🔥 فريبكارى، بى نشاطى در نماز، رياكارى و غفلت از ياد خدا، از نشانههاى نفاق است. «إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ، يُراؤُنَ، لا يَذْكُرُونَ»
🔥منافقان بدانند كه با خدا طرفند. «وَ هُوَ خادِعُهُمْ»
🔥كيفر خدا متناسب با عمل است. «يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ»
🔥نماز منافقان، نه روحيّه و نشاط دارد، نه انگيزه، نه مقدار. «كُسالى، يُراؤُنَ، قَلِيلًا»
#درسهای_قرآنی صفحه101
➖➖➖
🔸استاد قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️مقطعی بسیار زیبا و جاویدان✳️
🔳سوره مبارکه نمل آیه 18
❤️استاد شحات محمد انور
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: موضع گيرى هشتم (مفاد دست خط امام بر سند وليعهدى) به باور من آن چه امام در سند وليعهدى نبشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
ديگر از عبارات امام رضا (ع) كه در سند وليعهدى نوشته، اين است: « و او (يعنى مأمون) وليعهدى خود وفرمانروايى اين قلمرو بزرگ را به من واگذار كرد البته اگر پس از وى زنده باشم.. »
امام با جمله « البته پس از وى زنده باشم » بدون شك اشاره به تفاوت فاحش سنى خود با مأمون كرد و در ضمن مى خواست توجه مردم را به غيرطبيعى بودن آن ماجرا و بى ميلى خودش جلب كند.
امام نوشته خود را چنين ادامه مى دهد:
« هر كس گره اى را كه خدا بستنش را امر كرده بگشايد و ريسمانى را كه هم او تحكيمش را پسنديده، قطع كند به حريم خداوند تجاوز كرده است چه او با اين عمل امام را تحقير نموده و حرمت اسلام را دريده است.. »
امام با اين جملات اشاره به حقّ خود مى كند كه مأمون و پدرانش غصب كرده بودند. پس منظور وى از گره و ريسمانى كه نبايد هرگز گسسته شود خلافت و رهبرى است كه نبايد پيوندش را از خاندانى كه خدا مأمور اين مهم كرده گسست. سپس امام چنين ادامه مى دهد
«. درگذشته كسى اين چنين كرد ولى براى جلوگيرى از پراكندگى در دين و جدايى مسلمين اعتراضى به تصميمها نشد و امور تحميلى به عنوان راه گريز تحمّل گرديد.. » (۲۵)
در اين جا مى بينيم كه گويا امام به مأمون كنايه مى زند و به او مى فهماند كه بايد به اطاعت وى درآيد و بر تمرّد و توطئه عليه وى و علويان و شيعيانش اصرار نورزد. امام با اشاره به گذشته، دورنماى زندگى على (ع) و خلفاى معاصرش را ارائه مى دهد كه چگونه او را به ناحق از صحنه سياست راندند و او نيز براى جلوگيرى از تشتتّ مسلمانان، بر تصميم هايشان گردن مى نهاد و تحميلشان را تحمل مى نمود.
سپس چنين مى افزايد:
«. خدا را گواه بر خويشتن مى گيرم كه اگر رهبرى مسلمانان را به دستم دهد با همه به ويژه با بنى عباس به مقتضاى اطاعت از خدا و سنت پيامبرش عمل كنم، هرگز خونى را به ناحق نريزم و نه ناموس و ثروتى را از چنگ دارنده اش به درآورم مگر آن جا كه حدود الهى مرا دستور داده است.. »
اينها همه جنبه گوشه زدن به جنايات بنى عباس را دارد كه چه نابسامانى هايى را در زندگى بنى عباس پديد آوردند و چه جانها و خانواده هايى كه به دست ايشان تارو مار گرديد ند رديد.
امام تعهد مى كند كه به مقتضاى اطاعت از خدا و سنّت پيامبر (ص) با
همه و به ويژه با عباسيان رفتار كند و اين درست همان خطى است كه على (ع) نيز خود را بدان ملزم كرده بود ولى ديديم كه چگونه همين امر باعث طردش از صحنه سياسى گرديد و آن شوراى معروف، عثمان را به جاى على به خلافت رسانيد.
پيروى از خط و برنامه على (ع) براى مأمون و عباسيان نيز قابل تحمل نبوده و آن را به زيان خود مى ديدند چنان كه مفصلاً در فصل « تا چه حد پيشنهاد خلافت جدى بود؟ » به اين مطلب پرداختيم.
به هر حال امام با ذكر اين مطالب تفاوت فاحش ميان سبك حكمرانى اهل بيت با سبك سياست دشمنشان را بيان مى كند.
امام همچنين اين جمله را مى افزايد: «. اگر چيزى از پيش از خود آوردم، يا در حكم خدا تغيير و دگرگونى درانداختم، شايسته اين مقام نبوده خود را مستحقّ كيفر نمودهام و من به خدا پناه مى برم از خشم او.. » ايراد اين جمله براى مبارزه با عقيده رايج در ميان مردم بود كه علماى ناهنجار چنين به ايشان فهمانده بودند كه خليفه يا هر حكمرانى مصون از هر گونه كيفر و باز خواستى است چه او در مقامى برتر از قانون قرار گرفته و اگردست به هر جرم و انحرافى بيالايد كسى نبايد بر او خرده بگيرد تا چه رسد به قيام بر ضدّ او.
امام (ع) با توجه به شيوه مأمون و ساير خلفاى عباسى مى خواهد اين معنا را
به همگان تفهيم كند كه فرمانروا بايد پاسدار نظام و قانون باشد نه آن كه مافوق قرار بگيرد. از اين رو نبايد هرگز از كيفر و بازخواست بگريزد.
آن گاه براى اعلام عدم رضايت خويش به قبول وليعهدى و نافرجام بودن آن به صراحت چنين بيان مى دارد: «. جفر و جامعه خلاف آن را حكايت مى كند. » يعنى برخلاف ظاهر امر كه حاكى از دستيابى من به حقّ امامت و خلافت مى باشد، من هرگز آن را دريافت نخواهم كرد.
افزون بر اين امام ميخواهد كه با ذكر اين حقيقت به ركن دوّم از اركان امامت امامان راستين اهل بيت نيز اشاره كند كه عبارت است از آگاهى به امورغيبى و علوم ذاتى كه خداوند تنها ايشان را بدين جهت برديگران امتياز بخشيده است.
جفر و جامعه دو جلد از كتاب هايى است كه رسول اكرم (ص) بر اميرالمؤمنين (ع) املا فرموده و او نيز آنها را به خط خود نوشته است. امامان برخى از اين كتابها را به برخى از شيعيان پرارج خويش نشان داده و در موارد متعدّدى در احكام بدانها استناد جسته اند. (۲۶)
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
قدمگاه حضرت رضا صحت دارد يا نه
قدمگاه در حدود صد كيلومتري مشهد به طرف نيشابور قرار گرفته، آنجا محلي است كه مانند سنگ مقام حضرت ابراهيم عليه السلام در مسجدالحرام دو جاي پا روي سنگ سياهي بجا مانده و مردم معتقدند كه آنجا جاي پاي حضرت علي بن
موسي الرضا عليه السلام است.
مؤلف كتاب ملاقات با امامان زمان عليه السلام جناب آقاي ابطحي ميفرمايد: من بسيار به آن محل كه داراي گنبد و صحن و حرم مفصلي است رفته و تا روز هفتم ماه رجب ۱۴۰۴ بي توجه به آن مقام مقدس بودم، يعني فكر ميكردم كه مردم آن سنگ و آن محل را درست كرده اند و هيچ مدرك و مأخذ صحيحي
[صفحه ۱۰۳]
ندارد، ولي در روز مذكور كه اول اذان ظهر در حال رفتن به تهران به آنجا رسيدم به همراهان گفتم براي آن كه نماز اول وقت مان از بين نرود خوب است در آن محل نماز ظهر و عصر را بخوانيم، آنها قبول كردند و ماشين را جلو در صحن قدمگاه پارك كردند و ما وارد صحن شديم، در آن كنار چشمه آب گوارائي است كه ميگويند با اشاره عصاي حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام جاري شده و تا آن زمان به اعتقاد آنكه اين مطلب صحيح است و بخواهم متبرك شويم، بلكه چون آب ديگري آنجا نيست از آن چشمه وضو گرفتيم و وارد حرم شديم، در اين موقع من به آن سنگ سياهي كه آثار قدمها روي آن بود نگاهي كردم، ديدم قطعه شعري به اين مضمون بالاي آن نصب شده است:
گر ميسر نشود بوسه زدن پايش را
هر كجا پا بنهد بوسه زنم جايش را
بر زميني كه نشان كف پاي تو بود
سالها بوسه گه اهل نظر خواهد بود
[صفحه ۱۰۴]
من گريهام گرفت، رفتم آن سنگ را بوسيدم و گفتم آقا جان اگر ما پايت را نمي توانيم ببوسيم جاي پايت هم نميدانيم كجا است كه ببوسيم، ولي جائي را ميبوسيم كه مردم ميگويند جاي
پاي آن حضرت است همينطور برخلاف هر چند مرتبه اي كه به آن مكان شريف مشرف شده بودم اشك ميريختم و به آن جاي پاي احتمالي عشق ميورزيد م تا آنكه نماز ظهر را خواندم، بعد از نماز ظهر ناگهان چشمهايم سنگين شد، حالت چرتي به من دست داد در عالم رؤيا ميديدم كه آن مكان شريف كه در دامنه كوه قرار گرفته بود مبدل به بياباني شده كه در دامنه همان كوه است و همان چشمه آب جاري است و در طرف راست چشمه قريه كوچكي است كه مردم آن بيرون قريه «روستا» جمع شده اند و منتظر موكب همايون حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام هستند من در آن حال متوجه شدم كه زمان را به عقب برگردانده اند و آن زماني را به من نشان ميدهند كه حضرت ثامن الحجج عليه السلام از آن بيابان عبور ميفرمايند و اين مردم به استقبال آن حضرت آمده اند، كه موكب مبارك آن
[صفحه ۱۰۵]
حضرت نمايان شد مردم آن قريه «روستا» سر از پا نمي شناختند صداي گريه و ضجه شوق تمام بيابان را پر كرده بود. بهرحال ميديدم كه آن حضرت از كجاوه پياده شدند و مردم دور وجود مقدسش حلقه زده بودند: دستهاي آن حضرت را ميبوسيدند آقا كنار همان چشمه تشريف آوردند روي اين سنگ سياه كه كنار همان چشمه افتاده بود ايستادند و ميخواستند پاهاي مباركشان را از گرد و غبار راه بشويند كه پيرمردي ظاهرا بزرگتر اهالي روستا بود و با اصرار زياد بلكه با گريه و زاري درخواست كرد كه آقا اجازه بدهند او آب بريزد و پاهاي مقدس آن حضرت را بشويد، بالاخره با
اصرار زياد اجازه گرفت و اين كار را كرد و سپس آن سنگ را براي خود برداشت و در خانه نگه ميداشت و سالها بعد از تشريف بردن آن حضرت به طرف طوس مردم نزد او ميآمدند و از آن سنگ مقدس استشفاء مينمودند تا آنكه شايد بعدها همان پيرمرد براي آنكه اين سنگ فراموش نشود جاي پايي روي آن سنگ حك كرد و شايد هم همان موقعي كه حضرت روي آن ايستاده
[صفحه ۱۰۶]
بودند جاي پا روي آن سنگ افتاده.
بهرحال بعدها مردم با ولايت و يا محبت نسبت به خاندان عصمت عليهم السلام خانه آن پيرمرد را مبدل به حرم و صحن و بارگاه كردند و مردم شيعه آن سنگ مقدس را مورد احترام قرار دادند چنانكه مردم مسلمان سنگي را كه حضرت ابراهيم عليه السلام براي بناي كعبه رويش ايستاده در بلور و طلا گرفته اند و در وسط مسجدالحرام قرارش داده اند و از آن احترام ميكنند و خداي تعالي نام آنرا در قرآن برده و فرموده:
«و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلي»
پس از اين حالت خواب مانند كه به خود آمدم فكر ميكردم كه اگر اين جريان حقيقت داشته باشد سنگ سياه هزارها برابر سنگ سياهي كه حضرت ابراهيم عليه السلام رويش ايستاده و به اين خاطر شرافت پيدا كرده و نامش مقام ابراهيم عليه السلام شده شرافت و برتري دارد، زيرا طبق آنچه از آيات قرآن و روايات استفاده ميشود حضرت ابراهيم عليه السلام پس از آن همه امتحانات و پوشيدن لباس خلت و امامت تازه به مقام شيعيان
[صفحه ۱۰۷]
حضرت علي بن ابي طالب و يا حضرت علي بن موسي الرضا و يا ساير ائمه عليهم السلام ميرسد و به اين
مقام مقدس مفتخر ميشود و خداي تعالي در قرآن او را منحصرا در ميان انبياء به داشتن اين مقام ياد
ميكند كه ميفرمايد:
«و ان من شيعته لأبراهيم»
بنابراين به همان اندازه كه حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام بر حضرت ابراهيم عليه السلام شرافت دارد اين سنگ هم بر سنگ مقام حضرت ابراهيم شرافت خواهد داشت.
باز تكرار ميكنيم:
گر ميسر نشود بوسه زدن پايش را
هر كجا پا بنهد بوسه زنم جايش را
بر زميني كه نشان كف پاي تو بود
سالها بوسه گه اهل نظر خواهد بود
[صفحه ۱۰۸]
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 در آخرین توقیع امام به نائب چهارم، امام از شخص «تهمت زننده» یاد کرده است. من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
استاد چطوری میتونیم بصورت قطعی مطمئن بشیم حضرت محمد فرستاده خداست؟ دلایل عقلی که هر چقدر هم قوی باشند بالاخره شک و ظن در آنها راه داره به این معنا که بالاخره غیرملموسند و راه شهودی و عین الیقینی هم که بر روی ما بسته است پس تکلیف چیه؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
🔸اولا به شما توصیه میکنیم که هیچ وقت روی این چیزها فکر نکنید چون بخواهید خیلی فکر بکنید ممکن است حتی به انحراف هم بروید.
👈🏻نکته بعد همین قرآنی که دست شما هست اگر کسی بتونه از این قرآن ایرادی بگیره و یا مثل این قرآن بیاره قطعا میتونه در نبوت پیامبر (ص) شک ایجاد بکنه که کسی بهتر از پیامبر اومده و قرآن بهتری آورده.
🔸خود قرآن به نظر من هم معجزه ست برای خود پیامبر و هم معجزه ست برای خدا و دین اسلام.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📗 کتاب صوتی #راز_درخت_کاج "خاطرات مادر شهیده زینب کمایی" قسمت 5⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.mp3
11.42M
📗 کتاب صوتی
#راز_درخت_کاج
"خاطرات مادر شهیده زینب کمایی"
قسمت 6⃣
39.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
خدا آگاهی ینی وجود خداوند در خود
#سخنرانی
👤 دکتر الهی قمشه ای
✍🏼 #دکتر_الهی_قمشه_ای
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
عَدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد (خدا شری بدهد که خیر ما در آن باشد) ممکن است نتیجه ی بسیاری از توطئ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
عفو خدا بیشتر از جرم ماست
عفو خدا بیشتر از جرم ماست. [۱]
گر ما مقصریم تو دریای رحمتی. [۲]
دریای رحمت و بخشایش خداوند وسیع تر از گناه آدمی است. و بندگان به مقصر بودن خود اعتراف دارند.
----------
[۱]: . حافظ.
[۲]: . سعدی.
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از تفسیر صوتی قرآن (قرائتی)
03.Ale.imran.067-68.mp3
2.15M
هدایت شده از تفسیر صوتی قرآن (قرائتی)
03.Ale.imran.069.mp3
1.84M