017 range khoda.mp3
5.04M
#لالایی_خدا
#قصه ۱۷
#اسم_قصه: رنگ خدا
#محسن_عباسی_ولدی
💠#قسمت_سیزدهم داستان جذاب و واقعی ✅🌹 #قیمت_خدا 🌹✅ : اولین رمضان مشترک
تمام روزهای من به یه شکل بود … کم کم متوجه شدم متین نماز نمی خونه … نمی دونم چطور تا اون موقع متوجه نشده بودم … با هر شیرین کاری، حیله و ترفندی که بلد بودم سعی می کردم به خوندن نماز ترغیبش کنم … توی هر شرایطی فکر می کردم اگر الان فلان شهید بود؛ چه کار می کرد؟ …
اما تمام تلاش چند ماهه من بی نتیجه بود …
اولین رمضان زندگی مشترک ما از راه رسید … من با خوشحالی تمام سحری درست کردم و یه ساعت و نیم قبل از اذان، متین رو صدا کردم … اما بیدار نشد …
یه ساعت قبل از اذان، دوباره با محبت صداش کردم …
– متین جان، عزیزم … پا نمیشی سحری بخوری؟ … غذا نخوری حالت توی روز بد نمیشه؟ …
با بی حوصلگی هلم داد کنار …
– برو بزار بخوابم … برو خودت بخور حالت بد نشه …
برگشتم توی آشپزخونه … با خودم گفتم …
– اشکال نداره خسته و خواب آلود بود … روزها کوتاهه … حتما بدون سحری مشکلی پیش نمیاد …
و خودم به تنهایی سحری خوردم …
بعد از نماز صبح، منم خوابیدم که با صداهای ضعیفی از آشپزخونه بیدار شدم … چیزی رو که می دیدم باور نمی کردم … نشسته بود صبحانه می خورد … شوکه و مبهوت نگاهش می کردم … قدرت تکان خوردن یا پلک زدن رو هم نداشتم …
چشمش که بهم افتاد با خنده گفت …
– سلام … چه عجب پاشدی؟ …
می خواستم اسمش رو ببرم اما زبانم حرکت نمی کرد … فقط میم اول اسمش توی دهنم می چرخید …
– م … م` …
همون طور که داشت با عجله بلند می شد گفت …
– جان متین؟ …
رفت سمت وسایلش …
– شرمنده باید سریع برم سر کار … جمع کردن و شستنش عین همیشه … دست خودت رو می بوسه …
همیشه موقع رفتن بدرقه اش می کردم و کیفش رو می دادم دستش … اما اون روز خشک شده بودم … پاهام حرکت نمی کرد …
در رو که بست، افتادم زمین …
⬅️ادامه دارد...
🌟🈯️🌟🈯️🌟🈯️🌟🈯️🌟🈯️
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌹
🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
07 Ada'ya Dönüş.mp3
4.72M
دانلود کنید و لذت ببرید 💙
🌸 کانال ما را به دوستان معرفی کنید 🌼
https://eitaa.com/zandahlm1357
✨🌸✨🌸✨
✨لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلَانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ✨
✨خدا هيچكس را، جز به اندازة توانش تكليف نميكند
🔹هرچه [از نيكيها در نفس خود] كسب كند به سود اوست،
🔸و هرآنچه [از بديها برخلاف فطرش] كسب كند به زيان او.
❣ پروردگارا، 🙏
✨اگر فراموش كرديم يا مرتكب خطا شديم، ما را [به عوارض گناه] مگير!
❣ پروردگارا،🙏
✨ بارِ سنگين (گناه) را، آنچنان كه بر پيشينيانِ ما بار كردي بر ما مَنِه،
❣ پروردگارا،🙏
✨ آنچه طاقت تحمّلش را نداريم بر ما تحميل مكن،
🔸از ما درگذر،
🔹ما را ببخش
🔸 و بر ما رحمت آر،
💞 كه تويي [تنها] مولاي ما،
🔹 پس ما را بر گروه كافران ياری بخش.
✨✨✨✨✨
❣سوره بقره ✨ آیه 286❣
https://eitaa.com/zandahlm1357
007_Alaaraf(parhizgar).mp3
10.19M
⚜ تلاوت زیبا و شنیدنی سوره الاعراف
#استاد_شهریار_پرهیزگار
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/zandahlm1357
💠🌱💠🌱💠
✨سلوک مهدوی
9⃣قسمت نهم
📘 کتاب دو هزار ختم مجرب و ختم های نخودکی اصفهانی برای استفاده کردن و رسیدن به سیر وسلوک کتاب خوبی است.
👌شیخ حسنعلی نخودکی برای سیر و سلوک مهدوی توصیه هایی داشتند👇👇
1⃣ پرهیز شدید ازگناهان.
❌ گاهی وقتی اسم گناه می آید طرف می گوید من که شراب نمی خورم ربا نمی خورم و... پس یک کمی راحت تراست نه روایت داریم بدترین گناه دروغ است که اکثر ما متاسفانه به آن مبتلا هستیم همین دروغ های مصلحتی یا به دروغ هایی که در عرف جامعه مصطلح است. یکی ازاین دروغ های مصطلح درجامعه که دروغ هم حساب می شود تعارف کردن های ماست مثلا با یک دوست یا همسایه می رسیم دم در منزل می گوییم بفرما درحالی که اصلا ته دلمان نمی خواهیم طرف به خانه ی ما بیاید.این یک دروغ در اعمال ما نوشته می شود. یا طرف به رفیقش زنگ می زند می گوید سلام کجایی؟ خیلی دلم برایت تنگ شده است. درحالی که چنین نیست .
🚫 وقتی می گوییم ترک گناه یعنی ترک تمامی این کارها ، خیلی باید حواسمان باشد.این بحث سنگین است یعنی انسان هزار تا کار خیر بکند و چنین گناه هایی هم انجام دهد نمی گوییم جهنمی می شود ، می گوییم به جایی نمی رسد فوقش یک انسان عادی است.
2⃣.نماز اول وقت.
🌟ایشان کارهای مستحبی خیلی انجام می داد ،روزانه یک دوره قرآن ختم می کرد ریاضت ها می کشید این کارها را انجام می داد اماخودش می گفت من چیزی را برای قرب به خدانزدیکتر شدن به خدا موثرتر ازنماز اول وقت ندیدم. تمام بزرگان ما به نماز اول وقت توجه داشتند.
🔹مقام معظم رهبری در توصیه ای که به جوانان و مردم داشتند،می گفت در درجه اول ترک گناه و در درجه دوم نمازاول وقت اگرشد به جماعت ، این دو کار را انجام بدهید فرشته خواهید شد ،حتی بالاتر از آن.
👈دریکی ازحکمت های نهج البلاغه داریم که حضرت علی(ع) این روایت را می فرمایند: می گوید جوانی که می تواند گناه کند و گناه نمی کند کم تراز مجاهد در راه خدا نیست که شهید می شود همانا جوان معذب و با تقوا فرشته ای از فرشتگان خداست
3⃣.خدمت به خلق.
🔰خدمت به خلق را انجام بدهید. یک موقع است که شما به یک نفر کمک می کنید طرف هم پرور است و سوء استفاده می کند که این استثناء است.اما یک موقع است طرف از شما کمک می خواهد و می دانید قصدش سوء استفاده نیست و واقعا هم محتاج است آنجا تاجایی که ممکن است خدمت به خلق را انجام بدهیم.
4⃣.احترام به سادات : خیلی به این موضوع توصیه داشت
5⃣.تحصیل علم و معرفت.
📜احادیث فراوانی در بحث یادگیری علم داریم. سعی کنیم اگر شرایط تحصیل و ادامه تحصیل را داریم این کار را انحام دهیم و اگر شرایطش نبود با کتاب خواندن و مطالعه کردن علم خود را بالا ببریم .
📜در روایات هم آمده که برای تحصیل علم (اُطلُبوا العِلمَ مِنَ المَهدِ إلَى اللَّحْدِ . از گهواره تا گور ، دانش بجوييد .) .علم آموزی هیچ وقت به ضرر انسان نیست.
🔹🔹ادامه دارد.....🔹🔹
💽برگرفته از فایل شماره 1سلوک مهدوی
🎤استاد عبادی
#سلوک_مهدوی ۹
https://eitaa.com/zandahlm1357
فضيلت نماز خواندن و دعا کردن در #بالاسر مبارک حضرت رضا (ع)
امام هادى (ع)می فرمایند: هر كه به درگاه خداوند نيازى دارد، قبر جدّم امام رضا(ع) در طوس را بدين سان زيارت نمايد كه نخست غسل كند، در بالاسر دو ركعت نماز بگزارد و در قنوت حاجت خويش را بر زبان آورد... اگر در خواسته اش معصيت يا بريدن از خويشان نباشد، مستجاب خواهد شد؛ زيرا جاى قبر آن حضرت پاره اى از بهشت است و هر مؤمنى كه آن را زيارت كند، خدا او را از آتش رهايى بخشد و در سراى امنيت جاى دهد.
عيون اخبارالرضا(ع)، ج2، ص 262 و امالى صدوق 588
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌺🍃〰
#ضرب_المثل_قرآنی
🌀 هر کسی کار خودش بار خودش
📖 ولا تَزرُ وازرة وِزرَ اُخرى(۱۶۴ انعام و ۱۵ اسراء)
🔺وهیچ گناهکاری گناه دیگری را متحمل نمی شود.
📖 لاتُسئلون عمّا اَجرَمنا و لا نُسئَلُ عمّا تَعملون ( ۲۵ #سبا )
🔺نه از شما در باره ی گناهی که ما کرده ایم می پرسند و نه از ما در باره ی آنچه شما می کنید خواهند پرسید.
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
#معاد -برزخ#قیامت......
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت ۲۷)
#قسمت_بیست_هفتم
از شدت خوشحالی نیک را محکم در آغوش کشیدم و تبریک گفتم.
سرانجام راه باز شد و ما به مسیر خود ادامه دادیم... در حالیکه فراموش کرده بودم که قول و قرارم با نیک برای رسیدن به بهشت این بود که هیچ زخم و آسیبی از گناه بر تنم بر جای نماند....
.
گاه گاهی از زخمهای سر و بدنم می نالیدم..
نیک گفت: وقت کم است باید هر طور شده حرکت کنیم.
گفتم نمیتوانم،مگر نمیبینی از پا افتاده ام؟
.
نیک مانند همیشه با دلسوزی گفت: ای کاش کمی تقوایت بیشتر بود،در این صورت زره تقوی آن ضربه را نیز مانند بقیه ضربه ها از بدنت دفع میکرد.چون یکسال از هنگام بالغ شدنت که اصلا روزه نگرفتی ⛔بقیه روزه هایی هم که میگرفتی با صفتهای ناپسند مثل دروغ و آزار و ... اثرشان را کم میکردی.
.
حسرت و پشیمانی و خجالت ،همه ی وجودم را فرا گرفت.نیک دستم را گرفت و از زمین بلندم کرد و گفت: اگر بتوانی خود را به وادی شفاعت 💖برسانی امید هست که شفا بگیری و براحتی به راهت ادامه دهی.
.
️نام شفاعت برایم خیلی اشنا و همیشه در دنیا مایه ی امیدواری من بود. بهمین خاطر با عجله پرسیدم:این وادی کجاست؟
.
نیک به جلو اشاره کرد و گفت: کمی جلوتر از اینجاست، بعد ادامه داد:
البته شفاعت برای قیامت کبری است ولی در اینجا میتوانی بفهمی که اهل شفاعت هستی یا نه. .
️دست خود را بر گردن نیک آویختم و با سختی فراوان به راه ادامه دادیم. همان طور که میرفتیم به نیک گفتم: اگر میتوانستم به دنیا برگردم به اهل دنیا پیغام میدادم که: بهترین توشه برای اخرت تقوی است.
.
کمی جلوتر رفتیم ،دیگر قادر به راه رفتن نبودم. درد سراسر وجودم را ازار میداد.از نیک خواستم مرا بر کول بگیرد ،او قبول کرد و گفتم میشود من را تا دار السلام برسانی؟
.
نیک گفت: هرکسی که گناهش ضربه ای به او وارد کرده باشد و زخم گناه بر تنش نشسته باشد اجازه ورود به دار السلام را ندارد.
.
دریافتم که برای ورود به دار السلام فقط باید مژده ی شفاعت 🍀را بگیرم و بس!
با امید فراوان قدم به قدم به وادی شفاعت نزدیک میشدیم.
.
کم کم هوا بهتر و لطیفتر شد. از شدت گرما کاسته و از دود ضخیم آسمان تنها لایه ی نازکی به چشم میخورد.
سرانجام به تپه ای رسیدیم.
.
نیک ایستاد و مرا به زمین گذاشت و گفت: پشت این تپه ،وادی پرخیر و برکت شفاعت است.ما باید در اینجا در انتظار مژده ی شفاعت بنشینیم .
اگر مورد شفاعت کسی،مخصوصا اهل بیت علیه السلام، قرار بگیری، با دوای شفاعت زخمهای تو شفا خواهند گرفت. 💐با خوشحالی منتظر شدم چون میدانستم پیرو دینی بودم که رهبرانش خود بهترین شفیع برای ما هستند.
ادامه دارد...
https://eitaa.com/zandahlm1357