✨در معامله (ملک) این نکات حقوقی رعایت کنید:
۱-شماره چک در قرارداد حتما ذکر گردد
۲- چک در وجه حامل نباشد و به نام شخص فروشنده صادر گردد و از صدور چک در وجه حامل اکیدا خودداری گردد
۳- از چک صادر شده قبل از تقدیم آن به فروشنده عکس بگیرید
۴- اگر روی مقررات داوری اشراف ندارید، کاملا در مبایعه نامه دقت کنید که به هیچ وجه شرط داوری ذکر نشده باشد چون حق رجوع شما به دادگاه را از شما سلب میکند
۵- اگر خریدار هستید و فروشنده ملک فروخته شده را تحویل شما ندهد علی الاصول حق فسخ ندارید و فقط میتوانید تقاضای تحویل مبیع را بکنید که آن هم متاسفانه مستلزم زمان و هزینه برای شماست مگر اینکه در قرارداد شرطی برای فسخ به صراحت ذکر شده باشد که در عموم قراردادهای فروش ملک شرط فسخ نیست
🔴در نتیجه: به این دل خوش نباشید که بطور عادی اگر طرف ملک رو تحویل شما نداد و یا سند را به نام شما منتقل نکرد، شما میتوانید فسخ کنید
همینطور اگر خریدار مبلغ ثمن را کامل نداد به خودی خود و بدون شرط فسخ فروشنده حق فسخزد
خیر اینگونه نیست، پس اگر فرد متخصص همراهتون نیست حداقل روی تمامی واژه های قرارداد حساسیت و اشراف علمی داشته باشید
⁉️اگر متهمی که به دادگاه احضار شده، امکان حضور در دادگاه را نداشته باشد، باید چکار کند؟
✅متهمی که توسط مرجع قضایی احضار می شود به دستور ماده ۱۷۸ قانون آیین دادرسی کیفری مکلف به حضور در موعد مقرر می باشد. و اگر بدون عذر موجه حضور نیابد به حکم ماده ۱۷۹ از همان قانون به دستور بازپرس جلب می شود.
🔹ماده ۱۷۸- متهم مکلف است در موعد مقرر حاضر شود و اگر نتواند باید عذر موجه خود را اعلام کند. جهات زیر عذر موجه محسوب می شود:
الف- نرسیدن یا دیر رسیدن احضاریه به گونه ای که مانع از حضور شود.
ب- بیماری متهم و بیماری سخت والدین، همسر یا اولاد وی که مانع از حضور شود.
پ- همسر یا یکی از اقربا تا درجه سوم از طبقه دوم فوت شود.
ت- ابتلاء به حوادث مهم از قبیل بیماریهای واگیردار و بروز حوادث قهری مانند سیل و زلزله که موجب عدم امکان تردد گردد.
ث- متهم در توقیف یا حبس باشد.
ج – سایر مواردی که عرفاً به تشخیص بازپرسعذرموجه محسوب می شود.
🔹تبصره – در سایر موارد، متهم می تواند برای یک بار پیش از موعد تعیین شده، بازپرس را از علت عدم حضور خود مطلع سازد و موافقت وی را اخذ نماید که در این مورد، بازپرس می تواند در صورت عدم تأخیر در تحقیقات، تا سه روز مهلت را تمدید کند.
🔹ماده ۱۷۹ نیز چنین بیان می دارد:
متهمی که بدون عذر موجه حضور نیابد یا عذر موجه خود را اعلام نکند، به دستور بازپرس جلب می شود.
🔹تبصره- در صورتی که احضاریه، ابلاغ قانونی شده باشد و بازپرس احتمال دهد که متهم از احضاریه مطلع نشده است، وی را فقط برای یک بار دیگر احضار می نماید.
🔹ماده ۱۸۷ قانون مذکور در خصوص عدم حضور متهم و در راستای حمایت از وی بیان داشته، هرگاه شخصي كه دستور احضار يا جلب او داده شده به علت بيماري، كهولت سن يا معاذيري كه بازپرس موجه تشخيص ميدهد، نتواند نزد بازپرس حاضر شود، در صورت اهميت و فوريت امر كيفري و امكان انجام تحقيقات، بازپرس نزد او ميرود و تحقيقات لازم را بهعمل ميآورد .
⁉️اگر طلاق از سوی مرد باشد، چه حق و حقوقی باید به زن پرداخت شود؟
🔵طلاق ممکن است یا به صورت توافقی باشد یا از سوی زن و مرد درخواست شود. اما اگر طلاق از سمت مرد باشد، او باید حق و حقوقی را به زن پرداخت کند.
🔹در صورتی که مرد دادخواست طلاق را بدهد و به نوعی طلاق از سوی او باشد، باید مهریه پیش از طلاق پرداخت شود و باید تمام حقوق زن مانند نفقه و اجرتالمثل و همچنین شرط نصف شدن دارایی را هم پرداخت کند.
🔹در صورتی که مرد بخواهد زن خود را طلاق دهد، باید نصف داراییهای خود را به زن بدهد در حالی که در طلاق توافقی و همچنین طلاقی که توسط زن باشد، این امر انجام نخواهد شد.
◀️البته اگر مرد توانایی پرداخت یکباره بدهی را نداشته باشد، میتواند از دادگاه تقاضای قسطبندی شدن مهریه را داشته باشد تا پس از طلاق اقساط مهریه را پرداخت کند.
⁉️بدهکار در چه صورتی زندان و حبس می شود؟
✅اگر پرداخت طلب شاکی که دادگاه مبلغ آن را تعیین کرده، ممکن نگردد، فرد بدهکار به تقاضای شاکی تا زمان اجرای حکم یا پذیرفته شدن ادعای اعسار او یا جلب رضایت شاکی حبس می شود.
⁉️کسی که به دیگری بدهی دارد و طلبکار از او شکایت کرده، در چه صورتی زندانی می شود؟ پرسش مخاطب این است: سلام، من مبلغی به کسی بدهکار بودم که پس از شکایت او، حکم علیه بنده صادر شد. آیا اگر نتوانم مبلغی را که دادگاه در حکم تعیین کرده، بپردازم، به زندان می افتم؟
🔹چنانچه بدهکار تا سی روز پس از ابلاغ اجراییه، ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود، دعوای اعسار خویش را اقامه کرده باشد، حبس نمی شود، مگر اینکه دعوای اعسار مسترد یا به موجب حکم قطعی رد شود.
🔹مطابق ماده ۳ قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی، اگر پرداخت طلب شاکی که دادگاه مبلغ آن را تعیین کرده، ممکن نگردد، فرد بدهکار به تقاضای شاکی تا زمان اجرای حکم یا پذیرفته شدن ادعای اعسار او یا جلب رضایت شاکی حبس می شود. چنانچه بدهکار تا سی روز پس از ابلاغ اجراییه، ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود، دعوای اعسار خویش را اقامه کرده باشد، حبس نمی شود، مگر اینکه دعوای اعسار مسترد یا به موجب حکم قطعی رد شود.
#قسمت_سی_ام_رمان_نسل_سوخته: دعوتنامه
اون شب ... بالشتم از اشک شوق خیس بود ... از شادی گریه می کردم ... تا اذان صبح خوابم نبرد ... همون طور دراز کشیده بودم و به خدا و تک تک اون حرف ها فکر می کردم...
اول ... جملاتی که کنار تصویر اون شهید بود ... هر کس که مرا طلب کند می یابد ...
من 4 سال ... با وجود بچگی ... توی بدترین شرایط ... خدا رو طلب کرده بودم ... و حالا ...
و حالا ... خدا خودش رو بهم نشون داد ... خودش و مسیرش... و از زبان اون شخص بهم گفت ... این مسیر، مسیر عشق و درده ... اگر مرد راهی ... قدم بردار ... و الا باید مورچه ای جلو بری ... تازه اگه گم نشی و دور خودت نچرخی...
به ساعت نگاه کردم ... هنوز نیم ساعت تا اذان باقی مونده بود ... از جا بلند شدم و رفتم وضو گرفتم ...
جا نمازم رو پهن کردم و ایستادم ... ساکت ... بی حرکت ... غرق در یک سکوت بی پایان ...
- خدایا ... من مرد راهم ... نه از درد می ترسم ... نه از هیچ چیز دیگه ای ... تا تو کنار منی ... تا شیرینی زیبای دیدنت ... پیدا کردنت ... و شیرینی امشب با منه ... من از سوختن نمی ترسم ... تنها ترس من ... از دست دادن توئه ... رهام کنی و از چشمت بیوفتم ... پس دستم رو بگیر ... و من رو تعلیم بده ... استادم باش برای عاشق شدن ... که من هیچ چیز از این راه نمی دونم ... می خوام تا ته خط اون حدیث قدسی برم ... می خوام عاشقت باشم ... می خوام عاشقم بشی ...
دست هام رو بالا آوردم ... نیت کردم ... و الله اکبر ...
هر چند فقط برای نماز وتر فرصت بود ... اما اون شب ... اون اولین نماز شب من بود ...
نمازی که تا قبل ... فقط شیوه اقامه اش رو توی کتاب ها خونده بودم ... اون شب ... پاسخ من شده بود ... پاسخ من به دعوتنامه خدا ...
چهل روز ... توی دعای دست هر نمازم ... بی تردید ... اون حدیث قدسی رو خوندم ... و از خدا ... خودش رو خواستم ... فقط خودش رو ... تا جایی که بی واسطه بشیم ... من و خودش ... و فقط عشق ...
و این شروع داستان جدید من و خدا شد ...
هادی های خدا ... یکی پس از دیگری به سمت من می اومدن ... هیچ سوالی بی جواب باقی نمی موند ... تا جایی که قلبم آرام گرفت ... حتی رهگذرهای خیابان ... هادی های لحظه ای می شدند ... واسطه هایی که خودشون هم نمیدونستن ...
و هر بار ... در اوج فشار و درد زندگی ... لبخند و شادی عمیقی وجودم رو پر می کرد ... خدا ... بین پاسخ تک تک اون هادی ها ... خودش رو ... محبتش رو ... توجهش رو ... بهم نشون می داد ...
معلم و استاد من شد ...
من سوختم ... اما پای تصویر اون شهید ... تصویری که با دیدنش ... من رو در مسیری قرار داد که ... به هزاران سوختن می ارزید ... و این ... آغاز داستان عاشقانه من و خدا بود ...
.
.
ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹