هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: ۱۳ به همراه حسین به اطراف مشهد رفتیم. بعد از طرقبه، به چشمه ای رسیدیم که آبی صاف و به شدت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
پس از پیروزی انقلاب، مأمور شکنجه کننده ی حسین به همراه دیگر شکنجه گران دستگیر شد. از حسین خواسته شد که اگر شکایتی دارد، به دادگاه بدهد! حسین به دادگاه رفت و پس از نصیحت و اندرز افسری که شکنجه اش کرده بود، نامه ای نوشت و خواست که او به درگاه خدا توبه کند. او با بزرگواری از جرم شکنجه گرش درگذشت.
در پایان نامه ی حسین آمده است: اینجانب جرمی برای سروان م. ن قائل نشده تا پس از آزادی عنصری مجاهد و مومن، در خدمت انقلاب باشند.
۲۲
برای این که خطر حمله ی عراق به ایران را مستند کند و مسئولین را نسبت به این خطر آگاه کند، دست به ابتکار جالبی زد؛ یکی از سالنهای مرکزی اهواز را برای برگزاری
نمایشگاهی در نظر گرفت. سپس همه ی اجناس و سلاحهایی را که عراق در اختیار مرزنشینان قرار داده بود، در آن جا به نمایش گذاشت.
از خبرنگاران دعوت کرد تا به تهیه گزارش از نمایشگاه بپردازند و خود نیز توضیحات کامل را ارائه داد. البته، این اقدام او متأسفانه مؤثر نیفتاد و دولت مسئله را جدی تلقی نکرد.
۲۳
نیمه شب بود دیدم هنوز چراغ اتاق حسین روشن است. رفتم ببینم دارد چکار میکند؛ در را که باز کردم دیدم روی کتاب خوابش برده. آرام چراغ را خاموش کردم و تا خواستم از اتاق بروم بیرون، صدای حسین را شنیدم که گفت: چراغ را روشن کن. گفتم: چرا نمی خوابید، نزدیک صبح است. گفت: فردا امتحان دارم.
گفتم: خواب دیدی خیر باشد؛ چه امتحانی؟ حسین چشمانش را باز کرد و گفت: امتحان دارم؛ هر روز خداوند از ما امتحان میگیرد. چراغ را روشن کردم و او به مطالعه ی خود ادامه داد.
۲۴
حسین از زمان دانشجویی، هر هفته حداقل یک شب برای کمک، به مناطق محروم شهر میرفت و غذا و وسایلی را که از طریق دانشجویان یا مردم جمع کرده بود، بین مستمندان توزیع میکرد. این کار در اوایل پیروزی انقلاب که سر او خیلی شلوغ بود و همچنین در ایامی که در روز چندین جلسه ی کلاس و سخنرانی داشت، متوقف نشده بود.
هیچگاه حالت خسته و پریشان او را در شبی از شبهای بهار سال ۱۳۵۸فراموش نمی کنم. یکی دو ساعت بعد از نیمه شب، با لباس خاکی به خانه آمد. وقتی از کارش جویا شدم، در حالی که اشک در چشمش حلقه زده بود از وضعیت خانوادههای مستضعف برایم تعریف میکرد.
۲۵
حسین نهج البلاغه را خیلی خوب خوانده بود. ما سخنرانیهای او را که با عنوان «درسهایی از نهج البلاغه» از صدای جمهوری اسلامی ایران، مرکز اهواز، پخش میشد، به خوبی در یاد داریم؛ همچنین سخنرانیهایی را که در روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی با عنوان «جنگهای پیامبر» انجام میداد و
همزمان از بلندگوی همه ی مساجد شهر و همین طور در جبهه ها، پخش میشد.
۲۶
در تابستان سال ۵۹ حسین خودش را برای شرکت در مراسم حج آماده میکرد. با گروهی از دوستانش برای برگزاری راهپیمایی برائت از مشرکان برنامه ریزی میکردند. حدود سه ماه جلسات هفتگی برای تقسیم کار بین برادران، در منزل حسین برگزار میشد. حسین، احرامش را نیز آماده کرده بود، اما روز ۳۱ شهریور، که قرار بود اولین پرواز حجاج انجام شود، همه فرودگاهها توسط عراق بمباران شد و سفر حج لغو گردید.
📚پیک افتخار خاطرات شهید حسین علم الهدی
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: برخی علائم قیامت « إذا برقت الأبصار »: یعنی وقتی که ابیضّت و فتحت عیوننا عند الموت که یکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
حمد نورانی کننده
قوله علیه السلام: وَ تَبْیَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الاْءَبْشَارُ.
أولاً بدان که: « وجه » گاهی اطلاق میشود بر قصد، آیه: « وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الاْءَرْضَ [۳] » أی قصدت قصدی، و گاهی بر صورت اطلاق میشود، چنان که گاهی اطلاق میشود بر ذات و قلب، « وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ [۴] »، أی قلوب، «و أعوذ بوجهک الکریم» [۵] أی بذاتک.
و ابیضاض، استعاره میشود گاهی از نوریّت و بهجت و سرور، چنان که اسوداد از حزن و اندوه.
----------
[۳]: ۱ - سوره مبارکه انعام، آیه ۷۹.
[۴]: ۲ - سوره مبارکه قیامت، آیه ۲۲.
[۵]: ۳ - الکافی، ج ۳، ص ۳۴۶.
و دعای: « اللّهم بیّض وجهی یوم تسودّ فیه الوجوه » [۶]، أعنی: خدایا نورانی و مسرور نما قلب مرا، روزی که کدر و ظلمانی و مغموم باشد قلوب، اگرچه از
کثرت ارتباط و علاقه بین روح و بدن عوارضاتی که در باطن عارض روح میشود از قبیل غضب و خوف و فرح و اندوه اثره او از نفس سرایت به ظاهر بدن مینماید، چون حُمرت و صُفرت و انبساط و انقباض وجه، مثلاً وقتی که نفس به یکی از حواسّ خود از قبیل باصره و سامعه و خیال و واهمه ادراک امر مکروهی نمود از اثره او اضطراب و التهابی در باطن پیدا شود که موجب قلیان دم قلب گردد، به واسطه دفع منافر از خود روح دفعةً توجّه به ظاهر بدل، و اثر توجّه او در ظاهر بدن حُمرت وجه میشود، چنان که در خوف نفس امر منافری را ادراک نموده در ظاهر به واسطه هرب از موذی روح دفعةً از ظاهر بشره فرار به باطن نموده، و روح بخاری که مَطیّه [۱] نفس است نیز به تبعیت روح به باطن توجّه نماید.
و چون روح بخاری دفعةً از ظاهر بدن هرب به باطن کرده به واسطه عدم توجّه خون به ظاهر جلد صفرتی در بَشَره پیدا میشود، چنان که در فرح و سرور که نفس امر محبوبی را درک نموده از اشتیاق او متدرّجا به ظاهر بدن توجّه نماید، و از توجّه روح بخاری به ظاهر جلد خلل و مسامات قشر صورت را پر کرده، لهذا انبساطی در وجه پیدا میشود، و در غم و حزن به خلاف آن ادرک امر مکروه متدرّجاً نفس با مرکب خود، أعنی روح بخاری توجّه به باطن نموده، و از قلّت آن روح در ظاهر بدن انقباضی در بشره حاصل میشود، پس غضب توجّه نفس است از باطن به ظاهر دفعةً، چنان که فرح توجّه او است از باطن به ظاهر متدرجاً، و غم و اندوه توجّه نفس است از ظاهرِ بدن به باطن متدرّجاً.
بالجمله، بدان که: جائی حقّ تعالی از اشراق و نوریت و بهجت باطنی قلب تعبیر ب« نضرة »، نموده و قال: « وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ [۲] » أی منوّرة مسرورة، و نقیض او که ظلمت و کدورت و کراهت قلب باشد ب-« بسرة » تعبیر فرموده، و
قال: « وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ [۱] »، ای کدرة متکرّهة، که اثر او در ظاهر بدن انقباض وجه است، و گاهی از نوریت و ابتهاج قلب تعبیر به بیاض فرموده، و قال: « یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ [۲] »، و از ظلمت و کدورت و اندوه قلب که وجه باطنی است تعبیر سواد، و قال: « وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ ». [۳]
پس، بعد از این مقدمات فقره دعاء قول معصوم علیهم السلام: « و تَبْیَضُّ به وجوهنا اذا اسودّت الأبشار » مفادش این که حمد و توحید مینمایم تو را، توحیدی که به سبب آن نورانی و مسرور شود قلب ما زمانی که ظلمانی و کدر شود در آن روز اَبشار، اَعنی بشره، و ظاهر صور مشرکین و جاحدین ؛ و هو یوم الموت الذی لایغنی فیه مولی عن مولی شی ء، « وَ الاْءَمْرُ یَوْمَئِذٍ للّه ِِ [۴] »، این است که عرض مینماید.
----------
[۶]: ۴ - الکافی، ج ۳، ص ۷۰ ؛ الفقیه، ج ۱، ص ۴۱ ؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۳۰۵ ؛ جامع الأخبار، ص ۶۳.
[۱]: ۵ - مطیه: مرکب، وسیله سواری.
[۲]: ۱ - سوره مبارکه قیامت، آیه ۲۲.
[۱]: ۲- همان، آیه ۲۴.
[۲]: ۳ - سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۰۶.
[۳]: ۴ - همان.
[۴]: ۵ - سوره مبارکه انفطار، آیه ۱۹.
📚✍ #شرحی بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: ثروت مال را مال نامیدند چون مردم را از اطاعت خدا متمایل میکند و مایل میگرداند. نفس مجرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
همنشینی با حاکم
منصور عباسی نامه ای به امام صادق علیه السلام نوشت که چرا مانند دیگران نزد ما نمی آیی؟ امام نوشت: نه دنیایی دارم که برای آن از تو بیمناک باشم و نه آخرتی داری که به آن امیدوار گردم. نه نعمت ویژه ای داری که تبریک گویم، و نه در بلایی هستی تا تسلیت گویم. منصور نوشت با ما بنشین تا پندمان دهی.
دعا برای گنهکار
ابوحازم گوید: در موقف حج در مشعر زنی زیبا را دیدم که روبند برداشته و مردم را به چهره فریفته. گفتم: ای زن این مشعرالحرام است؟ چرا مردم را از عبادت باز داشته و به خود مشغول کرده ای؟ از خدا بترس و چهره بپوشان. گفت: من زنی هستم که به خاطر تقرب به خدا ظلم نمی کنم، من میخواهم آنکه گناه ندارد به قتل برسانم، ابوحازم به یارانش گفت:
دعایش کنیم که خدا این صورت زیبا را در آتش نسوزاند. شعبی از این واقعه با خبر شد، گفت: شما حجازیها خیلی رقیق القلب هستید، اگر عراقی بودید میگفتید خدا تو را لعنت کند.
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از تفسیر صوتی قرآن (قرائتی)
04.Nisa.082.mp3
2.98M
هدایت شده از تفسیر صوتی قرآن (قرائتی)
04.Nisa.083.mp3
2.48M
هدایت شده از تفسیر صوتی قرآن (قرائتی)
04.Nisa.084.mp3
3.05M
هدایت شده از تفسیر صوتی قرآن (قرائتی)
04.Nisa.085.mp3
3.31M
مجموعه نمایش صوتی " یک آیه یک قصه "
"آموزش مفاهیم قرآن به کودکان با قصه"
🔹قسمت های 1 تا 46 🔹
تهیه شده در رادیو قرآن
با اجرای سرکار خانم #مریم_نشیبا
1_1032504831.mp3
2.42M
قسمت 1️⃣
📜سوره مبارکه شرح آیه ۵ و ۶
🔹"فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً"🔹