eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.3هزار دنبال‌کننده
45.6هزار عکس
32.4هزار ویدیو
1.5هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رهنمون عاشورايي نويسنده: سيد امير حسين كامراني راد امام حسين (عليه السلام) و نهضت حسيني در كلام مقام معظم رهبري بايد حادثه ي عاشورا را از پيرايه‌هاي مضر خالي كنيم واقعاً اگر بخواهيم مسأله ي عاشورا و مصايب حسين بن علي (عليه السلام) را به صورت يك مسأله ي جدي و اصلي و به دور از شعار مورد توجه قرار بدهيم، راهش چيست؟ تولين شرط اين است كه ما حادثه را از پيرايه‌هاي مضر خالي كنيم. چيزهايي وجود دارد كه اگر چه پيرايه است، اما نه مضر و نه حتي دروغ است. همه ي كساني كه بخواهند با بيان هنري، حادثه اي را ترسيم كنند، فقط متن حادثه را نمي گويند... ما وقتي بخواهيم حالات امام و اصحابش (عليهم السلام) را در روز و شب عاشورا – آن مقداري كه در كتب معتبره خوانده ايم و يافتيم- بيان كنيم، قهراً خصوصيات و ملابساتي دارد. فرض كنيد سخني كه امام (عليه السلام) با يارانش در شب عاشورا گفته است، مي‌توانيد با اين خصوصيات بيان كنيد: در تاريكي شب و يا در تاريكي غم انگيز و حزن آور آن شب و از اين قبيل. اين پيرايه ها، نه مضر است و نه دروغ است؛اما بعضي از پيرايه‌ها دروغند و بعضي از نقل‌ها خلاف مي‌باشند و حتي آن چه كه در بعضي از كتاب‌ها نوشته شده است، مناسب شأن و لايق مفهوم و معناي نهضت حسيني (عليه السلام) نيست. اين‌ها را بايستي شناخت و جدا كرد. بنابراين، اولين مسأله اسين است كه ما حادثه را خالص كنيم و آن حادثه ي خالص شده و دقيق و متقن را، به انواع بيان‌هاي هنري – از شعر و نثر و سبك روضه خواني كه خودش يك سبك هنري مخصوصي است- بياميزيم. اين كار اشكالي ندارد و مهم است. ما بايد اين كار را بكنيم. كساني كه در اين رشته متصلّب و واردند، بايد اين كار را انجام بدهند. (۱) سه عنصر اصلي در نهضت عاشورا عاشورا يك حادثه ي تاريخي صرف نبود؛ عاشورا يك فرهنگ، يك جريان مستمر و يك سرمشق دايمي براي امت اسلام بود. سه عنصر در حركت حضرت ابي عبدالله (عليه السلام) وجود دارد: (عنصر منطق و عقل، عنصر حماسه و عزّت و عنصر عاطفه) عنصر منطق و عقل در اين حركت، در بيانات آن بزرگوار متجلي است؛قبل از شروع اين حركت، از هنگام حضور در مدينه تا روز شهادت. جمله، جمله ي اين بيانات نوراني، بيان كننده ي يك منطق مستحك است. @zandahlm1357👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهندسی آرزوها 10.mp3
3.37M
۱۰ مراقـب بــ✋ـاش بعضیا، لابلای آرزوهاشون گُم میشنـا! 👈میدونـی چیه؟ تونــلِ آرزوها، انتها نـداره! اگه راهـ🛤ـو گم کنی، تاریکیِ بیراهه، نابودت میکنـه
🕌در محضر امام روح الله (۳۰۲) 💠 حجاب برای حفظ ارزش‌های شماست 📌 امام خمینی (ره ): باید توجه داشته باشید که حجابی که اسلام قرار داده است، برای حفظ آن ارزشهای شماست. هر چه را که خدا دستور فرموده است- چه برای زن و چه برای مرد- برای این است که، آن ارزشهای واقعی که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه‌های شیطانی یا دستهای فاسد استعمار و عمال استعمار پایمال می‌شدند اینها، این ارزشها زنده بشود. 📚صحیفه نور، جلد ۱۹، صفحه ۱۲۰ 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر ، بدون ذکر منبع هم مجاز است. @zandahlm1357👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️طعنه جالب روزنامه‌نگار لبنانی به جان‌سخت بودن نظامیان رژیم صهیونیستی! 🔹‌«شارمین نروانی» روزنامه‌نگار و تحلیلگر مسائل منطقه: اسرائیلی‌ها یا توسط زنبورها زخمی می‌شوند یا خودکشی می‌کنند و یا از ساختمان پرت می‌شوند اما هیچ وقت در جنگ با فلسطینیان کشته نمی‌شوند! @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سرنگونی کوادکوپتر اسرائیل با سنگ در غزه از بچه های یمن یاد گرفتن😂 یاد پاسخ قدرتمندشون به اصفهان افتادم😂که با لنگ دمپایی زدنش 😂😜 @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نباید پلیس دخالت کنه ، باید کار فرهنگی کرد . یه نمونه از کار فرهنگیشون رو ببینید😐🤦‍♀ @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کی باور می‌کند که یک مهندس ایرانی یکصد سال پیش توانسته، یک سنگ سه هزار کیلویی را روی آب شناور سازد..👌 ⭕️ یکی از شاهکارهای معماری ایران، باغ سپهسالار تهران @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 یه روزی دنبال این بودن ، که ریشه های ملت ایران را خشک کنن 🇮🇷 ولی الان باید شاخه‌های این درخت تنومند رو توی آمریکا و اروپا پیدا کنند 👌😉 @zandahlm1357
🔴 یهود و تعطیلی شنبه 🔸آیت الله حائری شیرازی و تعطیلی شنبه: 🔸الان در تمام دنیا، شنبه به خاطر کلیمی‌ها تعطیل است. کشور اندونزی، بیشترین جمعیت مسلمانان را دارد. در جاکارتا، مسجدی هست به نام «مسجد استقلال» که فقط صحن آن، حدود ۳۰ هزار متر وسعت دارد. شبستان آن هم پنج طبقه است. خیلی بزرگ است. جمعیت نمازگزارانش در روز جمعه، از نماز جمعۀ تهران خیلی بیشتر است! پُرِ پُرِ پُرِ می‌شود. با این حال، اینها جمعه تعطیل نیستند! از صبح تا ظهر، ادارات باز است، کارخانجات، مغازه‌ها، مدارس، بیمارستان‌ها همگی باز هستند. بازار هم کلاً باز است؛ فقط یکی دو ساعت برای نماز جمعه تعطیل می‌کنند. اما در عوض، شنبه و یکشنبه تعطیل هستند. به احترام یهودی‌ها و به احترام مسیحی‌ها تعطیل است. جمعه هم به احترام مسلمان‌ها تعطیل نیست! [خندۀ حضار] 🔸الان شما در یک روزِ شنبه‌ای از بازار مشیر یا خیابان توحید [شیراز] عبور کنید. می‌بینید که بازار تَق و لَق است. دیگران هم چون می‌بینند که در روز شنبه، دکان‌های معتبر، تعطیل هستند، اینها هم در آینده شنبه را تعطیل می‌کنند و شما شاهد تعطیل شدن شنبه در بسیاری از خیابان‌ها خواهید بود. آن مشتریِ مسلمان هم چون می‌داند که مغازه‌ها بسته است، روز شنبه نمی‌رود بازار. مغازه‌های دیگر هم چون می‌دانند که روز شنبه، این قسمت از بازار، تق و لق است، اگر کاری داشته باشند، می‌گذارند روز شنبه مغازه‌شان را تعطیل می‌کنند. بعد چه می‌شود؟ فرهنگ آنها بر فرهنگ دیگران حاکم می‌شود. @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توضیحات پلیس در مورد پوشاندن یک زن با پتو مرکز اطلاع‌رسانی فاتب: 🔹در مورخه ۲۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، واحدِ ویژه‌ اجرای طرحِ نور در خیابان شهید مطهری توسط احدی از پرسنل آموزش دیدهِ نسوان به یک خانمِ جوان در حال تردد به‌واسطه کشف حجاب و نقضِ علنیِ قانون تذکر داده که متاسفانه نامبرده ضمن هنجارشکنی، اقدام به پاشیدن محتویاتِ داغِ داخل لیوان (نسکافه) به سمت ماموران نموده و به‌صورتی هدفمند قصدِ فرار داشته که در همین حین پرسنلِ نسوان اقدام به پوشاندنِ این خانم نموده و در ادامه به خودرو منتقل می‌شود. 🔹همچنین در تصاویر بررسی شده دوربینِ داخلِ خودرو نامبرده به موضوع پاشیدن محتویات داغ به سمت ماموران اعتراف که ویدیو هم‌زمان منتشر خواهد شد. 🔹گفتنی است فردِ موصوف بدون هیچ‌گونه مشکلی به مقرِ انتظامی منتقل و روند اقداماتِ قانونی برای ایشان انجام گردیده است. @zandahlm1357
🚫استرالیا٬ سردار قاآنی را تحریم کرد‼️😄 @zandahlm1357
@zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عطر افشاني ملائك نويسنده: م. عليان نژادي نام شفا يافته: ماه شيرين – اهل پاكستان نوع بيماري: ضربه مغزي شب، پرده سياه خود را روي تاقديس روز كشيده، و غبارش را همه جا پاشيده بود. اتوبوس، جاده آسفالت را ميشكافت، و نور چراغهايش مثل خنجري در دل شب فرو ميرفت؛ در آن دور دستها، چراغهاي شهر سوسو ميزد. مسافران، به شوق زيارت دوست، پاي در راه نهاده بودند، يكي دعا ميخواند و ديگري ذكر ميگفت. دختر جوان به صندلي تكيه داده و نگاهش را به دور دستها سپرده بود. گرچه بيش از شانزده بهار از عمرش نميگذشت ولي از نشاط و شور حال جواني كمتر اثري در او ديده ميشد. چند سال بود كه تحرك و شادابي براي او معناي خودش را از دست داده و بيماري مثل خوره به جانش افتاده بود و نيروي جوانياش را به تحليل ميبرد. پدر و مادر، كه سالها چون شمع در غم فرزند دلبندشان ميسوختند، حالا خسته از آن همه طبابتهاي بينتيجه، بار سفر بسته و ميآمدند تا خاضعانه در خانه بزرگواري را بكوبند كه دست رد به سينه كسي نميزند. فاطمه نگاهي به ماه شيرين كرد و گفت: دخترم گرمته؟ پاسخ مادر، سكوت بود. سكوتي كه پنج سال، آتش به جان او زده بود. مادر پنجره را باز كرد. نسيم، صورت دختر را نوازش داد. حرم را، هالهاي از معنويت فرا گرفته بود و دلباختگان جذب آن گشته و عاشقانه گردش جمع شده بودند تا امامشان را زيارت كنند. وقتي كه غلام محمد و خانوادهاش وارد حرم شدند، شوق زيارت بيش از پيش در دلشان ريشه دواند، حس كردند اين زيارت با زيارتهاي چند روز گذشته فرق ميكند، اما ترس از اين كه فكرشان در غالب يك رؤيا باقي بماند، لحظهاي آرامشان نميگذاشت. مرد، صندلي چرخدار را به جلو ميراند، بر روي آن جسم معلول ماه شيرين قرار داشت؛ هر كس او را ميديد، تأثر و تألم در چهرهاش موج ميزد. زن با بغض و اضطراب گفت: ميگم اگه آقا جواب رد بهمون بده، كجا بريم؟ مرد آهي كشيد و گفت: توكل به خدا كن زن، اميدوار باش. آستان قدرس از طرف امام ما رو دعوت كرده و حتما آقا ميخوان مرادمون رو بدن. قلب مرد به شدت ميتپيد و رنگ به چهره نداشت، گرچه اين كلامها را براي آرامش و اميدواري همسرش ميگفت، ولي در دلش غوغايي بود، او محكم دستههاي صندلي چرخ دار را در دست فشرد با اين عمل سعي داشت به اضطرابي كه از لرزش دستانش مشهود بود غلبه كند و آن را به اختيار خود درآورد. داخل صحن مملو از زواري بود كه وجود سراسر از عشقشان تشنه زيارت بود، فاطمه به سوي پنجره فولاد رفت و انگشتانش را به مشبكهاي عشق سپرد گره نياز را لمس كرد و غرق در اشك خالصانه زمزمه كرد: آقا، يه ماهه دل از وطن بريديم و بهت پناه آورديم، خواهش ميكنم بچمونو شفا بده خواهش ميكنم... ناله او در ميان همهمه ساير زوار گم شد، همه دستي سبز يافته بودند كه قادر بود گره از دشوارترين كارها بگشايد. مرد نگاه زلالش را از ميان پلكهاي مرطوبش، به گنبد طلا دوخت. گنبد در دل سيا شب درخشش خيره كنندهاي داشت او متوسل به هشتمين اختر آسمان امامت و ولايت شد و با دلي شكسته به درگاه خدا التماس كرد و طلب حاجت نمود، به طرف فرزندش كه پشت پنجره فولاد به خواب رفته بود راهي شد و كنار او چمباتمه زد، همسر محمد براي زيارت به داخل حرم رفته بود. مرد، سرش را بر روي دستانش گذارد و به گذشتهاي نه چندان دور انديشيد: درست پنج سال قبل بود كه ماه شيرين همراه با ساير بچهها به مدرسه ميرفت. در راه همچون بچه آهويي تيز پا ميدويد و مسير خانه به مدرسه و بالعكس را ميپيمود، هنگامي كه از مدرسه باز ميگشت، با سخنان شيرين كودكانه خود به تن خسته از تلاش روزانه والدينش جاني دوباره ميبخشيد. آنها زندگي خوب و سعادتمندي داشتند و به رغم بيبضاعتيشان از مستمندان دستگيري و دلجويي ميكردند. وقتي آنها قسمتي از اندك البسه و غذايي كه داشتند را ميبخشيدند و خود در مضيقه به سر ميبردند غلام محمد ميگفت: تو نيكي ميكن و در دجله انداز كه ايزد در بيابانت دهد باز. روزها از پي هم ميگذشت، و ميرفت كه غنچه زندگي محمد و فاطمه، تبديل به گل زيبايي شود تا فضاي خانه را معطر به حضور خود كند، كه ناگهان بر اثر حادثهاي كه در راه مدرسه براي دختر پيش آمد، باعث ضربه مغزي و در نتيجه بر هم خوردن تعادل فكري و از بين رفتن قدرت تكلم ماه شيرين شد. از آن روز، ديگر شادي و خنده براي خانواده غلام محمد معنا نداشت و رنج بيماري ماه شيرين از يك سو و ضعف مالي آنان از سوي ديگر، اعضاي خانواده را رنج ميداد؛ تا اينكه پس از نااميد شدن از درمان، با ارسال درخواستي نيازشان را به سوي آستان نور و اميد مرقد مطهر حضرت رضا (ع) آوردند و پس از دريافت دعوتنامه با هزينه امام راهي شدند، در ايران، آستان مقدس امام رضا (ع) براي آنان مسكن و ساير نيازها را تأمين كرده و پس از گذشت يك ماه كه متوسل به امام هشتم شدهاند، تا به حال نتيجه نگرفته و قرار است فردا رهسپار وطن خود شوند، اما اگر دست خالي برگردند در پاسخ انتظارات دوست و آشنا چه بگويند؟