eitaa logo
بشری
219 دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
10.9هزار ویدیو
126 فایل
بشری
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 جناب #شهردار_تهران آقای #پیروز_حناچی: - تنها تا قبل از آغاز #هفته_دفاع_مقدس فرصت دارید تا زینت نام شهید را به خیابانهای شهر بازگردانید. در غیر این صورت #خادمان_شهدا، خودجوش و انقلابی وارد عمل خواهند شد. - انتصاب شما به عنوان شهردارتهران هنوز مانند نمکی است بر زخم خانواده‌های ۱۷هزار شهید ترور شده توسط گروهکی که برادر شما عضو آن است و اقدامات شما یاداور جنایاتی مشابه آن گروهک است مادامی که اصلاح نشود. #کوچه_شهید 🌺🌿 کمیته زنان #جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی🌿🌺 🌺 @zanan_enghelaby
🔸 یک هفته از شهادت پدرم گذشته بود، در زادگاه پدرم، شهر خوانسار، برای او مراسم ختم گرفته بودند. بنابراین مادر و برادرم هم در خانه نبودند و من باید به مدرسه می‌رفتم، خانم ناظم از راه رسید و برنامه امتحانی ثلث دوم را به من داد و از من خواست که حتما اولیایم آن را امضا کنند و فردا ببرم، به فکر فرورفتم چه کسی آن را برایم امضا کند، نسبت به درس و مدسه‌ام بسیار حساس بودم و رفتن پدر و نبود مادر در خانه مرا حساس‌تر کرده بود. 🔹وقتی به خانه رسیدم چیزی خوردم و خوابم برد، در خواب پدر را دیدم که از بیرون آمده و مثل همیشه با ما بازی می‌کرد و ما هم از سر و کولش بالا می‌رفتیم. پرسیدم آقاجون ناهار خوردید؟ گفت: نه نخوردم، به آشپزخانه رفتم تا برای پدرغذا بیاورم. پدر گفت: زهرا برنامه‌ات را بیاور امضا کنم. گفتم آقاجون کدام برنامه؟ گفت: همان برنامه‌ای که امروز در مدرسه دادند.رفتم و برنامه امتحانی‌ام را آوردم اما هرچه دنبال خودکار آبی گشتم پیدا نشد، می‌دانستم که پدر هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمی‌کند، بالاخره خودکار آبی ام را پیدا کردم و به پدر دادم و رفتم آشپزخانه. 🔸اما وقتی برگشتم پدرم را ندیدم، نگران به سمت حیاط دویدم دیدم باغچه را بیل می‌زند، آخر دم عید بود و بایستی باغچه صفایی پیدا می‌کرد، پدر هم که عاشق گل و گیاه بود. برگشتم تا غذا را به حیاط بیاورم ولی پدر را ندیدم این بار هراسان و گریان به دنبال او دویدم اما دیگر پیدایش نکردم، ناگهان از خواب پریدم. اما وقتی خاله برایم آب آورد دوباره آرام گرفتم و خوابیدم. 🔹صبح شد، موقع رفتن به مدرسه با عجله وسایلم را آماده می‌کردم، ناگهان چشمم به برنامه امتحانی‌ام افتاد که با خودکار قرمز امضا شده بود، وقتی به خواهرم نشان دادم حدس زد که شاید داداشم آن را امضا کرده باشد ولی یادم افتاد که برادرم در خانه نبود، خواب دیشب برایم تداعی شد، با تعجب ماجرا را برای خواهرم تعریف کردم و تاکید کردم که به کسی نگوید. پدر در قسمت ملاحظات برنامه نوشته بود: "اینجانب رضایت دارم، سید مجتبی صالحی " و امضا کرده بود. 🔸آیت الله خزعلی از دوستان شهید بودند. ایشان از ما خواستند تا مدتی، موضوع را پیش کسی مطرح نکنیم. علمای آن زمان صحت ماجرا را تایید کردند و نامه به رویت حضرت امام(ره) هم رسید. اداره آگاهی تهران هم پس از بررسی، اعلام کرد امضا مربوط به خود شهید مجتبی صالحی است اما جوهری که با آن امضا شده، شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی‌باشد. 🔻نسخه اصلی این نامه در موزه شهدای تهران نگهداری می‌شود. افسران جوان جنگ نرم 🌺🌿 کمیته زنان مردمی نیروهای انقلاب اسلامی🌿🌺 🌺 @zanan_enghelaby
بشری
📌خاطرات_شهدا 🔸یک هفته از شهادت پدرم گذشته بود، در زادگاه پدرم، شهر خوانسار، برای او مراسم ختم گرفته بودند. بنابراین مادر و برادرم هم در خانه نبودند و من باید به مدرسه می‌رفتم، خانم ناظم از راه رسید و برنامه امتحانی ثلث دوم را به من داد و از من خواست که حتما اولیایم آن را امضا کنند و فردا ببرم، به فکر فرورفتم چه کسی آن را برایم امضا کند، نسبت به درس و مدسه‌ام بسیار حساس بودم و رفتن پدر و نبود مادر در خانه مرا حساس‌تر کرده بود. 🔹وقتی به خانه رسیدم چیزی خوردم و خوابم برد، در خواب پدر را دیدم که از بیرون آمده و مثل همیشه با ما بازی می‌کرد و ما هم از سر و کولش بالا می‌رفتیم. پرسیدم آقاجون ناهار خوردید؟ گفت: نه نخوردم، به آشپزخانه رفتم تا برای پدرغذا بیاورم. پدر گفت: زهرا برنامه‌ات را بیاور امضا کنم. گفتم آقاجون کدام برنامه؟ گفت: همان برنامه‌ای که امروز در مدرسه دادند. رفتم و برنامه امتحانی‌ام را آوردم اما هرچه دنبال خودکار آبی گشتم پیدا نشد، می‌دانستم که پدر هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمی‌کند، بالاخره خودکار آبی ام را پیدا کردم و به پدر دادم و رفتم آشپزخانه. 🔸اما وقتی برگشتم پدرم را ندیدم، نگران به سمت حیاط دویدم دیدم باغچه را بیل می‌زند، آخر دم عید بود و بایستی باغچه صفایی پیدا می‌کرد، پدر هم که عاشق گل و گیاه بود. برگشتم تا غذا را به حیاط بیاورم ولی پدر را ندیدم این بار هراسان و گریان به دنبال او دویدم اما دیگر پیدایش نکردم، ناگهان از خواب پریدم. اما وقتی خاله برایم آب آورد دوباره آرام گرفتم و خوابیدم. 🔹صبح شد، موقع رفتن به مدرسه با عجله وسایلم را آماده می‌کردم، ناگهان چشمم به برنامه امتحانی‌ام افتاد که با خودکار قرمز امضا شده بود، وقتی به خواهرم نشان دادم حدس زد که شاید داداشم آن را امضا کرده باشد ولی یادم افتاد که برادرم در خانه نبود، خواب دیشب برایم تداعی شد، با تعجب ماجرا را برای خواهرم تعریف کردم و تاکید کردم که به کسی نگوید. پدر در قسمت ملاحظات برنامه نوشته بود: "اینجانب رضایت دارم، سید مجتبی صالحی" و امضا کرده بود. 🔸آیت الله خزعلی از دوستان شهید بودند. ایشان از ما خواستند تا مدتی، موضوع را پیش کسی مطرح نکنیم. علمای آن زمان صحت ماجرا را تایید کردند و نامه به رویت حضرت امام(ره) هم رسید. اداره آگاهی تهران هم پس از بررسی، اعلام کرد امضا مربوط به خود شهید مجتبی صالحی است اما جوهری که با آن امضا شده، شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی‌باشد. 🔻نسخه اصلی این نامه در موزه شهدای تهران نگهداری می‌شود. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
✅رشحه‌ای از معنویت حضرت زینب‌کبری سلام‌الله‌علیها 🔺رشحه‌اي از معنويّت حضرت زینب‌کبری‌سلام‌الله‌علیها بر سر اين ملّت پاشيده شد و آن حركت عظيم زن ايراني را در انقلاب، در جنگ، در عرصه‌های مختلف پديد آورد. ➡️ ۱۳۷۴/۰۹/۱۶ ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🔴 مشهورترین تحریف دفاع مقدس یکی از تحریف های دشمنان و ایادی داخلی شان در مورد این است که "جمهوری اسلامی بعد از آزادسازی خرمشهر ، پیشنهاد بسیار مناسب پایان جنگ را رد کرده است"!!! و با این تحریف ، ایران و رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) را جنگ طلب و باعث و بانی ادامه جنگ و خسارت های جانی و مالی آن جا می زنند! پس از پیروزی بسیار بزرگ و حیرت انگیز رزمندگان اسلام در عملیات "الی بیت المقدس" و آزادسازی خرمشهر ، صدام که این شکست عظیم را باور نمی کرد و ارتش خود را در ضعف و انفعال می دید در یک اقدام مزوّرانه با حمایت رسانه ای و تبلیغاتی کشورهای غربی ، پیشنهاد آتش بس را مطرح کرد اما حاضر نشد به ابتدایی ترین حق ایران یعنی اعلام عراق به عنوان آغاز کننده جنگ و تعهد به جبران خسارات وارده به ایران تن دهد. مسئولین سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی نیز به خوبی از نیت صدام در اعلام آتش بس که گرفتن فرصت تجدید قوا بود ، آگاهی داشتند و فریب این حرامی و حامیان شیطان صفت بین المللی اش را نخوردند. "خاویر پرز دکوئیار" دبیر کل آن زمان سازمان ملل ، ۲۴ سال بعد یعنی در سال ۱۳۸۵ ، اعتراف کرد که طرح آتش بس یک طرح جدی و حقیقی نبود و هیچ یک از اعضای شورای امنیت در آن برهه زمانی ، با آتش بس موافق نبودند ... ✍"قاسم اکبری" ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
| 🔸️رهبر انقلاب : جنگ هشت ساله، ما را قوی تر کرد. اگر جنگ هشت ساله نبود، این سرداران شجاع، این مردان برجسته نشان داده نمیشدند، در بین ملت بروز نمیکردند، این حرکت عظیمِ مخلصانه ی مردم مجال بروز و ظهور پیدا نمیکرد. 🔰 ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
🔴 ماهواره نور ، شعار یا شعور ؟!! شواهد و قرائن بسیار زیادی در اثبات کم کاری دولت میرحسین موسوی در پشتیبانی از جبهه ها وجود دارد. در یک نمونه محسن رفیق دوست وزیر وقت سپاه در جلسه هیئت دولت طرح پیشنهادی کارشناسی شده تولید ۱۲ میلیون گلوله توپ و خمپاره را که با کمک مسئولین و فعال کردن کارخانه های دولتی امکان پذیر بود را مطرح می کند؛ در این هنگام بهزاد نبوی وزیر صنایع سنگین و مرد قدرتمند دولت و نزدیک به نخست وزیر ، یادداشتی را به رفیق دوست می دهد با این مضمون : "خدایا لااقل در دولت ، شعور را جایگزین شعار بفرما" !!! در نهایت هم شعور نداشته همین طیف نسبت به و جبهه ها بود که حضرت امام(ره) را مجبور به نوشیدن جام زهر کرد. سال ها بعد اما باهمت همان فرزندان جهادی ، کشورمان نه تنها در تولید توپ و خمپاره بلکه در تولید انواع موشک و پهپاد و صدها تجهیزات دیگر خودکفا گردید و امروز همه می بینیم که برای چندمین بار ماهواره تولید داخل (نور ۳) با موشک ماهواره بر تولید داخل به فضا پرتاب می گردد تا مشخص شود که شعور سهم چه کسانی و شعار کار چه افرادی است ... ✍ "قاسم اکبری" ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby
✾ᭂ༅•❥🦽📝🦽❥•༅ᭂ✾ 🧕 مادران و زنان 🔸️ بین چهار تا پسرم که شهید شدند، اصغرم چیز دیگری بود. برای من هم کار پسر ها را می کرد، هم کار دختر ها را وقتی خانه بود، نمی گذاشت دست به سیاه وسفید بزنم .ظرف می شست، غذا می پخت . 🔹 اگر نان نداشتیم ،خودش خمیر می کرد ،تنور روشن می کرد. خیلی کمک حالم بود. وقتی رفت جبهه ،همه می پرسیدند«چطور دلت آمد بفرستیش ؟» فقط به ایشان می‌گفتم « آدم چیزی رو که خیلی دوست داره ،باید در راه دوست بده» ✾ᭂ༅•❥🦽📝🦽❥•༅ᭂ✾ گرامی باد. ✨ 🌺 ✨ بشری 🌺 @zanan_enghelaby