ادامه🔻🔻🔻🔻
عملیات یهود برای مقابله با پیامبر«ص»
(ردّ پای یهود در حوادث صدر اسلام)
ترور عبدالله:
🟣یهود در ترور #عبدالمطلب ناکام ماند و از او عبدالله به دنیا آمد. #عبدالله اهل مدینه است ولی قبرش در مدینه در مقرّ یهود است. درباره او داستان ها صریح تر است و یهودیان بارها دست به ترور او زده و ناکام ماندند ( المجلسی، ج15، 110-90).
🔸️روزی وهب بن عبد مناف، یکی از تجّار مکه، عبدالله را که آن روز جوانی 25 ساله بود، دید که یهودیان او را در میان گرفته و می خواهند او را بکشند. وهب ترسید و در میان بنی هاشم رفت و فریاد زد: عبدالله را دریابید که دشمنان او را در میان گرفته اند. عبدالله معجزه آسا نجات یافت.
🔸️وهب که شاهد نجات معجزه آسای او بود و نور نبوت را در چهره اش می دید، پیشنهاد ازدواج دخترش #آمنه و عبدالله را داد و این ازدواج مبارک سرگرفت.
🔸️نقل شده است یهودیان، خانمی از کاهنان یهود را فرستادند که همسر عبدالله شود و نطفه پیامبر #آخرالزمان به این زن منتقل شود لذا آن زن هر روز سر راه عبدالله را می گرفت و به او پیشنهاد ازدواج می داد اما روز بعد از ازدواج عبدالله با آمنه، دیگر آن پیشنهاد را نداد، عبدالله از او پرسید چرا این بار سخن پیشینت را تکرار نکردی؟ گفت نوری که در پیشانی تو بود، دیگر نیست. عبدالله #ازدواج کرده بود.
(ابن شهرآشوب، ج1، 26).
🔸️چند ماه پس از ازدواجِ آن دو و در شرایطی که آمنه باردار بود، عبدالله در راه بازگشت از شام در مدینه از دنیا می رود (الطبری، ج1، 598)
🔸️و تیر #یهود برای بار دوم دیر به هدف می خورد و عبدالله به گونه ای مشکوک در یثرب رحلت می کند اما نمی توان خط #ترور را ردیابی کرد.
@zandagi313
🔴عبرتهای عاشورا
💥اما همهی اينها،وقتی كه با شدّت عملِ دستگاه حاكم مواجه میشوند و میبينند بناست جانشان، سلامتیشان، راحتیشان، مقامشان و پولشان به خطر بيفتد، پس میزنند!
🔶به قضايای قيام امام حسين عليهالسّلام و حركت وی از مدينه نگاه میكردم. به اين نكته برخوردم كه يك شب قبل از آن شبی كه آن حضرت از مدينه خارج شود، عبداللَّهبن زبير بيرون آمده بود. هر دو، در واقع، يك وضعيّت داشتند؛ اما امام حسين عليهالسّلام كجا، عبداللَّهبن زيبر كجا!
🔸سخن گفتن #امام-حسين عليهالسّلام و مقابله و مخاطبهاش از چنان صلابتی برخوردار بود كه وليد حاكم وقت مدينه، جرأت نمیكرد با وی به درشتی حرف بزند!
🔸مروان يك كلمه در انتقاد از آن حضرت بر زبان آورد. چون انتقادش نابجا بود حضرت چنان تشری به او زد كه مجبور شد سرجايش بنشيند.
🔸آن وقت امثال همين مروان، خانهی عبداللَّهبن زبير را به محاصره درآوردند. عبداللَّه، برادرش را با اين پيام نزد آنها فرستاد كه اگر اجازه بدهيد، فعلاً به دارالخلافه نيايم. به او اهانت كردند و گفتند: پدرت را در میآوريم! اگر از خانهات بيرون نيايی، به قتلت میرسانيم و چهها میكنيم! چنان تهديدی كردند كه عبداللَّهبن زبير به التماس افتاد و گفت: پس اجازه بدهيد فعلاً برادرم را بفرستم؛ خودم فردا به دارالخلافه میآيم. آن قدر اصرار و التماس كرد كه يكی واسطه شد و گفت: امشب را به او مهلت بدهيد.
🔸عبداللَّه بن زبير، با اينكه شخصيتی سرشناس و با نفوذ بود، اين قدر وضعيتش با امام حسين عليهالسّلام فرق داشت. كسی جرأت نمیكرد با آن حضرت به درشتی صحبت كند.
🔸از مدينه هم كه بيرون آمد، چه در بين راه و چه در#مكه، هر كس به او رسيد و همصحبت شد، خطابش به آن حضرت «جعلت فداك» (قربانت گردم) و پدر و مادرم قربانت گردند و «عمّی و خالی فداك» (عمو و دايیام قربانت گردند) بود. برخورد عمومی با امام حسين عليهالسّلام اين گونه بود. شخصيّت او در جامعهی اسلامی، چنين ممتاز و برجسته بود.
🔸عبداللَّه بن مطيع، در مكه نزد امام حسين عليهالسّلام آمد و عرض كرد: «يابنرسولاللَّه! ان قتلت لنسترقّن بعدك.» اگر تو قيام كنی و كشته شوی، بعد از تو، كسانی كه دارای حكومتند، ما را به بردگی خواهند برد. امروز به احترام تو، از ترس تو و از هيبت توست كه راهِ عادی خودشان را میروند.
🔸عظمت مقام امام حسين عليهالسّلام در بين خواص چنين است كه حتّی #ابن-عبّاس در مقابلش خضوع میكند؛ #عبداللَّه-بن-جعفر خضوع میكند، #عبداللَّهبن-زبير با آنكه از حضرت خوشش نمیآيد خضوع میكند. بزرگان و همهی خواصِ اهل حق، در برابر عظمت مقام او، خاضعند.
🔸خاضعان به او، خواص جبههی حقّند؛ كه طرف حكومت نيستند؛ طرف بنیاميّه نيستند و طرف باطل نيستند. در بين آنها، حتّی شيعيان زيادی هستند كه اميرالمؤمنين عليهالصّلاة والسّلام را قبول دارند و او را خليفهی اوّل میدانند.
💥اماهمهی اينها،
وقتی كه با شدّت عملِ دستگاه حاكم مواجه میشوند و میبينند بناست جانشان، سلامتیشان، راحتیشان، مقامشان و پولشان به خطر بيفتد، پس میزنند! اينها كه پس زدند، عوام مردم هم به آن طرف رو میكنند.
۲۰ /خرداد/ ۱۳۷۵
بیانات در دیدار فرماندهان لشكر ۲۷ محمد رسولالله (ص) / عوام و خواص
ادامه دارد👇👇👇👇