📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 بهلول نبّاش
«معاذ بن جبل» با حالت گريان بر پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم وارد شد و سلام عرض كرد و جواب سلام شنيد پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم فرمود: چرا گريه می كنی؟ عرض كرد: بر در مسجد جوانی خوش صورت و شاداب است، چنان بر خودش گريه می كند مانند زن جوان مرده، می خواهد به حضور شما آيد.
پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم فرمود: عيبی ندارد. جوان آمد و سلام عرض كرد، پس از جواب سلام پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم فرمود: چرا گريه می كنی؟ گفت: چطور گريه نكنم گناهانی انجام دادم كه خدا مرا نمی بخشد و مرا داخل جهنم خواهد كرد.
پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم فرمود: آيا برای خدا شريك قرار دادی؟ گفت: نه، فرمود: نفس محترمی را كشتی؟ گفت: نه، فرمود: گناهت اگر به اندازه كوه ها باشد خدا می آمرزد. جوان گفت: گناهان من از كوه ها بزرگتر است.
فرمود: آيا گناهت مثل هفت زمين و درياها و ريگ ها و اشجار و آنچه در آن است از مخلوقات، و به قدر آسمانها و ستارگان و به قدر عرش و كرسی می باشد؟ گفت: گناهانم از همه اينها بزرگتر است. فرمود: وای بر تو گناهان تو بزرگتر است يا پروردگار تو؟ جوان روی خود به زمين زد و گفت: منزه است خدا، از هر چيزی او بزرگتر است.
فرمود: ای جوان يكی از گناهت را برايم نمی گوئی؟ عرض كرد: چرا، بعد گفت: هفت سال كار من اين بود كه قبرها را می شكافتم و كفن مرده ها را در می آوردم و می فروختم. شبی دختری از دختران انصار مرد وقتی نبش قبر كردم و كفن را از تن او جدا كردم، شيطان وسوسه كرد و با او مقاربت كردم، وقتی برمی گشتم شنيدم كه مرا صدا كرد ای جوان از فرمانروای روز جزا نمی ترسی وای بر تو از آتش قيامت!
جوان گفت: حال چه كنم؟ پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم فرمود: ای فاسق از من دور شو می ترسم به آتش تو بسوزم. او رفت و به يكی از كوه ها پناه برد و دو دست خود را به گردن بست مشغول توبه و عبادت و مناجات شد. تا چهل روز شب و روز گريه می كرد به نوعی كه بر درنده ها و حيوانات وحشی اثر می گذاشت. بعد از چهل روز از خدا طلب آتش يا آمرزش كرد تا در قيامت رسوا نشود.
خدا بر پيامبرش آیه ی 135 آل عمران «وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ: ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﻛﺎﺭ ﺯشتی ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﻮﻧﺪ ﻳﺎ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺳﺘﻢ ﻭﺭﺯﻧﺪ، ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍی ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ، ﻭ ﭼﻪ کسی ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺁﻣﺮﺯﺩ؟» را نازل كرد كه آمرزش بهلول در آن بود. پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم اين آيه را با لبخند تلاوت می كرد و بعد فرمود: كيست مرا به نزد آن جوان ببرد؟ معاذ گفت: می دانم كجاست.
پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم همراه معاذ نزدش رفتند ديدند ميان دو سنگ سر پا ايستاده، دستهايش به گردنش بسته، رويش از شدت آفتاب سياه و تمام مژه های چشمش از گريه ريخته و مشغول مناجات است و خاك بر سرش می ريزد درندگان صحرا اطراف او را گرفته و پرندگان در اطراف بالای سر او صف كشيده به حال او گريه می كنند.
پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم نزديك رفته دستهای او را با دست مبارك خود گشودند و خاك از سر او پاك كردند و فرمودند: بشارت باد تو را ای بهلول، تو آزاده كرده خدائی از آتش. پس به اصحاب فرمود: اين طور گناهان خود را تدارك و جبران كنيد.
📗 #رساله_لقاء_الله، ص 62
✍ مرحوم ميرزا جواد آقا ملکی تبريزی
https://eitaa.com/zandahlm1357
عبارت "راه شیری" ریشه ای یونانی دارد. اخترشناسان آن زمان بخشی از آسمان را که امروزه کهکشان مینامیم روشن تر و سفیدتر میدیدند و چون آنزمان شیر از همه چیز سفیدتر بود این عبارت رواج یافت!
https://eitaa.com/zandahlm1357
ستاره سه پر که بر روی اتومبیل های بنز قرار گرفته است به معنای "تسلط بر زمین، دریا و آسمان" و یا "سفر به دور دنیا با آب، روغن و بنزین" است.
https://eitaa.com/zandahlm1357
برای چند ثانیه بودن روی این پل را تصور کنید😰
در کوهستان آی-پتری، کشور اکراین، چندین قلهی مختلف وجود دارد که اگر بخواهید به این قلل بروید تنها یک راه وجود دارد ، باید از یک پل معلق عبور کنید ، پلی با کمترین ضریب ایمنی معلق در آسمان.😶
https://eitaa.com/zandahlm1357
بزرگتین حمله حشرات در طول تاریخ در سال ۱۸۷۴ اتفاق افتاد که حدود ۱۲.۵ تریلیون ملخ آسمان شهرهای غربی آمریکا را سیاه کرده بود و باعث ۲۰۰ میلیون دلار خسارت به محصولات کشاورزی شد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
میدونید عبارت "سر خر" از کجا اومد؟ بخونیدش جالبه
روزی ملائی سوار بر خر از دهی به دهی دیگر میرفت. در میان راه عده ای از جوانان که شراب خورده و مست بودند راه را بر او می بندند و یکی از آنها جامی را پر از شراب به او تعارف می کند.
مرد استغفرالله گویان سرباز زد و ولی جوانان دست بردار نبودند. بلاخره یکی از آنها خنجری زیر گلویش گذاشت و تهدید کرد که اگر شراب تعارفی را نخورد کشته میشود.
مرد برای حفظ جان راضی شده و با اکراه جام گرفته و رو به آسمان گفت:
خدایا تو می دانی که من بخاطر حفظ جانم این شراب را می خورم.
چون جام را به لب نزدیک کرد ناگهان خرش شروع به تکان دادن سرخود کرد و سر خر به جام شراب خورد و شراب بر زمین ریخت و جوانان خندیدند....
مرد نیز با دلخوری گفت:
پس از عمری خواستیم شرابی حلال بخوریم این سر خر نذاشت...
https://eitaa.com/zandahlm1357
فروشگاه جالب که در وسط آن یک رودخانه جاریست و مردم با قایق در آن رفت و آمد می کنند. سقف آن به شکل آسمان نقاشی شده است.
این فروشگاه در قطر قرار دارد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزن بریم صفحه خنده ههههه😂😂😂
.......:
@zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سوتی وحشتناگ🤦♀🤦♂😂
✍خانومی تعریف میکرد: بعد از عقدم برای اولین بار شوهرم به خونمون اومده بود و در سالن با هم گرم صحبت بودیم...
مادرم اومد و یک کیک خوشگل خونگی برامون آورد، بعد از اینکه کیک رو خوردیم، از شوهرم پرسیدم کیک چطور بود؟ از لبخندش فهمیدم که از کیک خیلی خوشش آمده... بهش گفتم: اینو خودم درست کردهام و انشالا بعد از عروسی خیلی از اینها درست میکنم!
شوهرم نگاهی بهم انداخت و چیزی نگفت! بخودم گفتم چه پر رو، حتی تعریفی ازم نکرد. رفتم از مادرم پرسیدم، مامان اون کیکو از کجا آوردی؟ مادرم گفت شوهرت با خودش آورده بود...
💥دیگه به سالن برنگشتم و به مادرم گفتم بجای من ازش خداحافظی کن و بگو روز عروسی میبینمت😄
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا بیا بیا
خب دیگه نیا...😅
۰
https://eitaa.com/zandahlm1357
بچه ها من خودمم نمیدونم شرق تهران چی شده
امروز [جمعه] صبح که فهمیدم غافلگیر شدم، میام بهتون میگم
روزگار خوش
https://eitaa.com/zandahlm1357
😅
-پدر... واحد پول ایران چیه؟
+بستگی داره پسرم!
ﻭﺍﺣﺪ ﭘﻮﻝ ما ﻣﻮﻗﻊ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻓﯿﺶ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﮐﺎﺭمندا ریاله،
ﻣﻮﻗﻊ ﺧﺮﺝ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻮﻣﻦ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺷﻮﻩ ﺩﺍﺩﻥ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ،
و البته برﺍﯼ ﺍﺧﺘﻼﺱ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ!!!
https://eitaa.com/zandahlm1357
😅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعتقادی به اسباببازی نداره 😂
https://eitaa.com/zandahlm1357
#قسمت_صد_و_بیست_و_هفتم_نسل_ سوخته: کجایی سعید؟
چهره اش هنوز گرفته بود ...
ولی بازم خوشم نمیاد بری خونه های مردم ...
منظور ناگفته اش واضح بود ... چند ثانیه با لبخند بهش نگاه کردم ...
فدای دل ناراضیت ... قرار شد شاگردهای دختر بیان موسسه ... به خودشونم گفتم ترجیحا فقط پسرها ... برای شروع دست مون یه کم بسته تره ... اما از ما حرکت ... از خدا برکت ... توکل بر خدا ...
دلش یکم آرام شد ... و رفت بیرون ... هر چند چند روز تمام وقت گذاشتم تا رضایتش رو کسب کردم ... کدورت پدر و مادر صالح ... برکت رو از زندگی آدم می بره ...
اما غیر از اینها ... فکر سعید نمی گذاشت تمرکز کنم ... مادر اکثرا نبود ... و سعید توی سنی که باید حواست بیشتر از قبل بهش باشه ... و گاهی تا 9 و 10 شب ... یا حتی دیرتر ... برنمی گشت خونه ... علی الخصوص اوقاتی که مامان نبود ...
داشتم کتاب های شیمی رو ورق می زدم اما تمام حواسم پیش سعید بود ... باید باهاش چه کار می کردم؟ ... اونم با رابطه ای که به لطف پدرم ... واقعا افتضاح بود ...
ساعت از هشت و نیم گذشته بود که کلید انداخت و اومد تو ... با دوست هاش بیرون چیزی خورده بود ... سر صحبت رو باهاش باز کردم ...
- بابا میری با رفقات خوش گذرونی ... ما رو هم ببر ... دور هم باشیم ...
خون خونم رو می خورد ... یواشکی مراقبش بودم و رفقاش رو دیده بودم ... اصلا آدم های جالب و قابل اعتمادی نبودن ... اما هر واکنش تندی باعث می شد بیشتر از من دور بشه و بره سمت اونها ... اونم توی این اوضاع و تشنج خانوادگی ...
رفته بودیم خونه یکی از بچه ها ... بچه ها لپ تاپ آورده بودن ... شبکه کردیم نشستیم پای بازی ...
ااا ... پس تو چی کار کردی؟ ... تو که لپ تاپ نداری ...
هیچی من با کامپیوتر رفیقم بازی کردم ... اون لپ تاپ باباش رو برداشت ...
همین طور آروم و رفاقتی ... خیلی از اتفاقات اون شب رو تعریف کرد ... حتی چیزهایی که از شنیدن شون اعصابم بهم می ریخت ...
- سیگار از دستم در رفت افتاد روی فروششون ... نسوخت ولی جاش موند ... بد، گندش در اومد ...
جدی؟ ... جاش رو چی کار کردید؟ ...
اصلا به روی خودم نمی آوردم که چی داره میگه ... اما اون شب اصلا برای من شب آرامی نبود ... مدام از این پهلو به اون پهلو می شدم ... تمام مدت، حرف های سعید توی سرم می پیچید ... و هنوز می ترسیدم چیزهایی باشه که من ازش بی خبر باشم ... علی الخصوص که سعید اصلا با من راحت نبود ...
ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍃🌺از شیخ بهایی پرسیدند:
"سخت می گذرد"
چه باید کرد؟
گفت: خودت که می گویی
سخت "می گذرد"
سخت که "نمی ماند"
پس خدارا شکر که "می گذرد" و "نمی ماند".
امروزت خوب یا بد "گذشت"
و فردا روز دیگری است...
قدری شادی با خود به خانه ببر...
راه خانه ات را که یاد گرفت،
فردا با پای خودش می آید....
#اسرار_الهی_آرامش 🍃🌺👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
@shervamosigiirani-7 - کانال شعر و موسیقی اصیل ایرانی.mp3
657.5K
🎵 تصنیف : #بوی_گل
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
عطش کشتگانیم شبنمی کو
به دل زخمی ما مرهمی کو
نه به گلزار عالم رنگ و بویی
نه به دل بی تو نقش آرزویی
ز فراق تو ای جان بی شکیبم
ز وصال تو ای گل بی نصیبم
ز غمت بی شکیبم، ز رخت بی نصیبم
به جوارت پناهی که به عالم غریبم
نه به گلزار عالم رنگ و بویی
نه به دل بی تو نقش آرزویی
نفسی پرده از رخ برفکن
بدمی رونق یوسف شکن
نفسی پرده از رخ برفکن
بدمی رونق یوسف شکن
نگرفتی سراغم آه
نوزیدی به باغم آه
ندمیدی تو ای مه آه
به شب بی چراغم آه
#ساعد_باقری
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
https://eitaa.com/zandahlm1357
#هر_روز_یک_آیه_قرآن
🦋اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ
🌿🌺ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭﺣﻲ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ، ﺑﺨﻮﺍﻥ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﺩﺍﺭ ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺯﺷﺖ ، ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﺩ ; ﻭ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺫﻛﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻴﺪ ، ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺪ .
سوره عنکبوت (٤٥) 🌿
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
محمد عمران احزاب 48-28 - @TelavatZibaQuran.mp3
31.19M
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا - احزاب 28
ای پیغمبر! به همسران خود بگو: اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را میخواهید، بیائید تا به شما هدیّهای مناسب بدهم و شما را به طرز نیکوئی رها سازم.
🎵 تلاوت زیبا و ماندگار آیات 28 تا 48 سوره مبارکه احزاب با صدای استاد محمد عمران
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📝💠📝💠📝💠📝 📝شرح و تفسیر دعای عصر غیبت 8⃣3⃣قسمت سی و هشتم ⬅️ادامه بحث خدمت به امام زمان (عج)👇 ❌طرف
📝💠📝💠📝💠📝
📝شرح و تفسیر دعای عصر غیبت
9⃣3⃣قسمت سی و نهم
📖در فراز بعدی دعا «وَ تَوَفَّنٰا عَلیٰ مِلَّتِهِ» می گوید؛ خدایا پایان عمر جان ما را بر دین امام زمان (عج) بگیر.
👌یعنی خدایا اگر توفیق شهادت را به ما ندادی، این توفیق را به ما بده که دینمان، همین اعتقاد به امام زمانی که داریم تا آخر عمر همراهمان باشد. یک روزی نشود که این شک ها و تردید ها در هنگام مرگ، ما را از امام زمانمان دور بکند!😔
⚠️و نشود که موقع مرگ شک و تردید به سراغ ما بیاید و شیطان نگذارد که کلمه ی شهادتین را بگوییم. واقعا زمان غیبت، زمان سختی است!!
📢باز هم تکرار می کنم، این
روایت معروفی که امام صادق (ع) میفرمایند؛ «رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا...» [ آلعمران/8] این آیه را زیاد بخوانید، چون امروز بر صراط مستقیم هستید، نمی دانید که آیا فردا هم هستید یانه⁉️
❌همان دکتر سروشی که مثال زدیم، کارش به جایی رسیده که صراحتا می گوید قرآن کلام خدا نیست و پیغمبر (ص) این حرف ها را می زند. بعد جالب است مثال هم می آورد می گوید سوره ی حمد را نگاه بکنید
💠«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖمِ،
الْحَمْدُلِلَّه رَبِّ العالَمِینَ.. یعنی حرف بنده است با خدا و از زبان خدا یقینا نیست..
❌به او می گویند خدا ممکن است خودش، خودش را خطاب بکند. می گوید نه، امکان ندارد!! می گویند بعضی از آیات قرآن می گوید″قُل″ یعنی بگو، یعنی ای پیغمبر بگو! می گوید نه، ممکن است پیغمبر (ص) خودش با خودش حرف بزند. می گویند چه طور پیغمبر خودش با خودش حرف می زند، ولی خدا نمی تواند با خودش حرف بزند؟
⭕️چه شد که این افراد این طوری می شوند؟ این دکتر سروش از لحاظ علمی بالاست، حتی شاید نماز شبش را هم بخواند‼️ چون کافر نیست خودش را مثلا مسلمان می داند! فقط می گوید قرآن کلام خدا نیست و امام زمانی وجود ندارد و به قول خودش مسلمان است.. علم بالاست، اما می بینید..❌
⚜علم ایمان آور نیست! لزوما این نیست که شما عالم باشید، پس با ایمان هم باشید! مگر خوارج کم علم داشتند، ایمان نداشتند. یک پیرمرد هیچ سوادی ندارد ولی ایمانی دارد که خیلی از ماها ممکن است نداشته باشیم!
⚠️اینکه می گوییم این دعا (دعای
عصر غیبت) را بخوانید، چون این دعا پر مغز است. شما هر چه برای دنیا و برای سعادت آخرت بخواهید در این دعا جمع است. ⚠️
✅می گوید «وَ تَوَفَّنٰا عَلیٰ مِلَّتِهِ..»
خدایا اگر من توفیق شهادت در رکاب امام عصر (عج) را نداشتم، حداقل مرگ من را در این راه قرار بده!
🔹ادامه دارد ...
💽برگرفته از فایل شماره (۳)
شرح و تفسیر دعای عصر غیبت
🎤استاد احسان عبادی
#متن_شرح_و_تفسیر_دعای_عصر_غیبت ۳۹
📝💠📝💠📝💠📝
================