eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
50هزار عکس
36.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
خانه خدا جلاءالقلوب آورده است: حسن بصری در کنار حجرالاسود قصه می‌گفت، امام حسن مجتبی علیه السلام به او فرمود: ای حسن آیا به مرگ تن می‌دهی؟ گفت: نه. فرمود: آیا این عمل تو برای قیامت است؟ گفت: نه. فرمود: آیا آخرت سرای عمل است؟ گفت: نه. فرمود: آیا برای پناه به خدا جایی وجود دارد غیر این خانه؟ گفت: نه. فرمود: پس چرا مردم را از طواف باز می‌داری؟ پس از آن حسن قصه نگفت. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
🔅 ۱ [وصایای شهیدان] ✍ بخشی از وصیت‌نامه شهید مدافع‌حرم محسن حججی: از ولایت‌فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیده‌ام که امام خامنه‌ای جانشینِ بر حقِ امام‌زمان (عج) است. ●واژه‌یاب: ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
🍂 🔻 ۲۱۶ خاطرات سردار گرجی‌زاده بقلم، دکتر مهدی بهداروند یک شب رستم گفت: «راستی علی آقا، تا حالا حرزهایی که سعد گرفته، بیشترشان جواب داده اند و صاحبان آنها تبرئه یا آزاد شده اند. از سعد بپرس خودش با حرزش به کجا رسیده؟» سؤال خوبی بود. صبح روز بعد که سعد آمد، گفتم: «سعد، کاری دارم.» - در خدمتم على. - حرزی که در گردنت داری کاری هم کرده؟ آخر تمام دوستانت اثر حرزشان را دیده اند. خودت چطور. خبری شده؟ - والا من جرمم این است که به اموال دولتی خسارت وارد کرده ام و تعدادی از آنها را از بین برده ام. پرونده ام به دادگاه رفته ولی هنوز دادگاه تشکیل نشده. اگر تشکیل شود حکم مرا صادر می‌کنند. هنوز وضعيتم معلوم نیست. على فکر می‌کنی دادگاه در مورد من چه حکمی می دهد؟ - از رحمت خدا ناامید نشو. خدا را چه دیده ای! یک مرتبه دادگاه حکم میدهد که سعد هم آزاد است و پیش خانواده ات بر می‌گردی. باید به حرزی که در گردنت انداخته‌ای اعتقاد داشته باشی. اگر اعتقادت محکم باشد، يقينا اثر می کند و تو هم آزاد می شوی. - اعتقاد کامل دارم و یک ذره هم شک ندارم. - پس خدا حتما کمکت می کند. آن روز با سعد خداحافظی کردم و او دنبال کارهایش رفت. روز بعد، در سلول ما که به صدا درآمد گفتم: «بچه ها بیدار شوید که سعد آمد.» با باز شدن در سلول دیدم سعد نیست و فرد دیگری است. تعجب کردم و از آن فرد تازه وارد پرسیدم: «ببخشید سعد نیامده؟ » - با او چه کار داری؟ - هیچ. دیدم امروز شما آمدید و او نیامده است. - سعد امروز نمی آید . - چرا؟ - امروز دادگاه دارد و قرار است حکمش را صادر کنند. تا این حرف را شنیدم، برایش دعا کردم. به بچه ها هم گفتم برای آزادی و تبرئه سعد دعا کنیم.» دو روز بعد، سعد آمد و در حالی که می خندید و صورتش از خوشحالی گل انداخته بود مرا بغل کرد و گفت: «علی، مژده مژده!» - سعد، خوش خبر باشی. چه شده؟ - من هم اثر حرزهای تو را دیدم. - بگو چه شده؟ - می خواستی چه شود. دیروز دادگاه تشکیل شد. با هزار ترس و لرز در مقابل دادستان و قاضی دفاعیاتم را مطرح کردم. قاضی بعد از مطالعه پرونده ام حکم به تبرئه ام داد و تنها قرار شد برای خساراتی که وارد کرده ام مبلغی جریمه مالی بدهم. - خوب، الحمدلله. خدا را شکر. - علی، من آزادی‌ام را مدیون حرزی هستم که تو نوشتی. اگر این حرز نبود معلوم نبود چه بر سرم می آمد. - نه. این لطف خدا بوده اند - بله. ولی اثر حرز هم اثر خداست. - بارک الله همین است. ولی سعد، حالا که آزاد شدی می خواهم رازی را به تو بگویم. - بگو علی. گوش می دهم. - این حرز، دعای امام رضا بود. در حقیقت، تو آزادشده حضرت علی بن موسی الرضایی تا اسم امام رضا را شنید اشک از چشم هایش سرازیر شد. - سعد، سعی کن حتما از این حرزت خوب محافظت کنی. - این را مطمئن باش، این حرز را هیچ وقت از خودم دور نمی کنم. این آزادی بهترین دلیل اثر داشتن این حرز حضرت رضا(ع) همراه باشید ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
T021114.mp3
40.56M
✳️ درس تاریخ تطبیقی 🎙 استاد مهدی طائب 🔹 ویژه علاقه‌مندان به تاریخ 🔹 جلسه نهم ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
شب نوزدهم ماه رمضان اميرالمؤمنين (عليه السّلام) در آخرين ماه رمضان عمر شريفش، هر شب منزل يكى از فرزندان خود بود؛ و شب شهادت به منزل‌ام كلثوم آمده بود. از حضرت‌ام كلثوم روايت شده است كه شب نوزدهم ماه رمضان پدرم به خانۀ من آمد و به نماز ايستاد. من براى افطار آن حضرت، دو قرص نان جو و كاسه اى شير و مقدارى نمك در طبقى حاضر كردم. اميرالمؤمنين (عليه السّلام) پس از نماز به آن طبق نگاه كرد و گريست و فرمود: «دخترم! چرا براى من دو گونه غذا حاضر كرده اى؟! مگر نمى دانى كه من از برادر و پسر عمويم رسول خدا (صلّى الله عليه وآله) پيروى مى كنم. دخترم هر كس خوراك و پوشاك او در دنيا بيشتر است، توقف او در قيامت (براى حساب و كتاب پس دادن) نزد حق تعالى بيشتر است. اى دختر! در حلال دنيا حساب، و در حرام آن عذاب است». سپس برخى از موارد زهد پيغمبر اكرم (صلّى الله عليه وآله) را نقل كرد. آن گاه فرمود: به خدا سوگند تا يكى از اين دو غذا را برندارى، افطار نخواهم كرد. من كاسۀ شير را برداشتم و آن حضرت اندكى نان جو با نمك تناول فرمود و حمد و ثناى الهى به جا آورد. سپس برخاست و به نماز ايستاد و پيوسته در ركوع و سجود بود و تضرّع به درگاه خالق متعال مى كرد. اميرالمؤمنين (عليه السّلام) تمام آن شب را بيدار بود و برخلاف عادت هميشگى، براى نماز شب به مسجد نرفت.‌ام كلثوم به آن حضرت عرض كرد: چه چيز موجب گرديده كه امشب خواب از شما گرفته شود؟ فرمود: اگر امشب را به صبح برسانم، كشته خواهم شد. مولاى متقيان در آن شب بسيار بيرون مى آمد و به آسمان نظر مى افكند و مى فرمود: به خدا سوگند دروغ نمى گويم و به من دروغ نگفته اند؛ اين است آن شبى كه بدان وعده‌ام داده اند. هنگامى كه سپيده سر زد، اميرالمؤمنين (عليه السّلام) كمربند خود را محكم بست و بيرون آمد و اين شعر را مى خواند: كمرت را براى مرگ محكم ببند. (و مهياى آن باش) زيرا مرگ به ديدارت خواهد آمد. و آن گاه كه بر تو وارد شد, از مرگ جزع و بى تابى نكن. چون به صحن خانه آمد, مرغابى هاى خانه پيش روى آن حضرت درآمدند و پر مى زدند و ناله و فرياد مى كردند. برخى خواستند آن‌ها را برانند؛ اميرالمؤمنين (عليه السّلام) فرمود: آن‌ها را واگذاريد زيرا كه اين‌ها نوحه گران هستند. [۱] ---------- [۱]: . نگاه كنيد به: ارشاد مفيد، ج ۱، ص ۱۴ و كامل بهايى، ج ۲، ص ۱۲۱ و منتهى الآمال، ج ۱، ص ۳۲۵. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357