eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا غدیر.mp3
8.88M
💌 ◽️چرا غدیر، بزرگترین عید انسانیت است؟ ◽️چه کنیم که فلسفه‌ی غدیر را درک کنیم؟ ◽️چه کنیم که از پس پرده‌ی غدیر، به اوج سعادت برسیم؟ https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 پاسخ به یک سوال کلیدی: 👈🏻 اول درونم را اصلاح کنم تا رفتارم درست بشه؟ یا اول رفتارم را اصلاح کنم تا درونم درست بشه؟ ⚠️ نکته ای که صهیونیست‌ها خوب فهمیدند! https://eitaa.com/zandahlm1357
📋 یک خبری چگونه بوجود می‌آید ⁉️ https://eitaa.com/zandahlm1357
بسترسازی برای ایجاد نفاق در مدارس روایت نفوذ آمریکا بر اساس اسناد لانه جاسوس "جان گریوز" در روابط عمومی سفارت آمریکا در ایران طی گزارشی که به کشورش ارسال می کند تاکید می‌کند که یکی از سناریوهای تامین کننده منافع آمریکا در ایران، ایجاد نفاق در مدارس ایرانی است و درگیری میان دانش آموزان و کادر آموزشی مدارس زمینه‌ساز یک نارضایتی عمومی در جامعه ایرانی خواهد شد. وی می‌نویسد: «تحلیلی از اوضاع کنونی بکنم و کارهایی را که درشش ماه آینده در رابطه با افزودن منافع آمریکا در ایران می بایست انجام داد، بگویم... نفاق در مدارس بین محصلین و بین کادرهای مدارس و هر دو می تواند باعث بسته شدن مدارس برای مدت طولانی بشود و در نتیجه باعث نارضایتی عمومی گردد یا تبدیل به خشونت های افراطی بشود.» 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امیرکبیر برای مبارزه با فساد و جبران کسری بودجه چه کرد؟ 🔻کدام یک از کارهای سیاستمدارهای حال حاضر شبیه به اقدامات امیرکبیر بوده که به آنها لقب امیرکبیر می دهند؟ بخوانیم https://eitaa.com/zandahlm1357
🚦 علت داغ شدن تلفن همراه و راهکار آن چیست ؟ 🔸داغ شدن تلفن همراه جدا از تخریب گوشی، خطر انفجار باطری را هم در بر دارد. https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه #حکایت... https://eitaa.com/zandahlm1357
(33) عاقبت كسي كه حديث پيامبر را مسخره كرد! امام زين العابدين عليه السلام فرمود: انسان نمي داند با مردم چه كند! اگر بعضي امور كه از پيامبر صلي الله عليه وآله شنيده ايم به آنان بگوييم ممكن است مورد تمسخر قرار دهند، از طرفي طاقت هم نداريم اين حقايق را ناگفته بگذاريم! ضمرة بن معبد گفت: - شما آنچه شنيده ايد بگوييد! فرمود: - مي دانيد وقتي دشمن خدا را در تابوت مي گذارند، و به گورستان مي برند، چه مي گويد؟ - خير! - به كساني كه او را مي برند مي گويد: آيا نمي شنويد؟ از دشمن خدا به شما شكايت دارم كه مرا فريب داد و به اين روز سياه انداخت و نجاتم نداد. من شكايت دارم از دوستاني كه با من دوستي كردند و مرا خوار نمودند و از اولادي كه حمايتشان كردم ولي مرا ذليل كردند و از خانه اي كه ثروتم را در آبادي آن خرج كردم ولي سرانجام، ديگران آنجا ساكن شدند. به من رحم كنيد! اين قدر عجله نكنيد! ضمرة گفت: - اگر بتواند به اين خوبي صحبت كند ممكن است حتي حركت كند و روي شانه حاملين بنشيند! امام عليه السلام فرمود: - خدايا! اگر ضمرة سخنان پيغمبر صلي الله عليه وآله را مسخره مي كند از او انتقام بگير! ضمرة چهل روز زنده بود و بعد فوت كرد. غلام وي كه در كنار جنازه اش بود، پس از مراسم دفن محضر امام زين العابدين عليه السلام رسيد و در كنار وي نشست. امام فرمود: - از كجا مي آيي؟ عرض كرد: - از دفن ضمرة. وقتي كه خاك بر او ريختند صدايش را شنيدم كه كاملا آن صدا را در زمان زندگي اش مي شناختم. مي گفت: - واي بر تو ضمرة بن معبد! امروز هر دوستي كه داشتي خوارت كرد و عاقبت رهسپار جهنم شدي كه پناهگاه و خوابگاه ابدي توست. امام زين العابدين فرمود: - از خداوند عافيت مسألت دارم، زيرا سزاي كسي كه حديث پيغمبر صلي الله عليه وآله را مسخره كند، همين است. (42) .......: داستانهای بحار الانوار https://eitaa.com/zandahlm1357
(34) طلب روزي حلال، صدقه است! امام زين العابدين عليه السلام سحرگاه در طلب روزي از منزل خارج شد، عرض كردند: - يابن رسول الله! كجا مي رويد؟ فرمود: - از منزل بيرون آمدم تا براي خانواده ام صدقه اي بدهم. عرض كردند: - چطور به خانواده تان صدقه مي دهيد؟ فرمود: - هركس از راه حلال روزي را به دست آورد (و براي خانواده خود خرج نمايد) در پيشگاه خداوند براي او صدقه محسوب مي شود! (43) .......: داستانهای بحار الانوار https://eitaa.com/zandahlm1357
(35) مناجات امام سجاد عليه السلام در كنار كعبه طاووس يماني مي گويد: علي بن الحسين عليه السلام را ديدم كه از وقت عشا تا سحر به دور كعبه طواف مي كرد و به عبادت پروردگار مشغول بود. وقتي كه خلوت شد و حجاج به منازلشان رفتند، به آسمان نگاهي كرد و گفت: خدايا! ستارگان در افق ناپديد شدند و چشم هاي مردم به خواب رفته و درهاي رحمت تو بر روي همه نيازمندان درگاهت باز است. به پيشگاه با عظمت تو رو آوردم تا بر من رحم نمايي و مرا مورد عفو و گذشت خود قرار دهي و روز قيامت در صحراي محشر چهره جدم محمد صلي الله عليه وآله را به من بنماياني. سپس در حال ناله و گريه چنين دعا مي كردند: (و بعزتك و جلالك، ما اردت بمعصيتي مخالفتك و ما عصيتك و انا بك شاك، و لا بنكالك جاهل و لا لعقوبتك متعرض و لكن سولت بي نفسي و اعانني علي ذلك سترك المرخي به علي) خدايا! به عزت و جلالت سوگند با نافرماني خود قصد مخالفت تو را نداشتم و تمردم از اين جهت نيست كه در حقانيت تو شك و ترديد دارم و يا از عذابت بي خبرم و يا به شكنجه تو اعتراض دارم بلكه از اين روست كه مرا هواي نفس فريفته و پرده پوشي تو بر اين امر كمك كرد، بارالها! اكنون چه كسي مرا از عذاب تو مي رهاند و چنگ به دامان كه بزنم اگر دست مرا قطع بكني... واي بر من! هرچه عمرم طولاني شود، گناهانم بيشتر مي گردد و توبه نمي كنم. آيا وقت آن نرسيده است كه حيا كنم؟ سپس گريست و گفت: اي منتهاي آمال و آرزوها! آيا با اين همه اميد و محبتي كه به تو دارم مرا در آتش مي سوزاني؟ چقدر كارهاي زشت و شرم آوري نموده ام! ميان مردم جنايتكارتر از من كسي نيست! باز اشك ريخت و گفت: خدايا! تو از هر عيب و نقص منزهي، مردم چنان تو را معصيت مي كنند مثل اينكه تو آنان را نمي بيني، و چنان حلم مي ورزي كه گويا تو را نافرماني نكرده اند و طوري به خلق محبت مي كني، مثل اينكه به آنان نيازمندي، با اينكه خدايا تو از همه آنها بي نيازي. آنگاه بر روي زمين افتاد و غش كرد. من نزديك رفتم سر او را بر زانو نهادم، چنان گريه كردم كه قطرات اشكم بر صورت آن حضرت چكيد. برخواست و نشست و فرمود: كيست مرا از مناجات با پروردگارم باز داشت؟ عرض كردم: فرزند رسول خدا! من طاووس يماني ام. اين ناله و فغان چيست؟ ما جنايتكاران سياه رو هستيم كه بايد آه و ناله داشته باشيم نه شما! كه پدرت حسين عليه السلام و مادرت فاطمه عليهاالسلام و جدت رسول اكرم صلي الله عليه وآله است. روي به من كرد و فرمود: چه دور رفتي اي طاووس! از پدر و مادر و جدم سخن مگو. خداوند بهشت را آفريده براي بنده مطيع و نيكوكار، گرچه غلام سياه حبشي باشد و جهنم را آفريده براي بنده معصيت كار، گرچه سيد قريشي باشد.(44) مگر نشنيده اي خداوند مي فرمايد: (فاذا نفخ في الصور فلاانساب بينهم يومئذ و لا يتسائلون.)(45) به خدا سوگند! فردا جز عمل صالح چيزي برايت سودي نمي بخشد.(46) .......: داستانهای بحار الانوار https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝📝 🌷 آیا حجاب اجباری است ؟ 🔖 این سوال را باید دقیق تر کرد. اجبار به چه معنا؟ ما در دین اجبار نداریم. نه در اعتقاد و نه در عمل. پس بدین معنا حجاب اجباری نداریم. اما حجاب قانونی داریم. 🔸 تفاوت این دو چیست؟ فرد مسلمان میتواند نماز نخواند و روزه نگیرد. اما در حجاب ماجرا متفاوت است. حجاب برخلاف نماز و روزه امر فردی و در خلوت نیست و بروز اجتماعی دارد. یعنی فرد میتواند اعتقادی به حجاب نداشته باشد اما به جهت اجتماعی نمیتواند خلاف قانون عمل کند. دین اختیاری است. مردم میتوانند دینی که پذیرفتند را عمل نکنند که البته متضمن آثار اخروی است. اما رفتار آنها نباید منجر به ضرر جامعه شود. لذا شرب خمر در خانه یک حکم دارد و در خیابان متضمن ضرر اجتماعی و یک حکم. ☪ جلوگیری از ضرر جامعه مقابل آزادی و تعرض فرد از بینات است و در همه جای عالم نیز همین اصل برقرار است. https://eitaa.com/zandahlm1357 🆔 @
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☢ یه حرفیه که میخوام با شما در میون بذارم.... ⭕️ در جمهوری اسلامی ایران حتی یک نفر نداریم که یک فیلم شایسته در مورد حجاب و ولایت فقیه بسازه..... استاد پناهیان https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نسل سوخته: ساعت 10 دقیقه به ... رسیدم خونه ... حالم خراب بود و روانم خسته تر از تمام زندگیم ... مادر و بچه ها لباس پوشیده، آماده رفتن ... مادر با نگرانی بهم نگاه کرد ... سر و روی آشفته ای که هرگز احدی به من ندیده بود ... - اتفاقی افتاده؟ ... حالت خوب نیست؟ ... چشم های پف کرده ام رمق نداشت ... از بس گریه کرده بودم سرخ شده بود و می سوخت ... خشک شده بود ... انگار روی سمباده پلک می زدم ... و سرم ... نفسم بالا نمی اومد ... - چیزیم نیست ... شما برید ... التماس دعا ... سعید با تعجب بهم خیره شد ... - روز عاشورا ... خونه می مونی؟ ... نگاهم برگشت روش ... قدرتی برای حرف زدن نداشتم ... دوباره اشک توی چشم هام دوید ... آقا ... من رو می خواد چه کار؟ ... بغضم رو به زحمت کنترل کردم ... دلم حرف ها برای گفتن داشت ... اما زبانم حرکت نمی کرد ... بدون اینکه چیزی بگم رفتم سمت اتاق ... و مادر دنبالم که چه اتفاقی افتاده ... اون جوان شوخ و خندان همیشه ... که در بدترین شرایط هم می خندید ... بالاخره رفتن ... حس و حال جا انداختن نداشتم ... خسته تر از این بودم که حتی لباسم رو عوض کنم ... ساعت، هنوز 9 نشده نبود ... فضای اتاق هم داشت خفه ام می کرد ... یه بالشت برداشتم و ولو شدم کنار حال ... دوباره اختیار چشم هام رو از دست دادم ... بین اشک و درد خوابم برد ... ساعت 10 دقیقه به 11 ... گوشیم زنگ زد ... بی حس و رمق، از خواب بیدار شدم ... از جا بلند شدم رفتم سمتش ... شماره ناشناس بود ... چند لحظه همین طوری به صفحه گوشی خیره شدم ... قدرت حرف زدن نداشتم ... نمی دونم چی شد؟ که جواب دادم ... - بفرمایید ... - کجایی مهران؟ ... چیزی به ظهر عاشورا نمونده ... چند لحظه مکث کردم ... - شرمنده به جا نمیارم ... شما؟ ... و سکوت همه جا رو پر کرد ... - من ... حسین فاطمه ام ... تمام بدنم به لرزه افتاد ... با صورتی خیس از اشک ... از خواب پریدم ... ساعت 10 دقیقه به 11 ... صدای گوشی موبایلم بلند شد... شماره ... ناشناس بود ... ادامه دارد... 🌟نويسنده:سيدطاها ايماني🌟 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدای ما خدای معجزه هاست همون خدایی که یهو وسط ظلمات و تاریکی یک شمع برات روشن میکنه همون خدایی که، آتیش و برات تبدیل به گلستون میکنه 😍 https://eitaa.com/zandahlm1357
با ما همراه باشید☝️☝️☝️👇👇👇 https://eitaa.com/zandahlm1357