وصل شدن به سرچشمهی حیات
▪️ عملکرد افراد، به برداشتِ آنها از مفهوم حیات و زندگی وابسته و با هم متفاوت است. یارانِ امام حسین معنی و مفهومِ حیات را در محدودهی تولد تا مرگ نمیدیدند. آنها میدانستند که با وصل شدن به سرچشمهی حیات (یعنی امام) به سعادتِ جاودانه میرسند. برای همین از زندگی و جانِ عزیز خود گذشتند و در راهِ خدا شهید شدند. اما در همین زمان، عدهای برای بیشتر زندگی کردن، به توجیهاتِ مختلف روی آوردند و هنگامی که زندگی و جانشان به خطر افتاد، خود را عقب کشیدند و در یاریِ دین و امامشان کوتاهی کردند.
▫️ برای عدهای جان، عزیزترین چیز است؛ برای همین کسانی که ایمانی قوی ندارند، دست به دامنِ توجیهات میشوند؛ اما اگر نگاهی به زندگی شهدای خودمان بیندازیم، میبینیم که آنها زندگیشان را وقف دین و امام زمان کرده بودند. به همین دلیل زندگی و مرگی زیبا داشتند.
▪️ ما نیز میتوانیم با نگاه به زندگی شهدا، از آنها الگو بگیریم، تا هم زندگی ارزشمندی داشته باشیم و هم مرگی زیبا و سعادتمندانه.
#توجیه_المسائل_کربلا ۳۸
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
6️⃣ سند بسیار مهمی که نشان می دهد این سفارت خانه در حقیقت لانه جاسوسی بوده و اخبار و اطلاعات خودش را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6️⃣ سند بسیار مهمی که نشان می دهد این سفارت خانه در حقیقت لانه جاسوسی بوده و اخبار و اطلاعات خودش را از جاسوسان داخلی وایرانی به دست می آورده که بعد از انقلاب، دسترسی به آنها سخت شده است 2
#جلد_اول ص 38
تاریخ پهلوی 16.MP3
11.07M
💠 دوره #تاریخ_پهلوی 16
🔰 موضوع : وقایع مهم در دولت هویدا
🎤 با تدریس #استاد_عبادی از اساتید مهدویت کشور و پژوهشگر حدیث و تاریخ
👈 دوره در سطح تربیت مربی برای پاسخ به شبهات #پهلوی می باشد
لویی لوپرینس مخترع اولین دوربین فیلمبرداری در سال بطرز مرموزی ناپدید شد و اختراع به نام ادیسون ثبت شد !
چند سال بعد پسر او نیز که از ادیسون شکایت کرده بود، بطرز مشکوکی از دنیا رفت !
https://eitaa.com/zandahlm1357
"وبکم" توسط مهندسِ کامپیوترِ تنبلی اختراع شد که برای آگاهی از آماده شدن قهوه اش ، با دوربین قهوهساز را نگاه میکرد
میگن آدم تنبل عقل 4 تا وزیر رو داره ، همینه
https://eitaa.com/zandahlm1357
اگر میخواید عکسای با وضوح عالی بگیرید
بجای تمیز کردن لنز دوربین یا گوشیتون با پارچه، با " پاک کن " تمیزش کنید. فوق العاده وضوح عکس رو میبره بالا.
https://eitaa.com/zandahlm1357
مردمک چشم در عکس ها به این خاطر قرمز می شود که مردمک در حقیقت یک سوراخ است و نور حاصل از فلش به رگ های خونی پشت مردمک خورده و بازتاب قرمز رنگ آن به لنز دوربین می رسد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️آخ تو تضمین امضای منی😂😂
🔴شعر ظریف برای بایدن
#علی_زکریایی
#سرطان_اصلاحات_آمریکایی
#امضای_کری_تضمین_است
#دولت_دروغگویان
😅🔊
وضعیت براندازا بعد از خداحافظی ترامپ! 😄
#اوضاع_تماشایی
😅🔊
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت پنجم
شام حاضر شده بود که بلآخره پسرها برگشتند، اما از هیجان دقایقی پیش در صورتشان خبری نبود که عطیه با خنده سر به سرِ شوهرش گذاشت: «چی شد محمد جان؟ عملیاتتون شکست خورد؟» و در میان خنده ما، محمد پاسخ داد: «نه، طرف اهل حال نبود.» که عبدالله با شیطنت پرسید: «اهل حال نبود یا حالتون رو گرفت؟» ابراهیم سنگین سر جایش نشست و با لحنی گرفته آغاز کرد: «اول که رفتیم سر نماز بود. مثل ما نماز نمیخوند.» سپس به سمت عبدالله صورت چرخاند و پرسید :«می دونستی مجید شیعه اس؟»
عبدالله لبخندی زد و پاسخ داد: «نمیدونستیم، ولی مگه تهران چندتا سنی داره؟ اکثریت شون شیعه هستن. تعجبی نداره این پسرم شیعه باشه.» نگاه پدر ناراحت به زمین دوخته شد، شاید شیعه بودن این مستأجر تازه وارد، چندان خوشایندش نبود، اما مادر از جا بلند شد و همچنانکه به سمت آشپزخانه میرفت، در تأیید حرف عبدالله گفت: «حالا شیعه باشه، گناه که نکرده بنده خدا!» و لعیا با نگاهی ملامتبار رو به ابراهیم کرد: «حالا میخوای چون شیعه اس، ازش کرایه بیشتر بگیریم؟!!!» ابراهیم که در برابر چند پاسخ سرزنشآمیز درمانده شده بود، با صدایی گرفته گفت: «نه، ولی خب اگه سُنی بود، زندگی باهاش راحتتر بود»
خوب میدانستم که ابراهیم اصلاً در بند این حرفها نیست، اما شاید میخواست با این عیبجوییها از شور و شعف پدر کاسته و معاملهاش را لکهدار کند که عبدالله با خونسردی جواب داد: «آره، اگه سُنی بود کنار هم راحتتر بودیم. ولی ما که تو بندر کنار این همه شیعه داریم زندگی میکنیم، مجید هم یکی مثل بقیه.» سپس نفس عمیقی کشید و ادامه داد: «شاید مصلحت خدا اینه که این آدم بیاد اینجا و با ما زندگی کنه، شاید خدا کمکش کنه تا اونم به سمت مذهب اهل سنت هدایت شه!» در برابر سخنان آرمانگرایانه عبدالله هیچ کس چیزی نگفت و عطیه از محمد پرسید: «خُب، دیگه چه آمار مهمی ازش دراُوردید؟» و محمد که از این شیرین کاریاش لذت چندانی نبرده بود، ابرو در هم کشید و پاسخ داد: «خیلی ساکت و توداره! اصلاً پا نمیداد حرف بزنه!»
که مادر در درگاه آشپزخانه ایستاد و گفت: «ول کنید این حرفا رو مادرجون! چی کار به کار این جوون دارید؟ پاشید سفره رو پهن کنید، شام حاضره.» سپس رو به محمد کرد و با حالتی دلسوزانه سؤال کرد: «مادر جون رفتید بالا، این بنده خدا غذا چیزی آماده داشت؟ بوی غذا تو خونه پیچیده، یه ظرف براش ببرید.» که به جای محمد، ابراهیم با تندی جواب داد: «کوتاه بیا مادرِ من! نمیخواد این پسره رو انقدر حلوا حلواش کنی!» اما مادر بیتوجه به غر و لُندهای ابراهیم، منتظر پاسخ محمد مانده بود که زیر لب جواب داد: «آره، یه ماهیتابه تخم مرغ رو گازش بود. تعارفمون هم کرد، ولی ما گفتیم شام پایین حاضره و اومدیم.» و مادر با خیال راحت سر سفره نشست.
سر سفره همچنان در فکر این مرد غریبه بودم که حالا برایم غریبهتر هم شده بود. مردی که هنوز به درستی چهرهاش را ندیده بودم و جز چند سایه و تصویر گذرا و حالا یک اسم شیعه، برایم معنای دیگری نداشت. عبدالله راست میگفت؛ ما در بندرعباس با افراد زیادی رابطه داشتیم که همگی از اهل تشیع بودند، اما حالا این اختلاف مذهبی، بیگانگی او را برایم بیشتر میکرد.
هر چند پذیرفتن اینهمه محدودیت برایم سخت بود که بخاطر حرص و طمع پدر باید چنین وضعیت ویژهای به خانوادهمان تحمیل شود، اما شاید همانطور که عبدالله میگفت در این قصه حکمتی نهفته بود که ما از آن بی خبر بودیم و خدا بهتر از هر کسی به آن آگاه بود.
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🎧🎧 #صوت #پای_درس_مولا 🌹 راحتی مومن در وقت مرگ 📚 درس اخلاق آیت الله خامنه ای مد ظله العالی ht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
hadis_1394_02_26.mp3
1.1M
🎧🎧
#صوت
#پای_درس_مولا
📝 شرح حدیث ؛ حضرت آیت الله خامنه ای
☪ خیرات دنیا در 3 خصلت است.
https://eitaa.com/zandahlm1357