻴﺸﻜﺸﻲ درﻳﺎﻓﺖ ﻣﻴﺪارد اﺳﺘﻘﻼل اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و اﻗﺘﺼﺎدي ﺧﻮد را ﺣﻔﻆ ﻣﻲﻛﻨﺪ، اوﻻ ﺑﻪ اراده ﺧﻮد ﺷﻮﻫﺮ اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻲکند ﻧﻪ ﺑﻪ اراده ﭘﺪر ﻳﺎ ﺑﺮادر، ﺛﺎﻧﻴﺎ در ﻣﺪﺗﻲ ﻛﻪ در ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺪر اﺳﺖ، ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ در ﻣﺪﺗﻲ ﻛﻪ ﺑﺨﺎﻧﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﻣﻴﺮود ﻛﺴﻲ ﺣﻖ ﻧﺪارد او را ﺑﺨﺪﻣﺖ ﺧﻮد ﺑﮕﻤﺎرد و اﺳﺘﺜﻤﺎر ﻛﻨﺪ، ﻣﺤﺼﻮل ﻛﺎر و زﺣﻤﺘﺶ ﺑﺨﻮدش ﺗﻌﻠﻖ دارد ﻧﻪ ﺑﺪﻳﮕﺮي و در ﻣﻌﺎﻣﻼت ﺣﻘﻮﻗﻲ ﺧﻮد اﺣﺘﻴﺎﺟﻲ ﺑﻘﻴﻤﻮﻣﺖ ﻣﺮد ﻧﺪارد. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﻣﺮد از ﻟﺤﺎظ ﺑﻬﺮه ﺑﺮداري از زن، ﻓﻘﻂ ﺣﻖ دارد در اﻳﺎم زﻧﺎﺷﻮﺋﻲ از وﺻﺎل او ﺑﻬﺮهﻣﻨﺪ ﺷﻮد و ﻣﻜﻠﻒ اﺳﺖ ﻣﺎداﻣﻲ ﻛﻪ زﻧﺎﺷﻮﺋﻲ اداﻣﻪ دارد و از وﺻﺎل زن ﺑﻬﺮهﻣﻨﺪ ﻣﻲﺷﻮد زﻧﺪﮔﻲ او را در ﺣﺪود اﻣﻜﺎﻧﺎت ﺧﻮد ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻧﻤﺎﻳﺪ. اﻳﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻫﻤﺎن اﺳﺖ ﻛﻪ اﺳﻼم آﻧﺮا ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ و زﻧﺎﺷﻮﺋﻲ را ﺑﺮ اﻳﻦ اﺳﺎس ﺑﻨﻴﺎنﻧﻬﺎده اﺳﺖ. در ﻗﺮآن ﻛﺮﻳﻢ آﻳﺎت زﻳﺎدي ﻫﺴﺖ درﺑﺎره اﻳﻨﻜﻪ ﻣﻬﺮ زن ﺑﺨﻮد زن ﺗﻌﻠﻖ دارد ﻧﻪ ﺑﺪﻳﮕﺮي. ﻣﺮد ﺑﺎﻳﺪ در ﺗﻤﺎم ﻣﺪت زﻧﺎﺷﻮﺋﻲ ﻋﻬﺪه دار ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻣﺨﺎرج زﻧﺪﮔﻲ زن ﺑﺸﻮد و در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل درآﻣﺪي ﻛﻪ زن ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻣﻲﻛﻨﺪ و ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻛﺎر او ﺑﻪ ﺷﺨﺺ ﺧﻮدش ﺗﻌﻠﻖ دارد ﻧﻪ به دیگری ﭘﺪر ﻳﺎ ﺷﻮﻫﺮ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹اﻳﻨﺠﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻣﻬﺮ و ﻧﻔﻘﻪ ﺷﻜﻞ ﻣﻌﻤﺎوﺷﻲ ﭘﻴﺪا ﻣﻲﻛﻨﺪ، زﻳﺮا در وﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﻣﻬﺮ ﺑﻪ ﭘﺪر دﺧﺘﺮ ﺗﻌﻠﻖ ﻣﻴﮕﺮﻓﺖ و زن ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻳﻚ ﺑﺮده ﺑﺨﺎﻧﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﻣﻲرﻓﺖ و ﺷﻮﻫﺮ او را اﺳﺘﺜﻤﺎر ﻣﻴﻜﺮد، ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻣﻬﺮ ﺑﺎز ﺧﺮﻳﺪ دﺧﺘﺮ از ﭘﺪر ﺑﻮد و ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻧﻔﻘﻪ ﻣﺨﺎرج ﺿﺮوري اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻣﺎﻟﻜﻲ ﺑﺮاي ﻣﻤﻠﻮك ﺧﻮد ﻣﻴﻜﻨﺪ، اﮔﺮ ﺑﻨﺎﺳﺖ ﭼﻴﺰي ﺑﻪ ﭘﺪر زن داده ﻧﺸﻮد و ﺷﻮﻫﺮ ﻫﻢ ﺣﻖ ﻧﺪارد زن را اﺳﺘﺜﻤﺎر و از او ﺑﻬﺮهﺑﺮداري اﻗﺘﺼﺎدي ﺑﻜﻨﺪ، و زن از ﻟﺤﺎظ اﻗﺘﺼﺎدي اﺳﺘﻘﻼل ﻛﺎﻣﻞ دارد و ﺣﺘﻲ از ﺟﻨﺒﻪ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﻧﻴﺎزي ﺑﻪ ﻗﻴﻤﻮﻣﺖ و اﺟﺎزه و ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﻲ ﻧﺪارد، ﻣﻬﺮ دادن و ﻧﻔﻘﻪ ﭘﺮداﺧﺘﻦ ﺑﺮاي ﭼﻪ؟ ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹اﮔﺮ ﺑﺨﻮاﻫﻴﻢ ﺑﻔﻠﺴﻔﻪ ﻣﻬﺮ و ﻧﻔﻘﻪ در ﻣﺮﺣﻠﻪ ﭘﻨﺠﻢ ﭘﻲ ﺑﺒﺮﻳﻢ ﺑﺎﻳﺪ اﻧﺪﻛﻲ ﺗﻮﺟﻪ ﺧﻮد را ﺑﺪورهﻫﺎي ﭼﻬﺎرﮔﺎﻧﻪاي ﻛﻪ ﻗﺒﻞ از اﻳﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪه ﻣﻌﻄﻮف ﻛﻨﻴﻢ. ﺣﻘﻴﻘﺖ اﻳﻨﺴﺖ آﻧﭽﻪ در اﻳﻦ ﺑﺎره ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪه ﺟﺰ ﻳﻚ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻓﺮﺿﻬﺎ و ﺗﺨﻤﻴﻨﻬﺎ ﭼﻴﺰي ﻧﻴﺴﺖ. ﻧﻪ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﺗﺎرﻳﺨﻲ اﺳﺖ و ﻧﻪ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻋﻠﻤﻲ و ﺗﺠﺮﺑﻲ. ﭘﺎره اي ﻗﺮاﺋﻦ از ﻳﻜﻄﺮف و ﺑﻌﻀﻲ ﻓﺮﺿﻴﻪﻫﺎي ﻓﻠﺴﻔﻲ درﺑﺎره اﻧﺴﺎن و ﺟﻬﺎن از ﻃﺮف دﻳﮕﺮ ﻣﻨﺸﺎء ﭘﺪﻳﺪ آﻣﺪن اﻳﻦ ﻓﺮﺿﻬﺎ و ﺗﺨﻤﻴﻨﻬﺎ درﺑﺎره زﻧﺪﮔﻲ ﺑﺸﺮ ﻣﺎ ﻗﺒﻞ ﺗﺎرﻳﺦ ﺷﺪه اﺳﺖ. آﻧﭽﻪ درﺑﺎره دوره ﺑﺎﺻﻄﻼح ﻣﺎدرﺷﺎﻫﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪه ﭼﻴﺰي ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﻦ زودﻳﻬﺎ ﺑﺘﻮان ﺑﺎور ﻛﺮد، و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﭼﻴﺰﻫﺎﺋﻲ ﻛﻪ درﺑﺎره ﻓﺮوﺧﺘﻦ دﺧﺘﺮان از ﻃﺮف ﭘﺪران و اﺳﺘﺜﻤﺎر زﻧﺎن از ﻃﺮف ﺷﻮﻫﺮان ﮔﻔﺘﻪاﻧﺪ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹در اﻳﻦ ﻓﺮﺿﻬﺎ و ﺗﺨﻤﻴﻨﻬﺎ دو ﭼﻴﺰ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻲﺧﻮرد ﻳﻜﻲ اﻳﻨﻜﻪ ﺳﻌﻲ ﺷﺪه ﺗﺎرﻳﺦ ﺑﺸﺮ اوﻟﻴﻪ ﻓﻮق اﻟﻌﺎده ﻗﺴﺎوت آﻣﻴﺰ و ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺑﺎر و ﻋﺎري از ﻋﻮاﻃﻒ اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺷﻮد، دﻳﮕﺮ اﻳﻨﻜﻪ ﻧﻘﺶ ﻃﺒﻴﻌﺖ از ﻟﺤﺎظ ﺗﺪاﺑﻴﺮ ﺣﻴﺮت اﻧﮕﻴﺰي ﻛﻪ ﺑﺮاي رﺳﻴﺪن ﺑﻬﺪﻓﻬﺎي ﻛﻠﻲ ﺧﻮد ﺑﻜﺎر ﻣﻴﺒﺮد ﻧﺎدﻳﺪه ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. اﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺗﻔﺴﻴﺮ و اﻇﻬﺎر ﻧﻈﺮ درﺑﺎره اﻧﺴﺎن و ﻃﺒﻴﻌﺖ ﺑﺮاي ﻏﺮﺑﻲ ﻣﻴﺴﺮ اﺳﺖ اﻣﺎ ﺑﺮاي ﺷﺮﻗﻲ - اﮔﺮ اﻓﺴﻮن ﺷﺪه ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻏﺮب ﻧﺒﺎﺷﺪ - ﻣﻴﺴﺮ ﻧﻴﺴﺖ، ﻏﺮﺑﻲ ﺑﻌﻠﻞ ﺧﺎﺻﻲ ﺑﺎﻋﻮاﻃﻒ اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺑﻴﮕﺎﻧﻪ اﺳﺖ، ﻗﻬﺮا ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮاي ﻋﺎﻃﻔﻪ و ﺟﺮﻗﻪﻫﺎي اﻧﺴﺎﻧﻲ ﻧﻘﺶ اﺳﺎﺳﻲ در ﺗﺎرﻳﺦ ﻗﺎﺋﻞ ﺷﻮد، ﻏﺮﺑﻲ اﮔﺮ از دﻧﺪه اﻗﺘﺼﺎد ﺑﺮﺧﻴﺰد ﻧﺎن ﻣﻲﺑﻴﻨﺪ و ﺑﺲ، ﺗﺎرﻳﺦ از ﻧﻈﺮ او ﻣﺎﺷﻴﻨﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﺎ ﻧﺎن ﺑﻪ ﺧﻮردش ﻧﺪﻫﻲ ﺣﺮﻛﺖ ﻧﻤﻲﻛﻨﺪ و اﮔﺮ از دﻧﺪه ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺟﻨﺴﻲ ﺑﺮﺧﻴﺰد اﻧﺴﺎﻧﻴﺖ و ﺗﺎرﻳﺦ اﻧﺴﺎﻧﻴﺖ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻣﻈﺎﻫﺮ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ و ﻫﻨﺮي و اﺧﻼﻗﻲ و ﻣﺬﻫﺒﻲ و ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺗﺠﻠﻴﺎت ﻋﺎﻟﻲ و ﺑﺎ ﺷﻜﻮه ﻣﻌﻨﻮي، ﺟﺰ ﺑﺎزﻳﻬﺎي ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺷﻜﻞ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺟﻨﺴﻲ ﻧﻴﺴﺖ و اﮔﺮ از دﻧﺪه ﺳﻴﺎدت و ﺑﺮﺗﺮي ﻃﻠﺒﻲ ﺑﺮﺧﻴﺰد ﺳﺮﮔﺬﺷﺖ ﺑﺸﺮﻳﺖ از ﻧﻈﺮ او ﻳﻚ ﺳﺮه ﺧﻮﻧﺮﻳﺰي و ﺑﻴﺮﺣﻤﻲ اﺳﺖ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﻏﺮﺑﻲ در ﻗﺮون وﺳﻄﻲ از ﻣﺬﻫﺐ و ﺑﻨﺎم ﻣﺬﻫﺐ ﺷﻜﻨﺠﻪﻫﺎ دﻳﺪه و آزارﻫﺎ ﻛﺸﻴﺪه و زﻧﺪه زﻧﺪه در آﺗﺶ اﻧﺪاﺧﺘﻦﻫﺎ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻛﺮده اﺳﺖ، ﺑﻬﻤﻴﻦ ﺟﻬﺖ از ﻧﺎم ﺧﺪا و ﻣﺬﻫﺐ و ﻫﺮ ﭼﻴﺰي ﻛﻪ اﻳﻦ ﺑﻮ را ﺑﺪﻫﺪ وﺣﺸﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ و از اﻳﻨﺮو ﺑﺎ ﻫﻤﻪ آﺛﺎر و ﻋﻼﺋﻢ ﻓﺮاوان ﻋﻠﻤﻲ ﻛﻪ از ﻫﺪف داﺷﺘﻦ ﻃﺒﻴﻌﺖ واﮔﺬار ﻧﺒﻮدن ﺟﻬﺎن ﺑﺨﻮد ﻣﻲﺑﻴﻨﺪ ﻛﻤﺘﺮ ﺟﺮﺋﺖ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺑﻪ اﺻﻞ "ﻋﻠﺖ ﻏﺎئی" اعتراف کند. ﻣﺎ از اﻳﻦ ﻣﻔﺴﺮان ﻧﻤﻲﺧﻮاﻫﻴﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ وﺟﻮد ﭘﻴﺎﻣﺒﺮان ﻛﻪ در ﻃﻮل ﺗﺎرﻳﺦ ﻇﻬﻮر ﻛﺮده اﻧﺪ و ﻣﻨﺎدي ﻋﺪاﻟﺖ و اﻧﺴﺎﻧﻴﺖ ﺑﻮده اﻧﺪ و ﺑﺎ اﻧﺤﺮاﻓﺎت ﻣﺒﺎرزه ﻣﻴﻜﺮده اﻧﺪ و ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺛﻤﺮ ﺑﺨﺸﻲ از ﻣﺒﺎرزات ﺧﻮد ﻣﻴﮕﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ اﻗﺮار و اﻋﺘﺮاف ﻛﻨﻨﺪ، از آﻧﻬﺎ ﻣﻲﺧﻮاﻫﻴﻢ ﻛﻪ ﻻاﻗﻞ ﻧﻘﺶ آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﻃﺒﻴﻌﺖ را ﻓﺮاﻣﻮش ﻧﻜﻨﻨﺪ. در ﺗﺎرﻳﺦ رواﺑﻂ زن و ﻣﺮد ﻗﻄﻌﺎ ﻣﻈﺎﻟﻢ ﻓﺮاوان و ﻗﺴﺎوﺗﻬﺎي ﺑﻲ ﺷﻤﺎري رخ داده اﺳﺖ. ﻗﺮآن ﻗﺴﺎوت آﻣﻴﺰﺗﺮﻳﻦ آﻧﻬﺎ را ﺣﻜﺎﻳﺖ ﻛﺮده اﺳﺖ، اﻣﺎ ﻧﻤﻲﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﺳﺮاﺳﺮ اﻳﻦ ﺗﺎرﻳﺦ، ﻗﺴﺎوت و ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺑﻮده اﺳﺖ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﺑﻪ ﻋﻘﻴﺪه ﻣﺎ ﭘﺪﻳﺪ آﻣﺪن ﻣﻬﺮ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺗﺪﺑﻴﺮ ﻣﺎﻫﺮاﻧﻪاي اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻣﺘﻦ ﺧﻠﻘﺖ و آﻓﺮﻳﻨﺶ ﺑﺮاي ﺗﻌﺪﻳﻞ رواﺑﻂ زن و ﻣﺮد و ﭘﻴﻮﻧﺪ آﻧﻬﺎ ﺑﻴﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﻜﺎر رﻓﺘﻪ اﺳﺖ‌. ﻣﻬﺮ از آﻧﺠﺎ ﭘﻴﺪا ﺷﺪه ﻛﻪ در ﻣﺘﻦ ﺧﻠﻘﺖ ﻧﻘﺶ ﻫﺮ ﻳﻚ از زن و ﻣﺮد در ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻋﺸﻖ ﻣﻐﺎﻳﺮ ﻧﻘﺶ دﻳﮕﺮي اﺳﺖ. ﻋﺮﻓﺎ اﻳﻦ ﻗﺎﻧﻮن را ﺑﺴﺮاﺳﺮ ﻫﺴﺘﻲ ﺳﺮاﻳﺖ ﻣﻲدﻫﻨﺪ، ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﻗﺎﻧﻮن ﻋﺸﻖ و ﺟﺬب و اﻧﺠﺬاب ﺑﺮ ﺳﺮاﺳﺮ ﻣﻮﺟﻮدات و ﻣﺨﻠﻮﻗﺎت ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﺑﺎ اﻳﻦ ﺧﺼﻮﺻﻴﺖ ﻛﻪ ﻣﻮﺟﻮدات و ﻣﺨﻠﻮﻗﺎت از ﻟﺤﺎظ اﻳﻨﻜﻪ ﻫﺮ ﻣﻮﺟﻮدي وﻇﻴﻔﻪ ﺧﺎﺻﻲ را ﺑﺎﻳﺪ اﻳﻔﺎ ﻛﻨﺪ ﻣﺘﻔﺎوﺗﻨﺪ، ﺳﻮز در ﻳﻚ ﺟﺎ و ﺳﺎز در ﺟﺎي دﻳﮕﺮ ﻗﺮار داده شده است. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﻓﺨﺮاﻟﺪﻳﻦ ﻋﺮاﻗﻲ ﺷﺎﻋﺮ ﻣﻌﺮوف ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ: ﺳﺎز ﻃﺮب ﻋﺸﻖ ﻛﻪ داﻧﺪ ﻛﻪ ﭼﻪ ﺳﺎز اﺳﺖ ﻛﺰ زﺧﻤﻪ آن ﻧﻪ ﻓﻠﻚ اﻧﺪر ﺗﻚ و ﺗﺎز اﺳﺖ رازي اﺳﺖ در اﻳﻦ ﭘﺮده ﮔﺮ آﻧﺮا ﺑﺸﻨﺎﺳﻲ داﻧﻲ ﻛﻪ ﺣﻘﻴﻘﺖ ز ﭼﻪ در ﺑﻨﺪ ﻣﺠﺎز اﺳﺖ ﻋﺸﻖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ دم ﺑﺪﮔﺮ رﻧﮓ درآﻳﺪ ﻧﺎز اﺳﺖ ﺑﺠﺎﺋﻲ و ﺑﻴﻚ ﺟﺎي ﻧﻴﺎزاﺳﺖ در ﺻﻮرت ﻋﺎﺷﻖ ﭼﻪ درآﻳﺪ ﻫﻤﻪ ﺳﻮز اﺳﺖ در ﻛﺴﻮت ﻣﻌﺸﻮق ﭼﻪ آﻳﺪ ﻫﻤﻪ ﺳﺎزاﺳﺖ ﻣﺎ در ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭼﻬﺎرده از اﻳﻦ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﻘﺎﻻت آﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺗﻔﺎوﺗﻬﺎي زن و ﻣﺮد را ﺑﻴﺎن ﻣﻴﻜﺮدﻳﻢ ﮔﻔﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﻧﻮع اﺣﺴﺎﺳﺎت زن و ﻣﺮد ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻴﻜﺪﻳﮕﺮ ﻳﻚ ﺟﻮر ﻧﻴﺴﺖ. ﻗﺎﻧﻮن ﺧﻠﻘﺖ، ﺟﻤﺎل و ﻏﺮور و ﺑﻲ ﻧﻴﺎزي را در ﺟﺎﻧﺐ زن، و ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪي و ﻃﻠﺐ و ﻋﺸﻖ و ﺗﻐﺰل را در ﺟﺎﻧﺐ ﻣﺮد ﻗﺮار داده اﺳﺖ. ﺿﻌﻒ زن در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﻴﺮوﻣﻨﺪي ﺑﺪﻧﻲ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ وﺳﻴﻠﻪ ﺗﻌﺪﻳﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ و ﻫﻤﻴﻦ ﺟﻬﺖ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪه ﻛﻪ ﻫﻤﻮاره ﻣﺮد از زن ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎري ﻣﻴﻜﺮده اﺳﺖ، ﻗﺒﻼ دﻳﺪﻳﻢ ﻛﻪ ﻃﺒﻖ ﮔﻔﺘﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺳﺎن، ﻫﻢ در دوره ﻣﺎدرﺷﺎﻫﻲ و ﻫﻢ در دوره ﭘﺪرﺷﺎﻫﻲ ﻣﺮد ﺑﻮده اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺴﺮاغ زن ﻣﻴﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹داﻧﺸﻤﻨﺪان ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ: ﻣﺮد از زن ﺷﻬﻮاﻧﻲﺗﺮ اﺳﺖ، در رواﻳﺎت اﺳﻼﻣﻲ وارد ﺷﺪه ﻛﻪ ﻣﺮد از زن ﺷﻬﻮاﻧﻲﺗﺮ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮﻋﻜﺲ اﺳﺖ، ﻟﻜﻦ زن از ﻣﺮد در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺷﻬﻮت ﺗﻮاﻧﺎﺗﺮ و ﺧﻮددارﺗﺮ آﻓﺮﻳﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ، ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻫﺮ دو ﺳﺨﻦ ﻳﻜﻲ اﺳﺖ، ﺑﻬﺮﺣﺎل ﻣﺮد در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻏﺮﻳﺰه از زن ﻧﺎﺗﻮانﺗﺮ اﺳﺖ، اﻳﻦ ﺧﺼﻮﺻﻴﺖ ﻫﻤﻮاره ﺑﻪ زن ﻓﺮﺻﺖ داده اﺳﺖ ﻛﻪ دﻧﺒﺎل ﻣﺮد ﻧﺮود و زود ﺗﺴﻠﻴﻢ او ﻧﺸﻮد و ﺑﺮ ﻋﻜﺲ ﻣﺮد را وادار ﻛﺮده اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ زن اﻇﻬﺎر ﻧﻴﺎز ﻛﻨﺪ و ﺑﺮاي ﺟﻠﺐ رﺿﺎي او اﻗﺪام ﻛﻨﺪ، ﻳﻜﻲ از آن اﻗﺪاﻣﺎت اﻳﻦ ﺑﻮده ﻛﻪ ﺑﺮاي ﺟﻠﺐ رﺿﺎي او و ﺑﺎﺣﺘﺮام ﻣﻮاﻓﻘﺖ او ﻫﺪﻳﻪاي ﻧﺜﺎر او ﻣﻲﻛﺮده اﺳﺖ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﭼﺮا اﻓﺮاد ﺟﻨﺲ ﻧﺮ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺮاي ﺗﺼﺎﺣﺐ ﺟﻨﺲ ﻣﺎده ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ رﻗﺎﺑﺖ ﻣﻲﻛﺮده اﻧﺪ و ﺑﺠﻨﮓ و ﺳﺘﻴﺰ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻲﭘﺮداﺧﺘﻪاﻧﺪ اﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ اﻓﺮاد ﺟﻨﺲ ﻣﺎده ﺑﺮاي ﺗﺼﺎﺣﺐ ﺟﻨﺲﻧﺮ ﺣﺮص و وﻟﻊ ﻧﺸﺎن ﻧﺪاده اﻧﺪ؟ ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ ﻧﻘﺶ ﺟﻨﺲ ﻧﺮ و ﺟﻨﺲ ﻣﺎده ﻳﻜﻲ ﻧﺒﻮده اﺳﺖ. ﺟﻨﺲ ﻧﺮ ﻫﻤﻮاره ﺣﺎﻟﺖ و ﻧﻘﺶ ﻣﺘﻘﺎﺿﻲ را داﺷﺘﻪ ﻧﻪ ﺟﻨﺲ ﻣﺎده، و ﺟﻨﺲ ﻣﺎده ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺎ ﺣﺮص و وﻟﻊ ﺟﻨﺲ ﻧﺮ ﺑﺪﻧﺒﺎل او ﻧﻤﻴﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ، ﻫﻤﻮاره از ﺧﻮد ﻧﻮﻋﻲ ﺑﻲ ﻧﻴﺎزي و اﺳﺘﻐﻨﺎ ﻧﺸﺎن ﻣﻲداده اﺳﺖ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﻣﻬﺮ، ﺑﺎﺣﻴﺎ و ﻋﻔﺎف زن ﻳﻚ رﻳﺸﻪ دارد، زن ﺑﻪ اﻟﻬﺎم ﻓﻄﺮي درﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﺰت و اﺣﺘﺮام او ﺑﻪ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﻮد را راﻳﮕﺎن در اﺧﺘﻴﺎر ﻣﺮد ﻗﺮار ﻧﺪﻫﺪ و ﺑﻪ اﺻﻄﻼح ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺑﻔﺮوﺷﺪ. ﻫﻤﻴﻦﻫﺎ ﺳﺒﺐ ﺷﺪه ﻛﻪ زن ﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲ ﺟﺴﻤﻲ، ﻣﺮد را ﺑﻌﻨﻮان ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎر ﺑﻪ آﺳﺘﺎﻧﻪ ﺧﻮد ﺑﻜﺸﺎﻧﺪ، ﻣﺮدﻫﺎ را ﺑﺮﻗﺎﺑﺖ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ وادار ﻛﻨﺪ، ﺑﺎ ﺧﺎرج ﻛﺮدن ﺧﻮد از دﺳﺘﺮﺳﻲ ﻣﺮد ﻋﺸﻖ رﻣﺎﻧﺘﻴﻚ ﺑﻮﺟﻮد آورد، ﻣﺠﻨﻮﻧﻬﺎ را ﺑﺪﻧﺒﺎل ﻟﻴﻠﻲ ﻫﺎ ﺑﺪواﻧﺪ و آﻧﮕﺎه ﻛﻪ ﺗﻦ ﺑﺎزدواج ﺑﺎ ﻣﺮد ﻣﻴﺪﻫﺪ ﻋﻄﻴﻪ و ﭘﻴﺸﻜﺸﻲ از او ﺑﻌﻨﻮان ﻧﺸﺎﻧﻪاي از ﺻﺪاﻗﺖ او درﻳﺎﻓﺖ دارد. ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ در ﺑﻌﻀﻲ ﻗﺒﺎﺋﻞ وﺣﺸﻲ دﺧﺘﺮاﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﭼﻨﺪ ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎر و ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻲ ﻗﺮار ﻣﻮاﺟﻪ ﻣﻲﺷﺪه اﻧﺪ آﻧﻬﺎ را وادار ﺑﻪ "دوﺋﻞ" ﻣﻴﻜﺮده اﻧﺪ، ﻫﺮ ﻛﺪام ﻛﻪ دﻳﮕﺮي را ﻣﻐﻠﻮب ﻣﻴﻜﺮده ﻳﺎ ﻣﻴﻜﺸﺘﻪ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﻫﻤﺴﺮي ﺑﺎ آن دﺧﺘﺮ را اﺣﺮاز ﻣﻴﻜﺮده اﺳﺖ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﭼﻨﺪي ﭘﻴﺶ روزﻧﺎﻣﻪﻫﺎي ﺗﻬﺮان ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﻚ دﺧﺘﺮ، دو ﭘﺴﺮ ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎر ﺧﻮد را در ﻫﻤﻴﻦ ﺗﻬﺮان ﺑﻪ "دوﺋﻞ" وادار ﻛﺮد. آﻧﻬﺎ را در ﺣﻀﻮر ﺧﻮد ﺑﺎ اﺳﻠﺤﻪ ﺳﺮد ﺑﻪ ﺟﺎن ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ اﻧﺪاﺧﺖ. از ﻧﻈﺮ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻗﺪرت را ﻓﻘﻂ در زور ﺑﺎزو ﻣﻲﺷﻨﺎﺳﻨﺪ و ﺗﺎرﻳﺦ رواﺑﻂ زن و ﻣﺮد را ﻳﻜﺴﺮه ﻇﻠﻢ و اﺳﺘﺜﻤﺎر ﻣﺮد ﻣﻲﺑﻴﻨﺪ. ﺑﺎوري ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ زن، اﻳﻦ ﻣﻮﺟﻮد ﺿﻌﻴﻒ و ﻇﺮﻳﻒ، ﺑﺘﻮاﻧﺪ اﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ اﻓﺮاد ﺟﻨﺲ ﺧﺸﻦ و ﻧﻴﺮوﻣﻨﺪ را ﺑﺠﺎن ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﻴﻨﺪازد، اﻣﺎ اﮔﺮ ﻛﺴﻲ اﻧﺪﻛﻲ ﺑﺎ ﺗﺪاﺑﻴﺮ ﻣﺎﻫﺮاﻧﻪ ﺧﻠﻘﺖ و ﻗﺪرت ﻋﺠﻴﺐ و ﻣﺮﻣﻮز زﻧﺎﻧﻪاي ﻛﻪ در وﺟﻮد زن ﺗﻌﺒﻴﻪ ﺷﺪه آﺷﻨﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻲداﻧﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ ﭼﻴﺰﻫﺎ ﻋﺠﻴﺐ ﻧﻴﺴﺖ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹زن در ﻣﺮد ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻓﺮاوان داﺷﺘﻪ اﺳﺖ، ﺗﺄﺛﻴﺮ زن در ﻣﺮد از ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻣﺮد در زن ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻮده اﺳﺖ، ﻣﺮد ﺑﺴﻴﺎري از ﻫﻨﺮﻧﻤﺎﺋﻲﻫﺎ و ﺷﺠﺎﻋﺘﻬﺎ و دﻻورﻳﻬﺎ و ﻧﺒﻮﻏﻬﺎ و ﺷﺨﺼﻴﺘﻬﺎي ﺧﻮد را ﻣﺪﻳﻮن زن و ﺧﻮددارﻳﻬﺎي ﻇﺮﻳﻔﺎﻧﻪ زن اﺳﺖ، ﻣﺪﻳﻮن ﺣﻴﺎ و ﻋﻔﺎف زن اﺳﺖ، ﻣﺪﻳﻮن "ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻓﺮوﺷﻲ" زن اﺳﺖ. زن ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﺮد را ﻣﻴﺴﺎﺧﺘﻪ و ﻣﺮد اﺟﺘﻤﺎع را، آﻧﮕﺎه ﻛﻪ ﺣﻴﺎ و ﻋﻔﺎف و ﺧﻮدداري زن از ﻣﻴﺎن ﺑﺮود و زن ﺑﺨﻮاﻫﺪ در ﻧﻘﺶ ﻣﺮد ﻇﺎﻫﺮ ﺷﻮد اول ﺑﻪ زن ﻣﻬﺮ ﺑﺎﻃﻠﻪ ﻣﻲﺧﻮرد و ﺑﻌﺪ ﻣﺮد ﻣﺮداﻧﮕﻲ ﺧﻮد را ﻓﺮاﻣﻮش ﻣﻴﻜﻨﺪ و ﺳﭙﺲ اﺟﺘﻤﺎع ﻣﻨﻬﺪم ﻣﻴﮕﺮدد. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﻫﻤﺎن ﻗﺪرت زﻧﺎﻧﻪ ﻛﻪ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ در ﻃﻮل ﺗﺎرﻳﺦ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺧﻮد را ﺣﻔﻆ ﻛﻨﺪ و ﺑﺪﻧﺒﺎل ﻣﺮد ﻧﺮود و ﻣﺮد را ﺑﻌﻨﻮان ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎر ﺑﻪ آﺳﺘﺎن ﺧﻮد ﺑﻜﺸﺎﻧﺪ، ﻣﺮدان را ﺑﻪ رﻗﺎﺑﺖ و ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ درﺑﺎره ﺧﻮد وادارد و آﻧﻬﺎ را ﺗﺎ ﺳﺮ ﺣﺪ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪن ﺑﺒﺮد، ﺣﻴﺎ و ﻋﻔﺎف را ﺷﻌﺎر ﺧﻮد ﻗﺮار دﻫﺪ، ﺑﺪن ﺧﻮد را از ﭼﺸﻢ ﻣﺮد ﻣﺴﺘﻮر ﻧﮕﻬﺪارد و ﺧﻮد را اﺳﺮار آﻣﻴﺰ ﺟﻠﻮه دﻫﺪ، اﻟﻬﺎم ﺑﺨﺶ ﻣﺮد و ﺧﺎﻟﻖ ﻋﺸﻖ او ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﻨﺮآﻣﻮز و ﺷﺠﺎﻋﺖ ﺑﺨﺶ و ﻧﺒﻮغ آﻓﺮﻳﻦ او واﻗﻊ ﺷﻮد. در او ﺣﺲ "ﺗﻐﺰل" و ﺳﺘﺎﻳﺸﮕﺮي ﺑﻮﺟﻮد آورد و او ﺑﻪ ﻓﺮوﺗﻨﻲ و ﺧﺎﻛﺴﺎري و ﻧﺎﭼﻴﺰي ﺧﻮد در ﻣﻘﺎﺑﻞ زن ﺑﺨﻮد ﺑﺒﺎﻟﺪ، ﻫﻤﺎن ﻗﺪرت ﻣﻴﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ ﻣﺮد را وادار ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻨﮕﺎم ازدواج ﻋﻄﻴﻪاي ﺑﻨﺎم ﻣﻬﺮ ﺗﻘﺪﻳﻢ او ﻛﻨﺪ. ﻣﻬﺮ، ﻣﺎده اي اﺳﺖ از ﻳﻚ آﺋﻴﻦﻧﺎﻣﻪ ﻛﻠﻲ ﻛﻪ ﻃﺮح آن در ﻣﺘﻦ ﺧﻠﻘﺖ رﻳﺨﺘﻪ ﺷﺪه و ﺑﺎ دﺳﺖ ﻓﻄﺮت ﺗﻬﻴﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﻣﻬﺮ در ﻗﺮﺁن ﻗﺮآن ﻛﺮﻳﻢ ﻣﻬﺮ را ﺑﺼﻮرﺗﻲ ﻛﻪ در ﻣﺮﺣﻠﻪ ﭘﻨﺠﻢ ﮔﻔﺘﻴﻢ اﺑﺪاع و اﺧﺘﺮاع ﻧﻜﺮد، زﻳﺮا ﻣﻬﺮ ﺑﺎﻳﻦ ﺻﻮرت اﺑﺪاع ﺧﻠﻘﺖ اﺳﺖ، ﻛﺎري ﻛﻪ ﻗﺮآن ﻛﺮد اﻳﻦ ﺑﻮد ﻣﻬﺮ را ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻓﻄﺮي آن ﺑﺮﮔﺮداﻧﻴﺪ. ﻗﺮآن ﻛﺮﻳﻢ ﺑﺎ ﻟﻄﺎﻓﺖ و ﻇﺮاﻓﺖ ﺑﻲ ﻧﻈﻴﺮي ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ: و آﺗﻮا اﻟﻨﺴﺎء ﺻﺪﻗﺎﺗﻬﻦ ﻧﺤﻠﻪ ﻳﻌﻨﻲ ﻛﺎﺑﻴﻦ زﻧﺎن را ﻛﻪ ﺑﺨﻮد آﻧﻬﺎ ﺗﻌﻠﻖ دارد ﻧﻪ ﺑﻪ ﭘﺪران ﻳﺎ ﺑﺮادران آﻧﻬﺎ و ﻋﻄﻴﻪ و ﭘﻴﺶ ﻛﺸﻲ اﺳﺖ از ﺟﺎﻧﺐ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﺑﺨﻮدﺷﺎن ﺑﺪﻫﻴﺪ. ﻗﺮآن ﻛﺮﻳﻢ در اﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﻛﻮﺗﺎه ﺑﻪ ﺳﻪ ﻧﻜﺘﻪ اﺳﺎﺳﻲ اﺷﺎره ﻛﺮده اﺳﺖ: اوﻻ ﺑﺎ ﻧﺎم "ﺻﺪﻗﻪ" (ﺑﻀﻢ دال) ﻳﺎد ﻛﺮده اﺳﺖ ﻧﻪ ﺑﺎ ﻧﺎم ﻣﻬﺮ، ﺻﺪﻗﻪ از ﻣﺎده ﺻﺪق اﺳﺖ و ﺑﺪاﻧﺠﻬﺖ ﺑﻤﻬﺮ ﺻﺪاق ﻳﺎ ﺻﺪﻗﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻴﺸﻮد ﻛﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ راﺳﺘﻴﻦ ﺑﻮدن ﻋﻼﻗﻪ ﻣﺮد اﺳﺖ، ﺑﻌﻀﻲ ﻣﻔﺴﺮﻳﻦ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺻﺎﺣﺐ ﻛﺸﺎف ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﻛﺮده اﻧﺪ. ﻫﻤﭽﻨﺎﻧﻜﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﮕﻔﺘﻪ راﻏﺐ اﺻﻔﻬﺎﻧﻲ در ﻣﻔﺮدات ﻏﺮﻳﺐ اﻟﻘﺮآن ﻋﻠﺖ اﻳﻨﻜﻪ ﺻﺪﻗﻪ (ﺑﻔﺘﺢ دال) را ﺻﺪﻗﻪ ﮔﻔﺘﻪاﻧﺪ اﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺻﺪق اﻳﻤﺎن اﺳﺖ. دﻳﮕﺮ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎ ﻣﻠﺤﻖ ﻛﺮدن ﺿﻤﻴﺮ (ﻫﻦ) به اﻳﻦ ﻛﻠﻤﻪ ﻣﻲﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻔﺮﻣﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﻬﺮﻳﻪ ﺑﻪ ﺧﻮد زن ﺗﻌﻠﻖ دارد ﻧﻪ ﭘﺪر و ﻣﺎدر ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﻣﻬﺮ ﻣﺰد ﺑﺰرگ ﻛﺮدن و ﺷﻴﺮ دادن و ﻧﺎن دادن ﺑﻪ او ﻧﻴﺴﺖ. ﺳﻮم اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎ ﻛﻠﻤﻪ "ﻧﺤﻠﻪ" ﻛﺎﻣﻼ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻬﺮ ﻫﻴﭻ ﻋﻨﻮاﻧﻲ ﺟﺰ ﻋﻨﻮان ﺗﻘﺪﻳﻤﻲ و ﭘﻴﺸﻜﺸﻲ و ﻋﻄﻴﻪ و ﻫﺪﻳﻪ ﻧﺪارد. دو ﮔﻮﻧﮕﻲ اﺣﺴﺎﺳﺎت در ﺣﻴﻮاﻧﺎت اﺧﺘﺼﺎص ﺑﺎﻧﺴﺎن ﻧﺪارد، در ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﺪارﻫﺎ آﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﻗﺎﻧﻮن دو ﺟﻨﺴﻲ ﺣﻜﻤﻔﺮﻣﺎﺳﺖ ﺑﺎ اﻳﻨﻜﻪ دو ﺟﻨﺲ ﺑﻴﻜﺪﻳﮕﺮ ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪﻧﺪ، ﺟﻨﺲ ﻧﺮ ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪﺗﺮ آﻓﺮﻳﺪه ﺷﺪه، ﻳﻌﻨﻲ اﺣﺴﺎﺳﺎت او ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪاﻧﻪﺗﺮ اﺳﺖ و ﻫﻤﻴﻦ ﺟﻬﺖ ﺑﻨﻮﺑﻪ ﺧﻮد ﺳﺒﺐ ﺷﺪه ﻛﻪ ﺟﻨﺲ ﻧﺮ ﮔﺎﻣﻬﺎﺋﻲ در ﻃﺮﻳﻖ ﺟﻠﺐ رﺿﺎﻳﺖ ﺟﻨﺲ ﻣﺎده ﺑﺮدارد و ﻫﻢ ﺳﺒﺐ ﺷﺪه ﻛﻪ رواﺑﻂ دو ﺟﻨﺲ ﺗﻌﺪﻳﻞ ﺷﻮد و ﺟﻨﺲ ﻧﺮ از زور و ﻗﺪرت ﺧﻮد ﺳﻮء اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻜﻨﺪ، ﺣﺎﻟﺖ ﻓﺮوﺗﻨﻲ و ﺧﻀﻮع ﺑﺨﻮد ﺑﮕﻴﺮد. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹هدیه و کادو در رواﺑﻂ ﻧﺎﻣﺸﺮوع ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﺎزدواج و ﭘﻴﻤﺎن ﻣﺸﺮوع زﻧﺎﺷﻮﺋﻲ ﻧﻴﺴﺖ، آﻧﺠﺎ ﻫﻢ ﻛﻪ زن و ﻣﺮد ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻧﺎﻣﺸﺮوع ﻣﻲﺧﻮاﻫﻨﺪ از وﺟﻮد ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻟﺬت ﺑﺒﺮﻧﺪ و ﺑﺎﺻﻄﻼح ﻣﻲﺧﻮاﻫﻨﺪ از ﻋﺸﻖ آزاد ﺑﻬﺮه ﺑﺒﺮﻧﺪ ﺑﺎز ﻣﺮد اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ زن ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻴﺪﻫﺪ. اﮔﺮ اﺣﻴﺎﻧﺎ ﻗﻬﻮه ﻳﺎ ﭼﺎﺋﻲ ﻳﺎ ﻏﺬاﺋﻲ ﺻﺮف ﻛﻨﻨﺪ ﻣﺮد وﻇﻴﻔﻪ ﺧﻮد ﻣﻴﺪاﻧﺪ ﻛﻪ ﭘﻮل آﻧﻬﺎ را ﺑﭙﺮدازد. زن ﺑﺮاي ﺧﻮد ﻧﻮﻋﻲ اﻫﺎﻧﺖ ﺗﻠﻘﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻣﺮد ﻣﺎﻳﻪ ﺑﮕﺬارد و ﭘﻮل ﺧﺮج ﻛﻨﺪ. ﻋﻴﺎﺷﻲ ﺑﺮاي ﭘﺴﺮ ﻣﺴﺘﻠﺰم داﺷﺘﻦ ﭘﻮل و اﻣﻜﺎﻧﺎت ﻣﺎﻟﻲ اﺳﺖ و ﻋﻴﺎﺷﻲ ﺑﺮاي ﻳﻚ دﺧﺘﺮ وﺳﻴﻠﻪاي اﺳﺖ ﺑﺮاي درﻳﺎﻓﺖ ﻛﺎدوﻫﺎ. اﻳﻦ ﻋﺎدات ﻛﻪ ﺣﺘﻲ در رواﺑﻂ ﻧﺎﻣﺸﺮوع و ﻏﻴﺮ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﻫﻢ ﺟﺎري اﺳﺖ ﻧﺎﺷﻲ از ﻧﻮع اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻧﺎﻣﺘﺸﺎﺑﻪ زن و ﻣﺮد ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻴﻜﺪﻳﮕﺮ اﺳﺖ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﻣﻌﺎﺷﻘﻪ ﻓﺮﻧﮕﻲ از ازدواﺟﺶ طبیعی تر اﺳﺖ در دﻧﻴﺎي ﻏﺮب ﻫﻢ ﻛﻪ ﺑﻨﺎم ﺗﺴﺎوي ﺣﻘﻮق اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺣﻘﻮق ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ را از ﺻﻮرت ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺧﺎرج ﻛﺮده اﻧﺪ و ﺳﻌﻲ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻋﻠﻲ رﻏﻢ ﻗﺎﻧﻮن ﻃﺒﻴﻌﺖ زن و ﻣﺮد را در وﺿﻊ ﻣﺸﺎﺑﻬﻲ ﻗﺮار دﻫﻨﺪ و رلﻫﺎي ﻣﺸﺎﺑﻬﻲ در زﻧﺪﮔﻲ ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ ﺑﻌﻬﺪه آﻧﻬﺎ ﺑﮕﺬارﻧﺪ، آﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺑﺎﺻﻄﻼح ﭘﺎي ﻋﺸﻖ آزاد ﺑﻤﻴﺎن ﻣﻲآﻳﺪ و ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﻗﺮاردادي آﻧﻬﺎ را ازﻣﺴﻴﺮ ﻃﺒﻴﻌﺖ ﺧﺎرج ﻧﻜﺮده اﺳﺖ ﻣﺮد ﻫﻤﺎن وﻇﻴﻔﻪ ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺧﻮد ﻳﻌﻨﻲ ﻧﻴﺎز و ﻃﻠﺐ و ﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاﺷﺘﻦ و ﭘﻮل ﺧﺮج ﻛﺮدن را اﻧﺠﺎم ﻣﻴﺪﻫﺪ، ﻣﺮد ﺑﻪ زن ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻲدﻫﺪ و ﻣﺘﺤﻤﻞ ﻣﺨﺎرج او ﻣﻴﺸﻮد. در ﺻﻮرﺗﻴﻜﻪ در ازدواج ﻓﺮﻧﮕﻲ ﻣﻬﺮ وﺟﻮد ﻧﺪارد و از ﻟﺤﺎظ ﻧﻔﻘﻪ ﻧﻴﺰ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﺳﻨﮕﻴﻨﻲ ﺑﻌﻬﺪه زن ﻣﻴﮕﺬارﻧﺪ. ﻳﻌﻨﻲ ﻣﻌﺎﺷﻘﻪ ﻓﺮﻧﮕﻲ از ازدواج ﻓﺮﻧﮕﻲ ﺑﺎ ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓﺗﺮ اﺳﺖ. ﻣﻬﺮ ﻳﻜﻲ از ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎﺋﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻴﺮﺳﺎﻧﺪ زن و ﻣﺮد ﺑﺎ اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎي ﻧﺎﻣﺘﺸﺎﺑﻬﻲ آﻓﺮﻳﺪه ﺷﺪه اﻧﺪ و ﻗﺎﻧﻮن ﺧﻠﻘﺖ از ﻟﺤﺎظ ﺣﻘﻮق ﻓﻄﺮي و ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺳﻨﺪﻫﺎي ﻧﺎﻣﺘﺸﺎﺑﻬﻲ ﺑﺪﺳﺖ آﻧﻬﺎ داده اﺳﺖ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﻣﻬﺮ و ﻧﻔﻘﻪ ٢ در ﻓﺼﻞ ﭘﻴﺶ ﻓﻠﺴﻔﻪ و ﻋﻠﺖ اﺻﻠﻲ ﭘﻴﺪاﻳﺶ ﻣﻬﺮ را ذﻛﺮ ﻛﺮدﻳﻢ. ﻣﻌﻠﻮم ﺷﺪ ﻣﻬﺮ از آﻧﺠﺎ ﭘﻴﺪا ﺷﺪه ﻛﻪ ﻗﺎﻧﻮن ﺧﻠﻘﺖ در رواﺑﻂ دو ﺟﻨﺲ، ﺑﻌﻬﺪه ﻫﺮﻳﻚ از آﻧﻬﺎ ﻧﻘﺶ ﺟﺪاﮔﺎﻧﻪاي ﮔﺬاﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﻣﻌﻠﻮم ﺷﺪ ﻣﻬﺮ از اﺣﺴﺎﺳﺎت رﻗﻴﻖ و ﻋﻄﻮﻓﺖآﻣﻴﺰ ﻣﺮد ﻧﺎﺷﻲ ﺷﺪه ﻧﻪ از اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺧﺸﻦ و ﻣﺎﻟﻜﺎﻧﻪ او، آﻧﭽﻪ از ﻧﺎﺣﻴﻪ زن در اﻳﻦ اﻣﺮ دﺧﺎﻟﺖ داﺷﺘﻪ، ﺣﺲ ﺧﻮدداري ﻣﺨﺼﻮص او ﺑﻮده ﻧﻪ ﺿﻌﻒ و ﺑﻲ اراده ﺑﻮدن او، ﻣﻬﺮ ﺗﺪﺑﻴﺮي اﺳﺖ از ﻧﺎﺣﻴﻪ ﻗﺎﻧﻮن ﺧﻠﻘﺖ ﺑﺮاي ﺑﺎﻻ ﺑﺮدن ارزش زن و ﻗﺮار دادن او در ﺳﻄﺢ ﻋﺎﻟﻴﺘﺮي. ﻣﻬﺮ ﺑﻪ زن ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻣﻴﺪﻫﺪ. ارزش ﻣﻌﻨﻮي ﻣﻬﺮ ﺑﺮاي زن ﺑﻴﺶ از ارزش ﻣﺎدي آن اﺳﺖ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹ﻗﺮآن ﻛﺮﻳﻢ رﺳﻮم ﺟﺎﻫﻠﻴﺖ را درﺑﺎره ﻣﻬﺮ ﻣﻨﺴﻮخ ﻛﺮد و آﻧﺮا ﺑﺤﺎﻟﺖ اوﻟﻲ و ﻃﺒﻴﻌﻲ آن ﺑﺮﮔﺮداﻧﻴﺪ. در ﺟﺎﻫﻠﻴﺖ ﭘﺪران و ﻣﺎدران، ﻣﻬﺮ را ﺑﻌﻨﻮان ﺣﻖ اﻟﺰﺣﻤﻪ و "ﺷﻴﺮﺑﻬﺎ" ﺣﻖ ﺧﻮد ﻣﻲداﻧﺴﺘﻨﺪ. در ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻛﺸﺎف و ﻏﻴﺮه ﻣﻴﻨﻮﻳﺴﻨﺪ، ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ دﺧﺘﺮي ﺑﺮاي ﻳﻜﻲ از آﻧﻬﺎ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﻣﻴﺸﺪ و دﻳﮕﺮي ﻣﻲﺧﻮاﺳﺖ ﺑﻪ او ﺗﺒﺮﻳﻚ ﺑﮕﻮﻳﺪ ﻣﻲﮔﻔﺖ: "ﻫﻨﻴﺌﺎ ﻟﻚ اﻟﻨﺎﻓﺠﻪ" ﻳﻌﻨﻲ اﻳﻦ ﻣﺎﻳﻪ اﻓﺰاﻳﺶ ﺛﺮوت، ﺗﺮا ﮔﻮارا ﺑﺎد. ﻛﻨﺎﻳﻪ از اﻳﻦ ﻛﻪ ﺑﻌﺪا اﻳﻦ دﺧﺘﺮ را ﺷﻮﻫﺮ ﻣﻴﺪﻫﻲ و ﻣﻬﺮ درﻳﺎﻓﺖ ﻣﻴﺪاري. در ﺟﺎﻫﻠﻴﺖ، ﭘﺪران و در ﻧﺒﻮدن آﻧﻬﺎ ﺑﺮادران، ﭼﻮن از ﻃﺮﻓﻲ ﺑﺮاي ﺧﻮد ﺣﻖ وﻻﻳﺖ و ﻗﻴﻤﻮﻣﺖ ﻗﺎﺋﻞ ﺑﻮدﻧﺪ و دﺧﺘﺮ را ﺑﻪ اراده ﺧﻮدﺷﺎن ﺷﻮﻫﺮ ﻣﻴﺪادﻧﺪ و ﻧﻪ ﺑﻪ اراده او، و از ﻃﺮف دﻳﮕﺮ ﻣﻬﺮ دﺧﺘﺮ را ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺧﻮد ﻣﻴﺪاﻧﺴﺘﻨﺪ ﻧﻪ ﺑﻪ دﺧﺘﺮ، دﺧﺘﺮان را ﻣﻌﺎوﺿﻪ ﻣﻴﻜﺮدﻧﺪ. ﺑﺎﻳﻦ ﻧﺤﻮ ﻛﻪ ﻣﺮدي ﺑﻪ ﻣﺮد دﻳﮕﺮ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﻛﻪ ﻣﻦ دﺧﺘﺮ ﻳﺎ ﺧﻮاﻫﺮم را ﺑﻌﻘﺪ ﺗﻮ درﻣﻲآورم ﻛﻪ در ﻋﻮض دﺧﺘﺮ ﻳﺎ ﺧﻮاﻫﺮ ﺗﻮ زن ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ و او ﻫﻢ ﻗﺒﻮل ﻣﻴﻜﺮد، ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﻫﺮ ﻳﻚ از دو دﺧﺘﺮ ﻣﻬﺮ دﻳﮕﺮي ﺑﺸﻤﺎر ﻣﻴﺮﻓﺖ و ﺑﻪ ﭘﺪر ﻳﺎ ﺑﺮادر دﻳﮕﺮي ﺗﻌﻠﻖ ﻣﻲﮔﺮﻓﺖ، اﻳﻦ ﻧﻮع ﻧﻜﺎح را ﻧﻜﺎح شغار می نامیدند. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹اسلام این رسم را منسوخ کرد، پیغمبر اکرم فرمود: لا شغار فی الاسلام. یعنی در اسلام معاوضه دختر یا خواهر ممنوع است. در رواﻳﺎت اﺳﻼﻣﻲ آﻣﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺪر ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺣﻘﻲ ﺑﻪ ﻣﻬﺮ ﻧﺪارد، ﺑﻠﻜﻪ اﮔﺮ در ﻋﻘﺪ ازدواج ﺑﺮاي ﭘﺪر ﺑﻪ ﻋﻨﻮان اﻣﺮي ﺟﺪاﮔﺎﻧﻪ از ﻣﻬﺮ ﭼﻴﺰي ﺷﺮط ﺷﻮد و ﻣﻬﺮ ﺑﻪ ﺧﻮد دﺧﺘﺮ داده ﺷﻮد ﺑﺎز ﻫﻢ ﺻﺤﻴﺢ ﻧﻴﺴﺖ. ﻳﻌﻨﻲ ﭘﺪر ﺣﻖ ﻧﺪارد ﺑﺮاي ﺧﻮد در ازدواج دﺧﺘﺮ ﺑﻬﺮه اي ﻗﺎﺋﻞ ﺷﻮد، ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺑﺼﻮرت اﻣﺮ ﺟﺪاﮔﺎﻧﻪ از ﻣﻬﺮ ﺑﺎﺷﺪ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹اﺳﻼم، آﺋﻴﻦ ﻛﺎر ﻛﺮدن داﻣﺎد ﺑﺮاي ﭘﺪر زن را ﻛﻪ ﻃﺒﻖ ﮔﻔﺘﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎن در دورهﻫﺎﺋﻲ وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﻛﻪ ﻫﻨﻮز ﺛﺮوت ﻗﺎﺑﻞ ﻣﺒﺎدﻟﻪاي در ﻛﺎر ﻧﺒﻮده ﻣﻨﺴﻮخ ﻛﺮد. ﻛﺎرﻛﺮدن داﻣﺎد ﺑﺮاي ﭘﺪر زن ﺗﻨﻬﺎ از اﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﻧﺒﻮده اﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺪران ﻣﻲﺧﻮاﺳﺘﻪ اﻧﺪ از ﻧﺎﺣﻴﻪ دﺧﺘﺮان ﺧﻮد ﺑﻬﺮه اي ﺑﺮده ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻋﻠﻞ و رﻳﺸﻪﻫﺎي دﻳﮕﺮ ﻧﻴﺰ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ اﺣﻴﺎﻧﺎ ﻻزﻣﻪ آن ﻣﺮﺣﻠﻪ از ﺗﻤﺪن ﺑﻮده اﺳﺖ و در ﺣﺪ ﺧﻮد ﻇﺎﻟﻤﺎﻧﻪ ﻫﻢ ﻧﺒﻮده اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎل ﭼﻨﻴﻦ رﺳﻤﻲ ﻗﻄﻌﺎ در دﻧﻴﺎي ﻗﺪﻳﻢ وﺟﻮد داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🍀 🌹داﺳﺘﺎن ﻣﻮﺳﻲ و ﺷﻌﻴﺐ ﻛﻪ در ﻗﺮآن ﻛﺮﻳﻢ آﻣﺪه اﺳﺖ از وﺟﻮد ﭼﻨﻴﻦ رﺳﻤﻲ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﻣﻴﻜﻨﺪ. ﻣﻮﺳﻲ در ﺣﺎل ﻓﺮار از ﻣﺼﺮ وﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺳﺮ ﭼﺎه "ﻣﺪﻳﻦ" رﺳﻴﺪ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ دﺧﺘﺮان ﺷﻌﻴﺐ ﻛﻪ در ﻛﻨﺎري ﺑﺎ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪان ﺧﻮﻳﺶ اﻳﺴﺘﺎده ﺑﻮدﻧﺪ و ﻛﺴﻲ رﻋﺎﻳﺖ ﺣﺎل آﻧﻬﺎ را ﻧﻤﻲﻛﺮد رﺣﻤﺖ آورد و ﺑﺮاي ﮔﻮﺳﻔﻨﺪان آﻧﻬﺎ آب ﻛﺸﻲ ﻛﺮد، دﺧﺘﺮان ﭘﺲ از ﻣﺮاﺟﻌﺖ ﻧﺰد ﭘﺪر، ﺟﺮﻳﺎن روز را ﺑﺮاي ﭘﺪر ﻧﻘﻞ ﻛﺮدﻧﺪ و او ﻳﻜﻲ از آﻧﻬﺎ را ﭘﻲ ﻣﻮﺳﻲ ﻓﺮﺳﺘﺎد و او را ﺑﺨﺎﻧﻪ ﺧﻮﻳﺶ دﻋﻮت ﻛﺮد. ﭘﺲ از آﺷﻨﺎ ﺷﺪن ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ، ﻳﻚ روز ﺷﻌﻴﺐ ﺑﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ دﻟﻢ ﻣﻲﺧﻮاﻫﺪ ﻳﻜﻲ از دو دﺧﺘﺮ ﺧﻮد را ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﻪ زﻧﻲ ﺑﺪﻫﻢ ﺑﺎﻳﻦ ﺷﺮط ﻛﻪ ﺗﻮ ﻫﺸﺖ ﺳﺎل ﺑﺮاي ﻣﻦ ﻛﺎر ﻛﻨﻲ، و اﮔﺮ دل ﺧﻮدت ﺧﻮاﺳﺖ دو ﺳﺎل دﻳﮕﺮ ﻫﻢ اﺿﺎﻓﻪ ﻛﻦ، ده ﺳﺎل ﺑﺮاي ﻣﻦ ﻛﺎر ﻛﻦ. ﻣﻮﺳﻲ ﻗﺒﻮل ﻛﺮد و ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﻣﻮﺳﻲ داﻣﺎد ﺷﻌﻴﺐ ﺷﺪ. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby