eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.4هزار عکس
36.1هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: ☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 حیات طیبه چیست ؟ حیات طیبه حیات اخروی و یا دنیوی میتونه باشه؟ ایا دوره ظهور امام زمان حیات طیبه هست؟ لطفا راجع به حیات طیبه کمی توضیح دهید. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 🌀حیات طیبه حیاتی است که در آن انسان صالحی بر مردم حکومت می کند و این حاکم صالح مردم را به کمال الهی و به مسیر الهی انسانها را سوق می دهد. حکومتی که در آن گناه حداقل است و مردم سوق پیدا می کنند به سمت رضای الهی، به این حکومت می گویند حیات طیبه. که در دنیا هم هنگام ظهور امام زمان (عج) چنین چیزی شکل می گیرد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
اثبات عقلی مهدویت 1.MP3
10.22M
🎤🎤🎤 💠 سلسله دروس 3 🎬 جلسه 3️⃣ 📋 موضوع : (قسمت اول) 🎤 با تدریس استاد احسان عبادی ( از اساتید مهدویت کشور)
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوش به حال اونایی که قشنگ زندگی کردن و قشنگ رفتن نه شرمنده گذشته شون شدن نه نگران آینده شون... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرد ایستاد جلوی برده فروش، خضوع خاصی برده فروش را فرا گرفت، نیمچه تعظیمی کرد. زن بی‌هوا چشم از خیرگی به افق برداشت و گل پلاسیده اش را به سمت مرد گرفت. مرد به آرامی گل را گرفت، بویید و بعد سکه ای به برده فروش داد. به آن زن اشاره کرد و گفت: تو در راه خدا آزادی. برده فروش با دستپاچگی گفت: این کنیز عجم فقط یک شاخه گل پژمرده به شما هدیه داد، آن وقت شما آزادش می کنید؟ مرد گفت: این گونه خدای تعالی ما را ادب کرده که فرموده "وقتی تحیه‌ای به شما دادند، تحیتی بهتر دهید" و بهتر از آن گل، آزادی اوست. ‌ ‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد. آدمی باید به خدا توکل کند و امید داشته باشد چراکه او روزی رسان است. پادشاهی بود به نام اکبر. او افراد چاپلوس را خیلی دوست داشت. کاری می‌کرد که همه از او تعریف کنند. پشت در قصر او دو گدای کور بودند که هرروز صدقه ای از اکبر می‌گرفتند. و روزگارشان را می‌گذراندند. یکی از دو گدا برای این که اکبر شاه خوشش بیایید، همیشه می‌گفت: «اکبر بدهد» اما گدای دیگر می‌گفت: «اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد». اکبرشاه تصمیم گرفت گدای دوم را تنبیه کند. مرغ بریانی را برای گدای اولی فرستاد وتوی آن هم چند سکه طلا گذاشت. گدا، خوشحال شد و با صدای بلند فریاد زد «دیدی اکبر بدهد! ». گدای دومی هیچ ناراحت نشد. گدای اولی دلش نیامد هدیه اکبر را بخورد، آن را به قیمت ارزانی به گدای دومی فروخت. او هم مرغ را به خانه برد و با زن و بچه اش خورد و به سکه‌های طلا هم رسید. فردا اکبر شاه به دیدن گداها رفت و دید گدای اولی همچنان می‌گوید «اکبر بدهد» اما گدای دومی خوشحال است و فریاد می‌زند «خدای اکبر بدهد» وقتی ماجرای مرغ را فهمید، به خودش آمد و گفت: «گدای دومی که چاپلوس نیست راست می‌گوید واقعاً اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد. من به او چیزی ندادم، ولی آنچه راکه برای چاپلوس فرستاده بودم، خدا به دست گدای دومی رساند». .......: لطفاً کانال را به دوستانتان معرفی کنید🙏 https://eitaa.com/zandahlm1357 ‌‌‌
صفحه تربیت فرزند👇👇👇👇 .......: @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃