eitaa logo
زنان تمدن ساز تاریخ
57 دنبال‌کننده
274 عکس
4 ویدیو
18 فایل
بستری برای آشنایی با نقش و تاثیر بانوان در جریان تمدن توحیدی انبیا و اولیای الهی با ما همراه باشید و ما را به بانوان دغدغه مند معرفی کنید. اینجا از تو می گوییم بانو.... ارتباط با ادمین: @drhsadat با نشر مطالب همراه با لینک کانال، ما را همراهی کنید.🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴 امّ وهب نخستین زن شهید در کربلا یکی دیگر از زنان مؤمن و معتقد به اهل بیت علیهم السلام و از کسانی که در تقابل دین و دنیا و عقیده و عاطفه، دین و عقیده را برگزید و تا پای جان نیز در این راه پیش رفت، امّ وهب همسر عبدالله بن عمیر کلبی بود. عبیدالله بن زیاد که بر کوفه مسلط گردد، به سرعت برای جنگ با امام حسین علیه السلام آماده می شد و به همین دلیل محلی را در بیرون شهر کوفه به نام نخیله لشکرگاه خود ساخته بود وی گروه زیادی از مردان و جوانان کوفی و عشایر و قبایل مناطق گوناگون عراق را در آن جا گرد آورده بود و آنان را برای جنگ با امام سامان دهی می کرد .... مورخان نوشته اند: روزی عبد الله بن عمیر کلبی که اهل عراق و ساکن کوفه بود، برای اطلاع بیشتر از اوضاع به لشگرگاه کوفه ( نخیله ) رفت. وی سپاهیان ابن زیاد را دید که برای جنگ با امام حسین علیه السلام تجهیز می شدند تا به کربلا اعزام گردند. ... در همان لحظه تصمیم گرفت که هر چه زودتر به کاروان حسینی بپیوندد. ... او ماجرای نخیله و تصمیم خود را برای یاری امام اعلام کرد. ام وهب بسیار خوش حال شد و او را دراین راه تشویق کرده از وی خواست که او را نیز همراه خود ببرد. آن دو شبانه کوفه را ترک کرده خود را به امام رساندند. ... روز عاشورا و در هنگامه نبرد عبدالله بی اعتنا به جراحت ها بر دشمن می تاخت و در پاسخ تشویق های همسرش به دفاع از اهل بیت و امام حسین علیه السلام می گفت: إن تُنکرونی فأنا بنِ کِلبٍ حَسبی ببیتی فی علیم حسبی إنّی امروٌ ذو مرّة و غَضَبٍ و لستُ بالخوّارِ عند النکبِ إنّی زعیمٌ لک أمّ وَهبٍ بالطعنِ فیه مقدّما والضربِ ضَـربَ غــلامٍ مـؤمــنٍ بـالــرّبِّ اگر مرا نمی شناسید، بدانید که من از خاندان کلب هستم. نسب و تیره از « علیم » دارم. من مردی دارای استواری قدم و خشم و غضب می باشم. من آن نیستم که در موقع حوادث ناگوار سست و ناپایدار باشم. ای ام وهب من قول می دهم به تو که صادقانه با آن ها بجنگم و در نیزه و شمشیر زدن بر آن ها پیش دستی کنم و همانند انسانی که ایمان به خدا دارد با آنان بجنگم . امّ وهب ستون خیمه را بر داشت و به شوهرش ملحق شد، در حالی که می گفت: « پدر و مادرم به فدایت ! در راه پاکان نسل محمد صلی الله علیه و آله نبرد کن». عبدالله بازگشت که همسر خود را به خیمه و جمع زنان بازگرداند، اما او نمی پذیرفت و می گفت: من تورا رها نمی کنم تا همراه تو بمیرم. امام علیه السلام به سوی امّ وهب رفت و او را دعا کرده از وی خواست که به نزد زنان بازگردد، زیرا جنگ بر زنان واجب نیست. او پذیرفت و به خیمه بازگشت. ولی چون عبدالله به شهادت رسید، امّ وهب بالای سر عبداللّه رفت. آن گاه خاک و خون از سر و صورتش پاک کرد. با او چنین گفت: هنیأ لک الجنةُ، أَسألُ الله الذی رَزقَک الجّنةَ أن یُصحِبَنی معک؛ بهشت بر تو گوارا باد ! از خدا می خواهم که مرا همراه تو در بهشت قرار دهد. شمر که این منظره را تماشا می کرد، به غلام خود رستم دستور داد که با عمودی چوبین بر سر امّ وهب بکوبد. او نیز چنین کرد و سر آن زن را شکافته و او را به شهادت رساند . به این ترتیب، این دو انسان فدا کار و وفادار در کنار یک دیگر به شهادت رسیدند. کتاب نقش زنان در حماسه عاشورا، صص ۶۶-۶۹ @zananetamadonsaz