#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#کرامات امام رضا (ع)را در آرشیو هشتمین امام ☝️☝️☝️ ببینید👀
مهرباني و كرم امام رضا (ع) به مؤمني درمانده
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
غفاري مي گويد: مردي از خاندان ابورافع غلام پيامبر (ص)، كه نامش (طيس) بود، از من طلبي داشت و آن را مطالبه مي كرد و اصرار مي ورزيد، مردم نيز او را كمك مي كردند، چون خود را درمانده يافتم و ديدم او دست بردار نيست (و دست من نيز خالي است و نمي توانم طلب او را بپردازم) نماز صبح را در مسجد مدينه خواندم و تصميم گرفتم به امام رضا (ع) كه در آن وقت در عريض (روستايي نزديك مدينه) بود، پناه ببرم، به عريض رفتم، وقتي كه به نزديك خانه آن حضرت رسيدم، ديدم آن حضرت بر الاغي سوار است و خجالت كشيدم به محضرش بروم، حضرت به طرف من آمد وقتي كه به من رسيد ايستاد و نگاه كرد، سلام كردم، ماه رمضان بود، عرض كردم: (قربانت گردم غلام شما طيس از من طلبي دارد و در دريافت آن پافشاري مي كند و مرا رسوا كرده است).
من پيش خود گفتم، حضرت رضا (ع) به طيس مي گويد، به غفاري مهلت بده و اصلا نگفتم كه طيس چقدر پول از من مي خواهد.
امام رضا (ع) به من فرمود: بنشين تا برگردم، نماز مغرب را خواندم و روزه هم بودم كه هنوز افطار هم نكرده بودم، سينه ام تنگ شده بود، خواستم برگردم كه ديدم امام رضا (ع) در حالي كه مردم در گردش بودند و گداها سر راهش نشسته بودند آمد، او به آنها انفاق مي كرد، تا اينكه از آنها گذشت و وارد خانه شد و سپس بيرون آمد، مرا طلبيد، به حضورش رفتم، با هم وارد خانه شديم و كنار هم نشستيم و درباره اين مسيب امير مدينه كه بسياري اوقات درباره او با آن حضرت سخن مي گفتم گفتگو كرديم، سپس فرمود: (گمان ندارم كه هنوز افطار كرده باشي؟)
گفتم، نه، افطار نكرده ام، برايم غذا طلبيد و نزدم گذارد و همراه غلامش از آن غذا خورديم، بعد از غذا، به من فرمود: تشك را بلند كن و زير تشك هر چه هست براي خود بردار.
تشك را بلند كردم، دينارهائي در آنجا بود، همه آنها را برداشتم و در آستينم نهادم.
آنگاه امام رضا (ع) دستور داد تا چهار نفر از غلامانش بيايند و مرا تا خانه ام برسانند، عرض كردم: نيازي به آمده غلامان نيست، شبگردهاي اين مسيب، در گردش هستند و من تنها به خانه ام مي روم و دوست ندارم شبگردها مرا همراه غلامان شما بنگرند.
فرمود: راست گفتي، خدا تو را هدايت كند، به غلامان دستور داد، هرگاه من گفتم برگردند.
غلامان تا نزديك خانه ام آمدند، در آنجا دلم آرام گرفت و به آنها گفتم برگرديد، آنها برگشتند، من به خانه ام رفتم و چراغ را روشن كردم، ديدم پولي كه از زير تشك برداشته ام 48 دينار است و طلب طيس 28 دينار بود، در ميان آن دينارها يكي از آنها نظرم را جلب كرد، ديدم بسيار زيبا و خوشرنگ است، آن را برداشتم و كنار نور چراغ بردم، ديدم به طور آشكار روي آن نوشته شده: (28 دينار طلب آن مرد است و بقيه مال خودت باشد).
سوگند به خدا، به امام رضا (ع) نگفته بودم كه طلب طيس چقدر است، حمد و سپاس مخصوص خداوندي است كه به ولي خود عزت بخشد. (299)
آري حضرت رضا (ع) اين گونه نسبت به من مهرباني كرد و 20 دينار بيش از بدهكاريم به من داد، علاوه بر اينكه بدهكاريم را ادا كرد.
خبر امام رضا (ع) از حوادث آينده و تحقق آن
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
يكي از اصحاب حضرت رضا (ع) مي گويد: در آن سالي كه هارون به مكه رفت، حضرت رضا (ع) نيز به قصد حج از مدينه خارج شد، در مسير راه در جانب چپ جاده، به كوهي رسيد، كه نام آن كوه (فارع) بود، حضرت رضا (ع) فرمود: (بنا كننده ساختمان در اين كوه و ويران كننده آن كشته مي شود و قطعه قطعه مي گردد).
ما نفهميديم كه منظور حضرت رضا (ع) چيست، هنگامي كه حضرت رضا (ع) از آنجا به سوي مكه رفت، كاروان هارون به آنجا رسيد و در آنجا بار انداخت، (جعفر برمكي) (شخصيت برجسته دربار هارون) كه در آن كاروان بود، بالاي كوه رفت و دستور داد در آنجا ساختماني بنا كنند.
سپس كاروان به سوي مكه رهسپار شدند، پس از مراسم حج هنگام مراجعت، وقتي كه كاروان هارون به پاي كوه (فارع) رسيدند، جعفر برمكي بالاي آن كوه رفت و ديد طبق دستور قبلي، ساختمان ساخته شده است، دستور داد آن را ويران نمودند.
هنگامي كه كاروان هارون به بغداد بازگشت (بر اثر خشم هارون بر برمكيان، زندگي برمكيان تارومار شد، عده اي از آنها كشته و عده اي دربدر شدند) جعفر برمكي كشته شد و بدنش را قطعه قطعه نمودند (300)به اين ترتيب خبر امام رضا (ع) از حوادث آينده تحقق يافت.
اصول کافی📚
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی بین که من بشکسته بالم
ترحم کن خداوندا به حالم
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 شما فرمودید که براے ظهور باید معرفتمون رو بالا ببریم و چله و دعا بدون معرفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
ببخشید استاد منظور از دولت کریمه چیه؟!
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
🌟دولت کریمه از این عبارت از دعای افتتاح گرفتم «اللَّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فی دَوْلَةٍ کَریمَةٍ» خدایا ما می خواهیم ترغیب بشویم به سمت دولت کریمه (دولت امام زمان)،
«تُعِزُّ بِهَا الاسْلامَ وَ اَهْلَهُ» که در آن اسلام و اهلش عزیز می شوند «وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اَهْلَهُ» و منافق و اهل نفاق هم در آن دولت ذلیل می شوند. به حکومت امام زمان (عج)✨ به آن دولت، دولت کریمه میگویند.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
5fd2623bd1e6f_29787100.mp3
3.4M
موضوع: #شناخت_امام_زمان
قسمت یازدهم
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
✨﷽✨
🔴 اولین و آخرین نماز یک شهید!
✍یه لات بود تو مشهد. داشت میرفت دعوا، شهید چمران دیدش. دستشرو گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم جبهه. به غیرتش برخورد و همراه شهید چمران رفت جبهه!
تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند میارنش تو اتاق شهید چمران.
رضا شروع میکنه به فحش دادن به شهید چمران، وقتی دید که شهید چمران به توهیناش توجه نمیکنه، یه دفعه داد زد کچل با توام!
شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: چیه؟ چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا، چه سیگاری میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید. رضا که تحت تأثیر رفتار شهید چمران قرار گرفته میگه: میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! کشیدهای، چیزی!
شهید چمران: چرا؟ رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده. تاحالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه! شهید چمران: اشتباه فکر میکنی! یکی اون بالاست، هرچی بهش بدی میکنم، نه تنها بدی نمیکنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده. هی آبرو بهم میده.
گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم. یکم مثل اون بشم. رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار گریه میکرد. اذان شد، رضا اولین نماز عمرش بود. سر نماز موقع قنوت صدای گریش بلند بود!
وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد، رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرکشید...!
👇👇👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگي
راضـيم ...
به هرچی اتفاق افتاد!
که اگه خوب بود زندگیمو قشنگ کرد!
و اگه بد بود من و ساخت !
مــديونم ...
به همه ی آدم های زندگیم!
که خوباشون بهترین حس ها رو بهم دادن!
و بداش بهترین درس ها رو !
مــمنونم ...
از زندگیم!
که بهم یاد داد
همه شبیه حرفاشون نیستن!
و همیشه اونطوری که میخوایم پیش نمیره !
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🌸🍃🌸🍃 #ضرب_المثل #زیرکاسه_نیم_کاسه_ای_است (برای بیان این معنا که فریب و نیرنگی در کار است از این
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍#مگس_و_عرصه_ی_سیمرغ!
آورده اند: هنگامی که حاکم فاطمی، مسجد جامع قاهره را بنا کرد، پس از مدتی ادعای الوهیت و خدایی کرد تا جایی که اول نامهها مینوشت، بسم الحاکم الرحمن الرحیم! او با بذل و بخششهای فراوان مردم را به پرستش خویش فراخواند. در یکی از روزهای گرم تابستان مردم به جهت لبیک گفتن به ندای او اجتماع کرده بودند. به علت گرمی هوا، مگسهای بسیاری برسر و صورت حاکم نشسته بود و غلامان هر اندازه در صدد دور کردن مگسها بر میآمدند کاری از پیش نمی بردند. در این هنگام یکی از قاریان خوش صوت، با صدایی بلند و زیبا این آیات را خواند: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ » جمعیت با شنیدن این آیات، دچار اضطراب و از هم گسیختگی شدند و چنان این آیات مؤثر واقع شد که گویی خداوند آن را برای تکذیب ادعای حاکم نازل فرموده بود. حاکم از تخت بر زمین افتاد و از ترس این که مبادا مردم او را بکشند، پا به فرار گذاشت. حاکم دو روز مخفی ماند. بعد به قصر آمد و دستور داد خواننده ی آیه را بگیرند و در دریا غرق کنند. وقتی او را غرق کردند، شخصی او را در خواب دید و پرسید: خدا با تو چه کرد؟ گفت: صاحب کشتی مرا به بهشت رسانید.
ای مگس! عرصدی سیمرغ نه جولانگه توست عرض خود میبری و زحمت ما میداری
📙هزار و یک حکایت قرآنی / 584؛ به نقل از: ثمرات الاوراق / 35.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
سلام علیکم
سوال کردن:من بمدت یکهفته مسافر ب شهردیگری ک یکساعت راه هست بردم
۷صبح رفتم تا۲بعدظهربرگشتم.شغل من رانندگی درخارج شهرنیست.آیاروزه ام باطل شده؟؟
اگرشده علاوه برقضای آن روزه ها کفاره آن چطورحساب می شودعمدی یاغیرعمدی؟
ممنون.مرجع:آیت الله سیستانی
پاسخ👇
سلام علیکم
روزه باطل است و فقط قضا دارد و اگر تا رمضان آینده قضای آن گرفته شود چپیزی به عهده انسان نیست و الا علاوه بر قضا، کفاره تأخیر نیز دارد.
#احکام
#احکام_روزه
#روزه_مسافر
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
با سلام مادربزرگم ۹۰ ساله اس به دلیل پیری وضعف نمیتونن روزه بگیرن .باید چقد کفاره بدن ؟
بعدش این روزها قضا میشن ؟ خودشون که نمیتونن بگیرن .
مرجع حضرت آقا
پاسخ👇
سلام علیکم
به ازای هر روز یک مد طعام به فقیر داده شود.
این روزه ها قضا ندارند.
#احکام
#احکام_روزه
#روزه_پیرمردوپیرزن
#احکام_کفاره
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
سلام علیکم طاعات و عبادات مقبول درگاه حق انشاالله
اگر حالت ضعف به آدم غلبه کرده باشه میشه نماز شب را نشسته خوند
مرجع تقلید مقام معظم رهبری
پاسخ👇
سلام علیکم
خواندن ننازهای مستحبی به صورت نشسته اشکالی ندارد.
#احکام
#احکام_نمازهای_مستحبی
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
باسلام وقبولی طاعات
1. آقاپسرمتولد28صفر1385آیاامسال روزه به او واجبه؟
2. اگه کسی قبلاآرد ازنانوایی خریده الان چکار کنه که اشکالش برطرف بشه باتوجه به اینکه نمیشه ازنانوایی آرد خزید
پاسخ👇
سلام علیکم
1. ایشام متولد 28 صفر 1428 می باشد و 15 سال قمری وی 28 صفر 1443 تمام می شود. البته اگر سایر نشانه های بلوغ را داشته باشد به سن تکلیف رسیده است و اعمال عبادی بر او واجب است.
2. با دفتر مرجع تقلید خود تماس گرفته و کسب اجازه کند.
#احکام
#احکام_تکلیف
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
سلام
کفاره میشه برنج پخته شده باخورشت وماکارونی داد
پاشخ👇
سلام علیکم
برنج و ماکارونی پخته شده اشکالی ندارد به هر فقیر یک پرس غذای کامل داده شود.
#احکام
#احکام_کفاره
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
با سلام و قبولی عبادت ،
سوالی از حضورتان دارم یکی از اشناهامون اعتیاد به شیشه داره و الان همسرش دو ماهه ک بارداره ،و تصمیم گرفته ک بچه رو سقط کنه ،من بهش گفتم اینکارو نکنید ولی زیر بار حرف من نمیره میگه من شاید بخوام از همسرم جدا بشم ...سوال من این است ک الان این خانم چیکار باید بکنه ایا سقط بچه در دو ماهگی گناه داره؟
پاسخ👇
سلام علیکم
این کار حرام است و مانند کشتن یک فرد زنده است و دیه دارد.
#احکام
#احکام_بارداری
#سقط_جنین
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
سلام علیکم.طاعات قبول.
پولی که برای بچه یتیم دادند رو میشه بهکسی که عقلش کمه و در حد بچه پنج شش ساله است 30ساله که پدر نداره و مادر داره داده بشه.
پاسخ👇
سلام علیکم
با توضیحات داده شده ایشان یتیم محسوب نمی شود.
#احکام
#پاسخ_به_سؤال_اعضای_کانال
#سؤال_شرعی
سؤال👇
سلام وقتتوت بخیر
با ارزوی قبولی طاعات وعبادات
سوال بنده در مورد صرفه جویی هست
یه بنده خدا هست که بیش از حد صرفه جویی میکنه
الان چند سالی هست اومده یه حوضچه داخل حیاط درست کرده و ابی که از ابکشی ظرف ولباس اضاف میاد داخل حوضچه میریزه و اون اب به درختای داخل حیاط میده
که نخواد از اب لوله کشی استفاده کنه میگه اسراف میشه
و همینطور حمام که میرن یه وان میزارن زیر دوش بعدی که خودشونو داخل وان میشورن اون ابو به درختا میده حالا اون میوه ای که از این درختا به دست میاد یا سبزی خوردن بخاطر اب کثیفی که میره مفیده واسه بدن؟
واصلا این کار درسته از نظر شرعی ؟
درضمن اب نجس به درختا نمیده
واسه ظرف شستن ولباس شستن اول یه اب کم میریزن تا بخاطر مایع وپودر که استفاده کردن بگیرن بعد میان کامل ابکشی میکنن واون ابو استفاده میکنن
اب حمامی که استفاده میکنن دیدم که خیلی کدروکثیفه
پاسخ👇
سلام علیکم
استفاده کردن از این آبها برای باغچه از نظر شرعی اشکالی ندارد و اما اینکه این میوه ها و سبزی ها مفید است یا خیر باید از متخصص سؤال کنید.
آب وضو و غسل نباید مضاف باشد یعنی با چیزی مخلوط نشده باشد.
#احکام
#احکام_وضو
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
به کوروش به آرش به جمشید قسم
به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم
ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت
گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت
بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد
چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد
صفحه
شاعران ایران زمین
.......:
@zandahlm1357
آل سلجوق همه شعر دوست بودند اما هیچ کس بشعر دوستیتر از طغانشاه بن الب ارسلان نبود و محاورت و معاشرت او همه با شعرا بود و ندیمان او همه شعرا بودند چون امیر ابو عبدالله قریشی و ابوبکر ازرقی و ابو منصور با یوسف و شجاعی نسوی و احمد بدیهی و حقیقی و نسیمی و اینها مرتب خدمت بودند و آینده و رونده بسیار بودند همه ازو مرزوق و محظوظ مگر روزی امیر با احمد بدیهی نرد میباخت و نرد ده هزاری بپایین کشیده بود و امیر دو مهره در شش گاه داشت و احمد بدیهی دو مهره در یک گاه و ضرب امیر را بود احتیاطها کرد و بینداخت تا دو شش زند دو یک برآمد عظیم طیره شد و از طبع برفت و جای آن بود و آن غضب بدرجهٔ کشید که هر ساعت دست به تیغ میکرد و ندیمان چون برگ بر درخت همی لرزیدند که پادشاه بود و کودک بود و مقمور بچنان زخمی ابو بکر ازرقی برخاست و بنزدیک مطربان شد و این دو بیتی بازخواند:
گر شاه دو شش خواست دو یک زخم افتاد
تا ظن نبری که کعبتین داد نداد
آن زخم که کرد رای شاهنشه یاد
در خدمت شاه روی بر خاک نهاد
با منصور با یوسف در سنهٔ تسع و خمسمایة که من بهرات افتادم مرا حکایت کرد که امیر طغانشاه بدین دو بیتی چنان با نشاط آمد و خوش طبع گشت که بر چشمهای ازرقی بوسه داد و زر خواست پانصد دینار و در دهان او میکرد تا یک درست مانده بود و بنشاط اندر آمد و بخشش کرد سبب آن همه یک دو بیتی بود ایزد تبارک و تعالی بر هر دو رحمت کناد بمنه و کرمه،
بخش ۹ - حکایت هفت - مسعود سعد سلمان »
« بخش ۷ - حکایت پنج - امیرمعزی
https://eitaa.com/zandahlm1357
animation.gif
6.3K
احمد بن عمر بن علی سمرقندی، مکنی به ابوالحسن، ملقب به نظامالدین یا نجمالدین، و معروف به نظامی عروضی، از نویسندگان و شاعران قرن ششم هجری قمری و مؤلف کتاب «مجمعالنوادر» معروف به «چهارمقاله» است.
چهارمقالهٔ نظامی عروضی از روی تصحیح علامه قزوینی و به همت خانم کیانا زرکوب در گنجور در دسترس قرار گرفته است.
https://eitaa.com/zandahlm1357