eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.3هزار عکس
34.3هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
مَن ذا الذی قطع وریدك؟ رگ گردنت رو كی بریده؟  مَن ذا الذی أیتمنی على صغر سنّی ؟من و چرا یتیم كردن
كی این كارو كرد؟بابا كی یتیمت رو بزرگ كنه؟كی برای این زن های بی كس موند؟ یه نگاه به اینها بكن ثمّ إنّها وضعت فمها على فمه الشّریف لب روی لب های بابا گذاشت گم كردم عمه دست و پاموجونی نموده توی دستام عمه مراقب باش نیوفته بابام رو بگذار روی پاهام بابا سلام ویرونه مون روامشب چراغون كردی باباسنگین شده سایه ات عزیزمیاد غریبون كردی بابا حالا می خواد گله كنه:بابا،بابا اول صدا زد مَن ذا الذی خضّبك بدمائك؟؟ بابا یه سئوال داشتم از عمه ام،حالا جوابش رو گرفتم، بابا شب عاشورا دیدم همه خضاب كردن،گفتم:عمه بابام چرا خضاب نكرد؟عمه درست جوابم رو نداد گفت بابات عزادار ِ، حالا نگاه میكنم:محاسنت غرق خون ِ،بابا بابایی کجا بودی تاحالا؟؟ بابایی لبات چرا خونیه بابا؟؟ هر جا خواستند مارو بزنند عمه بازو سپر میکرد اگه عمه نبود همون شام غریبان جون داده بودم بابا امروز که رفتیم مجلس یزید تند می بردند اُسرا رو با صورت زمین می خوردند بچه ها من نتونستم خودم رو کنترل کنم از رو ناقه افتادم عمه رو بردند قافله رفت من ازقافله عقب افتادم بابا،بچه ی گم شده وقتی پیداش میکنند آب بهش میدن،طعام بهش میدن،نوازشش میکنند بغلش میکنند من یه دفعه گوشم سوخت چشمم سیاهی رفت دیدم یکی داره داد میزنه یه جوری زد از نفس افتادم وقتی رسیدم به قافله دیدم نمی تونم با عمه حرف بزنم نخواستم نمک به زخمش بزنم اما رفتم لای نیزه ها بین همه سرها یه سره از همه بیشتر آسیب دیده بود خودتم خوب می دونی، سرهای شکافته با شمشیر شکافته شدند،اما سر عموی من با عمود خُرد شده
یهو دیدن رقیه سرش رو شونه خودش بیحاله...😭😭 بابایی منم با خودت ببر😭
بابایی رقیه رو با خودش برد...😭😭 تحمل دوری از دردونه اشو نداشت😭
تو اشکاتون برای شفای همه بیمارا دعا کنین برای یکی از دوستان هم گروهی دعا کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای دل صاحب مجلس صدقه بدین مجلس امروز سنگینه...😭😭 امام عصر علیه السلام: من دعاگوی مومنی هستم که مصیبت جدم را متذکر گردد و برای فرج و تأیید من دعا کند الهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالیُ بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِحسان بِحَقِّ الحُسَیْن عجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این چای روضه ها که مرا زیر و روکند عطـرش ز دور کار هـزاران سبو کند
💠 داستان جذاب و واقعی ✅🌹 🌹✅ : دختر من پدر و مادرش سراسیمه اومدن … با زحمت لباس کمکم کردن، پوشیدم و رفتیم بیمارستان … بعد از معانیه … دکتر با لبخند گفت … – ماه های اول بارداری واقعا مهمه … باید خیلی مراقبش باشید … استرس و ناراحتی اصلا خوب نیست … البته همین شوک و فشار باعث شده زودتر متوجه بارداری بشیم… پس از این فرصت استفاده کنید و … پدر و مادر متین خیلی خوشحال شدن … اما من، نه … بهتره بگم بیشتر گیج بودم … من عاشق بچه بودم ولی اضافه شدن یه بچه به زندگی ما فقط شرایط رو بدتر می کرد … حدود ساعت 1 بود که رسیدیم خونه … در رو که باز کردم، متین با صدای بلند گفت … – وقتی مودبانه میگم فاحشه ای بهت برمی خوره … جمله اش تمام نشده بود که چشمش به پدر و مادرش افتاد… مثل فنر از جاش پرید … تمام خوشحالی اون شب پدر و مادرش کور شد … پدرش چند لحظه مکث کرد و محکم زد توی گوشش … – چند لحظه صبر کردم که عذرخواهی کنی یا حداقل تاسف رو توی صورتت ببینم … تو کی اینقدر وقیح شدی که من نفهمیدم؟ … نون حروم خوردی که به زن پاکدامنت چنین حرفی میزنی؟ … بعد هم رو کرد به مادر متین … – خانم برو وسایل آنیتا رو جمع کن … این بی غیرت عرضه نگهداری از این دختر و بچه رو نداره … مادرش چنان بهت زده شده بود که حتی پلک نمی زد … – بچه؟ … کدوم بچه؟ … و با چشم های مبهوتش به من نگاه کرد … – نوه ی من بدبخت که پسری مثل تو رو بزرگ کردم … به خداوندی خدا … زنت تا امروز عروسم بود … از امروز دخترمه… صورتش سرخ و ورم کرده بود ولی به روی ما نیاورد … و لام تا کام حرف نزد … فکر نکن غریب گیر آوردی … سر به سرش بزاری نفست رو می برم … الان هم می برمش … آدم شدی برگرد دنبالش … https://eitaa.com/zandahlm1357 🌹 🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 ✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
✅ثواب گریه بر امام حسین(ع) ✍امام رضا(ع) فرمودند: هر مؤمنی که به خاطر شهادت امام حسین(ع) گریه کند تا اشکش بر گونه‌هایش جاری گردد، خداوند منان غرفه‌ای در بهشت به او دهد که مدت‌ها در آن ساکن گردد. و هر مؤمنی به خاطر آزاری که از دشمنان ما در دنیا به ما رسیده گریه کند تا اشکش بر گونه‌هایش جاری شود، خداوند متعال در بهشت به او جایگاه شایسته‌ای دهد و هر مؤمنی در راه ما اذیت و ازاری به او رسد پس بگرید تا اشکش بر گونه‌‌هایش جاری گردد، خداوند متعال آزار و ناراحتی را از او بگرداند و در روز قیامت از غضب و آتش دوزخ در امانش قرار دهد 📚کامل الزیارات/صفحه ۳۲۲ 💠: 🌷
دانلود آهنگ جدید جواد کمالی راد بنام سالار زینب.mp3
6.95M
🎧 جواد کاملی راد ❤️ سالار زینب 🎧 موسیقی مناسبتی #محرم https://eitaa.com/zandahlm1357
#هرروزیک_آیه ✨رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ ✨فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ ﴿۵۳﴾ ✨پروردگارا به آنچه نازل كردى ✨گرويديم و فرستاده ات را ✨پيروى كرديم پس ما را در ✨زمره گواهان بنويس (۵۳) 📚سوره مبارکه آل عمران ✍آیه ۵۳ https://eitaa.com/zandahlm1357
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌌 استاد سید جواد حسینی سوره شمس https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠🌱💠🌱💠 ✨سلوک مهدوی 5⃣1⃣قسمت پانزدهم 👈میرزا مهدی اصفهانی ⚜ایشان بنیان گذار نهضت علمی درحوزه های علمیه بود میرزامهدی درتشرفی که به محضر امام زمان (ع) داشت امام به ایشان گفتند اگر می خواهی واقعا به حقیقت برسی راهش رجوع به معارف قرآن واهل البیت است. 👈در حوزه علمیه مشهد انقلابی ایجاد کرد و یک نهضت علمی درآن جاپایه گذاری کرد درسن ۳۵سالگی به اجتهاد رسید. 🔆در مسجد سهله توسلاتی کرد که به محضر امام زمان (عج) برسد وقتی به محضر ایشان رسید گفت من قبل ازاین که بگویم درباره معارف اهلبیت چه علمی مفید است و ما چه علمی را مطرح بکنیم؟ امام زمان (ع)به من گفت که جست و جوی معارف و شناخت حقایق از غیر راه ما اهلبیت مساوی است با انکار ما. 🔹شاگرد خاص ایشان علامه شیخ مجتبی قزوینی یکی از کرامت های میرزا مهدی اصفهانی را این چنین نقل می کند. 👇👇 👤شخصی به نام جناب آقای سید محمد باقر دامغانی که در مشهد ساکن بود و از شاگردان ایشان بود یک مدتی مرض سل عجیبی گرفت و دکتر ها ازاو قطع امید کرده بودند و می گفتند که تو، زنده نمی مانی و با حالت یأس و ناراحتی فراوانی به سراغ میرزا مهدی اصفهانی رفت میرزا مهدی اصفهانی با قاطعیت عجیبی به سید دامغانی گفت مگر تو سید نیستی چرا شفای خود را از اهلبیت نمی گیری؟ 🌟با این جملات تحریک آمیز میرزا مهدی منقلب شد و به سمت حرم امام رضا (ع) رفت وارد صحن که شد دید صحن خلوت است و سید جلیل القدری را دیدکه چند نفر همراه او هستند به دلش افتاد که امام زمان (ع) است خواست که صدا بزند تا امام مشکلش را حل کند، امام با گوشه چشمشان نگاهی به او انداخت اما اونمی توانست حرف بزند. حالتی معنوی او را تصرف کرده بود بعد از اینکه این حالت گذشت امام زمان (ع) از دیده ها پنهان شد. دید صحن شلوغ شده و به حالت عادی برگشته است ،متوجه شد که دیگه آن مریضی را ندارد گفت رفتم خانه و متوجه شدم اصلا سرفه نمی کنم و کامل شفا گرفتم. 👌یعنی امام زمان (ع) بایک گوشه چشم به او نگاه کرد و بدون دست زدن به او آن شخص شفا گرفت.😊 🔹🔹ادامه دارد ....🔹🔹 💽برگرفته از فایل سلوک مهدوی شماره ۲ 🎤استاد عبادی ۱۵ https://eitaa.com/zandahlm1357