eitaa logo
بشری
218 دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
126 فایل
بشری
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 📝 روایت‌های تاریخی از همراهی همسر مکرمه حضرت آیت الله خامنه‌ای در طول سالیان مبارزه با رژیم ستم‌شاهی 🖋 بخش اول 🏡 زندگی مشترک آقای خامنه‌ای و خانم منصوره خجسته باقرزاده شروع شده بود. نخستین خانه این زوج، منزل شوهر خواهر سید علی خامنه‌ای بود. دو اتاق از شیخ علی تهرانی اجاره کردند. (چند ماهی منزل خواهرم بودیم ... آقا شیخ علی آقا ... ماهی ۵۰-۶۰ تومان از ما اجاره می‌گرفت. البته دغدغه‌ای نداشتم، چون او فشاری نمی‌آورد.) 💢 فردای روز تبعید امام، جلسه‌ای در خانه آقای قمی برگزار شد ولی در آن اتفاقی نیافتاد. به همسرش گفته بود که شاید از این نشست برنگردد، اما زندان رفتن‌ها، دربه‌دری‌ها و تعقیب و گریزها، انزوا، سکوت، تبعید و دیگر رخدادهای بعدی نشان داد که سنگینی سقف این زندگی مشترک روی ستون‌های صبر و پایداری این زن قرار دارد؛ زنی که از خانواده‌ای دارا به همسری طلبه‌ای ندار درآمده و با حوادث زندگی با گشاده‌رویی برخورد می‌کند، مرد خانواده را در ادامه راهی که بدان ایمان داشت و پای می‌فشرد استوارتر کرد. منبع: کتاب "شرح اسم" ادامه دارد ... 🌿🌺 کمیته زنان مردمی نیروهای انقلاب اسلامی🌿🌺 🌺 @zanan_enghelaby
🌹 📝 روایت‌های تاریخی از همراهی همسر مکرمه حضرت آیت الله خامنه‌ای در طول سالیان مبارزه با رژیم ستم‌شاهی 🖋بخش سوم ✊عواقب مبارزه با دستگاه حاکم یکی از مصائب بود، فقر و نداری گرفتاری بعدی. بی‌پولی دوره اقامت در قم، در مشهد هم ادامه یافت؛ اولین بار در کنار همسری که با طعم تلخ آن آشنا نبود. سختی‌های بی‌پولی همچنان پابرجا بود. 💢 سید علی خامنه‌ای پس از بازگشت به مشهد، مباحث فقهی خود را با پدر پی گرفت‌. صبح‌ها راهی منزل قدیمی خود می‌شد و پس از بازگشت پایان محفل علمی در اتاق باستانی پدر، برای تدریس به مدرسه نواب می‌رفت. 🌺 اوایل زندگی مشترک بود. صبح که می‌خواست از خانه بیرون بیاید، همسرش گفته بود که برای ظهر چیزی نداریم؛ فکری کن. در کوچه پس کوچه‌های منتهی به مدرسه نواب یادش آمد که چه سفارشی به او شده است. منبع: کتاب "شرح اسم" ادامه دارد ... 🌿🌺 کمیته زنان مردمی نیروهای انقلاب اسلامی🌿🌺 🌺 @zanan_enghelaby
🌹 📝 روایت‌های تاریخی از همراهی همسر مکرمه حضرت آیت الله خامنه‌ای در طول سالیان مبارزه با رژیم ستم‌شاهی 🖋بخش چهارم 💢 "دست کردم تو جیبم. جیب‌های بالا که هیچ نداشت ... جیب پایین ... حدود چهار ریال یا چهار ریال و ده شاهی ... بود ... بی‌اختیار خنده‌ام گرفت ... و گفتم الحمدالله ... واقعا هیچ نداشتم ... این طور نبودم که مثلا از فلان کس بگیرم یا از توی بانک بردارم، نه. نه یک ریال ذخیره، نه یک امکان ... در چنین مواقعی خیلی به من فشار می‌آمد." 🌺 روزی نبود که دغدغه معاش نداشته باشد. همیشه مقروض بود و اعداد این دیون دائم افزایش می‌یافت. گاه اگر منبری می‌رفت و صاحب مجلس کرامت نشان می‌داد، صرف پرداخت قرض‌ها می‌شد، و "باز هم پولم تمام می‌شد، باز هم وضع زندگی‌ام همان طور بود." منبع: کتاب "شرح اسم" ادامه دارد ... 🌿🌺 کمیته زنان مردمی نیروهای انقلاب اسلامی🌿🌺 🌺 @zanan_enghelaby
🌹 📝 روایت‌های تاریخی از همراهی همسر مکرمه حضرت آیت الله خامنه‌ای در طول سالیان مبارزه با رژیم ستم‌شاهی 🖋بخش پنجم 💢 (دیدم همسرم آدم قرص و محکمی است ...) 🗒 در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ حاج آقا روح الله خمینی له ترکیه تبعید شد. خبر امکان تبعید امام به ترکیه، چند روز پیش از اجرای حکم به مشهد رسیده بود. 🏠 قرار بود فردای تبعید امام، جلسه‌ای بسیار مهم در خانه آیت‌الله سید حسن قمی برپا شود. ماموران امنیتی از تشکیل این نشست سیاسی بی‌خبر نبودند. 💞 یکی از دعوت‌شدگان به این جلسه آقای خامنه‌ای بود. آن روز خطاب به همسرش گفت:" باید برویم ... و ممکن است ... دیگر برنگردم؛ یا زندانی شوم، یا ما را بکشند. از آنجا همسرم را وارد جریانات کردم. دیدم آدم قرصی است و آماده است که این حوادث را پذیرا باشد." 🌸 خانم منصوره خجسته می‌گوید که شوهرش این صحبت را "درست همان روزی که امام خمینی دوباره بازداشت شدند و ایشان را از قم به تهران آورده و سپس به ترکیه تبعید کردند، مطرح نمود. در آن روز آقای خامنه‌ای و دیگران در مشهد برای نشان دادن مخالفتشان با این امر آماده شده بودند و در همین زمان بود که از من در برخورد با مسئله دستگیریشان سوال کردند. 💐 "از همان روز من خودم را از لحاظ فکری آماده رویارویی با خطراتی که در راه مبارزات همسرم پیش می‌آمد، نمودم." منبع: کتاب "شرح اسم" ادامه دارد ... 🌿🌺 کمیته زنان مردمی نیروهای انقلاب اسلامی🌿🌺 🌺 @zanan_enghelaby
🌹#همسر_صبور 📝 روایت‌های تاریخی از همراهی همسر مکرمه حضرت آیت الله خامنه‌ای در طول سالیان مبارزه با رژیم ستم‌شاهی 🖋بخش ششم 💢 آماده کردن شوهر برای زندان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دوران رژیم پهلوی مجموعا ۶ بار دستگیر و زندانی شدند. آنچه می‌خوانید، شرحی از وقایع پیش از زندان چهارم است: 🌸روزهای آخر شهریور ۱۳۴۹ بود طبق معمول به خانه پدر رفت تا ضمن مباحثه درباره مسائل فقهی، او را نیز از تنهایی به درآورد. نشسته بودند که زنگ در به صدا درآمد. بانو خدیجه (مادر مکرمه آیت‌الله خامنه‌ای) رفت در را باز کرد. لحظاتی بعد، نگران برگشت و گفت که دو ساواکی سراغت را می‌گیرند. پرسید:"چه جوابی دادید؟" مادر گفت:"جواب دادم که اینجا نیست." گفت:"چرا دروغ گفتی مادر؟ بانو خدیجه هم پاسخ داد که این ساواکی‌ها مثل سگ هار هستند؛ باید شرشان را کم کرد. و شروع کرد به نفرین آنها. ♦️ حاج سید جواد که از شنیدن موضوع برآشفته بور و ابراز ناراحتی می‌کرد، از پسرش پرسید که باز چه کرده‌ای که قرار است بگیرند و زندان ببرندت؟ سعی کرد هر دو را آرام کند. گفت:"که احتمالا اشتباه آمده‌اند. از ذهنش گذشت که به زودی سراغ خانه‌اش خواهند رفت و لازم است پیش از رسیدن آنها، در خانه و نزد همسرش باشد. منبع: کتاب "شرح اسم" ادامه دارد ... 🌿🌺 کمیته زنان #جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی🌿🌺 🌺 @zanan_enghelaby
🌹#همسر_صبور 📝 روایت‌های تاریخی از همراهی همسر مکرمه حضرت آیت الله خامنه‌ای در طول سالیان مبارزه با رژیم ستم‌شاهی. 🖋بخش هفتم 💢 آماده کردن شوهر برای زندان 🏠 خود را به خانه‌اش رساند. اوضاع آنجا طبیعی بود. موضوع را با همسرش در میان گذاشت. خانم خجسته، خود سالار و پُردل، همچون تنگناهای گذشته پر روحیه و استوار نشان داد. کمکش کرد آماده شود؛ لباس‌هایش را عوض کند، ناخنش را بگیرد، ریش و سبیلش را کوتاه کند؛ همه کارهایی که قبل از زندان رفتن ضروری می‌نمود. 💤 ناهارش را خورد، نماز ظهر و عصر را خواند و آماده نشست تا زنگ در به صدا درآید و او در را روی ماموران شهربانی که برای بردنش آمده‌اند بگشاید. خانم خجسته از این معطلی بدخیم خسته شد و خوابش برد. آقای خامنه‌ای هم سری به کتابخانه‌اش زد تا برخی از آنها را که امکان بردنش به زندان باشد، همراه خود کند. ⚡️ناگهان به ذهنش رسید خوب است مدتی پنهان شود و در جای امنی ترجمه کتابش را به پایان رساند؛ بعد از آن هرچه پیش آید خوش آید.‌ چندین بار به قرآن تفال زد. همه آیه‌ها او را به اختفاء تشویق کردند. همسر را بیدار کرد. از تصمیم تازه‌اش گفت. خانم خجسته بسیار شادمان شد و پرسید:" کجا می‌روی؟" گفت:"نمی‌دانم؛ فقط می‌خواهم ترجمه کتاب را به پایان برسانم. بوسه‌ای از چهره پسرانش گرفت. خداحافظی کرد و از خانه بیرون آمد. منبع: کتاب "شرح اسم" ادامه دارد ... 🌿🌺 کمیته زنان #جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی🌿🌺 🌺 @zanan_enghelaby
🌹#همسر_صبور 📝 روایت‌های تاریخی از همراهی همسر مکرمه حضرت آیت الله خامنه‌ای در طول سالیان مبارزه با رژیم ستم‌شاهی 🖋بخش هشتم 🍵 طعم دستپخت همسر در زندان 🌛 دهم آبان ۱۳۴۹، اول ماه مبارک بود و او برای چهارمین بار زندانی شده بود. هر چند روزه‌داری برایش سخت بود، اما به سراغ گرسنگی و تشنگی رفت. اذان مغرب روز اول از راه رسید و وقت افطار شد. هر چقدر منتظر ماند تا در سلولش باز شود و افطاری بدهند، خبری نشد. واقعیت آن است که در آن اردوگاه نظامی، حسابی برای رمضان باز نکرده بودند. نمازش را خواند. حال که چیزی برای خوردن نبود، یادش را برد کنار سفره‌های افطار و به یاد فرنی "ماقوت" افتاد که چه اندازه دوست داشت و همسرش آن را خوب می‌پخت؛ مثل غذاهای دیگر. احساس کرد رضایتش از دستپخت‌های همسر چقدر زیاد بوده و او نمی‌دانسته است. غلغل سماور را به یاد آورد و چای دبش لب‌سوز دم افطار را. منبع: کتاب "شرح اسم" ادامه دارد ... 🌿🌺 کمیته زنان #جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی🌿🌺 🌺 @zanan_enghelaby
🌹#همسر_صبور 📝 روایت‌های تاریخی از همراهی همسر مکرمه حضرت آیت الله خامنه‌ای در طول سالیان مبارزه با رژیم ستم‌شاهی 🖋بخش نهم 🍵 طعم دستپخت همسر در زندان 🌛نیم ساعتی از اذان گذشته بود که یک فنجان چای رسید با چندی بعد هم شام. آن سفره خانگی کجا و این غذای زندان کجا؟! اندکی بیش نتوانست بخورد. باقی را گذاشت برای سحر تا با زور ناچاری و گرسنگیِ بیشتر، آن را بخورد. 🌸 بعدازظهر روز دوم ماه مبارک رمضان بود که نگهبان خبر داد از بیرون چیزی برایت آورده‌اند. وقتی بسته را گرفت و باز کرد، سفره خیالش را در برابر دیدگاه خود دید. روشن شد که خیال دیروز او در پرواز بر سر سفره افطار، تنها نبوده است. 🌼 خانم خجسته کار خودش را کرده بود. اسباب آماده باش چای نیز همان روز به دستش رسید. دیگر مجبور نبود دَم‌کرده گروهبان چای فروش را بنوشد. به اندازه معده رنجورش از سفره برداشت و بقیه را میان زندانیان تقسیم کرد. این کار، روزهای بعد هم تکرار شد. منبع: کتاب "شرح اسم" ادامه دارد ... 🌿🌺 کمیته زنان #جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی🌿🌺 🌺 @zanan_enghelaby
🌹 📝 روایت‌های تاریخی از همراهی همسر مکرمه حضرت آیت الله خامنه‌ای در طول سالیان مبارزه با رژیم ستم‌شاهی 🖋بخش دهم 🏠 خانه به دوش! 🗓 تبعید آیت الله خامنه‌ای در مهر ۱۳۵۷ پایان یافت و او پس از هشت ماه تبعید و پس از رفتن به جیرفت و تهران، به مشهد بازگشت. آنچه می‌خوانید وضعیت ارتباط ایشان با خانواده در ماه‌های آخر منتهی به ۲۲ بهمن ۵۷ است 👇 💢آقای خامنه‌ای بیشتر آذر و تمام دی ماه را در خانه‌های مخفی و دور از چشم نامحرمان گذراند. هر روز صبح به مسجد کرامت می‌رفت؛ جایی که پر بود از جمعیت؛ و همین امنیت آنجا را تضمین می‌کرد. 🚫 جاسوسان جرئت نمی‌کردند برای کسب خبر پا به آن مکان بگذارند. رشته خبرگیری و خبررسانی دستگاه امنیتی نیز به واسطه فراوانی رخدادها، ترس خمیه‌زده بر وجود ماموران اطلاعاتی، و شیرازه از هم گسسته حاکمیت، کارکرد خود را از دست داده بود. منبع: کتاب "شرح اسم" ادامه دارد ... 🌿🌺 کمیته زنان مردمی نیروهای انقلاب اسلامی🌿🌺 🌺 @zanan_enghelaby
🌹#همسر_صبور 📝 روایت‌های تاریخی از همراهی همسر مکرمه حضرت آیت الله خامنه‌ای در طول سالیان مبارزه با رژیم ستم‌شاهی. 🖋بخش یازدهم 🏠 خانه به دوش! مسجد کرامت در حقیقت مرکز رهبری انقلاب در مشهد محسوب می‌شد. آقای خامنه‌ای با کمک دوستان همفکر و جوانان سراسر شور و اقدام، مدیریت کارها را برعهده داشت. 🌑 اخر شب و با متفرق شدن مردم، او نیز در میان آنان پنهان می‌شد و به خانه یکی از انقلابیون می‌رفت. 🌸 به مدت پنجاه روز پا به خانه خود نگذاشت و جز یک‌بار خانواده را ندید. خانواده‌اش نیز از بیم تهاجم ماموران، یکجا نمی‌ماندند و همواره از جایی به جای دیگر نقل مکان می‌کردند. منبع: کتاب "شرح اسم" ادامه دارد ... 🌿🌺 کمیته زنان #جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی🌿🌺 🌺 @zanan_enghelaby