eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
50هزار عکس
36.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
19.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم داستان زندگی (هانیکو) نوستالژی دهه شصت قسمت 8
قسمت دوازدهم: مبهوت به نیم رخش خیره ماندم، حالا دیگر وحشت لالم کرده بود. در باز شد.زنی با پوشیه رو به رویمان ایستاد وبه داخل دعوتمان کرد.عثمان با سلام و لبخندی عصبی،من را به داخل خانه کشاند و با دور شدن زن از ما،مرا به طرف کاناپه ی کهنه ی کنار دیوار پرت کرد.صدای زن آشپزخانه بلند شد: ( خوش اومدین..داشتم چایی درست میکردم..اگه بخواین برای شما هم میارم..)و من چقدر از چای متنفر بودم. عثمان عصبی قدم میزد و به صورتش دست میکشید که ناگهان صدای گریه نوزادی از تخت کوچک و کهنه کنار دیوار بلند شد. نگاهی به منِ غرق شده در ترس انداخت و به آرامی کودک را از تخت بیرون کشید. بعد از چند دقیقه زن با همان حجاب و پوشیه با سه فنجان چای نزد ما آمد و کودک را از عثمان گرفت.نمیدانستم چه اتفاقی قرار است بیفتم و فقط دلم دانیال را میخواست... کودک آرام گرفت و عثمان با نرمشی ساختگی از زن خواست تا بنشیند و از مبارزه اش بگویم... چهره زن را نمیدیم اما آهی که از نهادش بلند شد حکم خرابی پله ای پشت سرش را میداد...و عثمان با کلافگی از خانه بیرون رفت. زن با صدایی مچاله در حالیکه به کودکش شیر میداد،لب باز کرد به گفتن...از آرامش اتاقش...از خواهر و برادرهایش...از پدر و مادر مهربان ومعمولیش...از درس و دانشگاهش.. از آرزوهایی که خود با دستانش سوزاند...همه و همه قبل از مبارزه... رو به روی من، زن ۲۱ ساله آلمانی نشسته بود که به طمع بهشت مسلمانان،راهی جنگ و جهاد شد. جنگی که حتی تیکه ای از پازل آن مربوط به او نمیشد..اما مسلمان وار رفت..و از منوی جهاد،نکاحش را انتخاب کرد...نکاحی که وقتی به خود آمد،روسپی اش کرده بود در میان کاباره ای از مردان به اصطلاح مبارز... و او هر روز و هر ساعت پذیرایی میکرد از شهوت مردانی که نصفشان اصلا مسلمان نبودند و به طمع پول، خشاب پر میکردند.وقتی درماندگی، افسارِ جهاد در راه خدایش را برید، هدایایی کوچک نصیبش شد از مردانی که نمیدانست کدام را پدر،نوزادش بخواند و کدام را عامل ایدز افتاده به جان خود و کودکش...دلم لرزید.... وقتی از دردها و لحظه های پشیمانیش گفت درست وقتی که راهی برای بازگشتش نبود و او دست و پا میزد در میان مردانی که گاه به جان هم میافتادند محض یک ساعت داشتنش....تنم یخ زد وقتی از دخترانی گفت که دیگر راهی جز خفه شدن در منجلاب نکاح برایشان نمانده. و هرروز هستند دخترهایی که به طمع بهشت خدا میروند و برگشتشان با همان خداست.... و من چقدر از بهشت ترسیدم.... یعنی دانیال هم یکی از همین مردان بود؟؟؟؟؟؟ ادامه دارد............ بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
4_5852893315992652536.mp3
11.81M
۳۹ 🔥 جهنّم، توی همین دنیا هم، قابل تشخیصه! هم بو داره! هم رنگ داره! هم طعم و مزّه! محاله به جهنّم نزدیک بشی ؛ و تشخیصش ندی! ⬅️ چجوری تشخیص بدم؟ و مهتر اینکه چجوری ازش فاصله بگیرم و در اون حل نشم؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani-3 - تصنیفِ سروسیمین.mp3
2.46M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 تا دامن از من کشیدی ای سر و سیمین تن من هر شب ز خونابه دل پر گل بود دامن من جانا رخم زرد خواهی جانم پر از درد خواهی دانم چه‌ها کرد خواهی ای شعله با خرمن من بنشین چو گل در کنارم تا بشکفد گل ز خارم ای روی تو لاله‌زارم وی موی تو سوسن من ای جان و دل مسکن تو خون گریم از رفتن تو دست من و دامن تو اشک غم و دامن من من کیستم بی‌نوایی با درد و غم آشنایی هر لحظه گردد بلایی چون سایه پیر امن من قسمت اگر زهر اگر مل بالین اگر خار اگر گل غمگین نباشم که باشد کوی رضا مسکن من ای گریه دل را صفا ده رنگی به رخسار ما ده خاکم به باد فنا ده ای سیل بنیان کن من گر باد صرصر غباری انگیزد از هر کناری گرد کدورت نگیرد آیینهٔ روشن من تا عشق و رندیست کیشم یکسان بود نوش و نیشم من دشمن جان خویشم گر او بود دشمن من ملک جهان تنگنایی با عرصه همت ما خلد برین خار زاری با ساحت گلشن من پیرایه خاک و آبم روشنگر آفتابم گنجم ولی در خرابم ویرانه من تن من وی مرغ شب همرهی کن زاری به حال رهی کن تا بر دلم رحمت آرد صیاد صیدافکن من 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: ۱۴۶. خداوند از بندگان عملی را نمی پذیرد مگر به معرفت و شناخت ما. اصول کافی ۱۴۷. آیه شریفه: «هرکس حکمت به او داده شود، خیر بسیار به او داده شده»، حکمت؛ یعنی طاعت خداوند و معرفت امام. اصول کافی https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا