⁉️در کدام جرایم متهم حق ملاقات باوکیل را ندارد؟
✅مطابق ماده ۴۸ قانون جدید آئین دادرسی کیفری، با شروع تحت نظر قرار گرفتن، متهم میتواند تقاضای حضور وکیل کند، اما در جرائم سازمان یافته و یا جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور، سرقت و… متهم تا یک هفته پس از شروع تحت نظر قرارگرفتن، امکان ملاقات با وکیل را ندارد.
🔹آئین دادرسی کیفری مجموعه مقررات و قواعدی است که برای کشف جرم، تعقیب متهم، تحقیقات مقدماتی، میانجیگری، صلح میان طرفین، نحوه رسیدگی، صدور رای، طرق اعتراض به آراء، اجرای آرای تعیین وظایف و اختیارات مقامات قضایی و ضابطان دادگستری و رعایت حقوق متهم، بزهدیده و جامعه وضع میشود.
🔹مطابق این قانون چنانچه شخصی تحتنظر قرار بگیرد، میتواند به وسیله تلفن یا هر وسیله ممکن، افراد خانواده یا آشنایان خود را از تحت نظر بودن آگاه کن و ضابطان نیز مکلفند مساعدت لازم را در این خصوص به عمل آورند، مگر آنکه بنابر ضرورت تشخیص دهند که شخص تحت نظر نباید از چنین حقی استفاده کند که در این صورت باید مراتب را برای اخذ دستور مقتضی به اطلاع مقام قضایی برسانند.
🔹همچنین هرگاه فردی خارج از وقت اداری به علت هریک از عناوین مجرمانه تحت نظر قرارگیرد، باید حداکثر ظرف یک ساعت مراتب به دادستان یا قاضی کشیک اعلام شود و دادستان یا قاضی کشیک نیز مکلف است موضوع را بررسی و در صورت نیاز با حضور در محل تحت نظر قرار گرفتن متهم اقدام قانونی به عمل آورد.مطابق ماده ۴۸ قانون آئین دادرسی کیفری جدید، با شروع تحت نظر قرار گرفتن، متهم میتواند تقاضای حضور وکیل کند.
🔹وکیل باید با رعایت و توجه به محرمانه بودن تحقیقات و مذاکرات، با شخص تحت نظر ملاقات کند و در پایان ملاقات با متهم که نباید بیش از یک ساعت باشد ملاحظات کتبی خود را برای درج در پرونده ارائه دهد.در جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی و همچنین جرائم سازمان یافته که مجازات آنها مشمول ماده (۳۰۲) این قانون است، در مرحله تحقیقات مقدماتی طرفین دعوی، وکیل یا وکلای خود را از بین وکلای رسمی دادگستری که مورد تأیید رئیس قوه قضائیه باشد، انتخاب می نمایند.
اسامی وکلای مزبور توسط رئیس قوه قضائیه اعلام می گردد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
⁉️چک یا سفته، کدامیک برای ضمانت دریافت طلب مناسبتر است؟
✅قانونگذار این اجازه را داده که از سفته به عنوان تضمین نیز استفاده شود اما در خصوص چک، قانونگذار چنین اجازهای را نداده زیرا چک وسیله پرداخت نقدی است و موضوع تضمین هنگامی مطرح میشود که قرار است بدهی با وعده پرداخت و در وعده پرداخت شود.
🔹 درمواردی که طلبکار قصد انتخاب یکی از اسناد تجاری سفته یا چک را بابت ضمانت طلب خود، از بدهکار دارد، از طرف مقابل خود چک دریافت کند، بهتر است زیرا در صورتی که فردی بدهکار در آینده از پرداخت بدهی خود امتناع کند، راحتتر میتواند به حق خود برسد.
🔹البته در صورتی که فرد طلبکار چک را از شرکتی دریافت کند به این معنا که صادرکننده چک، مدیران یک شرکت باشند و چک برگشت بخورد، مدیری که چک را صادر و آن را امضا کرده است، همراه با خود شرکت دارای مسئولیت حقوقی است .
🔹پیشنهاد میشود افراد برای ضمانت دریافت طلب خود، از بدهکارشان چک دریافت کنند.
https://eitaa.com/zandahlm1357
✨ایا ارسال مدارک هویتی به سایت و شرکت های شخصی در فضای مجازی درست است یا غلط ؟!
معمولا اصلا لازم نیست جای تلقب بسیار زیاد هست.
مثلا با عکس کارت ملی یا شناسنامه ای که شما برای افراد شخصی در فضای مجازی ارسال میکنید احتمال داره که اونها از اون یک کپی تهیه کنند وبا همان کپی میتوانند سیمکارت ثبت نام کرده و از آن سیمکارت ها سو استفاده های زیادی کنند مثلا کلاهبرداری،مزاحمت،و غیره و غیره که این یک روشش هست.
کارهایی میکنند که در مخیله بعضی از افراد نمی گنجد.
مسئله در معتبر یا غیر معتبر بودن نیست، مسئله دنیای مجازی هست.
به نظر بنده کسی که در دنیای مجازی فعالیت میکنه از روی نوشته هاش نمیشه چندان به شخصیتیش پی برد . شاید در تیکت ها ، گفتگوی آنلاین و ... خیلی محترمانه حرف بزنه و قابل اعتماد جلوه بده اما این دلیل نمیشه که از مدارک سو استفاده نمیکنه همین سامانه های پیامکی رو در نظر بگیرید ! کسی از مشتریانش کارت ملی بگیره و با اون سامانه پیامکی دریافت کنه ! بعد ارسال های خلاف قوانین داشته باشه . حالا این صاحب مدارک بیچاره باید تو دنیای حقیقی درگیر کاغذ بازی ها بشه.
ارسال مدرك زماني درسته كه طرف مقابل تحت نظارت باشه و نتونه سوء استفاده كنه كه البته اكثر اوقات اينطوري نيست.
بستگي به شركت مورد نظر هم داره
1.شركت اولا بايد ثبت شده باشه
2.نماد داشته باشه
3.آدرس فيزيكي داشته باشه
4. در قوانين نسبت به رعايت حقوق شما تعهد داشته باشه ( كه اكثرا ندارن )
5.موقع تحويل مدارك هم حتما بايد رسيد دريافت بشه كه ميتونه جلوي سوء استفاده گرفته بشه.
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هرشب
انس با قران .....
https://eitaa.com/zandahlm1357
0103 baghareh 236-237.mp3
10.02M
#لالایی_خدا ۱۰۳
#سوره_بقره آیات ۲۳۷ - ۲۳۶
#محسن_عباسی_ولدی
#نمایشنامه
با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن
#شهید_میشم...:
#از_بیت_الاحزان_من_تا_فردوس_تو
قسمت شصت و سوم
باچندین نفر عالم باسواد و متقی حرف زدم وقتی سختگیری های بابا رو براشون گفتم و ازشون راه چاره خواستم که چطور برخورد کنم و وظیفم چیه؟نظرشون این بود تا وقتیکه ازدواج نکردم و خونه بابام هستم بخاطر حفظ سلامتی روحی و جسمی و موقعیتمم که شده عقیدمو پنهون نگه دارم و باهمین روش هم ازدواج کنم.. بابای من شخص بیسوادی نبود که از حق و حقیقت هیچی نشنیده باشه و من باید به هر قیمتی دعوتش میدادم چون هم دعوت دادن شرایط و موقعیت مناسبی لازم داره تا نتیجه بده هم اینکه بابا خودش باسواد بود و از ادله های طرف های مقابلش کاملا خبر داشت و بارها باهاشون در دیدارهای حضوری مناظره کرده بود واسه همینم اعتراف من در این موقعیت و تلاش کردنم برای اصلاح افکارش نه تنها سودی نداشت بلکه عواقب ناگواری داشت که توان مقابله رو هم نداشتم و خودم رو نابود میکردم.
🔸تصمیمم واسه ازدواج با سهیل قطعی شده بود و قرار شد بعد از دانشگام بیاد خواستگاریم چون میدونستم این یه سال و خورده ای که از دانشگام مونده بهونه خوبیه واسه بابا که با ازدواجم مخالفت کنه خصوصا الان که باهم گیرو گرفتایی داشتیم اما فکر کردیم که ما این مدت اگه باهم ارتباط داشته باشیم محرم هم نیستیم و این اصلا کار درستی نبود حتی اگه همه چیز رو هم رعایت میکردیم، واسه همین گفتیم توکل به خدا اقدام کنیم تا ببینیم چی تقدیر میشه بلکه الله تعالی مادامیکه نیتمون دوری از حرامه برامون آسون کنه..
📱چند شب بعدش که خوابگاه بودم بابا بهم زنگ زد و گوشی پیشم نبود هم اتاقیم جواب داده بود گفته بود که فردوس الان نیست و دستش بنده بابا بهش میگه میدونم که اونجاست بهش بده گوشی رو وقتی برگشتم تو اتاق هم اتاقیم گفت بابات انگار خیلی عصبانی بود باور نمیکرد گوشی پیشت نیست فورا بهش یه زنگ بزن
😔بااینکه به روی خودم نیاوردم اما تو بچه های اتاق خیلی خجات زده شدم بخاطر اعتماد از رفته بابا نسبت بهم که این روزا از جرو بحثای تلفنی و سرو صدا کردنمون تو راهرو و حیاط خوابگاه همه بهم شک کرده بودن و میدونستن اکثر وقتا با بابا درگیرم این روزا بابا یا اصلا بهم زنگ نمیزد یا اگه میزد حتما حرف تازه ای در موردم شنیده بود و زنگ میزد که توجیهش کنم و خلافشو ثابت کنم تا خیالش یکم آروم بگیره که البته فقط چند روز تاثیر داشت و دفعه بعد اگه اتفاق تازه ای میفتاد هرچی من رشته کرده بودم اون پنبه میکرد و به کرده و ناکرده متهمم میکرد و میگفت فلان حرف رو زدی و فلان کار رو کردی و آبرومو بردی همه میدونن گمراه و منحرف شدی
😔استرسی که وقتی شماره ی بابا رو گوشیم میفتاد بهم دست میداد قابل وصف نیست کلا روح و روانم رو ناآرام کرده بود و شب و روز جز متوسل شدن به نماز و دعا هیچ چیزی روحم رو کمی آرام نمیکرد خواستم بهش زنگ بزنم که خودش تماس گرفت؛ اول نتوتستم جواب بدم اما پشت سرهم چند بار زنگ زد تا رفتم حیاط و جوابش رو دادم. یاالله وقتی جواب دادم هرچی از دهنش بیرون اومد با صدای بلند و داد و هوار بهم گفت میگفت همین امشب میام اونجا میکشمت و جلو هم دانشگاهیات آّبروتو میبرم تا بدونن چه جونوری هستی و مواظب خودشون باشن
😔کسی که اینطور به پدرش خیانت کنه و بعد اون همه سال زحمت مثل ماری که تو آستین پرورش داده باشم الان بهم نیش بزنه و خلاف عقیده من حرکت کنه، کسیکه در حق پدرش اینقدر بی وفا باشه چطور واسه خدا و خلقش میتونه وفا بخرج بده
🔻خط قرمز بابا مسائل عقیده بود چون تمام تلاشش رو میکرد تا خانواده و اطرافیانش رو از عقایدِ به قول خودش گمراه کننده و نودینی دور کنه و همه بابا رو اینطور میشناختن و میدونستن چه دشمنیه سرسختی با غیرِ آدما عرفان و تصوف داره تعصبی داشت که نمونش رو از تو دوستاش و هیچ کس دیگه ای ندیده بودم و واقعا فکر میکرد اگه کسی ادعا کنه تابع قرآن و سنته مسیر اشتباه رو گرفته خصوصا اگه اون شخص دخترش باشه و با هر قیمتی نذاره دخترش از قافله ی پیشتاز حق که همون عرفان و تصوف بود عقب بمونه!
😔خیلی سخت بود حرف زدن چون بابا برخورد تندش رو در اوج دلسوزی و حقانیت میدید عادت داشت وقتی ازم شکایت میکرد همه زحمتاشو تو رخم میکشید و اونقد اغراق میکرد که خودمم شک میکردم چکاری کردم که بابا اینطور آرام و قرار نداره و ناحق میگه اجازه نمیداد حرف بزنم فقط چند کلمه بریده بریده وسط حرفاش تکرار کردم که اشتباه متوجه شدی من عقیده ی عجیب و غریبی ندارم که اینقد احساس دوری میکنی، از شنیدن حرفام بیشتر آتیش میگرفت گفت شماره فریبا رو بهم بده کارش دارم فکر میکرد منشا به قول خودش انحراف من اون بیچارست چیزی که خیالم رو آروم میکرد این بود که الحمدلله اونی نبودم که بابا میترسید و اهل تندروی و تکفیر و هیچ حزبی نبودم و واسه هرمسلمانی باهرعقیده ای احترام قائل میشدم و اگه با کسی بحثی پیش میومد و حرفی داشتم با دلیل ارائه میدادم
ادامه دارد...
https:/
7 نصیحت از مولانا:
درپوشیدن خطاےدیگران شب باش
درمهر و دوستی همچون خورشید
درهنگام خشم و غضب کوه
درسخاوت و یاری به دیگران رود
درکنارآمدن بادیگران دریا
وخودت باش آنگونه که هستی
https://eitaa.com/zandahlm1357