eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.3هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و سی و چهارم از اینهمه خودخواهی همسرش، اعصابم به هم ریخت و باز روی مبل نشستم که حبیبه خانم با حالتی عصبی، عقده‌اش را پیش من خالی کرد: «ذلیل مرده خیلی آتیش می‌سوزونه! پول نداره، ولی یه زبون داره مثل مار افعی که همش نیش می‌زنه! همین دیروز به دخترم گفته یا بابات خونه رو بده، یا صبر کن هر وقت پول داشتم یه جایی رو اجاره کنم!» که او هم گریه‌اش گرفت و ناله زد: «ولی می‌ترسم! می‌ترسم یه وقت این پیرزنه بمیره و یه سال دیگه دختر عقد کرده‌ام تو خونه بمونه! به خدا دستم زیر ساطوره، وگرنه اینجور التماست نمی‌کردم...» و دیگر نتوانست ادامه دهد که صدایش به هق هق گریه بلند شد. دخترش به دلداری‌اش آمد و دست پشت کمرش گذاشت تا آرام بگیرد و همین صحنه سرشار از احساس، خاطره مادرم را برایم زنده کرد که شبنم اشک پای چشمانم نَم زد. نگاهم دور خانه می‌چرخید و نمی‌دانستم چه کنم، نه می‌توانستم بپذیرم خانه‌ای را که با این همه هزینه و زحمت چیده بودم، به این سرعت تخلیه کنم و نه دلم می‌آمد دل این مادر و دختر را بشکنم که حالا با این هم آغوشی پُر مهر و محبت، مرا به یاد گریه‌های گاه و بیگاهم در آغوش مادرم انداخته و پای دلم را بیشتر می‌لرزاندند. حبیبه خانم با هر دو دستش، اشک‌هایش را پاک کرد و لابد نمی‌دانست من از اهل سنت هستم که با لحنی عاشقانه به پای احساسم افتاد: «دخترم! قربونت برم! فدات بشم! امروز تولد امام جواد (علیه‌السلام)! میگن امام جواد (علیه‌السلام) گره‌های مالی رو باز می‌کنه! تو رو به جان جواد الائمه (علیه‌السلام) در حق این دختر من خواهری کن!» هرچند به این توسلات شیعیانه چندان اعتقادی نداشتم و در مصیبت مرگ مادرم، سوزِ تازیانه همین توسل‌ها را چشیده بودم، ولی نفهمیدم در منتهای قلبم چه حس غریبی به لرزه افتاد که بی‌اختیار لب گشودم و بی‌پروا رخصت دادم: «باشه حاج خانم! من با شوهرم صحبت می‌کنم. ان‌شاء‌الله که راضی میشه...» و هنوز حرفم به آخر نرسیده بود که صورتش از شادی درخشید. از روی مبل بلند شد، کنار پایم روی زمین نشست و با حالتی ناباورانه سؤال کرد: «یعنی من خیالم راحت باشه؟!!!» در دلم نیت کردم به هر زبانی که شده، مجید را راضی کنم که دستش را گرفتم و با مهربانی پاسخ دادم: «ان‌شاء‌الله که همسرم رضایت میده!» و دختر جوان که حالا نگرانی چشمانش به شادی نشسته بود، با صدایی پُر شور و شعف توضیح داد: «خانم! ما قراره برای جمعه دوم خرداد جشن بگیریم! اگه شما لطف کنید دو سه روز زودتر خونه رو به ما بدید، خیلی ممنون میشم. چون باید جهیزیه بچینیم، چند روزی وقت می‌خوایم.» از شادی نوعروسانه‌ای که در چشمانش به درخشش افتاده بود، دل من هم شاد شد و به یاد روزهای عروسی خودم، با لبخندی شیرین جوابش را دادم: «باشه عزیزم! ما ان شاء‌الله تا دوشنبه خونه رو تخلیه می‌کنیم که شما تا پنجشنبه خونه رو آماده کنید!» صورتش که تا لحظاتی پیش در دریایی از ناامیدی و غم موج می‌زد، حالا به ساحل آرامش و شادی رسیده و دیگر روی پایش بند نمی‌شد که حبیبه خانم با نگرانی رو به من کرد: «امروز شنبه اس، تا دوشنبه هفته دیگه فرصت می‌کنید یه جایی رو پیدا کنید؟» و نمی‌دانم به چه بهانه‌ای، ولی دل من آنچنان به پشتیبانی پروردگارم گرم شده بود که با امیدواری پاسخ دادم: «خدا بزرگه حاج خانم! ان شاء‌الله ما این خونه رو دوشنبه تحویل شما میدیم!» و نگران موضوع دیگری هم بود که باز زیر گوشم زمزمه کرد: «حاجی گفته که فسخ قرارداد جریمه داره، ولی به خدا ما دستمون تنگه! هر چی داشتیم برای جهیزیه این دختر دادیم! تو رو خدا شوهرت رو راضی کن که از حاجی جریمه نگیره!» و من بابت کاری که برای خدا می‌کردم، دیگر جریمه نمی‌خواستم که با لحنی شیرین خیالش را راحت کردم: «این چه حرفیه حاج خانم؟ ما داریم دوستانه با هم یه توافقی می‌کنیم. خیالتون راحت باشه!» و خدا می‌داند که از انجام این کار خیر، دل من بیش از قلب شکسته این مادر و دختر شاد شده بود که حبیبه خانم هر دو دستش را بالا بُرد و از تهِ دلش برایم دعا کرد: «ان شاء‌الله هر چی از خدا می‌خوای، بهت بده! ان شاء‌الله به حق همین امام جواد (علیه‌السلام) عاقبتت رو ختم به خیر کنه!» و تا وقتی از در بیرون می‌رفت، همچنان برایم دعا می‌کرد و دل من چقدر به دعاهای صاف و ساده‌اش شاد شد که همه را به نیت سلامتی دخترم به خدا سپردم و به انتظار آمدن مجید، مدام آیت‌الکرسی می‌خواندم تا دلش راضی شود. با ما همراه باشید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
جهاد با نفس 59.mp3
3.36M
🔰 سلسله جلسات 59 👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت 👈 تدریس کتاب جهاد با نفس ، کتاب مورد توصیه آیت الله بهجت جهت رشد معنوی و ترک گناه ❇️ جلسه 9⃣5⃣ 🎤 با تدریس از اساتید مهدویت 👈 در نشر این فایلها کوشا باشید حتی با لینک خودتان https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamosigiirani - Tasnif Ey Mahe Man.mp3
533.7K
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 ای مه من ، ای بت چین ، ای صنم لاله رخ و ، زهره جبین ، ای صنم تا به تو دادم دل و دین ای صنم بر همه‌کس گشته یقین ای صنم من ز تو دوری نتوانم دیگر جانم وز تو صبوری نتوانم دیگر { بیا حبیبم بیا طبیبم }2 🎶🎶🎶🎶🎶🎶 هرکه تو را ، دیده زخود ، دل برید رفته زخود ، تا که رخت ، را بدید تیرغمت ، چون به دل ، من رسید همچو بگفتم ، که همه‌کس شنید من ز تو دوری نتوانم دیگر جانم وز تو صبوری نتوانم دیگر { بیا حبیبم بیا طبیبم }2 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
آشنا آشنا: زنداني سلول بيست -------------------------------------- ------ من در سلول هجده بودم. آقاي خامنه اي در سلول بيست بودند. در زندان، اخبار را با هم مبادله مي‌كرديم. مأموران ساواك ريش آقاي خامنه اي را تراشيده بودند؛ تا براي تحقير به صورت ايشان سيلي بزنند. اين حركت ذره اي در مقاومت معظم له خدشه اي وارد نكرد. ايشان مقاوم و محكم، لباس زندان را به صورت عمامه، به سرشان مي‌بستند و در زندان رفت و آمد مي‌كردند. يك روز ايشان را در حياط زندان ديدم كه بسيار شاد و خوشحال بودند. اين شادماني، نشان از روحيه بالاي ايشان است. شهيد محمدعلي رجايي. پرتوي از خورشيد، ص ۱۴۷. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 🏞 🏞 و به انسان سفارش کردیم که به پدر و مادر خود نیکی کند، و اگر آن دو کوشیدند تا چیزی را که بدان علم نداری شریک من سازی، از ایشان اطاعت مکن، سرانجامِ شما به سوی من است، پس شما را از (حقیقت) آنچه انجام میدادید آگاه خواهم ساخت. عنکبوت۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀فراز بسیار زیبا و ناب ❇️قاری: استاد شحات محمد انور ❇️سوره: کوثر، کافرون ❇️مدت فراز: 3دقیقه و 58ثانیه 📣پیشنهاد می کنم که حتما شنونده این فراز ناب و کمتر شنیده شده استاد مرحوم شحات محمد انور باشید. -=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
جنبش خراسانيان در سال ۱۶۶ هجرى، زمانى كه مهدى عبّاسى، مسيّب بن زهير را به فرماندارى خراسان گماشت، مردم آن منطقه با او از سر ناسازگارى درآمدند و با قيام خود، خواهان بركنارى مسيّب شدند. شورش به حدّى گسترده و خطرناك شد كه مهدى، به ناچار، مسيّب را از فرماندارى خراسان بركنار كرد و فردى ديگر به نام ابوالعبّاس فضل بن سليمان طوسى را به جاى او نشاند، بدين ترتيب، در خراسان آرامش حكمفرما شد. https://eitaa.com/zandahlm1357
ابوالحسنین: جواب هفتم دلایل قرآنی قرآن کریم در آیات مختلف به وجود روح اشاره نموده است، مانند: سوره حجر آیه ۲۹ (فَإِذا سَوَّیتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ)؛ هنگامی که کار آن را به پایان رساندم، و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگی برای او سجده کنید. سوره مومنون آیه ۱۲تا۱۴(وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسانَ مِنْ سُلالَة مِنْ طِین ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرار مَکین ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَک اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ. ) و ما انسان را از عصارۀگل آفریدیم؛ سپس او را نطفه ای در قرارگاه مطمئن -رحم- قرار دادیم. سپس نطفه را به صورت علقه -خون بسته -و علقه را به صورت مضغه -چیزی شبیه گوشت جویده شده-. . . در آوردیم سپس آن را آفرینش تازه ای دادیم. پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است. 💯👌(فََإِذا سَوَّیتُهُ) یعنی مربوط به ساختمان جسمی انسان و (وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی) مربوط به آفرینش روح انسانی و (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسانَ. . . ) مربوط به آفرینش جسم و بدن و (ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً) مربوط به آفرینش روح انسان است. 👌✅مراحلی که میان گل خالص (سُلالَة مِنْ طِین) و پوشاندن استخوان ها به وسیلۀگوشت (فَکسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً) قرار دارد، یک نوع تکامل و حرکت مادی است؛ اما در مرحلۀ(ثُمَّ أَنْشَأْناهُ. . . ) حرکت و تکامل فرق دارد؛ زیرا به جای (خَلَقْنَا) با لفظ (أَنْشَأْناهُ) تعبیر شده که به معنای ابداع و آفرینش بی سابقه است که با مراحل قبلی متفاوت است و این جاست که خداوند خود را می ستاید. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیسه سبز محمّد بن حسین تمیمی گوید: مردی استرآبادی برای من نقل کرد که به محلّه عسکر در سامرّا رفتم و سیصد دینار در کیسه ای نهاده بودم که یکی از آنها دینار شامی بود، وقتی به درب خانه ای که امام حسن عسکری علیه السلام آنجا دفن شده بود، رسیدم، همانجا نشستم. در این هنگام خادمی خارج شد و گفت: آنچه با خود داری بده! [از صراحت او شک کردم و گفتم: چیزی با من نیست. خادم وارد خانه شد و دوباره بیرون آمد و گفت: کیسه ای سبزرنگ داری که سیصد دینار - که یکی از آنها هم شامی است - همراه با انگشتری در آن است، من انگشتر خود را فراموش کرده بودم، این بار کیسه را به او دادم و انگشتر را خود برداشتم! [۱] ---------- [۱]: ۲۷. خرایج، ج ۲، ص ۶۹۶ و ۶۹۷، فی اعلام الامام صاحب الزمان علیه السلام؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۹۴. https://eitaa.com/zandahlm1357
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌بعضی ها وقتی نباشن خیلی بهتره دانی که پس از عمر چه ماند باقی؛ مهر است و محبت است و باقی همه هیچ🌱 🔰 ‌‌‌‌