.......:
۴- نحوه ی الگوگیری دختران دانشجو از زندگانی حضرت زهرا (سلام الله علیها) الگوهای دوران جوانی مقام معظّم رهبری
به عنوان یک دختر دانشجو، ما چگونه میتوانیم از زندگانی حضرت زهرا علیهاالسلام الگو بگیریم؟ الگوهای خود شما در دوره ی جوانی چه کسانی بوده اند؟
سؤال خوبی است. اوّلاً من به شما بگویم که الگو را نباید برای ما معرفی کنند و بگویند که این الگوی شماست. این الگوی قراردادی و تحمیلی، الگوی جالبی نمی شود. الگو را باید خودمان پیدا کنیم؛ یعنی در افق دیدمان نگاه کنیم و ببینیم از این همه چهره ای که در جلوِ چشممان میآید، کدام را بیشتر میپسندیم؛ طبعاً این الگوی ما میشود. من معتقدم که برای جوان مسلمان، بخصوص مسلمانی که با زندگی ائمّه و خاندان پیامبر و مسلمانان صدر اسلام آشنایی داشته باشد، پیدا کردن الگو مشکل نیست و الگو هم کم نیست. حالا خود شما خوشبختانه از حضرت زهراسلام الله علیها اسم آوردید. من در خصوص وجود مقدّس فاطمه ی زهراسلام الله علیها چند جمله بگویم؛ شاید این سررشته ای در زمینه ی بقیه ی ائمّه و بزرگان شود و بتوانید فکر کنید.
شما خانمی که در دوره ی پیشرفت علمی و صنعتی و فنآوری و دنیای
بزرگ و تمدّن مادّی و این همه پدیدههای جدید زندگی میکنید، از الگوی خودتان در مثلاً هزاروچهارصد سال پیش توقّع دارید که در کدام بخش، مشابه وضع کنونی شما را داشته باشد، تا از آن بهره بگیرید. مثلاً فرض کنید میخواهید ببینید چگونه دانشگاه میرفته است؟ یا وقتی که مثلاً در مسائل سیاست جهانی فکر میکرده، چگونه فکر میکرده است؟ اینها که نیست.
یک خصوصیات اصلی در شخصیّت هر انسانی هست؛ آنها را بایستی مشخّص کنید و الگو را در آنها جستجو نمایید. مثلاً فرض بفرمایید در برخورد با مسائل مربوط به حوادث پیرامونی، انسان چگونه باید برخورد کند؟ حالا حوادث پیرامونی، یک وقت مربوط به دوره ای است که مترو هست و قطار هست و جت هست و رایانه هست؛ یک وقت مربوط به دوره ای است که نه، این چیزها نیست؛ امّا حوادث پیرامونی بالاخره چیزی است که انسان را همیشه احاطه میکند.
انسان دوگونه میتواند با این قضیه برخورد کند: یکی مسؤولانه، یکی بی تفاوت. مسؤولانه هم انواع و اقسام دارد؛ با چه روحیه ای، با چه نوع نگرشی به آینده. آدم باید این خطوط اصلی را در آن شخصی که فکر میکند الگوی او میتواند باشد، جستجو کند و از آنها پیروی نماید.
من این موضوع را یک وقت در سخنرانی هم گفته ام. در این سخنرانیهای ما هم گاهی حرفهای خوبی در گوشه کنار هست؛ منتها غالباً دقّت نمی شود و همین طور ناپدید میگردد! ببینید؛ مثلاً حضرت زهرا (سلام الله علیها) در سنین شش، هفت سالگی بودند - اختلاف وجود دارد؛ چون در تاریخ ولادت آن حضرت، روایات مختلف است - که قضیه ی شعب ابی طالب پیش آمد. شعب ابی طالب، دوران بسیار سختی در تاریخ صدر اسلام است؛ یعنی دعوت پیامبر شروع شده بود، دعوت را علنی کرده بود، بتدریج مردم مکّه - بخصوص جوانان، بخصوص بردهها - به حضرت میگرویدند و بزرگان طاغوت - مثل همان ابولهب و ابوجهل و دیگران - دیدند که هیچ چاره ای ندارند، جز این که پیامبر و همه ی مجموعه ی دوروبرش را از مدینه اخراج
کنند؛ همین کار را هم کردند. تعداد زیادی از اینها را که دهها خانوار میشدند و شامل پیامبر و خویشاوندان پیامبر و خود ابی طالب - با این که ابی طالب هم جزو بزرگان بود - و بچه و بزرگ و کوچک میشدند، همه را از مکّه بیرون کردند. اینها از مکّه بیرون رفتند؛ امّا کجا بروند؟ تصادفاً جناب ابی طالب، در گوشه ای از نزدیکی مکّه - فرضاً چند کیلومتری مکّه - در شکاف کوهی ملکی داشت؛ اسمش «شعب ابی طالب» بود. شعب، یعنی همین شکاف کوه؛ یک درّه ی کوچک. ما مشهدیها به چنین جایی «بازه» میگوییم. اتّفاقاً این از آن لغتهای صحیحِ دقیقِ فارسیِ سره هم هست که به لهجه ی محلی، روستاییها به آن «بَزَه» میگویند؛ امّا همان اصلش «بازه» است. جناب ابی طالب یک بازه یا یک شعب داشت؛ گفتند به آن جا برویم. حالا شما فکرش را بکنید! در مکّه، روزها هوا گرم و شبها بی نهایت سرد بود؛ یعنی وضعیتی غیرقابل
تحمّل. اینها سه سال در این بیابانها زندگی کردند. چقدر گرسنگی کشیدند، چقدر سختی کشیدند، چقدر محنت بردند، خدا میداند. یکی از دورههای سخت پیامبر، آن جا بود. پیامبر اکرم در این دوران، مسؤولیتش فقط مسؤولیّت رهبری به معنای اداره ی یک جمعیّت نبود؛ باید میتوانست از کار خودش پیش اینهایی که دچار محنت شده اند، دفاع کند.
می دانید وقتی که اوضاع خوب است، کسانی که دور محور یک رهبری جمع شده اند، همه از اوضاع راضیند؛ میگویند خدا پدرش را بیامرزد، ما را به این وضع خوب آورد. وقتی سختی پیدا میشود، همه دچار تردید میشوند، میگویند ایشان ما را آورد؛ ما که نمی خواستیم به این وضع دچار شویم!
البتّه ایمانهای قوی میایستند؛ امّا بالاخره همه ی سختیها به دوش پیامبر فشار میآورد. در همین اث
نا، وقتی که نهایت شدّت روحی برای پیامبر بود، جناب ابی طالب که پشتیبان پیامبر و امید او محسوب میشد، و خدیجه ی کبری که او هم بزرگترین کمک روحی برای پیامبر به شمار میرفت، در ظرف یک هفته از دنیا رفتند! حادثه ی خیلی عجیبی است؛ یعنی پیامبر
تنهای تنها شد.
من نمی دانم شما هیچ وقت رئیس یک مجموعه ی کاری بوده اید، تا بدانید معنای مسؤولیّت یک مجموعه چیست!؟ در چنین شرایطی، انسان واقعاً بیچاره میشود. در این شرایط، نقش فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) را ببینید. آدم تاریخ را که نگاه میکند، این گونه موارد را در گوشه کنارها هم باید پیدا کند؛ متأسّفانه هیچ فصلی برای این طور چیزها باز نکرده اند.
فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) مثل یک مادر، مثل یک مشاور، مثل یک پرستار برای پیامبر بوده است. آن جا بوده که گفتند فاطمه «امّ ابیها» - مادر پدرش - است. این مربوط به آن وقت است؛ یعنی وقتی که یک دختر شش، هفت ساله این گونه بوده است. البتّه در محیطهای عربی و در محیطهای گرم، دختران زودتر رشد جسمی و روحی میکنند؛ مثلاً به اندازه ی رشد یک دختر ده، دوازده ساله ی امروز. این، احساس مسؤولیّت است. آیا این نمی تواند برای یک جوان الگو باشد، که نسبت به مسائل پیرامونی خودش زود احساس مسؤولیّت و احساس نشاط کند؟ آن سرمایه ی عظیم نشاطی را که در وجود اوست، خرج کند، برای این که غبار کدورت و غم را از چهره ی پدری که مثلاً حدود پنجاه سال از سنّش میگذرد و تقریباً پیرمردی شده است، پاک کند. آیا این نمی تواند برای یک جوان الگو باشد؟ این خیلی مهمّ است.
نمونه ی بعد، مسأله ی همسرداری و شوهرداری است. یک وقت انسان فکر میکند که شوهرداری، یعنی انسان در آشپزخانه غذا را بپزد، اتاق را تر و تمیز و پتو را پهن کند و مثل قدیمیها تشکچه بگذارد که آقا از اداره یا از دکان بیاید! شوهرداری که فقط این نیست. شما ببینید شوهرداری فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) چگونه بود. در طول ده سالی که پیامبر در مدینه حضور داشت، حدود نُه سالش حضرت زهرا و حضرت امیرالمؤمنین (علیهماالسّلام) با همدیگر زن و شوهر بودند. در این نُه سال، جنگهای کوچک و بزرگی ذکر کرده اند - حدود شصت جنگ اتّفاق افتاده - که در اغلب آنها هم
امیرالمؤمنین (علیه السّلام) بوده است. حالا شما ببینید، او خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتّب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ میماند - این قدر جبهه وابسته ی به اوست - از لحاظ زندگی هم وضع روبه راهی ندارند؛ همان چیزهایی که شنیده ایم: و یطعمون الطّعام علی حبّه مسکیناً و یتیماً و اسیراً انّما نطعمکم لوجه الله [۱] ؛ یعنی حقیقتاً زندگی فقیرانه ی محض داشتند؛ در حالی که دختر رهبری هم هست، دختر پیامبر هم هست، یک نوع احساس مسؤولیّت هم میکند.
ببینید انسان چقدر روحیه ی قوی میخواهد داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند؛ دل او را از وسوسه ی اهل و عیال و گرفتاریهای زندگی خالی کند؛ به او دلگرمی دهد؛ بچهها را به آن خوبی که او تربیت کرده، تربیت کند. حالا شما بگویید امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام)، امام بودند و طینت امامت داشتند؛ زینب (علیهاالسلام) که امام نبود. فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) او را در همین مدّت نُه سال تربیت کرده بود. بعد از پیامبر هم که ایشان مدّت زیادی زنده نماند.
این طور خانه داری، این طور شوهرداری و این طور کدبانویی کرد و این طور محور زندگی فامیل ماندگار در تاریخ قرار گرفت. آیا اینها نمی تواند برای یک دختر جوان، یک خانم خانه دار یا مُشرف به خانه داری الگو باشد؟ اینها خیلی مهم است.
حالا بعد از قضیه ی وفات پیامبر، آمدنِ به مسجد و آن خطبه ی عجیب را خواندن، خیلی شگفت انگیز است! اصلاً امثال ما که اهل سخنرانی و حرف زدن ارتجالی هستیم، میفهمیم که چقدر این سخنان عظیم است. یک دختر هجده ساله، بیست ساله و حدّاکثر بیست وچهار ساله - که البتّه سنّ دقیق آن حضرت مسلّم نیست؛ چون تاریخ ولادت آن بزرگوار مسلّم نیست و در آن اختلاف است - آن هم با آن مصیبتها و سختیها به مسجد میآید، در مقابل انبوه جمعیت، با حجاب سخنرانی میک
ند که آن سخنرانی، کلمه به
کلمه اش در تاریخ میماند.
عربها به حافظه ی خوش معروف بودند. یک نفر میآمد یک قصیده ی هشتاد بیتی میخواند، بعد از این که جلسه تمام میشد، ده نفر میگرفتند آن را مینوشتند. این قصایدی که مانده، غالباً این گونه مانده است. اشعار در نوادی - یعنی آن مراکز اجتماعی - خوانده میشد و ضبط میگردید. این خطبهها و این حدیثها، غالباً این گونه بود. نشستند، نوشتند و حفظ کردند و این خطبهها تا امروز مانده است. کلماتِ مفت در تاریخ نمی ماند؛ هر حرفی نمی ماند. این قدر حرفها زده شده، آن قدر سخنرانی شده، آن قدر مطلب گفته شده، آن قدر شعر سروده شده؛ امّا نمانده است و کسی به آنها اعتنا نمی کند. آن چیزی که تاریخ در دل خودش نگه میدارد و بعد از هزاروچهارصد سال هر
انسان که مینگرد، احساس خضوع میکند، این یک عظمت را نشان میدهد. به نظر من، این برای یک دخترِ جوان الگوست.
شما راست میگویید؛ تقصیر ما متصدّیان این امور است. البتّه منظورم امور دولتی نیست؛ منظورم امور معنوی و دینی است که این جوانب را، آن چنان که باید و شاید، درست در مقابل نسل جوان قرار نداده ایم؛ امّا شما خودتان هم میتوانید در این زمینهها کار کنید. همه ی زندگی ائمّه از این قبیل دارد.
زندگی امام جواد (علیه السّلام) هم الگوست. امام جواد (علیه السّلام) - امامی با آن همه مقامات، با آن همه عظمت - در بیست وپنج سالگی از دنیا رفت. این نیست که ما بگوییم؛ تاریخ میگوید؛ تاریخی که غیر شیعه آن را نوشته است. آن بزرگوار، در دوران جوانی و خردسالی و نوجوانی، در چشم مأمون و در چشم همه، عظمتی پیدا کرد. اینها چیزهای خیلی مهمّی است؛ اینها میتواند برای ما الگو باشد.
البتّه در زمان خودمان هم الگو داریم. امام الگوست. این جوانان بسیجی ما الگو هستند؛ هم کسانی که شهید شدند، و هم کسانی که امروز زنده اند. البتّه طبیعت انسان این گونه است که درباره ی کسانی که رفته اند و شهید
شده اند، راحت تر میشود حرف زد. ببینید چه الگوهایی میشود پیدا کرد! ما در جنگ کسانی را دیدیم که از شهر یا از روستای خودشان بیرون آمده بودند؛ در حالی که یک آدم کاملاً معمولی به نظر میرسیدند. اشاره کردم که آن رژیم نمی توانست استعدادها را رشد دهد، یا به بروز بیاورد. اینها در آن رژیم یک آدم معمولی بودند؛ امّا در این نظام، به میدان جنگ - که میدان کار بود - آمدند؛ ناگهان استعدادشان بروز کرد و یک سردار بزرگ شدند، بعد هم به شهادت رسیدند. از این قبیل زیاد داریم.
----------
[۱]: . سوره ی انسان، آیات ۸ -۹.
چند سال پیش، شرح حال اینها را در جزوههایی به نام «فرمانده ی من» مینوشتند؛ خاطرات جوانان از فرماندهانشان در جبهه بود. نمی دانم اینها ادامه پیدا کرد یا نه؟ یک داستان کوتاه، یا یک خاطره ی کوچک را نقل کرده اند، آن خاطره عظمت این شخصیّت را به انسان نشان میدهد. اینها میتوانند الگو باشند. البتّه در شخصیتهای علمی خودمان، در شخصیتهای ورزشی خودمان، در شخصیتهای ادبی خودمان، در شخصیتهای هنری خودمان، میشود الگوهایی پیدا کرد؛ شخصیّتهایی که انصافاً برجستگیهایی دارند.
البتّه انسان هم الگو را با معیارهای خودش انتخاب میکند. من خواهش میکنم هر الگویی که خواستید انتخاب کنید، معیار «تقوا» را که توضیح دادم، حتماً در نظر داشته باشید. تقوا چیزی نیست که بشود از آن گذشت. برای زندگی دنیوی هم تقوا لازم است؛ برای زندگی اُخروی هم تقوا لازم است.
و امّا این که چه شخصیتهایی روی من اثر گذاشته اند، باید بگویم شخصیهای زیادی بودند. آن کسی که در دوره ی جوانی من خیلی روی من اثر گذاشت، در درجه ی اوّل، مرحوم نوّاب صفوی بود. آن زمانی که ایشان به مشهد آمد، حدوداً پانزده سالم بود. من به شدّت تحت تأثیر شخصیّت او قرار گرفتم و بعد هم که از مشهد رفت، به فاصله ی چند ماه بعد، با وضع خیلی بدی شهیدش کردند. این هم تأثیر او را در ما بیشتر عمیق کرد. بعد
هم امام روی من اثر گذاشتند. من قبل از آن که به قم بیایم و قبل از شروع مبارزات، نام امام را شنیده بودم و بدون این که ایشان را دیده باشم، به ایشان علاقه و ارادت داشتم. علّت هم این بود که در حوزه ی قم، همه ی جوانان به درس ایشان رغبت داشتند؛ درس جوان پسندی داشتند. من هم که به قم رفتم، تردید نکردم که به درس ایشان بروم. از اوّل در درس ایشان حاضر میشدم و تا آخر که در قم بودم، به یک درس ایشان مستمرّاً میرفتم. ایشان هم روی من خیلی اثر داشتند. البتّه پدرم در من اثر داشت، مادرم در من خیلی اثر داشت. از جمله شخصیتهایی که عمیقاً روی من اثر گذاشته، مادرم است؛ خانم خیلی مؤثّری بود.
#پاسخ پرسشهای دانشجویان
✍مقام معظم رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357
🔰شأن نماز جمعه را رعایت کنید
در هر شهری با هم در هر هفته یک روز، دو روز با هم مجتمع باشند، مسائل خودشان را بگویند. اگر یک خیالی دارند، اگر یک کاری دارند او را بگویند، حل کنند بین خودشان و هیچ وقت یک مسئلهای را به خطبههای نماز جمعه نکشانند، چه اشکال داشته باشند به فلان استاندار، فلان حاکم یا فلان وزارتخانه و چه اشکال داشته باشند به فلان آدم یا فلان شخص. این جای خطبه نماز جمعه، جای #دعوت_به_حق است و دعوت به تقوا و مصالح مسلمین را در او گفتن، و تعرض به این خردهریزیها، اینها از شان ائمه جمعه خارج است؛ پرهیز کنند از این معنا.
📆 امام خمینی (ره) | ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حیات (عاریت و متاع) دنیوی برای کافران جلوه نمود و آنها اهل ایمان را فسوس و مسخره میکنند ولی مقام تقوا پیشگان روز قیامت برتر از کافران است، و خدا به هر که خواهد روزی بیحساب بخشد.
📚سوره بقره ایه۲۱۲
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: دو نوع ايمان متن حديث نوعا الإيمان عن محمّد بن الحسين بن أبى الخطّاب، عن أحمد بن محمّد بن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
مضمون ايمان
متن حديث
مضمون الإيمان ۱- الصدوق قال: حدّثنا أبى رضى الله عنه قال: حدّثنا محمّد بن معقل القرميسينى عن محمّد بن عبدالله بن طاهر، قال: كنت واقفاً علي أبى و عنده أبوالصلت الهروى و إسحاق بن راهويه، و أحمد بن محمّد بن حنبل، فقال أبى: ليحدّثنى كلّ رجلّ منكم بحديث، فقال أبوالصلت الهروى: حدّثنى علىّ بن موسي الرضا عليه السلام - و كان والله رضى كما سُمِّى - عن أبيه موسي بن جعفر عن أبيه جعفر بن محمّد عن أبيه محمّد بن علىّ عن أبيه علىّ بن الحسين عن أبيه الحسين بن علىّ عن أبيه علىّ عليهم السلام قال: قال رسول الله صلّي الله عليه و آله: الإيمان قول و عمل، فلمّا خرجنا قال أحمد بن محمّد بن حنبل: ما هذا الإسناد، فقال له أبى: هذا سعوط المجانين إذا سعط به المجنون أفاق. ۲- عنه قال: حدّثنا أبو أحمد محمّد بن جعفر البندار، قال: حدّثنا
أبوالعباس الحمّادى، قال: حدّثنا محمّد بن عمر بن منصور البخلى بمكّة، قال: حدّثنا أبويونس أحمد بن محمّد بن يزيد بن عبدالله الجمحى، قال: حدّثنا عبدالسلام بن صالح عن علىّ بن موسي عن أبيه موسي بن جعفر عن أبيه جعفر بن محمّد عن أبيه محمّد بن علىّ عن علىّ بن الحسين عن الحسين بن علىّ عن علىّ بن أبى طالب عليهم السلام قال: قال رسول الله صلّي الله عليه و آله: الإيمان معرفة بالقلب، و إقرار باللّسان، و عمل بالأركان. ۳- عنه قال: حدّثنا محمّد بن الحسن بن أحمد بن الوليد رضى الله عنه قال: حدّثنا محمّد بن الحسن الصفّار عن أحمد بن محمّد بن عيسي عن بكر بن صالح الرازى عن أبى الصلت الهروى، قال: سألت الرضا عليه السلام عن الإيمان، فقال: الإيمان عقد بالقلب و لفظ باللّسان، و عمل بالجوارح، لايكون الإيمان إلّا هكذا.
مضمون ايمان ۱- صدوق گويد: پدرم (رض) ما را حديث كرد كه محمد بن معقل قرميسيني از محمد بن عبدالله بن طاهر نقل كرد و گفت: نزد پدرم بودم، ابوصلت هروي، اسحاق بن راهويه و احمد بن محمد بن حنبل نيز آنجا بودند. پدرم گفت: خوب است هر يك از شما ما را حديثي گويد. ابوصلت هروي گفت: علي بن موسي الرضا -كه به خدا سوگند چون نامش راضي بود- از پدرش موسي بن جعفر، از پدرش جعفر بن محمد، از پدرش محمد بن علي، از پدرش
علي بن حسين، از پدرش حسين بن علي، از پدرش علي (ع) نقل كرد و گفت: پيامبر (ص) فرمود: ايمان، سخن و كردار است، و چون خارج شديم احمد بن محمد بن حنبل گفت: اين ديگر چه إسنادي است؟! پدرم به او گفت: اين أنفيه ديوانگان است كه چون ديوانه آن را استفاده كند، بهبود يابد۱. ۲- از صدوق نقل است كه گفت: ابو احمد محمد بن جعفر بندار ما را چنين حديث گفت: ابوعباس حمادي گفت: محمد بن عمر بن منصور بجلي در مكه ما را حديث گفت: ابو يونس احمد بن محمد بن يزيد بن عبدالله جمحي گفت: عبدالسلام بن صالح از علي بن موسي، از پدرش موسي بن جعفر، از پدرش جعفر بن محمد، از پدرش محمد بن علي، از علي بن حسين، از حسين بن علي، از علي بن ابي طالب (ع) نقل نمود كه آن حضرت فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: ايمان، شناخت دل و اقرار به زبان و عمل به
اعضاست۲. ۳- از صدوق است كه محمد بن حسن بن احمد بن وليد (رض) گفت: محمد بن حسن صفار از احمد بن محمد بن عيسي، از بكر بن صالح رازي، از ابوصلت هروي ما را چنين حديث كرد كه ابوصلت گفت: از امام رضا (ع) درباره ايمان پرسيدم، فرمود: ايمان پيوندي در دل و
واژه اي بر زبان و كاري به اعضاست، ايمان جز اين نيست۳.
منبع حديث
۱- خصال ۵۳. ۲- خصال ۱۷۸. ۳- خصال ۱۷۸- ۱۷۹.
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: برآورنده حاجت و برطرف کننده ی غم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: زود باشد که پار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
برتر از حج مستحبی
احمد بن محمد بزنطی گوید: در دست خط حضرت رضا (علیه السلام) خواندم: به شیعیان من برسان این پیام را که زیارت من نزد خداوند عزّوجّل به هزار حج میرسد.
بزنطی گوید: به امام جواد (علیه السلام) گفتم: هزار حج؟! حضرت فرمود: آری به خدا سوگند، هزار هزار (یک میلیون) حج برای کسی است که او را با معرفت به حقش زیارت کند. و در روایتی دیگر حضرت کاظم (علیه السلام) فرمود: هرکه قبر پسرم علی را زیارت کند، ثواب هفتاد هزار حج دارد.
حضرت رضا (علیه السلام) در روایتی فرمود: خداوند (برای زوّار من) ثواب هزار حج نیکو و هزار عمره مقبول مینویسد. و در روایت دیگری فرمود: هرکه مرا در غربت زیارت کند، خداوند برای او ثواب هزار حج و عمره مینویسد.
مؤلف گوید: شاید این اختلاف در ثواب، به خاطر اختلاف زیارتها از نظر سختی و آسانی، اخلاص و مراتب آن، و اختلاف زوّار در کمالات باشد.
📚حکایت آفتاب نگاهی به زندگی امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 سلسله کلیپ های #کتب_تحلیلی_اساتید 2 🎬 قسمت دوم 2️⃣ کدام کتب #آیت_الله_مصباح در اولویت است تا بخ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا میتونیم ظهور رو از نشانه های عمومی و غیر حتمی بشناسیم ⁉️
(نشانه هایی مثل سیل و زلزله و قحطی و...)🎥کلیپ های یک دقیقه ای #پرسش_و_پاسخ پاسخ به شبهات و سوالات پرتکرار🤗 🗣پاسخگو: #استاد_احسان_عبادی 🔰سیاست همراه دیانت🔰
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
استاد اینکه عصر ظهور حضرت ظالمانی رو که قابل هدایت نیستن باشون میجنگه، ظلمشون در چه حده؟ یعنی چه مصداقایی داره؟ دوم اینکه یکی از شروط ظهور آمادگی جامعه هست، شما یه بار گفتین در حدی که به این درک و فهم برسیم که واقعا به امام نیاز داریم... سوالم اینه این حد از درک و فهم توی روایات اومده یا؟؟ طبق چه چیز اینو میگید؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
♨️اینکه امام زمان با ظالمان می جنگد، خُب ظالمانی هستند که شما اگر حق را به آنها ارائه بدهید آنها نمی پذیرند. یعنی حق آشکار را دیگر دارد می بیند علنا دیگر برایش مشخص است حق کدام است، باطل کدام است ولی از سر لجاجت و لجبازی نمی خواهد حق را بپذیرد،
امام با اینها می جنگد. در حقیقت ظلم به خودشان می کنند با این کاری که دارند انجام می دهند.
🔰اما به این معنا که بفهمیم امام زمان (عج) باید بیاید یکی از شرایط ظهور هست.. این یک تحلیل هست، یک بحث کاملا تحلیلی است. امام علی (ع) را مقایسه کنید، امام علی کی آمد حکومت را گرفت؟ وقتی دید واقعا مردم ایشان را میخواهند. امام حسین (ع) کی به سمت کربلا رفت؟ دید مردم نامه نوشتند و درخواست خودشان را دادند هر چند ظاهری بود.
چون امام حسین مأمور به ظاهر است، امام زمان مأمور به باطن هست، باطن ما را نگاه می کند. یا پیغمبر (ص) کی رفت تشکیل حکومت داد؟ در مدینه که آنجا پیغمبر را می خواستند، نه در مکه که پیغمبر را نمی خواستند.
👆🏻اینها خودش سه تا از مهمترین
نمونه های تاریخی است برای اینکه نشان بدهد امام زمان (عج) را باید بخواهیم تا ایشان بیاید. حالا نه اینکه صددرصد مردم جامعه، اینکه نمی شود. ولی در آن حدی که امام بتواند با آن حد حکومت تشکیل بدهد باید باشد.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
4_5970057970833168685.mp3
11.78M
#زندگیتون لبریز از آرامش🌸
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖کــتاب صــوتی « ققنوس فـــاتــــــــح » 🔵 زندگــینــــامـــه داستـــانی ســــردار شهـــید مــــح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part07_ققنوس فاتح.mp3
15.44M
📖کــتاب صــوتی
« ققنوس فـــاتــــــــح »
🔵 زندگــینــــامـــه داستـــانی ســــردار شهـــید مــــحـــسـن وزوایــــی
🔷 قـــــســــمـــت 7
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: بهداشت سرویس بهداشتی مسجد جامع، به دلیل ازدحام نیرو، چندان وضعیت مطلوبی نداشت. برای همین،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
تاثیر حضور
به وضوح میدیدیم که حضور ما در آنجا خیلی مؤثر است. همین حضور، شهر را از حالت خشک نظامی بیرون میآورد.
وقتی رزمندگان خسته از درگیری، برای استراحت به عقب میآمدند و خواهران با ظرف آب یا غذایی به سراغ آنها میرفتند، مشخص بود که چقدر روحیه میگرفتند. در واقع آنها وقتی میدیدند خواهران و مادران خودشان هنوز در شهر هستند، برای دفاع از خرمشهر، مصمم تر میشدند. [۱]
----------
[۱]: راوی: زهرا حسینی
آب
آب نبود. شپش هم شایع شده بود واقعاً سخت بود.
خیلی از
خانمها مجبور شدند موهایشان را کوتاه کنند.
آن روزها آنقدر جنازه جابجا میکردم که لباس هایم همیشه خونی بود. لازم بود مرتب لباسهایم را عوض کنم اما...
در خرمشهر هم آب قطع شده بود. هفته ای یک بار، پنج - شش نفری به حمام میرفتیم. آن هم در آبادان. در راه هر ماشینی که گیرمان میآمد سوار میشدیم. گاهی وانت بود. گاهی ماشین حمل نوشابه که وسطش میله داشت. نوشابه که نداشت. ما وسط مینشستیم و میرفتیم ایستگاه ۱۲. خانه آشنایی نداشتیم. میرفتیم و در خانهها را میزدیم و میگفتیم میتونیم از حمام تان استفاده کنیم. [۱]
----------
[۱]: راوی: زهرا حسینی
📚خاطراتی از حضور زنان در دفاع مقدس
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: حمد خداوند، بسان ملائکه قوله علیه السلام: وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِکُلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا