eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.3هزار عکس
36هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
5.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توی این دورِ زمونه خیلی سخت میشه به کسی اعتماد کرد. ولی من یه آشنا سراغ دارم که برای همه یه پناه امنِ مورد اعتماده آقاجان... به دنیا اعتمادی نیست تا وقتی شما باشی جهان زیباست وقتی در پناه آشنا باشی
11.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ لعنت بر بی طرفان...❗️ ⬅️ ما شیعیان آب خوردنمان هم سیاسی است... استاد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
🌹 کتاب های معرفی شده توسط مقام معظم رهبری👇👇👇👇👇 🌺🍀💐🌷🍀🌺
✫⇠ ✫⇠قسمت :۱۶ قابله بچه را توی پارچه سفید پیچید و به زن ها داد. همه خوشحال بودند و نفس هایی را که چند لحظه پیش توی سینه ها حبس شده بود با شادی بیرون می دادند، اما من همچنان گوشه اتاق نشسته بودم. خواهرشوهرم گفت: «قدم! آب جوش، این لگن را پر کن.» خواهرشوهر کوچک ترم به کمکم آمد و هما ن طور که لگن را زیر شیر سماور گذاشته بودیم و منتظر بودیم تا پر شود، گفت: «قدم! بیا برادرشوهرت را ببین. خیلی ناز است.» لگن که تا نیمه پر شد، آن را برداشتیم و بردیم جلوی دست قابله گذاشتیم. مادرشوهرم هنوز از درد به خود می پیچید. زن ها بلندبلند حرف می زدند. قابله یک دفعه با تشر گفت: «چه خبره؟! ساکت. بالای سر زائو که این قدر حرف نمی زنند، بگذارید به کارم برسم. یکی از بچه ها به دنیا نمی آید. دوقلو هستند.» دوباره نفس ها حبس شد و اتاق را سکوت برداشت. قابله کمی تلاش کرد و به من که کنارش ایستاده بودم گفت: «بدو... بدو... ماشین خبر کن باید ببریمش شهر. از دست من کاری برنمی آید.» دویدم توی حیاط. پدرشوهرم روی پله ها نشسته و رنگ و رویش پریده بود. با تعجب نگاهم کرد. بریده بریده گفتم: «بچه ها دوقلو هستند. یکی شان به دنیا نمی آید. آن یکی آمد. باید ببریمش شهر. ماشین! ماشین خبر کنید.» پدرشوهرم بلند شد و با هر دو دست روی سرش زد و گفت: «یا امام حسین.» و دوید توی کوچه. کمی بعد ماشین برادرم جلوی در بود. چند نفری کمک کردیم، مادرشوهرم را بغل کردیم و با کلی مکافات او را گذاشتیم توی ماشین. مادرشوهرم از درد تقریباً از حال رفته بود. برادرم گفت: «می بریمش رزن.» عده ای از زن ها هم با مادرشوهرم رفتند. من ماندم و خواهرشوهرم، کبری، و نوزادی که از همان لحظه اولی که به دنیا آمده بود، داشت گریه می کرد. من و کبری دستپاچه شده بودیم. نمی دانستیم باید با این بچه چه کار کنیم. کبری بچه را که لباس تنش کرده و توی پتویی پیچیده بودند به من داد و گفت: «تو بچه را بگیر تا من آب قند درست کنم.» می ترسیدم بچه را بغل کنم. گفتم: «نه بغل تو باشد، من آب، قند درست می کنم.» منتظر جواب خواهرشوهرم نشدم. رفتم طرف سماور، لیوانی را برداشتم و زیر شیر سماور گرفتم. چند حبه قند هم تویش انداختم و با قاشق آن را هم زدم. صدای گریه نوزاد یک لحظه قطع نمی شد. سماور قل قل می کرد و بخارش به هوا می رفت. به فکرم رسید بهتر است سماور به این بزرگی را دیگر خاموش کنیم؛ اما فرصت این کار نبود. واجب تر بچه بود که داشت هلاک می شد. لیوان آب را به کبری دادم. او سعی کرد با قاشق آب را توی دهان نوزاد بریزد. اما نوزاد نمی توانست آن را بخورد. دهانش را باز می کرد تا سینه مادر را بگیرد و مک بزند، اما قاشق فلزی به لب هایش می خورد و او را آزار می داد. به همین خاطر با حرص بیشتری گریه می کرد. حال من و کبری بهتر از نوزاد نبود. به همین خاطر وقتی دیدیم نمی توانیم کاری برای نوزاد انجام بدهیم، هر دو با هم زدیم زیر گریه. مادرشوهرم همان شب، در بیمارستان رزن توانست آن یکی فرزندش را به دنیا بیاورد. قل دوم دختر بود. فردا صبح او را به خانه آوردند. هنوز توی رختخوابش درست و حسابی نخوابیده بود که نوزاد پسر را گذاشتیم توی بغلش تا شیر بخورد، بچه با اشتها و حرص و ولع شیر می خورد و قورت قورت می کرد. ما از روی خوشحالی اشک می ریختیم. با تولد دوقلوها زندگی همه ما رنگ و روی تازه ای گرفت. من از این وضعیت خیلی خوشحال بودم. صمد مشغول گذراندن سربازی اش بود و یک هفته در میان به خانه می آمد. به همین خاطر بیشتر وقت ها احساس تنهایی و دلتنگی می کردم. با آمدن دوقلوها، رفت و آمدها به خانه ما بیشتر شد و کارهایم آن قدر زیاد شد که دیگر وقت فکر کردن به صمد را نداشتم. از مهمان ها پذیرایی می کردم، مشغول رُفت و روب بودم، ظرف می شستم، حیاط جارو می کردم، و یا در حال آشپزی بودم. شب ها خسته و بی حال قبل از اینکه بتوانم به چیزی فکر کنم، به خواب عمیقی فرو می رفتم. بعد از چند هفته صمد به خانه آمد. با دیدن من تعجب کرد. می گفت: «قدم! به جان خودم خیلی لاغر شده ای، نکند مریضی.» می خندیدم و می گفتم: «زحمت خواهر و برادر جدیدت است.» اما این را برای شوخی می گفتم. حاضر بودم از این بیشتر کار کنم؛ اما شوهرم پیشم باشد. گاهی که صمد برای کاری بیرون می رفت، مثل مرغ پرکنده از این طرف به آن طرف می رفتم تا برگردد. چشمم به در بود. می گفتم: «نمی شود این دو روز را خانه بمانی و جایی نروی.» می گفت کار دارم. باید به کارهایم برسم. دلم برایش تنگ می شد. می پرسید: «قدم! بگو چرا می خواهی پیشت بمانم.»
دوست داشت از زبانم بشنود که دوستش دارم و دلم برایش تنگ می شود. سرم را پایین می انداختم و طفره می رفتم. سعی می کرد بیشتر پیشم بماند. نمی توانست توی کارها کمکم کند. می گفت: «عیب است. خوبیت ندارد پیش پدر و مادرم به زنم کمک کنم. قول می دهم خانه خودمان که رفتیم، همه کاری برایت انجام دهم.» ادامه دارد...✒️ ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶پست ویراستی محمدرضا قلندر شریف شهردار مشهدمقدس 🔹نشست وزرای خارجه عضو پیمان اکو در مشهد؛ بهترین فرصت توسعه دیپلماسی شهری؛ پیگیر اجلاس شهرداران عضو پیمان شانگهای در مشهد هستیم. 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
🔶ورود «روتاویروس» به چرخه واکسیناسیون ملی | واکسیناسیون «روتاویروس» از امروز در مراکز بهداشت مشهد و خراسان رضوی انجام می‌شود 🔹روزنامه شهرآرا: 🔹«واکسن روتاویروس» که تا پیش از این در برخی مناطق کشور به‌طور آزمایشی برای کودکان انجام شده بود؛ از امروز به‌طور سراسری وارد برنامه واکسیناسیون ملی خواهد شد. مسئولان وزارت بهداشت معتقدند که واکسیناسیون روتاویروس سالانه دست‌کم از ۱۰هزار بیماری اسهال شدید و نیاز به بستری جلوگیری خواهد کرد. 👤نهبندانی، رئیس گروه پیشگیری و مبارزه با  بیماری‌های واگیر معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی مشهدمقدس در گفت‌وگو با : 🔹این واکسن خوراکی از امروز در استان به صورت رایگان و در تمام مراکز، خانه‌های بهداشت و پایگاه‌های سلامت در اختیار گروه هدف آن قرار خواهد گرفت. 🔹این واکسن قرار است از بروز عفونت‎های روتاویروس که بیشتر به شکل علائم گوارشی (اسهال و استفراغ) است، جلوگیری کند بنابراین پس از اجرایی‌شدن این واکسیناسیون، یک تا دو سال آینده شاهد بستری کمتر نوزادان و کودکان در بیمارستان‌ها به دلیل عفونت‌های روتاویروسی خواهیم بود. 🔹این واکسن خوراکی برای نوزادانی که دو ماه دارند قابل‌استفاده است و باید در سه نوبت یعنی دو، چهار و شش‌ماهگی استفاده شود. کودکانی که سنشان از دو ماه رد شده است، دیگر امکان استفاده از این واکسن را ندارند. 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
9.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مجلس ممنوعیت واردات بنزین را تصویب نکرده است 👤تاجگردون، رئیس کمیسیون تلفیق: 🔹گزارش کمیسیون تلفیق نشان می‌دهد مجلس نه افزایش قیمت بنزین و نه ممنوعیت واردات آن را تصویب نکرده است. 🔹اختلاف ما با لایحه دولت تنها بر سر یک کلمه بود، اما برخی اظهارات نادرست و شایعات، موجب آشفتگی در بازار و نگرانی مردم شده است. 🔹دولت اجازه واردات بنزین را خواسته و مجلس نیز با آن موافق است، اما باید مسائل شفاف و به دور از شایعات بررسی شود. 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
🔶کانادا ایالت پنجاه و یکم آمریکا شود! 🔹منابع به فاکس نیوز گفتند که رئیس جمهور منتخب هفته گذشته به نخست وزیر کانادا پیشنهاد کرد که اگر تعرفه پیشنهادی او اقتصاد همسایه شمالی را مختل می‌کند، شاید بهتر باشد که این ایالت به پنجاه و یکمین ایالت آمریکا تبدیل شود./ایسنا 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357