eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
50هزار عکس
36.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: حکایت ۱۷- مردی بنام حسن اسلامی - دوا فروش - گفت: مدتی به مرض نواسیر [۱] مبتلا و از جراحی آن هم سخت بیمناک بودم. با دلالت کسی به خدمت حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رفته و از آن مرد بزرگ کمک خواستم. چند دانه انجیر به من مرحمت کردند و فرمودند: روزی یک دانه از آنها را بخور و مجددا بیا تا دوائی به تو بدهم، بسیاری از امراض را فراموشی مداوا می‌کند. القضه، یک دانه از انجیرها را خوردم و از خدمتش مرخص شدم. و در ظرف سه روز درد و بیماری خود را بکلی فراموش کردم، تا آنکه یک روز بمناسبتی متذکر کسالت خود شدم و متوجه گردیدم که دیگری نه اثری از دردی و نه زخمی در محل دارم و تا این زمان که هجده سال میگذرد، بیماری مزبور دیگر عود نکرده است. ---------- [۱]: ۱- نواسیر یا «نواصیر، بیماری و جراحتی است که در گوشه چشم، بن دندان و در نزدیک مقعد عارض می‌گردد. حکایت ۱۸- از پیرزنی شنیدم می‌گفت: گاوی داشتم که در ابتداء شیر بسیار می‌داد، اما رفته رفته شیرش رو به کاستی گذاشت. به خدمت حاج شیخ حسنعلی اصفهانی که در آن هنگام در جا غرق (از ییلاقات مشهد مقدس) مشغول ریاضت بودند، رفتم و ماجرای گاو را برای ایشان نقل کردم. فرمودند: فردا صبح پیش از آنکه گاو را بدوشی مرا خبر کن. روز دیگر بنا به وعده آمدند و ایستادند و دست مبارکشان را بر پشت گاو می‌کشیدند. من مشغول دوشیدن شیر شدم؛ آنقدر شیر آمد که دلو گاودوشی پر شد. آنگاه فرمودند: بس است؟ عرض کردم: آری و بعد از آن هم هر روز دلو خود را از شیر آن گاو پر می‌کردم. حکایت ۱۹- حاج ذبیح الله عراقی که یکی از نیکان است می‌گفت که: این حکایت به تواتر رسیده است که حاج شیخ محمد علی قاضی بازنهای عراقی، وقتی قصیده ای برای تولیت آستان قدس رضوی سروده بود که به امید صله ای در حضورش قرائت کند. کسی به او تذکر می‌دهد که به جای این کار، برای حضرت رضا (علیه السلام) قصیده ای انشاء کن. بر اساس این توصیه، از قرائت شعر تولیت صرفنظر می‌کند و قصیده ای در جلالت قدر امام هشتم می‌سراید و در حرم مطهر قرائت می‌کند. شاعر گوید: پس از قرائت، کسی مبلغ ده تومان به من داد. به امام عرضه داشتم: این وجه کم است و دوباره اشعار را خواندم، باز شخصی پیدا شد و ده تومان دیگر به من داد و خلاصه در آن شب، شش بار قصیده را در محضر امام تکرار کردم و در هر بار کسی می‌آمد و ده تومان می‌داد. بامداد روز بعد به خدمت حاج شیخ حسنعلی شرفیاب شدم. فرمودند: آقا شیخ محمد علی، دیشب با امام علیه السلام راز و نیازی داشتی، شعر خواندی و شصت تومان به تو دادند. اکنون آن پول را به من بده. من شصت تومان را به خدمتشان تقدیم کردم و ایشان مبلغ یکصد و بیست تومان به من مرحمت کردند و فرمودند: فردا صبح به بازار می‌روی و مادیان ترکمنی سرخ رنگی که عرضه می‌شود، به مبلغ بیست تومان خریداری و با بیست تومان دیگر از آن پول، خرج سفر و سوغات خود را تأمین می‌کنی. چون به عراق رسیدی، مادیان را به مبلغ چهل تومان بفروش و به ضمیمه هشتاد تومان باقیمانده، گاو و گوسفندی بخر و به دام داری و زراعت بپرداز که معیشت تو از این راه حاصل خواهد شد و توفیق زیارت بیت الله الحرام، نصیب تو خواهد گردید و از آن پس دیگر از وجوهات مذهبی ارتزاق مکن، ولی در عین حال ترویج دین و احکام الهی را از یاد مبر. از بی نشانها...... شیخ حسنعلی اصفهانی https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای لاتی که نمازشب خوان شد...! لاتی که به وسیله آیت الله قاضی ره نمازشب خوان شد و بجایی رسید که مردم نیم خورده غذایش را به عنوان تبرک برمی داشتند...
0275Nesa 51-55.mp3
14.94M
📖🌟📖🌟📖🌟📖🌟📖 ۲۷۵ آيات ۵۵_۵۱ 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست
.......: شهادت شهید اول بفتوای ابن جماعة از جمله فجایع اعمال علماء شما نسبت بمفاخر علم و عمل شیعیان عمل عجیب و فتوای غریبی است که از دو قاضی بزرگ شام (برهان الدین مالکی) و (عباد بن الجماعة الشافعی) نسبت بیکی از فقهاء بزرگ شیعه صادر گردیده. آن فقیه بزرگ که در زهد و ورع و تقوی و علم و فقاهت سرآمد اهل زمان بوده و در احاطه بر ابواب فقه چشم روزگار تالی او را ندیده و نمونه ای از احاطه فقهی او کتاب (لمعه) می‌باشد که در مدت هفت روز این کتاب را (بدون اینکه کتب فقهی در نزد او موجود باشد غیر از مختصر نافع) تصنیف نموده علماء چهار مذهب حنفی- مالکی-شافعی-حنبلی-طوق اطاعت او را بر گردن گرفته و از محضر علمش بهره برداری می‌نمودند جناب ابو عبد الله محمد بن جمال الدین مکی عاملی رحمه اللّه بوده. با آنکه در اثر فشار سنّیها جناب ایشان بسیار تقیّه می‌نموده و علنی اظهار تشیع نمی نموده مع ذلک قاضی بزرگ شام عباد بن الجماعة نسبت بآن عالم ربّانی حسادت ورزیده در نزد والی شام (بیدمر) از آن جناب سعایت نموده و بتهمت رفض و تشیّع چنین عالم فقیهی را گرفتار نمود بعد از یک سال که در زندان عذابش دادند در ۹ یا ۱۹ جمادی الاول سال ۷۸۶ هجری بفتوای آن دو قاضی بزرگ سنّی (ابن الجماعة) و (برهان الدین) اول آن جناب را بشمشیر کشتند بعد بدنش را بدار زدند پس از آن بتحریک آنها بنام اینکه رافضی مشرکی بالای دار است عوام مردم بدنش را در بالای دار سنگسار نمودند آنگاه بدنش را از دار فرود آورده آتش زده و خاکسترش را بر باد دادند [۱] . ---------- [۱]: ۱) از جمله وقایع قابل ذکر که بر داعی اثبات وقایع تاریخی را نموده پیش آمدی است که ذیلا بنحو اختصار نقل می‌نمایم. در ۱۹ جمادی الثانی سال ۱۳۷۱ هجری که از زیارت مسجد اقصی (بیت المقدس) مراجعت و عازم دمشق بودم اول شب جهة اداء فریضه بمسجد جامع عمان در شرق اردن (که بسیار مسجدی زیبا می‌باشد) وارد جامعه مسلمین اهل تسنن نماز مغرب را خاتمه داده بعضی خارج و بعضی* پیشاور.... https://eitaa.com/zandahlm1357