eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.5هزار دنبال‌کننده
49.1هزار عکس
35.7هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
سؤال👇 سلام و خسته نباشید ۱. سوال من این که آیا اصلاح نکردن موی دست وپا برای انجام دادن فرایض دینی مثل نماز وروزه و.... اشکال دارد یا ندارد ۲. درباره ی تیغ زدن ابرو هم میخواستم بدونم پاسخ👇 سلام علیکم ۱ . اشکالی ندارد. ۲. برای بانوان اشکالی ندارد اما آقایان می بایست از کارهایی تشبه به زنان محسوب می شود، اجتناب کنند.
باسلام خداخیرتون بده سوال بنده اینه که چطوری میشه شریک زندگی رو واداربه نمازخوندن کرد؟ اگه باصحبت کردن نشود دعایی وجود داره که باخوندنش اون شخص علاقه به نمازپیداکنه پاسخ👇 سلام علیکم در اینگونه موارد می بایست با ظرافت و بدون هیچ گونه بداخلاقی، تندی و بی احترامی اقدام کرد. آثار نماز خواندن، عواقب بی نمازی را برای ایشان مطرح کنید و حتی الامکان به صورت غیرمستقیم انجام شود. بهترین دعا، توسل به اهل بیت علیهم السلام است.
سؤال👇 سلام علیکم 1. اگر موقع نماز خواندن آروغ بزنیم و ابی درون دهان بیاید تکلیف چیست ؟؟ 2. اگر برپارچه ای خمس تعلق گیرد و خمس آن رانپردازیم وبا آن پارچه لباس بدوزیم و نماز بخوانیم آیا نماز ما باطل است ؟ 3. اگر لباس یا شلواری را بخریم وبرای چند لحظه بپوشیم یا پرو کنیم که ببینیم اندازه است یا نه و آن را کنار بگذاریم وسال خمسی ازان بگذرد آیا بر آن لباس خمس تعلق میگیرد ؟ مقلد اقای مکارم پاسخ👇 سلام علیکم 1. مشکلی نیست. 2. نمازهای سابق صحیح است ولی بعد از این باید مراعات نماید. 3. ملاک استفاده کردن، استفاده عرفی است، یعنی عرف بگوید از این وسیله استفاده شده است.
سؤال👇 سلام وقت به خیر سکه پارسیان خمس داره با پول ماهیانه پول تو جیبیم خریدم مرجع آقا پاسخ👇 سلام علیکم اگر پولی تو جیبی به شما هدیه شده باشد، خمس ندارد.
سؤال👇 سلام من به دست هام وپاهام لاک زده بودم و بعد برای غسل آنها را پاک کردم اما بعد از آنکه نماز ظهر و شب را که خواندم متوجه کمی از لاک بروی بعضی از ناخن هایم شدم اما دباره غسل نکردم و بعد لاک هایم را که به انداره یک نقطه بر روی بعضی ناخن های. دستم بود پاک کردم وتا کنون نمازم را می‌خوانم باید چکار کنم آیا تا الان نمازم اشتباه بوده و دوباره باید غسل کنم؟ امام خمینی پاسخ👇 سلام علیکم می بایست غسل تصحیح شود. اگر مانع در سمت راست بدن است پس از برطرف کردن آن همان قسمت آب رسانده شود و قسمت چپ از اول شسته شود. اگر مانع سمت چپ است بعد از برطرف کردن مانع، همان قسمت را آب رسانده شود غسل تصحیح می شود. نمازهای با غسل باطل خوانده شده اگر در وقت است اعاده شود و اگر خارج از وقت است باید قضا شود.
سؤال👇 سوال 👇 مادري دارم که ازم می‌خواهد با مادرشوهرم هیچ ارتباطی نداشته باشم و از طرفی شوهرم هم اصرار به احترام و ارتباط رو با مادرش رو داره و وقتی که مادرشوهرم بهم زنگ می‌زند مادرم خیلی ازم ناراحت میشه و حتی اگه بدونه میخوام شهرستان پیشش برم خیلی نق میزنه و غصه میخوره حال باید چکار کنم؟ حرف مادرم رو گوش کنم یا اینکه بهش دروغ بدم و برای دلخوشی اون دور از چشم مادرم به مادر شوهرم زنگ بزنم و بهش سربزنم؟ پاسخ👇 سلام علیکم همانگونه احترام به خانواده خود انسان لازم است، احترام به خانواده همسر نیز لازم است. و انسان نمی تواند به گفته این و آن احترام به خانواده همسر را ترک یا بی احترامی کند. لذا لازم است شما کاملا رعایت آداب زا نسبت به مادر شوهر داشته باشید و نیازی نیست به مادر بگوئید با ایشان تماس داشته یا به دیدار وی رفته اید. دروغ هم نگوئید چون دروغ گفتن از گناهان کبیره است و عقوبت دارد. تا می شود راستش را نگوئید یعنی نگوئید با ایشان تماس گرفته اید و اگر نشد، راست بگوئید و ایشان را توجیه کنید که احترام به ایشان نیز واجب است. در صورت ترک احترام به خانواده همسر کم کم زندگی شما دچار بحران می شود و شاید همسرتان دیگر نه توجهی به شما و نه به خانواده شما داشته باشد و در صدد جبران به مثل برآید.
سؤال👇 با عرض سلام قانون جذب که می گویند با فکر مثبت به همه چیز میرسیم و حس مثبت داشتن. یا حلقه های عرفان محمد علی طاهری بحث می کنند. پاسخ👇 سلام علیکم حسن ظن داشتن به امور و نگاه مثبت به همه جریان ها از توصیه های دین است و اصل موضوع صحیح می باشد. اما آنچه افزاد متفاوت به عنوان عرفان مطرح می کنند، جز حقه بازی و فریب دادن افراد و به دام انداختن آنان نیست. لذا هرچه بخواهید در قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام موجود است و اسلام غنی می باشد. فریب این گونه حرف ها و افراد را نخورید.
به کوروش به آرش به جمشید قسم به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد صفحه شاعران ایران زمین .......: @zandahlm1357
animation.gif
6.9K
امیرالشعراء ابوعبداﷲ محمدبن عبدالملک معزی نیشابوری فرزند امیرالشعراء عبدالملک برهانی نیشابوری از شاعران دربار الب ارسلان بود و خود برای نظامی عروضی از پدرش سخن رانده که «پدر من امیرالشعراء برهانی رحمه اﷲ در اول دولت ملکشاه به شهر قزوین از عالم فنا به دار بقا تحویل کرد و در آن قطعه که سخت معروف است مرا به سلطان ملکشاه سپرد در این بیت: من رفتم و فرزند من آمد خلف صدق او را به خدا و به خداوند سپردم ...» و به چگونگی راه یافتن خود به دربار ملکشاه سلجوقی به پایمردی علاءالدوله امیرعلی فرامرز ندیم و داماد ملکشاه اشاره می‌کند که چگونه روزی سلطان به عزم دیدن هلال رمضان بیرون می‌رود و ماه را پیش از دیگران می‌بیند و معزی که در این وقت حاضر بوده این رباعی را می‌گوید: ای ماه چو ابروان یاری گویی یا نی چون کمان شهریاری گویی نعلی زده از زر عیاری گویی در گوش سپهر گوشواری گویی سلطان را این رباعی خوش می‌آید و از راه انعام اسبی به شاعر می بخشد و معزی این رباعی را میگوید: چون آتش خاطر مرا شاه بدید از خاک مرا بر زبر ماه کشید چون آب یکی ترانه از من بشنید چون باد یکی مرکب خاصم بخشید سلطان بر او احسانها می‌کند و به رتبه‌اش می‌افزاید و فرمان می‌دهد تا او را به لقب امیرمعزی بخوانند منسوب به خود سلطان که لقب معزالدنیا و الدین داشت. پس از آن امیرمعزی شهرتی فراوان به دست آورد و از مقربان درگاه سلطان گردید و صاحب جاه و جلال شد چنانکه عوفی در لباب الالباب نویسد: «سه کس از شعرا در سه دولت اقبالها دیدند و قبولها یافتند چنانکه کس را آن مرتبه میسر نبود، یکی رودکی در عهد سامانیان و عنصری در دولت محمودیان و
محمودیان و معزی در دولت سلطان ملکشاه.» معزی تا پایان عهد ملکشاه یعنی تا سال ۴۸۵ ه.ق در خدمت این پادشاه بود بعد از وفات او و آشفتگی کار جانشینان وی، معزی مدتی از عمر خود را در هرات و نیشابور و اصفهان به سر برد و سرگرم مدح امرای مختلف این نواحی بود تا آنکه سنجر به سلطنت رسید و امیرمعزی بدو پیوست و از این پس تا پایان حیات در خدمت سنجر بود. عوفی درباره ٔ مرگ امیرمعزی نوشته است که روزی سلطان سنجر در خرگاه بود، ناگاه تیری از کمان شاه جدا شد و به امیرمعزی اصابت کرد و او در حال جان سپرد. بنا به تحقیقی که عباس اقبال در مقدمه دیوان معزی کرده قول عوفی بر این که معزی بعد از اصابت تیر در حال بمرد درست نیست و معزی مدتها بعد از این واقعه زنده بوده است، و اما از مرثیه‌ای که سنایی در مرگ معزی گفته معلوم می‌شود که معزی سرانجام به همان زخم تیر بدرود حیات گفته است و تاریخ مرگ او بنا به تحقیقات اقبال و صفا بین ۵۱۸ و ۵۲۱ ه.ق بوده است. ویژگی عمده شعر معزی سادگی آن است. کوششی که او در سرودن غزلهای نغز به کار برده -اگر چه فاقد سادگی و شیرینی غزلهای فرخی است- مسلماً وسیله مؤثری در پیشرفت فن غزل‌سرایی شده است. با این حال انوری در این بیت او را به تقلید از عنصری و فرخی متهم کرده است: کس دانم از اکابر گردن کشان نظم کو را صریح خون دو دیوان به گردن است بخشهای دیوان امیرمعزی در گنجور عبارتند از: قصاید ترکیبات ترجیعات مسمط غزلیات قطعات رباعیات https://eitaa.com/zandahlm1357
آفتاب اندر شرف شد بر جهان فرمانروا کرد دیگرگون زمین و کرد دیگرسان هوا داد فرمان تا کند در باغ نقاشی سحاب کرد یاری تا کند در راغ عَطّاری صبا گلبن از یاقوت رمّانی نهد بر سر کلاه یاسمین از پرنیان سبز بر بندد قبا هرکجا باشد بیابانی ز بی‌آبی چو تیه ابر نوروزی زند بر سنگ چون موسی عصا تا کنند از مرکبان در موج فوجی تاختن تا کنند از آهوان در سیل خیلی آشنا هست در عالم خلایق راکنون وقت‌نظر هست در صحرا بهایم را کنون جای چرا سرخ شد منقار کبک و سبز شد سم ‌گوزن تا توانگر گشت کوه از لاله و دشت از گیا شنبلید و لالهٔ نعمان به روی سبزه بر هست پنداری به مینا در، عقیق و کهربا خصم سوسن‌ گشت نرگس‌ چشم او زان شد دُژم عاشق‌ گل شد بنفشه‌ پشت او زان شد دو تا بلبلان وقت سحر گویی همی دستان زنند پیش تخت ناصرالدین مطربان خوش نوا قمریان‌ گویی همی‌گویند شاه شرق را روز آدینه خطیبان بر سر منبر دعا شاه روزافروز ابوا‌لحارث ملک ‌سنجر که هست پادشا گوهر خداوندی‌، عجم را پادشا آن جهانگیری که هست او بر سریر مملکت آفتاب خسروی بر آسمان کبریا بازوی دولت خطاب و افسر ملت لقب از ملوک عالم او دارد که هست او را سزا بازوی نصرت به این بازو همی گردد قوی افسر ملت به این افسر همی‌گیرد بها بخت عالی چون به درگاهش رسد هر بامداد خاک درگاهش به ‌چشم اندر کشد چون توتیا شکر او گویند در خُلد برین با یکدگر هر زمان جان ملک ‌سلطان و جان مصطفا آن همی‌گوید که صافی شد به‌ عدلش ملک من وین همی‌گوید که باقی شد به تیغش دین ما او سلیمان است و تیغ تیز او انگشتری وین مبارک پی وزیر‌ش آصف‌ بن‌ برخیا پهلوانان سپاهش روز بزم و روز رزم چون پری و دیو در فرمان او فرمانروا رای هر یک عالم آراید همی چون آفتاب خشم هر یک دشمن او بارد همی چون اژدها عز دین جان معزالدین بیفروزد همی زان ‌کجا کردست با فرزند او عهد و وفا تیغ تیز نصرت‌الدین نایب است از ذوالفقار زانکه او در نصرت دین نایب است از مرتضا از لطافت آسمان تفضیل دارد بر زمین هست با هر دو به تایید و سعادت آشنا گر دلیلی باید این را طالع او بس دلیل ور گواهی باید آن را طینت او بس ‌گوا شد ز رای این وزیر و دانش این دو امیر کار این خسرو عجب چون معجزات انبیا ای فزوده گوهر سلجوق را عز و شرف داده ملک و دولت مُوروث را نور و نوا رنجِ قارون است حاسد را ز تو روز نبرد گنج قارون است سائل را ز تو روز عطا با عنا باشد کسی ‌کز حکم تو تابد عنان بی‌هوی باشد کسی کش سوی تو باشد هوا بادِ عدل تو بگرداند بلا از دوستان آتش شمشیر تو بر دشمنان بارد بلا درگه میمون توکعبه است و دستت ز‌مزم است پایهٔ تخت تو رکن است و رکاب تو صفا گر به خواب اندر ببیند رایت تو رآی هند ور نبرد لشکر تو بشنود خان ختا از فَزَع شوریده‌ گردد رآی را تدبیر و رآی وز نهیب اندیشهٔ خان ختا گردد خطا بر سریرِ خسروی بادت بقای سَرمدی تا بود خاک و هوا و آب و آتش را بقا دشمنت را باد همچون آسیا پر آب چشم تا همی‌گردد سپهر آبگون چون آسیا تهنیت ‌کرده تو را میران به صد جشن چنین شاعران ‌گفته به هر جشنی تو را مدح و ثنا https://eitaa.com/zandahlm1357