eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.5هزار دنبال‌کننده
49.1هزار عکس
35.8هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
#رمان_علمدار_عشق #نویسنده_پریسا_ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: دلداده قمربنی هاشم ....: بسم رب العشق چهلم یکم- 😍علمــــدارعشـــق😍# ماجرای خوابم به جز خودم آقاجون و زهرا میدونن عکس العمل زهرا وقتی داشتم خوابم و جواب منفیم براش تعریف میکرد خیلی تعجب برانگیز بود خوشحال شد و یه برق خوشحالی تو چشماش دیده دوروز از جواب منفی من به استاد مرعشی میگذره و ما امروز ۴ ساعت با ایشان کلاس داریم چقدر روبرو شدن استاد برام سخته وارد ساختمان فیزیک شدم از دور دیدم بچه ها کنار هم جمع شدن رفتم سمت زهرا گفتم : چرا نرفتید سرکلاس زهرا: رو برد زدن کلاس های استاد مرعشی این هفته برگزار نمیشود - ای بابا پس بریم خونه زهرا: آره بریم تقریبا داشتیم به پایان ترم نزدیک میشودیم یک هفته عدم تشکیل کلاسهای استاد مرعشی گذشت وامروز کلاس تشکیل میشه سر کلاس منتظر حضور بودیم که پا به کلاس گذاشت ••سلام بچه ها خسته نباشید ممنون استاد شماهم خسته نباشید •• بچه ها این دیگه آخرین ترمی که باهم کلاس داریم ارتون میخوام حلالم کنید صدای همهمه بچه ها بلندشد چرا استاد استاد مشکلی پیش اومده استاد ازما راضی نیستید •• ساکت چه خبرتونه کلاس گذاشتید رو سرتون هیچکدوم از حرفای شما صحیح نیس اتفاقا بهترین سال تدریسم کنارشما داشتم اما به یه دلیل کاملا شخصی من منتقل میشم دانشگاه صعنت شریف تهران یه استاد عالی میان اینجا باحرفای استاد چشمام خیس اشک شد رو گونه هام ریخت خودم مقصر رفتن استاد میدونستم استاد که حالم دید گفت خانم موسوی میخاید برید بیرون حال و هواتون عوض بشه بیاید بعداز کلاس بمونید من یه وسیله بدم بدید به برادرزادتون سیدهادی - بله چشم کلاس تموم شد منو استاد تو کلاس بودیم •• اسم برادر زادتون آوردم تا بچه ها فکر دیگه نکند - اشکال نداره •• خانم موسوی اگه من دارم از دانشگاه دور میشم فقط برای اینکه با نگاهی شاید یه بار دست خودم نباشه آزارتون ندم و اینکه تحمل ندارم ببینم فردا پس فردا دست تو دست دیگری جلوی من هستید ازتون حلالم کنید ان شاالله موفق و موید باشید یاعلی ترم سوم دانشگاه هم تموم شد سه روز بعداز اتمام ترم بسیج دانشگاه همه اعضای شورای خواهران و برادران جمع کرد گویا برنامه ای مهمی در پیش بود حالا من جانشین فرمانده بسیج خواهران دانشگاه بودم مسئول کل بسیج دانشجویی استان قزوین مسئول جلسه بودن بسم الله الرحمن الرحیم پیرامون نامه ای چندروز پیش به بنده ابلاغ شد خواهان حضور کلیه حضورمسئولین بسیج دانشگاه شدم محتوای نامه دستور انجام یک جشن حجاب در ترم پاییز همزمان با روز حجاب - عفاف در مهرماه شده دراین جشن باید بانوی محجبه معرفی و ازشون تقدیر بشه بنده یکی از خواهران درنظرم هست اما باز شما نظرتون بگید یکی از دخترا که دانشجوی رشته حقوق بود ببخشید بهترین شخص برای معرفی بانوی محجبه تو دانشگاه ما خواهرموسوی هستن اتفاقا نظربنده رو ایشان بود آیا همه موافقند همه موافقت کردند قرارشد دیگه سایر برنامه خودمون انجام بدیم سه هفته از جلسه میگذره و همه بچه ها شدیدا مشغولند داشتم با یکی از خواهران صحبت میکردم که مرتضی صدام کردم خانم موسوی میشه یه چندلحظه وقتتون بگیرم - بله بفرمایید نویسنده پریسا..... ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
بسم الله الـــرحمن الــرحیم اُناجيكَ يا مَوْجُوداً فى كُلِّ مَكانٍ لَعَلَّكَ تَسْمَعُ نِدائى فَقَدْ عَظُمَ جُرْمى وَ قَلَّ حَيآئى راز گويم با تو اى كه هستى در هر جا و مكان تا شايد فريادم را بشنوى چونكه جرم و گناهم بزرگ و شرمم كم است مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَىَّ الاَهْوالِ اَتَذَكَّرُ وَ اَيَّها اَنْسى وَ لَوْلَمْ يَكُنْ اِلا الْمَوْتُ لَكَفى مولايم اى مولايم كداميك از هراسهايم را يادآورى كنم و كداميك را فراموش كنم و اگر نباشد جز همان مرگ تنها مرا بس است كَيْفَ وَ ما بَعْدَ الْمَوْتِ اَعْظَمُ وَ اَدْهى مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ حَتّى مَتى وَ اِلى مَتى اَقُولُ لَكَ الْعُتْبى چسان ! با اينكه جهان پس از مرگ بزرگتر و سخت تر است مولاى من اى مولايم تا چه وقت و تا كى بگويم كه (من گنهكارم و) تو حق بازخواستم دارى مَرَّةً بَعْدَ اُخْرى ثُمَّ لا تَجِدُ عِنْدى صِدْقاً وَ لا وَفاءً فَياغَوْثاهُ ثُمَّ واغَوْثاهُ بِكَ يا اَللَّهُ نه يك بار بلكه بارها ولى باز هم تو راستى و وفا از من نبينى ، پس اى فرياد و باز هم اى فرياد به درگاه تو خدايا مِنْ هَوىً قَدْ غَلَبَنى وَ مِنْ عَدُوٍّ قَدِ اسْتَكْلَبَ عَلَىَّ وَ مِنْ دُنْيا قَدْ تَزَيَّنَتْ لى از هواى نفسى كه بر من چيره گشته و از دشمنى كه بر من حمله ور شده و از دنيايى كه خود را برايم آراسته وَ مِنْ نَفْسٍ اَمّارَةٍ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ رَبّى مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اِنْ كُنْتَ رَحِمْتَ مِثْلى فَارْحَمْنى و از نفس فرمانده به بدى جز آنكه پروردگارم رحم كند مولاى من اى مولايم اگر به كسى چون من رحم كرده اى پس به من نيز رحم كن وَ اِنْ كُنْتَ قَبِلْتَ مِثْلى فَاقْبَلْنى يا قابِلَ السَحَّرَةِ اقْبَلْنى يا مَنْ لَمْ اَزَلْ اَتَعَّرَفُ مِنْهُ الْحُسْنى و اگر كسى را مانند من پذيرفته اى مرا هم بپذير اى پذيرنده ساحران (فرعون ) مرا هم بپذير اى كه تا بوده از او نيكى ديده ام يا مَنْ يُغَذّينى باِلنِّعَمِ صَباحاً وَ مَسآءً اِرْحَمْنى يَوْمَ اتيكَ فَرْدَا شاخِصا اِلَيْكَ بَصَرى اى كه غذايم دادى به نعمتهاى خود در هر صبح و شام رحم كن به من روزى كه به نزدت آيم تنها در حالى كه بلند كرده ام بدرگاهت ديده ام را مُقَلِّداً عَمَلى قَدْ تَبَرَّءَ جَميعُ الْخَلْقِ مِنّى نَعَمْ وَ اَبى وَ اُمّى وَ مَنْ كانَ لَهُ كَدّى وَ سَعْيى و نامه عملم به گردنم افتاده و همه مردم از من بيزارى جويند حتى پدر و مادرم و حتى كسى كه رنج و تلاشم براى او بوده فَاِنْ لَمْ تَرْحَمْنى فَمَنْ يَرْحَمُنى وَ مَنْ يُونِسُ فِى الْقَبْرِ وَحْشَتى وَ مَنْ يُنْطِقُ لِسانى پس اگر تو نيز به من رحم نكنى پس چه كسى به من رحم كند و كيست كه مونس وحشت قبرم باشد و كيست كه زبانم را گويا كند اِذا خَلَوْتُ بِعَمَلى وَ سآئَلْتَنى عَمّا اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّى فَاِنْ قُلْتُ نَعَمْ فَاَيْنَ الْمَهْرَبُ مِنْ عَدْلِكَ آنگاه كه با عملم خلوت كنم و بپرسى از من آنچه تو بدان داناترى از خودم پس اگر بگويم آرى كجا از عدل تو گريزگاهى است وَ اِنْ قُلْتُ لَمْ اَفْعَلْ قُلْتَ اَلَمْ اَكُنِ الشّاهِدَعَلَيْكَ فَعَفوَكَ عَفْوَكَ يا مَوْلاىَ و اگر بگويم نكردم جواب دهى آيا من گواه تو نيستم پس گذشتت را گذشتت را خواهانم اى مولايم قَبْلَ سَرابيلِ الْقَطِرانِ عَفْوَكَ عَفْوَكَ يا مَوْلاىَ قَبْلَ جَهَنَّمَ وَالنّيرانِ پيش از پوشيدن پيراهن آتش زا گذشتت گذشتت را خواهم اى مولاى من پيش از گرفتار شدن جهنم و آتش سوزان عَفْوَكَ عَفْوَكَ يا مَوْلاىَ قَبْلَ اَنْ تُغَلَّ الاَيْدى اِلَى الاَعْناقِ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ وَ خَيْرَ الْغافِرينَ گذشتت گذشتت را خواهم اى مولاى من پيش از آنكه دستها به گردنها با زنجير بسته شود اى مهربانترين مهربانان و بهترين آمرزندگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅یک آیه قرآن ✍زندگی دنیا برای کافران زینت داده شده است و مسخره می کنند افرادی را که ایمان آورده اند ؛ درحالیکه افرادی که تقوا پیشه کردند ، بالای آنها هستند در روز قیامت ؛ و خداوند روزی می دهد هرکه را بخواهد بدون حساب 📚قرآن کریم ، آیه۲۱۲سوره بقره 💥 قرآن کریم در آیات متعددی انسان را از دلبستگی به دنیای موقت و محدود برحذر می دارد و به توشه برداشتن برای قیامت و آخرت ماندگار تشویق می کند https://eitaa.com/zandahlm1357
ما تيسر من #سورة_هود القارئ #اسلام_صبحي.mp3
1M
✨🌺🍂🍃 🔊ترتیل زیبای قسمتی از سوره هود 🎙 قاری: #اسلام_صبحی ✨🌺🍂🍃 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ 😰 🔸اخوى مرحوم آقا سيد على تبريزى داماد فرمود: اوقاتى كه در پركنه هندوستان بودم، روزى در منزل نشسته بودم. ناگاه زنی وارد حجره مـن شد و گفت گرفتار يكى از اجنه شده ام، که مرا بسیار اذیت میکند.😞 من براى رهايى خودم چاره اى نديدم، جز آن كه به شما متوسل شوم، به خاطر اينكه سيد و از دودمان پيغمبريد. بعد از صحبت‌هاى اين زن به او دستور دادم هر وقت آن جن نزد تو ظاهر شد «آية الكرسى» را قرائت كن، او از تو فرار خواهد كرد.✨ گفت : «آية الكرسى» را بلد نيستم.💥 مدتى زحمت كشيدم تا بالاخره «آية الكرسى» را به او تعليم دادم.✨ بعد از چند روز آمد و اظهار تشكر كرد كه به بركت اين آيه مباركه، هر وقت او نمايان مى شود و آن را مىخوانم، از شرش خلاص مىشوم.☺️ مدتى از اين جريان گذشت... روزى ديدم چيز سياهى مانند قورباغه به سقف اتاق مسكونى من چسبيده و كم كم رو به پايين مى آيد و همين طور بزرگ مى شود، تا آن كه به سطح اتاق رسيد.😳 ناگاه ديدم هيكلى عجيب و هيولايى غريب است كه من از ديدنش به وحشت افتادم.😰 با صدايى رسا و با تندى و خشونت به من گفت : تو به خاطر تعليم «آية الكرسى» به محبوبه ام او را از من جدا كردى و بالاخره تو را خواهم كشت.😡 من شروع به خواندن آية الكرسى نمودم.✨ ناگاه آن هيكل عجيب كم كم كوچك شد تا به صورت اول برگشت و ناپديد شد.✨ چندين مرتبه به همين كيفيت به سروقت من آمده و قصد كشتنم را نمود اما من با خواندن «آية الكرسى» از شر او نجات يافتم.✨ تا آن كه روزى براى تفريح از شهر خارج شدم. در آن نزديكى جنگلى بود وقتى نزديك جنگل رسيدم، ناگاه موجود عظيم الجثه اى از بين درختان بيرون آمد و فرياد زد : مـن هـمان جن هستم و الان تو را هلاك میكنم.😡 ببينم كيست آن كه تو را از چنگ من رهايى بخشد؟ تا اين كلام را از او شنيدم فورا ملهم شده و متوسل به فريادرس بيچارگان و نجات دهنده درماندگان، "حضرت صاحب العصر و الزمان ارواحنا فداه" گرديدم و به آن جن گفتم : حضرت حجت ارواحنا فداه مرا نجات خواهد داد.✨ تا اين جمله از دهانم خارج شد، جوان سيدى را كه عمامه اى سبز بر سر و تبرى در دست داشت مقابل خود ديدم. آن آقا تبر خود را به من داد و فرمود : اين موجود را بكش.💥 عرض كردم : مولاى من، از ترس و وحشت در اعضاى خود رمقى نمى بينم، چه رسد به آن كه بتوانم تبر را به كار گيرم.💥 در اين جا خود ايشان نزديك رفته و به ضرب تبر سر آن اژدها را درهم كوبيد و به درك فرستاد.💥 بعد هم فرمود : برو كه از شر او خلاص شدى. سؤال كردم : شما كه هستید؟! فرمودند : تو چه كسى را به كمك خواستى و به كه متوسل شدى؟ عرض كردم : به امام عصر علیه السلام متوسل شدم.✨ فرمودند : منم حجت وقت و امام زمان. بعد هم از نظرم غايب شدند.✨ من هم خداوند متعال را به خاطر اين نعمت بزرگ، بسيار شكر نمودم✨ السلام علیک یا صاحب الزمان اردکنی https://eitaa.com/zandahlm1357