eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.5هزار عکس
35.3هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان در خیابان شمس تبریزی شهر تبریز زیارتگاهی وجود دارد که به قبر حمال معروفه. فرد بیسوادی در تبریز زندگی میکرد و تمام عمر خود را در بازار به حمالی و بارکشی می گذراند تا از این راه رزق حلالی بدست آورد. یک روز که مثل همیشه در کوچه پس کوچه های شلوغ بازار مشغول حمل بار بود، برای آنکه نفسی تازه کند، بارش را روی زمین می گذارد و کمر راست می کند. صدایی توجه اش را جلب می کند؛ میبیند بچه ای روی پشت بام مشغول بازی است و مادرش مدام بچه را دعوا میکند که ورجه وورجه نکن، می افتی! در همان لحظه بچه به لبه بام نزدیک می شود و ناغافل پایش سر میخورد و به پایین پرت میشود. مادر جیغی میکشد و مردم خیره میمانند. حمال پیر فریاد میزند "نگهش دار"! کودک میان آسمان و زمین معلق میماند، پیرمرد نزدیک می شود، به آرامی او را میگیرد و به مادرش تحویل میدهد. جمعیتی که شاهد این واقعه بودند همه دور او جمع میشوند و هر کس از او سوالی میپرسد: یکی میگوید تو امام زمانی، دیگری میگوید حضرت خضر است، کسانی هم میگویند جادوگری بلد است و سحر کرده. حمال که دوباره به سختی بارش را بر دوش میگذارد، خطاب به همه کسانی که هاج و واج مانده و هر یک به گونه ای واقعه را تفسیر می کنند، به آرامی و خونسردی می گوید: "خیر، من نه امام زمانم، نه حضرت خضر و نه جادوگر، من همان حمالی هستم که پنجاه شصت سال است در این بازار میشناسید. من کار خارق العاده ای نکردم، بلکه ماجرا این است که یک عمر هر چه خدا فرموده بود، من اطاعت کردم، یکبار من از خدا خواستم، او اجابت کرد." اما مردم این واقعه را بر سر زبان‌ها انداختند و این حمال تا به امروز جاودانه شد و قبرش زیارتگاه مردم تبریز شد. تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن که خواجه خود روش بنده پروری داند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃چند ضرب المثل ایرانی- قرآنی ✅ آشپز كه دو تا شد، آش یا شور می شود یا بی نمک «لو كان فیهماءالهة الا الله لفسدتا: اگر در آسمان و زمین جز خدای یکتا خدایان دیگری بود، فساد در آسمان راه می اُفتاد» (سوره انبیاء، 22)🌸🍃 ✅ از تو حركت از خدا بركت «و من یهاجر فی سبیل الله یجد فی الارض مراغماً كثیراً و سعة: كسی كه در راه خدا هجرت کند در زمین (پهناور خدا) برای آسایش و گشایش امورش جایگاه بسیار خواهد یافت»(سوره نساء، آیه 100)🌸🍃 ✅ از آنجا مانده و از این جا رانده «خسر الدنیا و الأخرة: کسانی که خدا را بزبان و بظاهر میپرستند در دنیا و آخرت زیان دیده است»(سوره حج آیه 11)🌸🍃 ✅ هر گلی بزنی به سر خودت زده‌ ای «ان احسنتم احسنتم لأنفسكم: اگر نیكی كنید به خودتان نیكی می كنید».(سوره اسراء، آیه 7)🌸🍃 ✅ ما را بخیر و شما را به سلامت «لکم دینکم ولی دین: پس اینک دین شما برای شما باشد و دین من برای من»(سوره الکافرون آیه 6)🌸🍃 🌱🌺🍃🌺🍃🌺🌱
سؤال👇 سلام علیکم شخصی نزول کرده و نتونسته قرضشو پس بده و هی قرضش بیشتر شده از نظر شرعی برای ما اشکالی نداره کمکش کنیم و قرضشو بدیم پول قرض بدیم از پول خودمون بهش بدیم مرجع رهبری پاسخ👇 سلام علیکم کمک برای پرداخت اصل بدهی اشکال ندارد.
سؤال👇 سلام و خسته نباشید خدمت شما آیا نماز و روزه های پدر بعد فوت به عهده پسر بزرگ است دوم اینکه اگر پدر مال هم داشته باشد همچنان بر عهده پسر بزرگ است یا بایستی وارث از پول و مال خود هزینه روز و نماز رو پرداخت کنند پاسخ👇 سلام علیکم ۱. بله ۲. اگر وصیت کرده باشد می توان از ثلث اموال برای نماز روزه وی هزینه کرد و الا به عهده پسر بزرگ است.
سؤال👇 سلام وعرص ادب واحترام..طاعات وعباداتتون مقبول درگاه حق دیشب سحر موقع کشیدن برنج متوجه ی چیزی شبیه فضله شدم..نفهمیدم فصله موشه یا چیز دیگه..تجسس نکردم وفقط اون قسمت رو برداشتم چون وقت تنگ بود به افراد خانوادم چیزی نگفتم اگه میگفتم همسرم ناراحت میشد چون دامادم هممنزل ما بود..ومن غذا کشیدم خانواده خوردن ولی خودم نخوردم...الان نمیدونم ایا گناه مرتکب شدم.؟ایا باید خانواده رو مطلع میکردم؟واز اون غذا نمیدادم خانواده بخورن؟.اگه فصله موش بود الان تکلیف بنده چیه..موقع پختن اصلا ندیدم موقع سرو متوجه شدم ممنون میشم پاسخ بفرمایید مرجع ..مقام معطم رهبری پاسخ👇 سلام علیکم تا یقین ندارید، پاک است و خوردن آن اشکال ندارد.
سؤال👇 سلام. اگرکسی ترک وطن کرده وقصدبازگشت نداره وفقط یکروزبره زادگاهش روزه ونمازش چ حکمی داره؟ مقام رهبری وسوال دیگه اینه ک اگرکسی درروستاخونه درست کرده باشه گاهی میرن اونا میمونن.چندروز ؛یایک هفته یا بیشتر یاده روز.خودآقازادگاهش اونجاست.نمازوروزه خانمش چ حکمی داره؟زادگاه خانمش تااونجا۵دقیقه راه شایدباشه.ولی قصدبازگشت ب زادگاهش رونداره.این خانم نمازهاشوکامل میخونه ؟ ویک سوال دیگه میگن فشارقبرکه شب اول قبرهست اززمان دفن میت درقبر شروع میشه؟؟ آیا فشارقبر وسوال نکیرومنکردربدن تمثالی هست یادرجسم انسان؟ پس چطورگفتن کسی ک اعدام میشه یادردریاغرق میشه یامیسوزه همون لحظه فشارقبرداره درهمان مکان ها؟ واگرمیت روچندروزپزشکی قانونی برای پیداکردن قاتلش نگه داره درسردخانه ودفن نکنن میگن روح میت درفشارهست درسته؟ پاسخ👇 سلام علیکم ۱. اعراض صورت گرفته و نماز شکسته و روزه صحیح نیست مگر با قصد ده روز ۲. نماز این خانم شکسته است مگر با قصد ده روز ۳. فشار قبر و اینگونه امور همزمان با دفن اتفاق می افتد و همچنین سؤال قبر برای کسانیکه مورد سؤال قرار می گیرند. کسانیکه به هر دلیلی دفن نمی شوند به محض جدا شدن روح از بدنشان این امور اتفاق می افتد. فشار قبر برای جسم نیست چون جسم پس از بیرون آمدن روح دیگر حس ندارد. بدن تا زمانی که دفن نشود، روح سرگردان است.
سؤال👇 سوال👇 ايا زكات فطريه به سادات تعلق ميگيرد ؟ پاسخ👇 سلام علیکم ففقط سادات میتوانند فطریه خود را به سادات فقیر بدهند یعنی سرپرست خانواده سید باشد هرچند نان خورهای وی غیر سید باشند.
سؤال👇 امروز رفتم غسل انجام دادم. وقتی اومدم بیرون یه مقدار صابون زیر ناخن سمت راستم مونده.. نمیدونم این صابون قبل از غسل بوده یا بعد از غسل که از حمام اومدم بیرون. الان غسل باید چیکار کنم؟ مرجع رهبری. پاسخ👇 سلام علیکم اشکالی ندارد.
سؤال👇 سلام بفرمایید مقدار فطریه تعیین شده امسال چقدر است؟ پاسخ👇 سلام علیکم مبلغ فطریه برای هر نفر ۲۰ هزار یا ۲۱ هزار تومان است.
سؤال👇 سلام علیکم پسری که زن و بچه اش با پدرش زندگی میکند و غذا خوردنشان هم با در آمد پدرش است فطریه بر عهده خود پسر است یا پدرش؟یا فرقی نمیکند که کی پرداخت کند؟ پاسخ👇 سلام علیکم فطریه همه به عهده پدر است.
به کوروش به آرش به جمشید قسم به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد صفحه شاعران ایران زمین .......: @zandahlm1357
افضل در حوزۀ فلسفه است ولی در حوزۀ ادبیات رباعی های بابا افضل آوازۀ بلند بالایی داشته اند، در لابه لای جُنگ ها و سفینه ها تعداد زیادی رباعی به بابا افضل منتسب شده است که یقیناً اکثریت آن‌ها از او نیست. در دوران جدید، اولین بار، به دستور مخبرالدوله، اولین وزیر تلگرافخانه، رباعی های بابا افضل گردآوری شده و به خط خوش نستعلیق نگارش یافته است. این کتاب حدود ۴۰۰ رباعی در بر دارد و در شعبان ۱۳۱۹ قمری پایان یافته و نسخه‌ای از آن در کتابخانۀ مجلس به شمارۀ ۳۹۶/ ۵۵۰۱ موجود است. آقای سعید نفیسی، در سال ۱۳۱۱ شمسی، رباعی های بابا افضل را چاپ کرده است که حاوی ۴۸۳ رباعی است که به اذعان خود نفیسی تعداد زیادی از آن رباعی ها به شاعران دیگر هم منتسب هستند. در سال ۱۳۵۱ چهار تن به نام های آقایان مصطفی فیضی، حسن عاطفی، عباس بهنیا و علی شریف ( گویا همه از فرهنگیان کاشان) کتابی را چاپ کردند و اسم آن را گذاشتند دیوان بابا افضل ( تا آن تاریخ بابا افضل دیوان نداشت)، در آن دیوان۶۸۷ رباعی و چند غزل و قصیده گردآوری شده است که بسیاری از آن‌ها از بابا افضل نیست. تنافر اندیشۀ زمینه‌ساز رباعی های گرد آمده در این مجموعه بسیار زیاد است و آشکارا نشان می دهد که این همه شعر های متنافر نمی‌تواند از یک شاعر یگانه و آن هم بابا افضل باشد. اندیشه‌های بابا افضل در نوشته‌های فلسفی او کتبا وجود دارد و می‌تواند معیار سنجش رباعی های منتسب به او باشد. مجموعه‌ای که در اینجا برای گنجور تهیه شده است اشعاری است که ازجلد دوم مصنفات بابا افضل چاپ مجتبی مینوی استخراج شده و به فرمت گنجور تایپ گردیده است. کتاب‌ها و نوشته های فلسفی که از بابا افضل به جای مانده است : ۱) مدارج الکمال ، که عنوان دیگر آن گشایش نامه است. ۲) ره انجام نامه ۳) ساز و پیرایۀ شاهان پرمایه ۴) رسالۀ تُفّاحه ۵) عَرْض نامه ۶) جاودان نامه ۷) ینبوع الحیاة ۸) رسالۀ نفس ارسطو طالس ۹) مختصری در حال نفس ۱۰) رساله در علم و نطق ( منهاج مبین ) ۱۱) مبادی موجودات نفسانی ۱۲) ایمنی از بطلان نفس در پناه خرد ۱۳) نوشته‌های پراکنده ( تا ۳۶ نوشتۀ کوتاه شمرده شده است) ۱۴) نامه‌ها و پاسخ پرسش ها ( ۷ نامه شمرده شده است) علاوه بر آن ها کتاب‌ها و نوشته هایی به او منتسب هستند که محققان انتساب آن‌ها درست نمی دانند. از اشعار بابا افضل، به همت جناب «الف. رسته» بخشهای زیر از طریق گنجور در دسترس قرار گرفته است: رباعیات غزلیات قصاید  https://eitaa.com/zandahlm1357
animation.gif
8.1K
افضل الدین محمد بن حسین بن محمد مَرَقی کاشانی معروف به بابا افضل ( زاده نیمۀ اول قرن شش، فوت حدود ۶۱۰ ه.ق.)، فیلسوف و حکیم بزرگ ایرانی است که تعداد زیادی رباعی به او نسبت داده شده است. از جزئیات زندگی او تقریباً هیچ چیز روشنی در دست نیست، بر اساس قراین در اوایل قرن هفت مقارن حملۀ سراسری چنگیز به ایران زمین، بابا افضل در سنین پیری بوده است. خواجه نصیرالدین توسی گفته است که شخصی به نام کمال الدین محمد حاسب که از شاگردان بابا افضل کاشانی بوده است در روزگار نوباوگی خواجه نصیر ( زادۀ ۵۹۷ ) به دیار آن‌ها ( توس ) افتاده است وخواجه نصیر برای یادگیری ریاضی پیش وی می رفته است. نسخه های خطی نوشته های فلسفی بابا افضل در کتابخانه‌های ایران و جهان به نسبت زیاد است. نوشته‌های فلسفی او کوتاه است و بیشترین آن‌ها به زبان فارسی و تعدادی هم به زبان عربی است و بعضی از نوشته‌های عربی خود را به خواهش دوستان و مریدان به فارسی برگردانده است. نوشته‌های فارسی او به زبانی روان و سلیس نوشته شده است. بابا افضل در نوشته های فلسفی خود اصطلاحات نوین فلسفی ابداع کرده است. هم چنین تعدادی از نامه‌های او در زمینۀ فلسفه به جای مانده است. برخی از نوشته‌های فلسفی بابا افضل جداگانه و پراکنده چاپ شده بود تا آنکه آقای مجتبی مینوی با همراهی آقای یحیی مهدوی، مصنفات بابا افضل را در دو جلد در سال‌های ۱۳۳۱ و ۱۳۳۷ با تصحیح علمی - پژوهشی در انتشارات دانشگاه تهران منتشر کرد. در جلد دوم این مجموعه، تعداد ۱۹۲رباعی، ۷ غزل و ۳ قصیده درج شده است که مستند است. هر چند شهرت بابا افضل در حوزۀ فلسفه است ولی در حوزۀ ادبیات رباعی های بابا اف
سرگشته وار بر تو گمان خطا برم بی آنکه هیچ راه به چون و چرا برم از جان و از تنم نتوانم به شرح گفت کاندر رهت، ز هر دو، چه مایه بلا برم من رخت بینوایی تن بر کجا نهم؟ من جان زینهاری خود را کجا برم؟ دانم که در دلی و جدا نیست دل ز تو لیکن به دل چگونه، بگو، ره فرا برم دل نیز گم شده است و ندانم کنون که من بی دل به نزد تو نبرم راه، یا برم گویند راه بردی از او، باز ده نشان آری دهم نشانی از آن، لیک تا برم در جستن‌ام همیشه که در جست وجوی تو ره زی بقا اگر نبرم، زی فنا برم من بی تو نیستم، من و خود را نیابم ایج گر بر زمین بدارم، اگر بر هوا برم مگذار نزد خویشم اگر هیچ زین سپس من نام ما و من به صواب و خطا برم ما از کجا و من ز کجا، ما و من تویی بیهوده چند نام من و نام ما برم   https://eitaa.com/zandahlm1357 غزل شمارهٔ ۶
صفحه امر به معروف و نهی از منکر .......: @zandahlm1357
✅ یکی از راه های اصلی نهی از منکر و برگرداندن مردم از منکرها، باز کردن راه هاست. 🔹امام علی علیه السلام به این روش اهمیت می داد. از جمله یک بار به شیوه سؤالی فرزندش حسن علیه السلام را متوجه این موضوع کرد و پرسید: یا بنی ما السداد؟ **پسرم چیست؟ 🔸جواب داد: «یا ابتی السداد دفع المنکر بالمعروف; (۱)  **پدرجان! سَداد، با است» ⬅️ و حضرت علی علیه السلام می فرمود: «افعل المعروف ما امکن و ازجر المسیئ بفعل المحسن; (۲)  تا می توانی کار معروف انجام بده و کار زشت را با انجام کار خوب، متروک کن. ۱ ) کشف الغمه، ج ۱، ص ۵۶۸٫ ۲ ) غرر الحکم، ص ۸۳، ۸۱٫
📌امر به معروف و نهی از منکر، است اما مراجع در 2 جا اجازه دادند که ما این واجب فوری رو به تاخیر بیندازیم؛ 1⃣ "بدانی" که با به تاخیر انداختن تذکر، کلامت به حد قابل قبولی افزایش پیدا می کنه (افزایش تاثیر، مجوز هست برای به تاخیر انداختن امر به معروف و نهی از منکر) 2⃣ "بدانی" که با به تاخیر انداختن تذکر، ضرر و خطر و ای که داره خیلی کمتر میشه و به حد قابل قبولی خیلی خیلی کم میشه ✴️ البته یک نکته ای هم فرمودند که اینجا باید لحاظ شود و اون هم این هست که: **اگر می خواهید برای و یا ، تذکر رو به تاخیر بندازید ؛ باید حواستون باشه که این تاخیر، مفسده زیادتری نداشته باشه👇 🍃مثلا طرف الان مَسته، اگه بذاریم یک ساعت دیگه بهش تذکر بدیم خطرش کمتره ولی به شرط اینکه تو این یک ساعت نزنه چند نفر رو بکشه! 👈باید بدانیم که این به تاخیر انداختن ما، هزینه جبران ناپذیر و ضرر و مفسده جبران ناپذیر دیگری به بار نمی آورد که اَهَم از اون مفسده باشه.
⁉️سوالاتی در خصوص مهریه ⁉️آیا زنی که مهر خود را به همسرش هبه کرده است، می‌تواند از هبه خود رجوع و مهر خود را به صورت مجدد مطالبه کند یا خیر؟ باید سه حالت را از یکدیگر تفکیک کرد👇👇👇 🔻1- حالت نخست، زمانی است که زوجه در خصوص مهریه، ما‌فی‌الذمه زوج را ابرا می‌کند. به این بیان که می‌گوید از نظر من تو دیگر تکلیفی برای پرداخت مهریه نخواهی داشت؛ این بیان باعث می‌شود تا تکلیف شوهر در ادای مهر به طور کلی ساقط شود. 🔻2- حالت دوم زمانی است که زوجه در قبال طلاق، مهریه خود را به شوهر بذل می‌کند. بذل مهر در طلاق‌های خلع و مبارات انجام می‌شود، به این صورت که زن با پرداخت مالی به شوهر، از او می‌خواهد که طلاقش دهد. اگر زن در ایام عده طلاق از بذل خود رجوع کند، طلاق ملغی و کان‌لم‌یکن خواهد شد. 🔻3- حالت سوم زمانی است که زوجه مهریه خود را به زوج هبه می‌کند. به این بیان که می‌گوید من مهر خود را به تو بخشیدم؛ تکلیف شوهر در پرداخت مهریه براساس موادی از قانون مدنی موضوع هبه بوده یعنی اگر مشروط باشد براساس شرط و اگر مجزوم باشد برهمان اساس تعیین می شود. /Mr_Vakiil
🏫هیچ واحدی حق ندارد به بهانه اینکه یکی از تاسیسات مشترک، مورد استفاده او نیست از پرداخت هزینه های آن امتناع کند، همچنان که قسمت آخر ماده 4 قانوان تملک آپارتمان‌ ها مقرر میدارد (( پرداخت هزینه های مشترک اعم از اینکه ملک مورد استفاده قرار گیرد یا نگیرد الزامی است))، حتی فراتر از آسانسور، اگر کل اپارتمان را مالک مورد استفاده قرار ندهد، مکلف به پرداخت هزینه های مشترک است چه رسد به اینکه بخواهد از یکی از تاسیسات استفاده نکند. Mr_Vakiil
🔹آيا ميدانستيد در قراردادهايِ عادي خريد املاك خطرهاي متعددي شما را تهديد ميكند! 🔸 بنابراين ضروري است به نكات ذيل توجه كنيد: 1⃣ قبل از معامله بايد اطمينان پيدا كنيد كه طرف مقابل شما مالك ملك مورد معامله است. چگونه؟؟ از طريق دفاتر اسناد رسمي استعلام مالكيت بعمل آوريد، سپس با تحقيق محلي و ميداني هويت مالك را احراز و آنرا با سجل ابرازي انطباق دهيد.در غير اينصورت ممكن است مال غير را خريداري نموده باشيد! 2⃣مشخصات دقيق پلاك ثبتي را با تعيين هر دو پلاك فرعي و اصلي، در قرارداد خود درج نماييد. همچنين ضروري است نشاني دقيق ملك را نيز درج نماييد. اگر مورد معامله، آپارتمان باشد، حساسيت هاي فوق بيشتر و ظرائف ديگري را نيز بهمراه خواهد داشت! 3⃣شروط مربوط به وجه التزام و تضامين را به دقت در قرارداد درج كنيد. با اين شروط، در فرض تخلف طرف مقابل، ميتوانيد از محل وجه التزام و شروط ضمني، حقوق خود را تأمين نماييد. 🔸اين شروط در قراردادهاي مختلف، متفاوت خواهد بود، لذا در صورت لزوم از متخصصين حقوقي حتماً مشورت بگيريد. 4⃣شرايط مربوط به پرداخت ثمن معامله را بصورت پلكاني و مشروط درج كنيد. ◀ اگر قرار است چك بدهيد، حتما شماره چك ها و تاريخ آنرا و همچنين و تحويل آنرا به دقت در قرارداد درج نماييد. 5⃣ زمان تحويل ملك و نحوه تحويل را بدقت در قراردادتان لحاظ كنيد. 6⃣ موعد دقيق انتقال اسناد رسمي مالكيت و دفترخانه اسناد رسمي مربوطه را به صراحت در قرارداد ذكر نماييد. 7⃣ آثار عدم حضور در دفترخانه و يا عدم تحويل ملك را به صراحت در قرارداد درج نماييد. 8⃣ نشاني دقيق طرفين در قرارداد ذكر شود. 9⃣حتماً دو شاهد معتمد قرارداد شما را امضاء كنند. 🔟 علاوه بر امضاء، اثر انگشت طرف مقابلتان را نيز در ذيل قرارداد اخذ نماييد. @Mr_Vakiil
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت نود و ششم دقایقی به اذان مغرب مانده بود که مجید با لب‌هایی خشک از روزه‌داری و چشمانی که از شدت تشنگی گود افتاده بود، به خانه بازگشت. دلم می‌خواست مثل روزهای نخست ازدواج‌مان در مقابل این همه خستگی‌اش، بانویی مهربان و خوشرو باشم، ولی اندوه پنهان در دلم آشکارا در چشمانم پیدا بود که با نگاه مهربانش به دلداری‌ام آمد و پرسید: «حال مامان چطوره؟» نومیدانه سرم را به زیر انداختم و با صدایی که میان بغض گلویم دست و پا می‌زد، پاسخ دادم: «خوب نیس مجید، اصلاً خوب نیس!» همانطور که نگاهم می‌کرد، دیدم که از سوزِ پاسخ محنت بارم، چشمانش آتش گرفت و به جای هر جوابی، اشکی را که به میهمانی چشمانش آمده بود، با چند بار پلک زدن مهار کرد و ساکت سر به زیر انداخت. سفره افطارمان با همه شیرینی شربت و خرمایی که میانش بود، تلخ‌تر از هر شب دیگر سپری شد که نه دیگر از شیرین زبانی‌های زنانه من خبری بود و نه از خنده‌های شیرین مجید! سلام نماز عشایم را که دادم، دیدم مجید در چهار چوب در اتاق با سرِ کج ایستاده تا نمازم تمام شود. پیراهن مشکی‌اش را پوشیده و با همان مفاتیح کوچک، مهیای رفتن شده بود. در برابر نگاه پرسشگرم، قدم به اتاق گذاشت، مقابلم روی زمین نشست و منتظر ماند تا تسبیحاتم تمام شود. ذکر آخر را که گفتم، پیش دستی کردم و پرسیدم: «جایی می‌خوای بری؟» شرمنده سرش را پایین انداخت و با صدایی گرفته پاسخ داد: «دلم نمی‌خواد تو این وضعیت تنهات بذارم الهه جان! ولی میرم تا برای مامان دعا کنم!» سپس آهسته سرش را بالا آورد تا تأثیر کلامش را در نگاهم ببیند و در برابر سکوتم با مهربانی ادامه داد: «راستش من خیلی اهل هیئت و مسجد نیستم. ولی شب‌های قدر دلم نمی‌یاد تو خونه بمونم!» و من باز هم چیزی نگفتم که لبخند غمگینی روی صورتش نقش بست و گفت: «امشب می‌خوام برم احیاء بگیرم و برای شفای مامان دعا کنم!» همچنانکه سجاده‌‌ام را می‌پیچیدم، زیر لب زمزمه کردم: «التماس دعا!» می‌ترسیدم کلامی بیشتر بگویم و از احساس قلبی‌ام با خبر شود که چطور از صبح دلم برای توسل‌های شیعه‌وارش به تب و تاب افتاده و به این آخرین روزنه اجابت، چشم امید دارم که سکوتم طولانی شد و پرسید: «الهه جان! ناراحت نمی‌شی تنهات بذارم؟» لبخند کمرنگی زدم و با لحنی لبریز عطوفت جواب دادم: «نه مجید جان! ناراحت نیستم، برو به سلامت!» از آهنگ صدایم، دلش آرام گرفت، سبک از جا بلند شد و از اتاق بیرون رفت. پشت در که رسید، به سمتم برگشت و با مهربانی تأکید کرد: «الهه جان! اگه کاری داشتی یه زنگ بزن.» و چون تأییدم را دید، در را گشود و رفت و من ماندم با حسرتی که روی دلم ماند و حرفی که نتوانستم به زبان بیاورم! تردید داشتم که آیا راهی که می‌روم مرا به آنچه می‌خواهم می‌رساند یا بیشتر دلم را معطل بیراهه‌های بی‌نتیجه می‌کند! می‌ترسیدم که عبدالله باخبر شود و نمی‌توانستم نگاه ملامت‌بارش را تحمل کنم! می‌ترسیدم پدر بفهمد و با لحن تلخ و تندش، مرا به باد سرزنش‌های پر غیظ و غضبش بگیرد! ولی... ولی اگر آن سوی همه این ترس و تردیدها، پُلی بود که مرا به حاجت دلم می‌رساند و سلامتی را به تن رنجور مادرم باز می‌گرداند، چه دلیلی داشت که با اما و اگرهای محتاطانه، از بازگشت خنده به صورت مادرم دریغ کنم و آنچنان عاشق مادرم بودم که همه این ناخوشی‌ها را به جان بخرم و به سمت بالکن بدوم. فقط دعا می‌کردم دیر نشده و مجید نرفته باشد و هنوز قدم به بالکن نگذاشته بودم که صدای به هم خوردن در حیاط، خبر از رفتن مجید داد و امیدم را برای رفتن ناامید کرد، ولی برای پیوستن به این توسل پُر شور و عاشقانه به قدری انگیزه پیدا کرده بودم که چادرم را به سر انداخته و با گام‌هایی بلند، از پله‌ها سرازیر شدم و طول حیاط را به شوق رسیدن به مجید دویدم. ✉️ ار
کارگاه انصاف_39.mp3
10.21M
۳۹ 💢 خداوند به عزّت و جلالش سوگند یاد می‌کند، که فریاد دادخواهی یک مظلوم را حتماً اجابت نموده و او را یاری کند! ⚠️ هشدار؛ ظلم، همان عدم رعایت انصاف در حق دیگران است، و از تک تک ما، دور نیست! 🎤