eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از قرآن بُت نسازید !! 🎙دکتر الهی قمشه ای •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
اعجاز عدد 19 در قرآن  "معجزه" در لغت از كلمه "عجز" گرفته شده، كه به معنای ضعف و ناتوانی است1 و در اصطلاح عبارتست از گفتـار شگفت انگیز و جالب توجه و یا امـر خارق عادتی كه به وسیله مدعی مقام نبوت، برخلاف قوانین عادی و جاری طبیعت و به منظور اثبات ادعای رسالت همراه باتحدی انجام می گیرد.2   پیشینه پژوهش اعجاز عددی قرآن مباحث اعجاز عددی قرآن همزمان با مباحث تفسیر قرآن مطرح بوده كه بعضی از مفسران به بیان اعجاز عددی در قرآن اشاره نموده اند؛ از جمله آنها می توان "قرطبی" را نام برد كه در تفسیر خود در تبیین آیه: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» به اعجاز عددی قرآن پرداخته است، ایشان می گوید: آیه «بسْم اللَّه الرّحمن الرَّحیم» از 19حرف تشكیل شده است كه به تعداد ملائك جهنم می باشد: «عَلَیْها تِسْعَةَ عَشَرَ»3 «نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شده‏اند! »4   اهمیت اعجاز عددی قرآن در جهان امروز اعجاز عددی قرآن در عصر ما از اهمیت بسیار زیادی بر خور دار می باشد؛ زیرا در عصر علم محوری جهان كنونی، اگر اعجاز عددی قرآن برای جهانیان با معیار های علمی بیان گردد از این طریق بسیاری از حقایق نهفته در قرآن برای اندیشمندان جهان كه در صدد یافتن حقایق جهان هستی می باشند ثابت می گردد و به واسطه آن حقانیت قرآن و اسلام برای جهانیان آشكار می شود.  از جمله اعجاز عددی قرآن رمز موجود در عدد 19 می باشد، لفظ جلاله الله 2696 بار در قرآن تكرار شده كه از حاصل ضرب 19 در 142 بدست می آید. كلمه «رحمان» 57 بار در قرآن تكرار شده كه از حاصل ضرب3 در 19 بدست آمده است. نمونه ای از اعجاز عددی قرآن  "عبدالرزاق نوفل" در كتابی كه از ایشان به فارسی  تحت عنوان " اعجاز عددی در قرآن كریم" ترجمه شده است، همت گماشته تا اثبات كند كه در مفاهیم قرآن به لحاظ عددی تناسب های دقیق ریاضی را می توان كشف كرد. میان مفاهیم قرآنی كه با هم تقابل معنوی دارند مانند دنیا و آخرت، و مفاهیمی كه با هم تناسب نزدیك معنوی دارند، چون عقل و نور، به لحاظ عددی با هم مساویند و در بعضی موارد، افزایش تعداد یك مفهوم نسبت به مفهوم دیگر به نسبت صحیح ریاضی قابل بیان است، به عبارت دیگر، به قول مولف؛ «از جمله تناسب ها و هماهنگی های عددی كه در قرآن كریم می یابیم موضوع چند برابری هاست» در قرآن واژه هایی وجود دارند كه دو برابر یك دیگر و بالاخره چند برابر یكدیگر بكار رفته اند و تمام آن ها از روی ترتیب و قصد و عمد بوده است مانند؛ كلمه "دنیا" و "آخرت" هر كدام 15 بار در قرآن آمده اند (تساوی)، واژة "نفع" و "فساد" هر كدام با تمام مشتقاتشان پنجاه بار ذكر شده اند. "عقل" با تمام مشتقاتش چهل و نه بار و "نور" نیز با تمام مشتقاتش به همین تعداد آمده است، "لسان" و "موعظه" هر كدام بیست و پنج بار، "زكات" و "بركات" هر كدام سی و دو بار، "كافرین" و "نار" هر كدام 153 بار، آمده اند. "رحیم" كه از اسماء حُسنی می باشد (بجز در یك مورد كه صفت رسول اكرم قرار گرفته است) 114 بار، (به تعداد سوره های قرآن) و "رحمان" كه او نیز از اسماء حُسنی است 57 بار آمده اند، فجار 3 بار، ابرار 6 بار، جزاء (كیفر) 117 بار، مغفرت 234 بار آمده اند. یوم (به صورت مفرد) 365 بار (به تعداد روزهای سال) بصورت مثنی و جمع سی بار، و كلمه شهر (ماه) 12 بار5 آمده اند.6   اعجاز عددی بر معیار رمز عدد 19 از جمله اعجاز عددی قرآن رمز موجود در عدد 19 می باشد، لفظ جلاله الله 2696 بار در قرآن تكرار شده كه از حاصل ضرب 19 در 142 بدست می آید. كلمه «رحمان» 57 بار در قرآن تكرار شده كه از حاصل ضرب3 در 19 بدست آمده است. تعداد حروف «ا، ل، م» در سوره بقره كه با «الم» اغاز می گردد 9899 حرف است كه از ضریب 521 در عدد 19 بدست آمده است. در سوره آل عمران تعداد حروف «ا، ل، م» 5662 حرف است كه از ضریب 298 در عدد 19 بدست میآید. تعداد حروف «ن» در سوره القلم كه با حرف «ن» آغاز شده 133 حرف می باشد كه از ضریب 7 در عدد 19 بدست آمده است. تعداد حروف «ق» در سوره قاف 57 حرف است كه از ضریب 3 در عدد 19 بدست آمده و همین طور در سوره شوری نیز تعداد حروف «ق» 57 مرتبه ذكر شده كه از ضریب 3 در عدد 19 بدست آمده؛ در مجموع دو سوره حرف «ق»114 بار تكرار شده كه از ضریب 6 در 19 بدست می آید.7 همه آنچه گفته شد به معنای تایید صد در صد این نوع از اعجاز قرآن نیست و به نظر می رسد این وجه اعجاز هنوز نیاز به مطالعه بیشتری دارد.   نویسنده :  روح الله رضوانی https://eitaa.com/zandahlm1357
4_5877346634983016178.mp3
25.83M
🔈 🔊 جلسه پنجم * خاصیت توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام چیست؟ * شفاعت خُرد، شفاعت کلان * خدا شفیع است به چه معناست؟ * چه رابطه‌ای بین محبت، تواصل و تناسب است؟ * تجاذب و تشافع * مهار قوه خیال * کارکرد شفاعت در دنیا * شدت و ضعف شفاعت * حضرت خدیجه (س)، از ارکان بهشت است * رخنه کردن تحجر 📅99/02/14 ⏰ مدت زمان: ۴۶:۱۱ مشهد
.......: مسئله روح يك مسئله جنجالى و پرغوغا! براى انسان بسيار جالب است كه بتواند با عالمى غير از اين جهانى كه در آن زندگى مى كند، ارتباط پيدا كند. مخصوصاً اگر آن عالم بتواند سدّى را كه ميان انسان و زمانهاى گذشته، و دوستان پيشين، و پدران و مادران و نياكان است، بردارد؛ و از آن بالاتر، او را در جريان حوادث آينده نيز قرار دهد. تلاش و كوشش انسان براى ارتباط با جهان ارواح نيز از همين عطش سوزان روحى سرچشمه گرفته است. در طول تاريخ، هميشه مدّعيانى بوده اند كه خود را با ارتباط با ارواح، ص: ۱۰ جهان ارواح مرتبط مى دانسته اند؛ بخصوص در قارّه هند كه زمينه هاى روحى و اجتماعى براى اين فكر زياد بوده است. اين مسئله، در اواسط قرن نوزدهم ميلادى در آمريكاى شمالى باصطلاح «گل» كرد و موج آن بسرعت از «آمريكا» به «انگلستان» و از آنجا به ديگر كشورهاى اروپا كشيده شد. بد نيست گزارش اين جريان را از زبان خود اروپائيها بشنويم: «پلاتونف» روانشناس معروف در كتاب روانشناسى خود كه به فارسى نيز ترجمه شده است، تحت عنوان «ميهمانان آن دنيا» مى نويسد: داستان احضار روح در سال ۱۸۴۸ در شهر روچستر كه يكى از شهرهاى آمريكاى شمالى است بر سر زبانها افتاد؛ در آن سال شخصى به نام مستر فُوكْس اظهار داشت ارواح مردگان با او و نزديكانش گفتگو مى كنند. فوكس و همسر و سه دخترش، پشت ميز مدوّرى قرار مى گرفتند و دستهاى خود را روى ميز، باز و معلّق نگه مى داشتند؛ در اين موقع صداى ميز بلند مى شد و آنها ادّعا مى كردند كه ارواح دارند سؤالات آنان را پاسخ مى گويند. ارتباط با ارواح، ص: ۱۱ بزودى در بسيارى از شهرها و خانواده هاى آمريكائى، اشخاصى پيدا شدند كه ادّعا مى كردند با ارواح آن دنيا ارتباط برقرار كرده اند. كاغذى برمى داشتند و حروف الفبا را به روى آن مى نوشتند و آن را به زير يك نعلبكى قرار مى دادند، (و انگشت خود را روى نعلبكى مى گذاردند) و با حركت نعلبكى روى حروف، پيام ارواح را دريافت مى داشتند. بزودى در بسيارى از شهرها و خانواده هاى آمريكائى، اشخاصى پيدا شدند كه ادّعا مى كردند با ارواح آن دنيا ارتباط برقرار كرده اند. كاغذى برمى داشتند و حروف الفبا را به روى آن مى نوشتند و آن را به زير يك نعلبكى قرار مى دادند، (و انگشت خود را روى نعلبكى مى گذاردند) و با حركت نعلبكى روى حروف، پيام ارواح را دريافت مى داشتند. ضمناً ارواح بيشتر مايل بودند توسّط مديوم‌ها با زنده‌ها صحبت كنند! مهمانهاى آن دنيا اكثر خويشان و نزديكان احضار كنندگان ارواح بودند، ولى غالب اوقات ادّعا مى كردند كه ميهمانانشان ناپلئون يا اسكندر كبير بوده است! از اين جهت كه اكثر مردم مايل بودند با شخصيّتهاى مشهور صحبت كنند! البتّه غلط دستورى ارواح را گرفتن، مخالف ادب و نزاكت بشمار مى آمد! و هرآنچه كه ميز يا نعلبكى به! صورت نجوا تفهيم مى كرد، داراى معانى عميقى بود! «۱» *** ارتباط با ارواح، ص: ۱۲ بديهى است در چنين مواقعى بازار فرصت طلبان و شيّادان هم گرم مى شود، مخصوصاً كه اين كار مايه زيادى هم لازم ندارد، و كافى است يك ميز چرخان، يا يك صفحه كاغذ و يك نعلبكى در اختيار داشته باشند با يك مشت ادّعا! به همين دليل، عدّه زيادى گام در اين ميدان گذاردند، و كردند آنچه كردند! كم كم مسئله به صورت سرگرمى يا «چيزى شبيه رمّالى و جن گيرى» درآمد و خود به خود به افتضاح و ابتذال كشيده شد. كار به جائى رسيد كه روح «شمر» را هم حاضر كردند و سند آزادى از دوزخ را كف دستش گذاشتند! با سرباز شهيد اردنى هم در ميدان جنگ شش روزه ارتباط برقرار ساختند و شكرپنير به او دادند و سلام نظامى در مقابل دريافت داشتند، و مطالب مضحك ديگرى از اين قبيل. از طرفى، همين موضوع سبب احياى خرافه «تناسخ و عود ارواح» شد، و ارواح براى آمدن به اين جهان نوبت گرفتند. ارتباط ميان مسئله «رابطه با ارواح» و «عود ارواح به اين جهان» شايد به خاطر اين بود كه رنگ ابديّت بيشترى به ارتباط با ارواح، ص: ۱۳ ارواح ببخشند، بلكه آنها را به ازل هم بكشانند، و به اين ترتيب، دايره حكومت آنها قويتر گردد. و يا «مديومها» و گردانندگان، از دست سؤال كنندگان سمجى كه حاضر نيستند دست از سر بعضى از ارواح بردارند، و مرتّباً پرسش مى كنند، و خطر بروز پاسخهاى ضدّ و نقيض در ميان است! به اين وسيله خود را راحت نمايند، و ارواح مورد نظر را به اين دنيا بفرستند و رابطه آنان قطع گردد (زيرا وقتى ارواح مجدّداً به دنيا آمدند معمولًا چيزى از گذشته را به خاطر ندارند! ). https://eitaa.com/zandahlm1357
6_من_و_همسرم_خیلی_یکدیگر_را_دوست_1395-9-15-17-16.mp3
480K
▪️همسران بعد از مرگ▪️ 🔹من و همسرم خیلی هم رو دوست داریم آرزو داریم بعد از مرگ هم کنار هم باشیم برای تحقق این آرزو در دنیا چکار کنیم❓ 🎙استاد عالی
صفحه تست هوش حل معما باما همراه باشید👇👇👇👇 @zandahlm1357
کاکتوسی که با بقیه فرق میکند پیدا کنید https://eitaa.com/zandahlm1357
یک برگ میان این پرنده هاهست آن را پیدا کنید. https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: ✍امام على عليه السلام: بدانيد آنكه قرآن را دارد چيزى كم ندارد، آنكه قرآن را ندارد چيزى ندارد. پس دواى درد خويش را از قرآن بجوييد و براى غلبه بر مشكلات خود از آن يارى بخواهيد. 📚 نهج البلاغه خطبه ۱۷۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 چنـد چیـــز را بــا چنـــد چیـــز از خــود دور کنیــد؛ 🔸 غضب خدا را با سوره ی " حمد " 🔸 بی حوصلگی ، خشم و عصبانیت را با سوره ی "یس " 🔸 هراس قیامت را با سوره ی " دخان " 🔸فقر و نداری را با سوره ی " واقعه " 🔸عذاب قبر را با سوره ی " تبارک " 🔸در امان بودن از کفر در زمان مردن را با سوره ی " کافرون " 🔸چشم بد ، وسواس و آشوب را با سوره ی " ناس 🌺وَنُنـزلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ما آنچه از قرآن فرستیم شفا (ی دل) و رحمت (الهی) برای اهل ایمان است . 📖 سوره اسرا، آیه 82 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و نود و ششم گوشه اتاق پذیرایی، روی زمین نشسته و خسته از اینهمه مصیبت، تکیه‌ام را به دیوار داده بودم که دیگر نمی‌توانستم ادامه دهم. از دیشب که پدر بار دیگر بر سرم آوار شده بود، اشک چشمم خشک نشده که این بار دستش خالی نبود و با احضاریه دادگاه به سراغم آمده بود. می‌گفت به عبدالله سپرده که تاریخ دادگاه را به اطلاع مجید برساند و من چقدر ترسیدم که بلافاصله با عبدالله تماس گرفتم تا حرفی به مجید نزند و عبدالله چقدر سرزنشم کرد که چرا از روز اول به جای ترک خانه و پیوستن به مجید، به دادگاه رفته و درخواست طلاق داده‌ام. عبدالله نمی‌فهمید و شاید نمی‌توانست بفهمد که من چطور از جان و دلم هزینه می‌کنم تا خانواده و همسرم را با هم داشته باشم و حتی می‌خواهم از این رهگذر خدمتی هم به آخرت مجید کرده و قلبش را به مذهب اهل تسنن هدایت کنم و با فداکاری، همه سنگینی این بار را به تنهایی به دوش گرفته و فقط از خدا می‌خواستم کمکم کند. از شدت گرسنگی تمام بدنم ضعف می‌رفت و باز نمی‌توانستم چیزی بخورم که از دیشب نه به هوای حالت تهوع بارداری که از حجم سنگین اندوهی که گلوگیرم شده بود، نتوانسته بودم لب به چیزی بزنم. از هیاهوی غم و غصه‌ای که به جانم حمله کرده بود، دیشب تا صبح پلک به هم نگذاشته و تنها بی صدا گریه می‌کردم و چه آتشی به جان مجیدم انداخته بودم که از دیشب دیگر تلفن‌هایش را جواب نداده و دست آخر به یک پیام خشک و ساده نشان دادم که حوصله حرف زدن ندارم. شاید دیگر دلم نمی‌خواست صدایش را بشنوم که با خودخواهی‌هایش کار را به جایی رسانده بود که در چنین مخمصه‌ای گرفتار شوم. اگر مذهب اهل سنت را پذیرفته و اینهمه لجبازی نمی‌کرد، می‌توانست دوباره به خانه بازگشته و در این لحظات تلخ تنهایی کنارم باشد نه اینکه بخواهم در دادگاه به انتظار دیدارش بمانم و چه احساس بدی داشتم که هنوز مجید از هیچ چیز خبر نداشت و همچنان منتظر اعلام رضایت من بود تا بیاید و با پدر صحبت کند، بلکه راهی پیش پایش بگذارد. گمان می‌کردم پیش از رسیدن موعد دادگاه می‌توانم متقاعدش کنم که به عنوان یک مسلمان اهل سنت به خانه بازگشته و با پدر آشتی کند، ولی حالا احضاریه دادگاه رسیده و من از این فرصت چند روزه نتوانسته بودم هیچ استفاده‌ای بکنم. حالا پدر به خیال طلاق من به پیشباز شادی وصال نوریه رفته و روزشماری می‌کرد تا روز دادگاه، میخ جدایی من را به قلب مجید بکوبد و خیال همه را راحت کند. هر چند روند جدایی شاید مدت‌ها طول می‌کشید، ولی می‌خواست روز دادگاه آب پاکی را روی دست مجید بریزد که دیگر از الهه‌اش چشم بپوشد و من که تا امروز به این درخواست طلاق تنها به این خاطر رضایت داده بودم که چند روزی از فشار پدر رها شده و فرصتی برای هدایت همسرم داشته باشم، حالا مهلتم به پایان رسیده و بایستی قدم به میدان بازی زشتی که آغاز کرده بودم، می‌گذاشتم. خسته از این همه تلاش بی‌نتیجه، سرم را به دیوار گذاشته و به جهیزیه در هم شکسته‌ام نگاه می‌کردم که انگار نشانه‌ای از زندگی از هم پاشیده‌ام شده بود و دیگر نمی دانستم چه کنم که صدای اذان ظهر بلند شد. کف دستم را روی زمین گذاشتم و به سختی از جا بلند شدم که از شدت سرگیجه چشمانم سیاهی رفت و دست به لبه مبل گرفتم تا تعادلم را حفظ کنم. کمرم از درد خشک شده و به سختی قدم از قدم بر می‌داشتم تا بلاخره وضو گرفتم و برای نماز روی سجاده‌ام نشستم. حالا این فرصت چند دقیقه‌ای نماز، چه مجال خوبی بود تا با خدا دردِ دل کنم و همه رنج‌های زندگی‌ام را به پای محبت بی‌کرانش زار بزنم. از رحمتش ناامید نشده بودم، ولی دیگر فکرم به جایی نمی‌رسید و نمی‌دانستم باید چه کنم که نه مجید از قلعه مقاومت شیعه‌گری‌اش خارج می‌شد و نه پدر از خر شیطان پایین می‌آمد و باز راهی برایم نمانده بود جز اینکه زهر زخم‌های مانده بر دلم را به کام مجیدم بریزم. نمازم که تمام شد به اتاق خواب رفتم، گوشی را از زیر بالشت برداشتم و شماره مجید را گرفتم. نمی‌دانستم از کجا شروع کنم که تا پاسخ تماسم را با مهربانی داد، بی‌هیچ مقدمه و ملاحظه‌ای به قلب عاشقش تاختم: «چی کار می‌کنی مجید؟ تکلیف من رو روشن کن!» و او هنوز در کوچه پس کوچه‌های دلواپسی گرفتار مانده بود که به جای جواب سؤال بی‌رحمانه‌ام، با نگرانی پرسید: «چرا تلفن رو جواب نمیدی الهه جان؟ خیلی نگرانت شده بودم. می‌خواستم دیگه راه بیفتم بیام...» https://eitaa.com/zandahlm1357 با ما همراه باشید🌹