كار را بكند و إلّا نه ۲. ۲- عياشي از ابواسحاق مدائني روايت كرده است كه گفت: در خدمت ابوالحسن (ع) بودم كه مردي وارد شد و عرض كرد: قربانت گردم، خداوند ميفرمايد (همانا كيفر كساني كه با خداوند و رسولش محاربه ميكنند... يا نفي شوند) ۳، حضرت فرمود: اينچنين خداوند فرموده است، عرض كرد: فدايت شوم، چه كاري است كه اگر انجامش دهد سزاوار يكي از اين چهار كيفر است؟ حضرت ابوالحسن (ع) فرمود: چهار كار، چهار به چهار حساب كن، اگر با خدا و پيامبرش به جنگ برخيزد و در زمين به فساد كوشد و آدم بكشد، كيفرش اين است كه كشته شود; اگر آدم بكشد و غارت كند بايد به دار آويخته شود; اگر غارت كند و كسي را نكشد بايد دست و پاي او بر خلاف يكديگر (يكي از راست و ديگري از چپ) بريده شود
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
9.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ماجرای جالب لامپ ربوده شده از حرم امام رضا علیه السلام و حاجت روایی یک زوج
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
♨️برای امام زمان (عج) کم گذاشتیم 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام #دانشمند 📡حداقل برای☝️نفر ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دو رکن اساسی برای ولایت پذیری و ولایت مداری
#استاد_کلباسی
#گامی_به_سوی_ظهور
🔶🔹🔶
یکی از علمای تهران
نقل فرمودند:
بیست سال قبل شخصی مبلغ زیادی دلار برای هدیه به جمکران آورد.
او را در قسمت ثبت کرامات جمکران دعوت نمودیم و علت این هدیه زیاد را پرسیدیم.
او گفت: من اهل ترکیه هستم و در ارتش خدمت می کردم. ظاهرا مسلمان ولی ابدا اهل نماز و قرآن نبودم.
سال 1371 که در ترکیه زلزله شدیدی آمد، صد و بیست هزار کشته داد.
من از طرف ارتش مسئول تفحص اجساد در یکی از شهرها بودم،
بعد از هشت روز از زلزله خانمی از من خواست ساختمان مخروبه ای را آوار برداری کنم، تا دو فرزند پسرش را بیرون بیاوریم.
ساختمان بتون بود و سقوط کرده بود ولی به زمین نچسبیده بود ستونها مانع از رسیدن سقف به زمین شده بود.
وقتی بیل بلدوزر ارتش سقف را بلند کرد با کمال تعجب دیدم دو پسر بعد از هشت روز از زلزله زنده هستند.
سریعتر دویدم دو پسر دو ساله و شش ساله را بغل کردم بیرون آوردم.
از بچه شش ساله پرسیدم چطور شد شما زنده ماندید توی این هشت روز چیکار می کردید ؟
گفت: همینکه زلزله شد آقایی کنار ما آمد و اشاره کرد سقف همانجا ماند و به سر ما نیفتاد.
به ما فرمود: ناراحت نباشید من کنار شما هستم برای ما غذا می آورد و برای برادرم شیر در شیشه می آورد.
امروز برادرم خیلی گریه کرد.
آقا از من پرسید: چرا داداش کوچیکت این همه گریه می کند؟ گفتم: دلش برای مادرم تنگ شده.
فرمودند: الان مادرتان را بهتون می دهم، همان لحظه سقف خانه بالا رفت و دیدیم مادرمان کنار بلدوزر ایستاده،
رفتم سراغ آن زن، بهش گفتم: تو چه دینی داری؟
گفت: من شیعه هستم امامی حاضر و ناظر دارم حضرت مهدی ارواحنا فداه.
وقتی زلزله شد رفته بودم خرید کنار خیابان رو به قبله ایستادم و گفتم: یا حجه بن الحسن پسرانم را به شما سپردم.
من گیج و حیران بودم. همانجا تصمیم گرفتم از ارتش استعفا کردم. شیعه شدم، و اموالم را با اربابم حضرت مهدی عج نصف کردم. آورده ام برای جمکران.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: هیجان پنهان در تمام نیروها دیده میشود و چهره ی اکثر بچهها حاوی علامت سؤال بزرگی از عملیات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
جنگ در برف
از همین ابتدا، سرما چنگال خشن خود را
در تن رزمندگان اسلام فرو میکند. باران شدیدی باریدن میگیرد. سوز سرما از چادرها و پلاستیکها عبور میکند و خود را به داخل چادرها میرساند. هنوز برفهای قبلی قطع نشده که برف جدیدی میبارد. برفی سنگین و طولانی. همه ی منطقه سفید میشود. برای خارج شدن از چادر باید لباس زیادی زیر اورکت بپوشی. خودت هم سنگین میشوی. بوران برف چشمها و صورت را آزار میدهد. اکثر صورتها خشکی زده و کسی میل ندارد از چادر خارج شود. هر چادر به فراخور اندازه اش دارای یک یا چند بخاری نفتی است. بعضی از بخاریها هم خراب است و دودشان بیشتر از گرماست. بچهها سعی میکنند، نزدیک این بخاریها بنشینند. حتی گرمای فانوس هم لذت بخش است. معلوم نیست چرا پتوها نمی توانند، آدم را گرم کنند. سوز سرما از پتوها هم میگذرد. در چادر کاملا بسته است. پلاستیک روی چادر کمی جلوتر کشیده شده و یک اندرونی را به وجود آورده. قبل از اینکه وارد چادر شوی، اول وارد یک اتاق پلاستیکی میگردی که پوتینهای گلی و سنگین جلوی آن ریخته و بعد یک پتو را کنار میزنی و سپس از در چادر وارد میشوی. باید جلوی سرما را گرفت. شاید تمام نیروهایی که قرار بوده عملیات کنند، غافلگیر شده اند. حتما
[صفحه ۱۷۹]
عراقیهای منتظر هم در کولاک برف روزهای بدتری را میگذرانند.
وقتی از چادر خارج میشوی، سفیدی برف چشمها را میزند. در فاصله ی چادرها یک جاده ی کوچک و کم عرض وجود دارد که به توالت و منبع آب ختم میشود. این سرما باعث میشود نیروها بیشتر به توالت احتیاج پیدا کنند. آن هم خودش یک دردسر است. آب یخ
و سرما. برف هم فرصت نداد تا این امکانات به خوبی ساخته شود. اکثر اوقات هم شیر آب منبع، یخ میزند و باید کمی آب داغ از چادر آورد و روی آن ریخت. کمتر کسی مایل است دستهایش را از اورکت و یا جیب خود خارج کند. اکثر بچهها وقتی از چادر بیرون میآیند اورکت را روی خود میاندازند و کلاه آن را بر سر میگذارند و برای اینکه زمین نخورند، خیلی آهسته میآیند و میروند.
تدارکات مشکل شده. جادهها بسته اند و امکان انتقال تدارکات سخت است. بدتر از همه هنگامی است که سوخت نمی رسد. الآن نفت مهمتر از هر چیز دیگر است. مصرف هم بالاست. بخاریها باید کار کند و گرنه بچهها خیلی زود مریض میشوند و از پا در میآیند. از صبحگاه و رزم شبانه و... هیچ خبری نیست و هیچ فرماندهی راضی نیست نیروهایش را در این سرما بیرون بکشد و با آنها کار کند، چون این امر باعث از دست رفتن توان نیروها میشود. در همین شرایط خیلی از بچهها سرما خورده اند و بهداری هم چند کیلو قرص و کپسول ضد سرماخوردگی آورده و توزیع میکند. بعضی از نیروها هم که خیلی سرمایی هستند و به خودی خود میلرزند، چه برسد در این هوا که سخت ناراحت اند.
گردان منتظر دستور فرماندهی لشکر است. چادر گردان هم سرد است و خود حاجی (مسئول گردان) بیل گرفته و اطراف چادر را از برف خالی میکند.
نمازهای جماعت به صورت دسته ای برگزار و نیروهای هر دسته در یک چادر بزرگ جمع شده و نماز میخوانند. خواندن زیارت عاشورا در صبح و تلاوت سوره ی «واقعه» قبل از خواب
هم در دستهها صورت میگیرد و دیگر نمی توان تجمع با شکوه گردان را شاهد بود.
دفاع مقدس
سینای شلمچه
https://eitaa.com/zandahlm1357
﷽ 🕊♥️ 🕊﷽
#شهیدانہ❤️⇓
میگفټ:اگرمےخواهیدنذرےڪنید
فقط گناه نڪنید...!
مثلا نذر ڪنید یڪ روز گناه نمےڪنم،
هدیہ بہ آقا صاحبالزمان «عج» ازطرف خودم
یعنے از طرف خودتان عملےررا براے سلامتی و تعجیل در فرج آقا امامزمان «عج» انجام مےدهید
ڪہ یڪے از مجربترین ڪارها براے آقا است.
#شہیدمجیدسلمانیان
•┈••✾❀🕊